-
عکس شماره ۳
سومین عکس انتخابی برای بررسی و نقد، عکس زیر است:
http://mehrdadnami.com/phb/images/20...351_pirhaa.jpg
بحثها و صحبتهایی که در دو تاپیک قبلی انجام شد، هم روش برخورد بسیاری از دوستان را با مقوله نقد نشان داد و هم نکات مفیدی برای روش صحیح نقد ارائه نمود.
این عکس نیز منتظر نقدها و بررسیهای شماست. امیدوارم این تاپیک نیز مانند موارد قبلی در نهایت برایمان مفید باشد.
-
عکس به قدری زیباست که تا این لحظه 16 نفر از قرار دادن آن در تاپیک تشکر کرده اند اما کسی زبان به نقد آن نگشوده است.
تنها چیزی که در مورد این عکس میشه گفت مثلث خالی از صندلی در گوشه بالا سمت راست میباشد. که میشد با حرکت کردن عکاس به سمت راست آن مثلث را به بیرون از کادر منتقل کرد.
البته ماهیت و زمان اتفاق افتادن سوژه احتمالا طوری نبوده که کادر بندی از این بهتر شود.
-
تا 5 دقیقه هر چی به عکس نکاه کردم ، هیچی به ذهنم نمیرسید. داشتم برگه سفید تحویل میدادم که ناگهان یه چیزایی یادم اومد.
... همه رفته اند ... در آخر همانهایی ماندند که از اول بودند و میخواستند. اگر این صندلی ها -چند ردیف پایینی تصویر- رنگ و رویی و اندک نوری دارند از حظور اینان است مگر نه جز تکراری بی معنا هیچ نخواهند بود .دلیل به تصویر کشیدن این کادر به ظاهر خسته کننده آنهم تا آن اندازه ، نمایاندن کم فروغ شدن مفاهیم با فاصله گرفتن از مبداء و منشاء است. به نظر من پیام بزرگ این عکس ، تکریم پیشکسوتان و آنانیست که سپیدی مویشان روشنای هر محفلست.
اگر در ارسال این پست قبل از نقدهای ارزشمند اساتید پیشدستی میکنم ، حقیر را ببخشید که قصدم تنها، قدردانی از جناب دکتر روشن و حمایت از این بخش پربار است.
-
من این عکس رو قبلا دیده بودم و همچنین تا حدودی با تفکر عکاس آشنا هستم ضمن اجازه از عکاس امیدوارم که پس زمینه قبلی که دارم بر نقدم (اگه اسمش نقد باشه) تاثیر نگذارد.
**عکس بنظر میاد که در یک سالن سینما و یا آمفی تئاتر گرفته شده است .و با توجه به حضور فقط چهارنفر زن و مرد( زوج یا زن و شوهر) مسن در یک سالن ظاهرا بزرگ بنظر میاد که نمایش به اتمام رسیده و افراد موجود در عکس آخرین کسانی هستند سالن را ترک می کنند. دو زوج همدیگر را می شناسند و با توجه به حالت ایستادن زوج رو به عکاس تصور میشود که خانمها با هم در حال گفتگو هستند و با توجه به حالت مرد میشه گفت که دیدار این دو زوج تصادفی بوده و در حال یک صحبت گذرا هستند (سلام و احوالپرسی زنانه) با توجه به خالی بودن سالن , سن افراد,و فضای تاریک عکس این تصور بوجود میاد که نمایش مورد اشاره طرفدار زیادی نداشته و این دو زوج فقط از سر وقت گذرانی به اینجا امده اند .
** اولین چیزی که در عکس جلب توجه می کند فضای سنگین و تاریک آن است و بنظر عکاس در هنگام گرفتن عکس چند استاپ نوردهی را کم کرده است و البته قسمتی از تاریکی عکس را در هنگام پست پروسس ایجاد نموده است . عکاس در هنگام عکاسی برروی سن قرار داشته و (بنظرم) از یک لنز واید برای گرفتن عکس کمک گرفته است . تاریکی ذاتی موجود در چنین سالنهای و همچنین (احتملا) تیرگی صندلی ها در مقابل روشن بودن پوست افراد به برجسته نمودن افراد موجود در عکس و جدا نمودن آنها از پس زمینه کمک کرده است .
** با دیدن سیر نزولی صندلی ها از بالا به پایین و همچنین افزایش سنگینی و تاریکی عکس از پایین به بالا و افراد کهنسال موجود در عکس اولین تفسیر من از این عکس انتظار برای مرگ است . فقدان نور در عکس نمادی از فقدان زندگی , و رسیدن به خط پایان است .تاریکی آرام آرام از ردیفهای بالاتر صندلیها شروع به حرکت کرده و افراد نشسته بر این صندلی ها را در خود فروبرده و در حال رسیدن ردیفهای جلو تر است . گویی برای این زوجهای تنها , عادت شده است تا به اسم تفریح و یا وقت گذرانی هم که شده هر روز سری به این سالن تاریک بزنند تا ببینند که تاریکی تا کجا پایین آمده است و آیا به ردیفی که آنها در ان قرار دارند رسیده است ؟
صحبت این دو زوج با هم شاید نشانی از گذران زندگی روزمره و تکراری آنها باشد .در عین حال که در پشت سرشان اتفاق بزرگتری که انتظارش را دارند در حال وقوع است .
در مورد تغییر تکنیک و چیدمان اجزای عکس هیچ پیشنهادی ندارم و بنظرم همه اجزای عکس به خوبی نقش خود را ایفاد می کنند. فضای عکس بسیار دلگیر , ناامید کننده و سنگین است و دیدن عکس به سرعت من را در عمق تاریکی و نا امیدی فرو برد.بطوری که اگر بخاطر این نقد نبود هرگز حاضر به ادامه نگاه کردن به عکس بیشتر از چند ثانیه نمیشدم .(جسارتا این را بعنوان نقطه قوت عکس عرض می کنم)
با تشکر
-
عکس زیباییست. و قطعا سیاه و سفید بودن عکس در کنار مسن بودن سوژه های انسانی نوعی همگونی را ایجاد کرده است و فضای خالی و پرتکرار از صندلی ها میتواند نمادی از سالهای عمر رفته باشد. به نظر من فضای سمت راست/بالای عکس هرچند شاید در هنگام ثبت ناگزیر بوده ولی در ادیت باید حذف میشد تا هندسی بصری عکس حفظ شود. در کل عکس دیدنی و خوبیست...
-
شب گذشته در مونيتور منزل مثلث خالي بالا سمت چپ رو به سختي مي ديدم . با توجه به انتقاداتي كه از آن شده بود امروز هم در مونيتور محل كار عكس رو به همان شكل ديدم ، بنظرم عكاس سعي در كم كردن تاثير اوون بر عكس با تاريك كردن بالاي عكس در پردازش نموده و تقريبا هم موفق عمل كرده است.
-
سلام
داشتم این عکس رو میدم یکی از همکارا که سالن آمفی تئاتر تحویلش هست و باید تو مراسمات آخرین نفری باشه که در سالن بعد اینکه همه رفتن ببنده چشمش به این عکس افتاد چیزی از ته دلش و فی البداهه به این مضمون گفت که: "آدمای وراج رو نگاه کن زود باشین برین بیرون باید در این لعنتی رو بندم، مردم که بیکار نیستن کار دارن" بنده هم جسارتاً با اجازه دکتر روشن عزیز مدیر این نشست و عکاس محترم جناب مهرداد خان نامی این نقل قول را برای این بحث و گفتگو ارسال میکنم
اگر هم بی ربط و پرت است مدیر محترم حذف فرمایند
-
اولین چیزی که در عکس توجه را جلب می کند، آراستگی و سادگی عناصر موجود در عکس است.
هر چند عکس به صورت لحظه ای تهیه شده است اما گویی عکاس مانند نقاش فرصت بسیاری داشته تا این نقش را بدقت ترسیم کند.
این جنبه عکس، همان چیزی است که باعث جذابیت عکس شده است. عناصر یکنواخت عکس و چیدمان منظمشان و تغییرات تدریجی نورشان، تا چند لحظه اول چشم بیننده را به بازی خواهد گرفت.
نورسنجی دقیق و پروسس مونوتون آن خطوط را و سطوح را به زیبایی به تصویر کشیده و باعث تاکید بر آنها شده است.
همزمان محو شدن تدریجی صندلی ها در تاریکی باعث ایجاد نوعی عمق در عکس شده که علیرغم دید از بالا، عکس را از حالت تخت خارج نموده است.
حضور انسان در عکس بسیار اهمیت دارد و بدون آنها، عکس دیگر این عکس نبود. این حضور همراه با جایگذاری آنها در ابتدای قاب و تیره کردن انتهای مخالف و از همه مهمتر، نگاه از بالا به پایین به سوژه انسانی، مفاهیم عمیقی برای بیننده ایجاد می کند. در واقع تلاش عکاس برای ایجاد بعد روایی در عکس موفق بوده است. حال ممکن است این روایت در ذهن مخاطب به مرگ تعبیر گردد و یا به انتظار و یا حتی روزمرهگی. هر روایتی که در ذهن بیننده بیدار شود، همراهی یک عنصر در آن ثابت خواهد بود و آن جریان ادامه دار زندگی است.
سوژه های مسنی در کنار الگوی منظمی از اجسام.
همراه با یک نگاه ماورایی به مردمانی مسن که فقط چهره دو نفرشان را می بینیم.
در نهایت به نظرم عکس موفق و ارزشمندی است. با آرزوی موفقیت برای جناب مهرداد نامی برای این عکس و بسیاری از عکسهای خوب دیگرشان.
-
تنها چیزی که الان داره جلب توجه میکنه سربزیری اون پیرمرد کچله که مردم دارن با زنش حرف می زنن اون هم داره کف زمین رو نگاه میکنه!! (احتمالاً عکاس کلی سعی کرده که کله پیرمرده اووراکسپوز نشه!!!)
-
سلام
من خیلی سعی کردم بنویسم ولی آخر سر همین شد که میبینید
فقط میتونم تشکر کنم ازتون،از همه کسانی که تشکر زدند و نزدند برای پست اول تاپیک
از همه کسانی که برداشتشون رو گفتند، اگر ایرادی به نظرشون رسید مطرح کردند و البته از تمام رفقای عزیزم که هر طور بود منو شرمنده خودشون کردند
به نظر خودم این عکس جزو پنج عکسیست که در طول دوران عکاسی خودم آرزوی گرفتنشون رو داشتم! از همون موقع که پدرم برام skina-sk102 رو خرید تا امروز که با d90 دوتایی در هزاران کیلومتر دورتر از خانه روز رو به شب میرسونیم
محوریت کار من ایده پردازیه و هر توان و اراده و وسیله و تمرینی که داشتم فقط برای این بوده که در نهایت بتونم در یک آن(خیلی کمتر از یک ثانیه) بهترین ثبت رو داشته باشم
یعنی خودمو آماده کنم تا به بهترین وجه ممکن کار رو تمام کنم! از نظر من ویرایش بعد از ثبت یک نوع تقویته! اگر روزی عکسی گرفتیم که وقت نگاه کردنش زیاد خوشمون نیومد ولی به خودمون گفتیم با ویرایش درستش میکنم، اون روز، روز مرگ دید ما در عکاسیست
به هر حال این اتفاق در زمان این ثبت هم افتاد و من آنچه در چنته داشتم رو کردم و البته در پروسه ویرایش هم نکات خیلی مهمی رعایت شد و خیلی از موارد مزاحم حذف شد که اگر عزیزان صلاح دونستند در همینجا هم میتونم بهش اشاره کنم.
من ظاهرا اینطور که از بازخورد کارهام میبینم و میزان رضایت خودم از کارهای خروجی برام مشخص کرده، عکسهای خوبی میگیرم وقتی در عکسم انسان باشه
البته مطمئنا انسانی که از بودن در کارد من ناآگاه باشه! منظورم (حداقل)پرتره های کلاسیک نیست
به هر حال امیدوارم اگر واقعا در این زمینه استعدادی هست، به شکوفایی برسه تا باز هم بتونم پیغامهای قلبی و ذهنی خودم رو به مخاطبینم انتقال بدم و افتخار اینو داشته باشم که هر عکسی که منتشر میکنم اول برای دوستان عکاسی و نزد جمع گرم و صمیمی شما باشه
البته این پست به منزله اختتامیه تاپیک نیست،امیدوارم باز هم درباره این عکس همصحبت باشیم
ممنون از این همه دید متفاوت، تاملهای چند دقیقه ای یا گاها چند ساعته و ممنون از همه شما به خاطر دیدن کارهای من
امیدوارم همگی همیشه شاد و سلامت و رضایتمند باشید
مهرداد نامی