فایل پیوست 36580
Printable View
Canon 1000D
ISO/100
F/5.6
1/400 sec
فایل پیوست 36588
داريوش جان به نظرم اگر برعكس سياه و سفيد ميكردي بهتر بود. يعني شخص و علامت رنگي بودن و زمينه سياه سفيد. شايد اينجوري بهتر باشه. مضاف بر اينكه اون خانم عينك دودي زده كه نور تو صورتش افتاده و نگاه رو منحرف ميكنه هم اثرش كمتر ميشه.
البته شما اين نظر رو شخصي در نظر بگير.
راستي براي اين زمينه از عكسها هم ي تاپيك داشتيم كه خودم هم پيداش نكردم :think:;
سلام
جناب چگینی سوالی داشتم
پس زمینه صحنه خود یک تصویر است یا خیر ؟
علت پرسیدن این سوال این بود که با فوکال 154 و دیاف 5.6 این محو بودن انسانها در پس زمینه کمی بیش از حد معمول چشم را مشغول خود می کند.
اگر در واقعیت انسانهای قرار گرفته در پس زمینه حی و حاضر بوده باشند باید عرض کنم این نمایش محو گونه پس زمینه ( یا همان بک گراند خودمان که شاید به نوعی هم بتوان گفت بخشی از سوژه و مفهوم عکس در بوکه بوده البته تاکیید میکنم شاید بتوانم گفت بوکه ) بسیار عالی توانسته ذهن مخاطب را درگیر خود سازد و اگر نبوده اند و تنها یک تصویر است باید گفت دیدی بسیار قوی داشته اید اما به هر حال در این ثبت باید گفت
نوجوانی ایستاده و دست از عزاداری کشیده
نگاه خیره شاید به دوردست ها
و افرادی به سینه و سر زنان در عقبه او ذهن ها را برای لحظه ای هم که شده خوب به خود مشغول می کند.
منتظر فرمایشات شما هستم
یا علی
سلام
تا خود جناب چگینی تشریف بیاورند عرض کنم که:
در مورد تم رنگی کمی با نظر شما موافقم اما در مورد حضور اون خانم
برعکس به نظر من اگر اون خانم در آن قسمت کادر نبودند عملا وزن بصری صحنه مختل بود
حضور اون خانم با همان حالتی که شما فرمودید و سمت و سوی نگاهش بسیار به موفق تر شدن این ثبت کمک کرده است
یا علی
سلام
از بذل توجه جنابعالی بسیار ممنونم. پس زمینه یک عکس بزرگ است. در میدان کاج سعادت آباد به مناسبت ایام محرم نمایشگاهی برپاست و دور تا دور میدان ، عکس های بزرگ از مراسم عزاداری(به ابعاد هر یک تقریباً 2.5 متر در 2.5 متر) نصب گرده اند. در روز عاشورا مجموعه عکسی تهیه کردم که پس زمینه هر عکس، یکی از این عکس های بزرگ است. این عکس یکی از عکس های آن مجموعه است.
ارادتمند
صادق جان سلام
از توجهت متشکرم. راستش به نظر خودم رنگی بودن آن بخش از عکس و تک رنگ بودن این بخش منطقی تر است (ضمن این که قسمت اعظم این بخش که سیاه و سفید شده در اصل هم سیاه بوده است)
در خصوص صورت خانمی که عینک آفتابی زده، اصولاً می خواستم حتماً نگاه را به خود جلب کند که علاوه بر ایجاد نوعی تضاد، تعادل عکس را هم برقرار کند.
ارادت
سلام
نام این تاپیک از"عکسهای متفرقه" به "بدون دسته بندی" تغییر کرد.
عنوان قبلی خیلی گویا نبود و حداقل برای بعضی عکسهای ارسالی در این تاپیک مناسب نبود که آنها را متفرقه بنامیم.
دوستان عزیز لطف کنند و فقط عکسهایی را که در دسته بندیهای دیگر قرار نمیگیرند را در این تاپیک ارسال نمایند.
سلام
یک موجود عجیب الخلقه :-)
فایل پیوست 36835
انتزاع
فایل پیوست 37077
فایل پیوست 37129
لذت عکاسی یا دیالکتیک عکس و عکس
جناب روشن !
عکس بسیار زیبایی است . فضای رویا گونه و محو عکس عالی است . به ویژه در تضاد با کنتراست اون دو آدم .
انگار روی اون عکس با جوهر سیاه ، نقاشی شده اند !
من موافق ایزوی بالای عکس هستم و معتقدم که حتی بالاتر رفتن ایزو و نویزی تر شدن هم می تونست خیلی به این فضا کمک کنه .
انگار داریم در زمان سفر میکنیم و وارد یک ناکجاآباد میشیم !
سپاسگذارم .
قسمت آخر این سهگانه:
خوشحال میشوم نظر دوستان را راجع به کلیت این سهگانه بدانم.
ممنون.
سلام
بدون در نظر گرفتن نوشته های زیر عکس ها و مجموعه بودنشون:
عکس اول که خیلی برای من جذاب نبود.
خیلی از عکس دوم خوشم اومد. هم از حس و محیطش و هم اون دو نفر که خیلی قشنگ از زمینه جدا شده اند. و با این که خیلی مشخص نیست ولی در نگاه اول در حال عکاسی بودن نفر سمت راست به چشم میاد. بعد هم خب بیننده تو عکس چرخ میزنه که ببینه اینجا چی بوده و چه خبره و هیچی نمیفهمه!!
عکس سوم هم یک عکس آبستره خوب هست و البته یک مقداری هم مینیمال که من دوستش دارم.
خب حالا میرسیم به عنوان ها!
راستش من این معنی دیالکتیک رو اصلا نمیدونستم و احتمالا هنوز نمیدونم! حتی الان به زور تلفظش میکنم!! :)
البته وقتی پست آخر شما رو دیدم گفتم برم ببینم معنی این کلمه چیست ولی قبلش عکس ها رو دوباره نگاه کردم که بدون توجه به عنوان ببینم از مجموع این سه عکس چه چیزی دستگیرم میشه که نشد!! و بعد هم که ویکیپدیا رو نگاه انداختم و معنی رو دیدم احتمالا تا حدودی در مور هر عکس متوجه عنوان شدم ولی در کل همچنان نیاز به توضیح دارم.
جدا از عنوان ها اصلا نمیتونم این عکس ها رو به عنوان یک مجموعه در کنار هم تصور کنم! یعنی هیچ ارتباطی بینشون پیدا نمیکنم و حتی از نظر بصری هم عکس اول خیلی متفاوت هست.
عنوان عکس اول با توجه به وجود متن لبه کتاب ها برای من قابل فهم نیست!! نمیدونم یعنی اینکه این عکس به کمک اون نوشته ها اومده که زیباتر و لذت بخش تر بشن؟ و اگر اشتباه نکنم با توجه به تعریف دیالکتیک اون نوشته ها هم به کمک عکس اومدند؟ یا اصلا عنوان به مفهوم کلمات عکاسی روی لبه کتاب ها اشاره داره؟!
عنوان عکس دوم هم صرفا یک عکس زیباست که به کمک خودش اومده!
و عکس سوم رو هم که با اینکه دوستش دارم ولی نتونستم از لذت خیال پردازیش بهره ببرم!!
ولی از همه اینها که بگذریم، بدون تعارف خوشحالم که از وجود شما در انجمن استفاده میکنیم و با مباحث جدید آشنا میشیم.
Bias
فایل پیوست 37159
برف تابستانی
فایل پیوست 37164
به لحاظ سه گانه بودن من نتونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم .نقل قول:
خوشحال میشوم نظر دوستان را راجع به کلیت این سهگانه بدانم.
متن و عکس - عکس و عکس - تصور و عکس ---- متن ، تصور و عکس .دست کم با تصورش زیاد نمی شده رابطه برقرار کرد.
عکس اول : به نظر میاد عکاس در دام عمق میدان افتاده البته با دقت میشه حدس زد که عمق میدان برای وضوح واژه photo تنظیم شده اما ماتی بقیه کلمه (graphy) چشم رو اذیت می کنه.
عکس دوم را دوست دارم. عکس سوم را نه . چیز زیادی دستگیرم نمیشه به لحاظ تصور و رویا گاهی یک جرقه ضعیف ایجاد میکنه اما توان تکرارش رو نداره.
به لحاظ بصری این 3 عکس ارتباط زیادی با هم ندارند. در عکس اول رنگ سر رفته است. رنگ عکس سوم هم بهتر بود مشابه دومی باشد.
سلام
از میان این سه عکس از سومی (لذت حیال پردازی با دیالکتیک تصور و عکس) بیشتر از همه لذت بردم. به خاطر بازیگوشی که در عکس هست و انسان پنداری صندلیها و تصور پاهای دو آدم به جای پایه های صندلی و قصه هائی که ذهن از این همسان پنداری می سازد. و همچنین به خاطر دیالکتیکی که به نظرم واقعاً بین ذهنیت و عینیت در عکس هست (و در دو عکس دیگر کمتر دیدم)
به نظرم عکس اول هم -با توجه به عناوین کتاب ها- می توانست عکس آخر مجموعه باشد (به عنوان نوعی نتیجه گیری یا جمع بندی)
ارادتمند
سلام.هر چی با خودم کلنجار رفتم جایی غیر از اینجا واسه این عکس مناسب ندیدم.
فایل پیوست 37188
3
مرز صاف بین کاشیها ، رگه های روی آنها ، انحنای پایه های میز و صندلی ؟ سایه های کوتاه و نوری که در امتداد عکس رو به پایان است. نگاهم رو به پائین است اما دوست دارم بالاها را هم ببینم هر چند نیستند !
2
عکاسی در حال ثبت عکسی است ، برای یادمان حالی که گذشته خواهد شد ، که در کادر عکاسی دیگر جاودانه می شود و اینک من نوعی ناظر این عکسم در واقع بیننده عکس در عکسم ! جمع این فضا به این صورت تکرار ناپذیر است. این جمع دیگر نیست ! هر چند خاطره اش ماندگار است ! خاطره ای شیرین که در طول دو عکس و نگاه آخر رنگ می بازد.
از رد تایر روی خاک که به باد و بارانی بند است ، مهی که به نوری بند است. عکاسی و سوژه ای که رفتند ، درختان بی برگی که منتظر تبرند و آسمانی که زمین و زمان را نظاره می کند وشبها به خواب می رود ...
1
سه کتاب مرتبط با عکاسی در قالب یک عکس ، چیده شده روی هم ، کتاب اول : تاکید روی یکی از نویسندگان ، کتاب سوم تاکید روی کلمه عکاسی و کتاب وسطی هم متن و هم عکاسی.
دیالکتیک متن و تصویر و کمی بیشتر !
شاید این همه ظاهرا عکسی باشد از سه کتاب در مورد هنر عکاسی ! اما پشت صحنه چه خبر است ؟ این سه سیاهپوش چه در دل دارند ؟ شکی نیست که هم متن دارند و هم تصویر. حتی ممکن است عکس شاه آرتور هم بینشان باشد ! و دهها جمله قصار از بزرگان . مثل کتابهایی که از کودکی دوست دارم : کتب مصور !
شاید نحوه چینش این کتابها هدایتگری باشد به سوی خواندن متون و دیدن تصاویر .... و تکرار و تمرین ...
شاید دو عکس دیگر مثالهایی باشد مشابه تصاویر درون کتابها در زمانی دیگر و از نگاهی دیگر ...
عکسهایی که روایتگرند و نگاهم در آنها رو به بالاست چه مورب و چه مستقیم ...
سه عکس و سه کتاب با چاشنی خیال!
بنده هم عکس اول را از نظر بصری (شاید به سبب ادیت)، دور از دو عکس دیگر می بینم. اما باید توجه داشت که رابطه این سه گانه را باید بر پایه عنوان و هدفش جستجو کرد نه ارتباطی تک به تک عکس ها با هم. یعنی سه عکس از سه مسیر جداگانه و به موازات هم خواسته اند با استفاده از واقعیت عینی و روابط سوژه ها در دنیای واقعی به رابطه ای از عکس و موضوع عکس برسند، تاویل های ناشی از نگاه کنجکاوانه و حسی به محیط اطراف.
در مورد عکس ها هم برخلاف نظر بسیاری از دوستان، بنده عکس سوم را بهترین عکس این سه گانه می دانم چرا که برای من، در انتقال هدف بهتر عمل کرده است. من در عکس سوم بیشتر از آنکه پایه های میزهای عسلی را ببینم، سورئالی از پاهای یک آهو می بینم و این عین خیال پردازی است. عکس دوم را بنا به دلایل شخصی به قوت عکس سوم نمی دانم. (چون به دلیل محیط زندگی دیده ام از نظر بصری برای من هم آشناست و هم کم تکراری.) و در مورد عکس اول هم باید بگویم نتوانست من را با عنوان همراه کند که البته بسیار محتمل است که بنا به سواد ناچیزم در تحلیل این گونه عکس ها، ارزش های دو عکس اول به چشم من نیامده باشد.
در کل از اینکه این سه گانه بیشتر از رابطه سریالی رابطه موازی با هم دارند، لذت بردم.
سلام
با تشکر از جناب روشن ،من هم از عکس سوم بیشتر خوشم آمد و اگر عکاس بیان نمی داشت که این عکسها با هم ارتباط دارند من هم ارتباطی بین آنها نمی دیدم ولی اکنون می توانم ارتباطی بین انها برقرار کنم.
اگر بتوان دیالکتیک را به مناظره و رابطه و تضاد .. معنی کرد(من خودم هم شاید زیاد به مفهوم دیالکتیک پی نبرده باشم ولی):
عکس اول تضاد بین عکس(photo) و نوشته(کلمه) وهم بحثی که در کتاب جریان دارد که در مورد عکس است و با نوشتار(وعکس) به توضیح و بیان عکس می پردازد ،جریانی که بین متن و عکس موجود است(دیالکتیک متن و تصویر).
عکس دوم رابطه ای که بین خود عکاس و عکاسی که در عکس حضور دارد.موجودیت عکس به هردو عکاس نیاز دارد و با نبود هر کدام عکس تشکیل نمی شد و موجودیت این عکس وابسطه شده به عکس دیگر(دیالکتیک عکس و عکس).
عکس سوم:
تصور(خیال) و عکس(تاحدودی واقعیت) عکس پایه ها که در ذهن مخاطب ایجاد رویا و خیال (پای انسان)می کند،هر چند من دو پایه نزدیک به هم را مانند دو رقصنده می بینم.
و در آخر اگر به عکاسی علاقه داشته باشید: هم از عکاسی هم از متنی که در مورد عکس و عکاسی باشه و هم از خیالپردازی لذت خواهی برد.
سلام
جنگل قرق - استان گلستان
Camera Model: Canon EOS 5D Mark III
Lens: EF70-300mm f/4-5.6L IS USM
Focal Length: 300mm
Aperture: f/5.6
Exposure Time: 1/250
ISO equiv: 5000
سلام
Camera Model: Canon EOS 5D Mark III
Lens: EF70-300mm f/4-5.6L IS USM
Focal Length: 300mm
Aperture: f/6.3
Exposure Time: 1/250
ISO equiv: 8000
ویرایش عکس قبلی در یک مانیتور دیگر انجام شده است و الان که آن را نگاه می کنم ، متوجه ته رنگ آن شدم :::blushing:::
به علت نگهداری گوزن ها در یک منطقه حفاظت شده ، برای عکاسی از آن ها مجبور به بالا رفتن از درخت شدم :-)
جناب میری سلام
مگر این دو عکس را نمیشود در بخش حیات وحش قرار داد که اینجا ارسالشان کردید؟
بنده که اثری از حضور انسان، در عکسها ندیدم. گوزن هم که اصولا حیوانی است وحشی. پس حتی در بخش طبیعت هم امکان ارسال داشت. چرا اینجا؟
سلام جناب نجاری
خدمت شما عرض کنم که با توجه به تعریف دقیق عکاسی حیات وحش ، امکان آپلود عکس ها در تاپیک مذکور وجود ندارد. درست است که جنگل قرق زیستگاه گوزن های قرمز و همچنین آهو در ایران است منتهی آنها به صورت آزاد در آن زندگی نمی کنند.
به دلیل سیاست های حمایتی و جلوگیری از منقرض شدن نسل این گونه ها ، آنها را در یک منطقه خاص توسط فنس دو جداره محصور کرده اند تا از گزند ما انسان ها به دور باشند.
سلام سيد
به نظرم ميرسه در اين مورد كمي سخت گيري ميكنيد.
فرض كنيد منطقه اي وسيع طبق تعريف شما مصداق حيات وحش باشد. از فرداي روز اگر محصورش كنيم ديگه حيات وحش نيست ؟ فكر ميكنم تفاوت در محيط زندگي طبيعي با شرايط شبيه سازي شده باشد.
اگر اين گوزنها رو از جايي كلا آورده باشن اينجا رها كرده باشند ،شايد نشه به اين محيط حيات وحش اطلاق كرد اما بعيد ميدونم چنين باشه.
من فكر كنم تنها بايد عكاسي از حيوانات دست آموز رام شده يا باغ وحش ها و اينگونه موارد رو از رسته حيات وحش حذف كرد.
پينوشت : اول متن رو پيغام شخصي كردم ولي گفتم اينجا بذارمش شايد دوستان نظرات ديگري داشته باشند .
پينوشت مهم تر : گوزنها رو بيخيال، ايزو 8000 رو عشق است.:;)
درود !
فایل پیوست 37346
خيلي مسائل ساده رو سختش ميكنيد . حيات وحش، حيات وحشه. چه درش درخت قطع شده باشد چه نباشد! ( نظر شخصي )
با اين تفسيري كه شما داريد اگر تا همين الان هيچ حيات وحشي باقي نمانده باشد قطعا تا چند سال آينده هيچ كجا را نميتوان حيات وحش دانست . مگر جايي هم خواهند ماند كه انسان درش دخل و تصرف نكند ؟
درود ...
سلام
امیر جان احساس میکنم شماره پایین عکس کمکی به عکس نکرده.
شب بخیر
فایل پیوست 37553
سلام ؛
خوشحال میشم دوستان هنرمند و عزیزم نظرشون رو بیان کنن ... : )
بندر عسلویه
91/9/28
فایل پیوست 37597
نیروگاه شهید رجایی قزوین
شیرینی گردویی
فایل پیوست 37791
سلام
فایل پیوست 37848
یا علی
فایل پیوست 37988
فرمایید چای آلو دارچین!
يك ميكروسكوپ قديمي است
با تقلید از یکی از پست های اخیر تاپیک عکس های جالب از دوربین عکاسی.
فایل پیوست 38571
فایل پیوست 39168
happy feet...!i
نمیتونم با عنوان این تاپیک کنار بیام. بدون دسته بندی؟:think:;
پست 277 میتونه دسته بندی مفهومی داشته باشه
279 شهری
278 با اضافه شدن چند عکس دیگه میتونه مجموعه عکس بشه
282 سیلوویت
283 احتمالا سلف پرتره
و...