عکس را می توان به عنوان ثبتی از صحنه زندگی عادی مردم پذیرفت، شاید هم در پی دست یافتن به مفهوم است، مفهومی که به شخصه از این عکس در می یابم مربوط می شود به، تمایل برای رسیدن به مقصد هایی که در زندگی داریم و نوع تلاش ما در کیفیت رسیدن به این هدف هاست.
شاید مهمترین عنصر جذابیت این عکس کادر بندی آن باشد. کادر بندی علاوه بر داشتن حالت هندسی، با استفاده به جا از تون های خاکستری (که قسمتی از این امر را مدیون ساعت عکاسی است) در جذب نگاه و حرکت چشم برای خوانش عکس موفق است. به عبارت دیگر وجود کنتراست های ناشی از قرار گیری مثلث های تیره و روشن در این عکس مهمترین عنصر جذابیت بصری محسوب می شود.
از این قسمت به بعد تمام معناهایی که از عکس گرفته می شود مدیون ترکیب بندی آن است.
به سبب نوع کادربندی توجه ویژه به سمت سوژه انسانی کشیده می شود و با اینکه پس از دقت بسیار به نظر می رسد سوژه در حال نزدیک شدن است اما در ابتدا ناخودآگاه ذهن به سمت تفسیر دور شدن آن می رود. رفتن، رسیدن و در پیچ انتهای جاده محو شدن که دغدغه بزرگیست در جامعه انسانی امروز ...
به هر حال شاید در نگاه اول عکس کسل کننده ای به نظر بیاید، اما با کمی رمزگشایی می شود از دیدنش لذت کافی را برد