چهل و یکمین عکس برای نقد هفتگی، عکس زیر است:
مشتاق خواندن نوشتههای دوستان هستیم ...
Printable View
چهل و یکمین عکس برای نقد هفتگی، عکس زیر است:
مشتاق خواندن نوشتههای دوستان هستیم ...
درود
عکس به خودی خود زیبا هست و مبهم.اما اگر حالا حرفی از اون میزنم به این خاطر هست که برعکس دفعات قبل (که دوستان حرف دل ما رو زدند و من لب به تکرار نگشودم) زودتر به این تاپیک برخوردم
انعکاسی کامل در مقابل واقعیتی نصفه و نیمه.کادری که کجی اش باعث تاثیر بیشتر شده و همین طور زوایه ی انتخابی عکاس هر کدام به نحوه ی خود به ارزش عکس افزوده.
امیدوارم باز هم از این دست عکس ها ببینیم
شب خوش
سلام
به نظرم این عکس خیلی عکس خوبیست. همونطور که دوست خوبمون گفتند زاویه انتخاب شده عالیست. به نظر من چیزی که این عکس رو خیلی قوی کرده وجود سایه اون شخص بر روی زمین هست. بدون وجود اون به نظرم عکس خوبی نبود. این سایه به ایجاد حس رازآلود عکس کمک میکنه و داره اون شخص رو که نیست نشون میده. و هرچقدر هم که در سایه دقت کنید چیزی به دست نمیارید! ولی اون شخص در عکس وجود داره.
نکته دیگه هم به نظرم ادیت خوب و ترکیب رنگی خیلی خوب این عکس هست. وجود رنگ سبز در بکگراند به قرارگیری چتر نارنجی رنگ در عکس خیلی کمک کرده و از نظر بصری هم با یک عکس خوب روبرو هستیم.
همه نکاتی که دوستان گفتند کاملا به جا و درست. به نظر من یک نقطه قوت دیگه عکس، کف پوش های خیابون و نظمی که دارند هست.
سلام
باتشکر از جناب دکتر
عکس زیبائیست , انچه به ذهن هم میرسد در نگاه اول را فرساد و حسین فرمودند. فقط یک نکته درباره عکس که نمی دانم ایراد هست یا برداشت من اشتباه هست اینکه چرا اثرات بارش باران درهمه کادر وجود ندارد!! یعنی فقط گوشه راست تصویر باران درحال بارش هست؟! سایه خیس شخص رازالود هم میرساند که هیچ سایه بانی هم وجودندارد.
یااینکه واقعی نباید به تصویر نگاه کرد؟ همینی که هست ... ؟
عکسی ساده با المان های کم ولی در عین سادگی زیبا هم از لحاظ بصری و هم از لحاظ معنا. چتر نارنجی که تقریبا در یک سوم قرار گرفته، بر روی زمینه خاکستری که می تواند به سبب وجود خیسی زمین باشد یا ویرایش، هر چه هست ترکیب زیبایی را به وجود آورده. چتر نارنجی و چکمه زنانه نشان از وجود زنی در تصویر دارد، زنی که نیست! که اگر بود می شد گفت زنی امروزی است. و امتداد نگاه که به سایه زن می رسد. سایه ای که وجود دارد، انگار که امروز از زنانگی فقط سایه ای بر جای مانده است، و از وجودش فقط ظاهری. سایه ای که در امتداد با دو المان وجودی زن یک خط مورب را به وجود آورده که به تنهایی حس سقوط را به ذهن می آورد و اگر آن را در کنار قسمت های پر رنگ جدول زمینه عکس قرار دهیم که مانند پله ای نزولی از سمت چپ تصویر به سمت راست آن قرار دارد، حس نزول و پایین رفتن زن را نشان می دهد.
به همه دلایل ذکر شده به نظر من این عکس نشان از از بین رفتن زنانگی زن امروز و به جای ماندن ظاهری از زن را دارد
آقای غفاریان این سبزه؟ من دچار کوررنگیم؟! :|نقل قول:
وجود رنگ سبز در بکگراند
نه که شما کوررنگ باشین! ولی اینم مدرکش:
فایل پیوست 45808
:;)
البته بهتره اصلاح کنم، خاکستری متمایل به سبز!
اقاي مهران موافق نيستم ، من با قسمتهاي بولدشده موافق نيستم. فكرميكنم ازانجاكه اين ذهنيت شماست درباره زن امروزي ، ازاين عكس هم چنين نتيجه گرفته ايد. گرچه اگرواقعا اين عكس همين منظورراداشته باشد ،كه بعيدميدانم ، درانصورت ،پس من كل اين عكس راازنظرمعني قبول نخواهم داشت.چراكه به نظرم باقيماندن سايه اي اززن امروزي فقط شعارهست. زن ديروز چه داشته بيشتر؟ جز اينكه درخانه به سابيدن و شستن وپختن و زبان بستن و... اكتفاميكردهاست، به چه ميباليده ست؟ اينهاالبته ارتباطي با نقدعكس ندارد. اما بانقدشما ،چرا. ارتباط دارد.
ازانجاكه معتقدم زن امروزي ، پله هاي زيادي جلوتررفته از ديروز( ديروزكجا زن انديشمندو معلم وپزشك وعكاس و... بود؟!) ، اين عكس فاقداين معني ست كه شما فرموديد. ممنون وببخشيد.
با سلام دوستان،
به نظر من عنصر اصلی عکس فقدان است، "نبود" چیزی که باید باشد و نیست. چشم در این عکس به دنبال منبع سایه میگردد و هیچ نمی یابد.
پ.ن: به شخصه یاد دوستی افتادم که گذر دوران مارو از هم جدا کرد ولی هر از چند گاهی که میبینمش با همه دوستی و نزدیکی احساس میکنم که این "او" همان "او" نیست و هر چه بود دیگر نیست.
امیدوارم در حد کفایت درست گفته باشم.
کیاوش عزیزنقل قول:
اقاي مهران موافق نيستم ، من با قسمتهاي بولدشده موافق نيستم. فكرميكنم ازانجاكه اين ذهنيت شماست درباره زن امروزي ، ازاين عكس هم چنين نتيجه گرفته ايد. گرچه اگرواقعا اين عكس همين منظورراداشته باشد ،كه بعيدميدانم ، درانصورت ،پس من كل اين عكس راازنظرمعني قبول نخواهم داشت.چراكه به نظرم باقيماندن سايه اي اززن امروزي فقط شعارهست. زن ديروز چه داشته بيشتر؟ جز اينكه درخانه به سابيدن و شستن وپختن و زبان بستن و... اكتفاميكردهاست، به چه ميباليده ست؟ اينهاالبته ارتباطي با نقدعكس ندارد. اما بانقدشما ،چرا. ارتباط دارد.
ازانجاكه معتقدم زن امروزي ، پله هاي زيادي جلوتررفته از ديروز( ديروزكجا زن انديشمندو معلم وپزشك وعكاس و... بود؟!) ، اين عكس فاقداين معني ست كه شما فرموديد. ممنون وببخشيد.
چیزی که من گفتم، چیزی بود که در عکس دیدم (اینکه پیش زمینه ذهنی من توش تاثیر داشته بدون شک درسته)
من در تصویر زنی ندیدم، جز چکمه و چترش (به شخصه چکمه رو جزء ظواهر جذاب زن می دونم!) و فقط سایه اش رو دیدم، پس زن نیست و سایه اش هست، حالا من یکم آب و تابش دادم که زیاد شه! :;)
شما می تونید از روی عکس بگید چیزی که من میبینم اشتباهه و معنی دیگری داره (به فلان دلیل و ...) اینکه شما یک عکس رو از لحاظ معنی قبول دارید یا نه، اگر هم جزئی از نقد عکس باشه، بعد از نقد میاد (اگر دقت کنید من هم در هیچ جا از نوشته ام نگفتم که موافق و یا مخالف این فکرم، البته در ادامه میگم) شما هم می تونید برداشتتون از عکس و یا نظرتون درباره این که عکاس چرا این عکس رو گرفته (چی میبینید) بگید، اینکه نظرش درسته یا نه واسه بعدشه
اینکه در مورد ذهنیت من گفتید، نادرست نبوده، ولی درست هم نبود، مساله ایه که مدتیه درگیر اونم. بقیه حرفاتونم در مقایسه با زن دیروز و امروز به دو دلیل در اینجا ادامه نمیدم، یکی اینکه خودم هنوز اعتقاد ثابتی ندارم که بخوام ازش دفاع کنم، دوم اینکه خارج از بحث نقد عکس میشه. اگر مایل به متعاقد کردن من هستید ( :-) ) در جای دیگه بحث می کنیم
** با اون ببخشید آخرتون مشکل دارم ;) اینطوری منم معذب می کنید!
سلام دوباره
عكسي كه احتمالا بايد در مكتب سوررئال دسته بندي شود. غيرازاين نيست. عكاس درويزورچنين صحنه اي رانديده كه شاترراچكانده باشد. حداقل دوسه تصوير را درهم اميخته تا يك اثرسوررئال خلق شود. سبكي كه دران دليل وبرهان براي فرار تخيل از مرزبندي هاي علت ، بوجودامده است. براي اينكه هنرمند خيالات و تصورات بي انتهاي خودرا فارق از هرگونه جبر برهان ، خلق كند! پس نميتوان بدنبال دليل ومدرك ونتيجه افتاددر اين اثر. هنرمنداثري را خلق كرده با دلايل خلاقانه ونه عقلي خود( من نميدانم دانسته بوده يا نادانسته ؟!!) براي ديدن. دراينجا(اين مكتب) نميتوان به دنبال توضيح وعلل بود ، كه درغيراينصورت هم صدالبته از اين حيطه( سبك هنري) خارجيم.
بايد اثررا ديد و لذت بردوهرشخص ، بسته به تخيلات خود ، وذوق هنري خود ، برداشت هنري خودرا ازاثر كند. همانگونه كه در يك داستان يا سينماي باز، سناريست پايان داستان را برعهده بيننده ياخواننده واميگذارد. وحتما ويقينا انانكه ازاين مكتب هنري لذتي نميبرند نيزاز دراين عكس بدنبال چيزي نباشند. به خصوص منطق...
ممنون
سلام دوستان٬
به عنوان یک خانم با دیدن این عکس چیزهای بسیاری از ذهنم گذشت . عکس به گمانم بسیــــار سمبلیک و جالب آمد. به زاویه عکس اگر دقت کنید عکاس در ارتفاعی بالاتر از زن قرار دارد و در زیر سقفی هست. ( در مکانی که عکاس هست اثری از قطرات شدید باران و خیسی نیست). به عبارتی عکاس این حس را منتقل میکند که سوژه را با نگاه تیز بین خود در آن خلوت شکار کرده. . . و به بیان مفاهیم بسیار جالبی پرداخته .
پترن تیره با ته مایه خاکستری ای که در پس زمینه قرار دارد برای من تداعی کننده روزمرگی و یکنواختی و تیرگی زندگی امروزیست که با شیبی که عکاس به آن داده حالتی از تنزل را تداعی میکند .
تنها بودن زن در این پس زمنیه خاص٬ جامعه ای در حال سقوط و نا بسامان (شرایط آب و هوایی نامساعد) را به تصویر کشیده و او که در این شرایط خاص تنها است(در عکس تنها هست).
اما با وجود همه آنها نحوه راه رفتن زن و قامت او که از سایه او مشخص است و نحوه پوشش او و رنگ چتر اون نشانه های جالبی هستند :
اول اینکه با تمام این اوصاف و در آن شرایط٬ زن که به نظر جوان می آید ٬با قامتی بلند و محکم قدم بر میدارد٬ رنگ چتر او نشان از جسارت او و رضایت و شادی او دارد (اگر دیدی روانشناسانه داشته باشیم نارنجی حاکی از رضایت است و تداعی کننده رضایت از شرایط موجود. حتی فکر کردن به رنگ نارنجی نیز رضایتی درونی ایجاد میکند) که من نمیدانم عکاس عامدا این رنگ را انتخاب کرده و یا نه! اما این برداشت را می توان داشت.
و با وجود شرایطی که هست او مروعوب آن نشده و و همچنان استوار و شاد به راه خود ادامه میدهد . راه رفتن او در بین خشکی و گودال آب هم برایم جالب بود. نه به گودال آب نزدیک است نه به کنارهای به ظاهر امنی که سقفی است برای آن باران و هوای به ظاهر نامساعد . ترجیح داده از امن ترین مکان ممکن و از چتر خودش برای در امان بودن از باران استفاده کند در صورتی که میتوانسته مسیر خشک را انتخاب کند . پس با وجود زیبایی های ظاهری به عنوان یک زن٬ به حد مرز خود در این شیب تندی که در آن است ٬ واقف است و آگاه.
هر چند که چشمانی که آن زن را به نظاره نشسته٬ از آن همه جسارت و استقامت و استقلال چیزی جز ظواهر زنانه نمی بینید: چکمه و رنگ تند چتر او که کمی نیز با اور سچوریت شدن بر آن تاکید شده . . . و در یک کلام خود او را اصلا نمی بینـــد ! همین که یک زن هست٬ و به واقع در ذهن این چشمان نظاره گر٬ شبهی از یک جنسیت ٬ کافیست ! و آنهم از گوشه ای پنهان در زیر سقفی به ظاهر امن !
به ظاهر در آن مکان کسی نیست و زن تصور آن را هم نمی کند که کسی اینچین اون را به نظاره نشسته باشد.
انتخاب این زوایه خوب٬ و نحوه کادر بندی٬ و غالب بودن رنگی طوسی در کل عکس٬ همه٬ بر سنگینیه فضای حاکم بر عکس و راز آلوده بودن چنین مفهومی در عکس به نحو زیبایی افزوده اند. ته مایه سبزی که در عکس به کار رفته در تکامل با رنگ نارنجی و نسبت آنها٬ نشان از هنر عکاس و مطلع بودن او از تاثیر رنگها بر هم داشته و به نظر من با این ترفند هنرمندانه توانسته تعادلی را که در عکس به دلایل دیگر کمی از دست رفته٬ دوباره به عکس برگرداند.
بنده در آخر عرض کنم ٬ منظورم از توصیفی که در اینجا کردم به هیچ عنوان خود عکاس نبوده و جسارتی خدمت ایشان نکرده. بلکه مفهومی که احیانا عکاس قصد داشته به توصیف آن بپردازد و یا بنده برداشت کردم را نوشتم. از اینکه چنین عکس زیبایی را به اشتراک گذاشتید ممنون.
شاد باشید و سلامت
سلام خانوم مطهر
در نوشته تون کمی تناقض می بینم، میگم که اگر من اشتباه می کنم رفع بشه
شما در ابتدا از استقامت و جسارت او گفتید. بعد در ادامه گفتید که عکاس: از آن همه جسارت و استقامت و استقلال چیزی جز ظواهر زنانه نمی بینید. و در انتها گفتید که مفهوم احتمالی عکاس رو برداشت کردید و گفتید.
دو جمله اولی که گفتم (از قول شما) با هم جور در نمیاد، اگر هر دو از دید عکاس باشه
سلام ٬
در واقع من در عکس دو شخصیت می بینم یکی آشکار و یکی پنهان٬ و عکس را از سوی همین دو شخصیت توصیف کردم یکی از سوی خود آن زن : جسارت و استفامت و . . . و یکی از سوی چشمان پنهانی که به آن زن مینگرد٬ که او را تهی از آنچه هست میبنیند و صرفا به زنانگی اون توجه کرده.
همه اینها میتواند مفهومی باشد که از دید عکاس گذشته و لزوما نگاه و تفکر واقعی یک عکاس با نگاهی که در عکسش نشان داده یکی نیست.برای همین هم اتفاقا بر خلاف صحبت شما ٬ در آخر تاکید کردم که بنده قصدم از بیان نگاه آن چشمان پنهان٬ به هیچ وجه خود عکاس نیست و قصد جسارت به عکاس را نداشته ام.
در مورد اینکه فرمودید من برداشت خود را گفتم . . . خب . .. بله درست است . من برداشت احتمالی خود را گفتم به این جهت گفتم احتمالی زیرا من در ذهن عکاس نیستم و منظورم از به کار بردن کلمه احتمالی آنچیزی است شخص من از عکس دریافت کردم و ممکن است در ذهن عکاس جاری شده باشد و یا نشده باشد و حتم و یقین نیست. یک جلمه ساده بود فکر نمیکنم نکنه مبهمی داشته باشد.
شاد باشید و سلامت
اینکه این جمله رو تاکید کردم، برداشتم این بود که هر دو جمله شما از دید عکاس هستش. وگرنه منم قبول دارم جمله ساده ای هستشنقل قول:
و در انتها گفتید که مفهوم احتمالی عکاس رو برداشت کردید و گفتید.
سلام
اولاً من در مورد عکاسی شدن این عکس توسط شخصی که زیرش امضا زده مشکوکم . بنظرم این عکس از رو از جایی گرفتن و دستمایه ایده خوشون کردن . بنظر چتر نارنجی روی عکس مونتاژ شده و باقی ماجرا . حالا نمیدونم ، تشکیک در مورد اصالت عکس چقدر ممکنه درست باشه،یا اینکه چه تبعاتی داشته باشه .
اما در مورد عکس
فضای سوررئال سنگفرشهای سبزخاکستری و سایهی روحی زنانه که هوس کرده چکمه به پا کند و چتر به دست زیر باران قدم بزند . شبیه خوابهایی است که یک عاشق شکستخورده میبیند : جسمیتی که از دست رفته و تنها روحی نامرئی و سایه ای مخدوش باقیمانده است .
در مورد نقدها
با نظر کیاوش موافقم . فضای سوررئال که ربطش بیشتر با ناخودآگاه هنرمند و مخاطب است تا خودآگاهش این نقدهای جامهشناسانه و فلسفی را برنمیتابد .
من از ديدن اين عكس ياد اين نظريه فلسفي افتادم كه همه ما سايه ايي از واقعيت هستيم كه اون واقعيت رو نميبينيم و نمي دونيم چيه
البته اينكه از چكمه زنانه و چتر نارنجي (كه بيشتر براي خانمهاست) استفاده شده حتما به زن بودن اشاره داشته
به نظرم ميخواد بگه در جامعه زن موجوديتي نداره و فقط سايه ايي از اون موجوده و همچنين توجه بيشتر روي المان هاي جنسيتي اون هست تا خود واقعي يك زن و تفكر او (در جامعه)
http://forum.akkasee.com/attachments...2222222222.jpg
ممنون از دوستان بخاطر تحلیلهای خوبشان. نکات اشاره شده را تکرار نمیکنم و فقط به چند مورد زیر بسنده میکنم.
- در بسیاری از عکسها، دریافت مفهوم از عکس بستگی به پیش زمینههای فردی ما دارد. آنچه که ما از دنیا میبینیم، به صورت مستقیم بر درک مان از آثار جدید تاثیر گذار است. شاید در بسیاری از موارد بی مناسب نباشد که بجای تفحص در علل تفاوت این دریافتهای شخصی، به چرایی بپردازیم. اینکه اثر واجد چه خصیصههایی است که آنقدر سریع و صریح، ذهن بیننده را به بازی میگیرد.
- این اثر در ابتدای امر یک Case Study خوب در زمینه کامپوزیشن است و شاید این وجه، یکی از عوامل مهم تاثیرگذاری باشد. رعایت نسبتها، جایگذاریهای دقیق، زاویه دید خاص، الگوهای تکراری، رنگها و کنتراست ویژه رنگها، همگی این اثر را به نمونه خوبی از یک اثر با زیباییهای بصری تبدیل کرده اند.
- حذف سوژه و باقی ماندن سایه، مهمترین ویژگی تصویر ساخته شده است. اینجا نیز ذهن بیننده به بازی گرفته می شود. هر چیزی که با پیش فرضهای معمول ذهنی ما، تفاوت داشته باشد، در تصویر باعث تاثیرگذاری و گردش مداوم چشم و ذهن خواهد شد.
- دوستانی که با روانشناسی تحلیلی یونگ آشنا باشند، میدانند که در آن، ناخودآگاه انسان به سایه تشبیه میشود. هر آنچه که خارج از خودآگاهی او باشد. در این تصویر هم انفکاک بین انسان و ناخودآگاه صورت گرفته و هم اینکه این از هم گسیختگی، به خاطر حذف جنبه خوداگاه صورت گرفته است. از دیدگاه روانشناسی، ناخودآگاه وجه مغفول و یا ناخواستنی شخصیت انسان است.
- وجه مهم دیگر این تصویر، تاکید بر جنسیت است. وقتی این جنبه را با نکات بند قبل در نظر بگیریم، بحران جنسیتی شاید اولین چیزی باشد که به ذهن میرسد.
---------
از همه دوستانی که در بحث شرکت کردند و نکات ارزشمندی را مطرح کردند، تشکر میکنم. در صورتی که به این نوع تصویرسازیها علاقمند باشید، دنیای وسیع کارهای جری اولسمن و Gilbert Garcin، چیزهای زیادی برای آموختن دارد.
-----
اثر فوق کاری است از آقایiman kh .با آرزوی موفقیت برای ایشان.
در مورد اصالت عکس نظری ندادید جناب روشن!؟
آیا عکس اولیه که دست مایه این اثر شده توسط آقای iman kh گرفته شده ؟
اگر جواب منفی باشه ، در مقابل این اثر چه موضعی باید گرفت؟
متاسفانه از نظر خیلی از ما ایرانی ها همه چیز دروغه مگر اینکه خلافش ثابت بشه! برعکس همه جای دنیا!
اصلا کاری ندارم که شما براتون شک و شبهه ایجاد شده و این به خودتون مربوطه. ولی مطرح کردن چنین موردی زمانی منطقی و اخلاقیست که مدارک و شواهد معتبر و درستی براش داشته باشید.
احمد عزيز
من فرض را بر اين قرار دادم كه اثر تماما كار ايشان است، چون دليلي بر خلاف اين فرض ندارم٠
نمیدونم چرا حکم کلی صادر کردید . از شما تعجب میکنم ! مدتی که در این فروم فعال بودم یاد ندارم خودم یا باقی کاربران در مورد تصویری به دیده شک و دروغ نگاه کرده باشن که چنین حکمی صادر میکنید!
نمیدونم والا...
حتا بدون در نظر گرفتن بستری که عکس درش به نمایش گذاشته شده (تاپیک نقد) ، به عنوان یه مخاطب ساده حق ندارم به اصالت تصویر شک کنم؟
آیا نداشتیم مواردی که عکسی برای سایت خارجی مثل 1x یا برای مسابقه ای ارسال شده باشه و داوران اصل عکس یا نگاتیوش رو خواسته باشن؟
اتفاقاً همین چند روز پیش داشتم موارد شک و شبهه ای که به عکس برنده جایزه وردپرس فوتو وارد بود رو میخوندم...خیلی از دوستان خودی و غیرخودی راجع به صحت عکس نظر دادن...این نظر دادنها و شک کردنها همه از روی بدبینی ما ایرانیهاست ؟ ( در تاپیک حد و مرز ویرایش کجاست؟ )
نظر من برخلاف نظر شماست فرساد گرامی . توهم توطئه و بدبینی عام هم ندارم . اما به عنوان یک مخاطب و بعد به عنوان کاربری در تاپیک نقد این را حق خود میدانم که به اصالت تصویری شک کنم . عکاس دوست داشت ثابت میکند که تصویر را خودش برداشته . دوست نداشت هم که هیچ . اما شک من آنقدری قوی هست که مطرحش کنم .
احمد عزیز، حکم کلی رو من صادر نکردم و متاسفانه وجود داره و فقط حرف من نیست!
در مورد نقد عکس همونطور که مثال زدی مثلا در مورد عکس برنده جایزه وردپرس فوتو هیچ کسی نگفته که این عکس اثر اون عکاس نیست. بلکه عکس رو از نظر فنی بررسی کردن و با توجه به اینکه عکس مستند بوده هر کسی بر اساس شواهد موجود در عکس نظر داده که بر چه اساسی این عکس یک عکس ویرایش شده است.
به نظرم این خیلی فرق میکنه با اینکه فقط بر اساس یک شک شخصی و بدون مستند یا شواهدی بگیم عکس توسط عکاسی که عکس رو منتشر کرده گرفته نشده و باید بیاد ثابت کنه که عکس اثر خودشه. من نظرم اینه که حتی در تاپیک نقد هم کار درست نیست. در مسابقات بزرگ عکاسی هم به طور کلی چنین چیزی وجود نداره و البته اونجا هم بحث فرق میکنه. به هر حال بحث جایزه و اعتبار مسابقات مطرح هست که دلیل منطقی و درستی هست اگر نیاز به این کار باشه.
به هر حال نظراتمون در این مورد کاملا مخالف هم هست.
امیدوارم این بحث حداقل برای دوستان این سود رو داشته باشه که به عنوان مسئله ای مرتبط با عکاسی و حقوق عکاس در این مورد فکر کنند.
در مورد اصالت اثر یا مدرک از نظر حقوقی و در ایران (تا جایی که من میدونم) به این صورته که اثر یا مدرک یا ادعای فرد صحیح تلقی میشه تا زمانی که کسی در موردش اعتراض داشته باشه یا ادعای خلافش رو داشته باشه که در اون صورت اثبات جعلی بودن یا دروغ بودن حرف با کسی است که خلافش رو ادعا کرده. گاهی اثباتش ساده است گاهی مدرکی هست گاهی هم نیست و اثبات خلافش مشکله.
فارق از نقد خود عکس؛ یکبار دیگه از وجود بخشی مثل "نقد عکس" ها خوشحال شدم! چرا که این بخش به نوعی بازتاب نگرش ما به زندگی، جامعه، اشیا و آدم ها ست.
همان طور که کاربر paris.sheida یک دیدگاه متفاوت رو بیان کرد که شاید هدف اصلی عکاس نباشه
واما کاربر ahmad.abaee؛ بدون بیان حداقل شواهد صاحب اثر رو زیر سوال میبره.
خوشحالیم هم از این بابت که تو فضای متمدنانه میتونیم خودمون رو در آیینه ای ببینیم.