نمایش نتایج : از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
Like Tree221تشکر
  • 49 Post By ahmad.abaee
  • 50 Post By ahmad.abaee
  • 38 Post By ahmad.abaee
  • 32 Post By ahmad.abaee
  • 39 Post By ahmad.abaee
  • 2 Post By ghasedakphoto
  • 8 Post By aren8
  • 2 Post By 7Dmark II
  • 1 Post By mashinbaz

موضوع: خرمشهر: مقاومت،اشغال،آزادی و عکاسی

  1. #1
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض خرمشهر: مقاومت،اشغال،آزادی و عکاسی

    با سلام .
    در این مقال سری مطالبی که در پیج "تأملاتی کوتاه در باب عکاسی" منتشر کردم رو باز نشر میکنم به این امید که دوستان عزیز بیشتری من رو از نقطه نظرات خودشون در مورد این تصاویر بهره‌مند کنند .

    [مقدمه]
    امروز به طور اتفاقي کتاب عکس"خرمشهر" رو ديدم که حاوي عکسهايي از اين شهر،قبل از جنگ،در هنگام دفاع جانانه ابتداي جنگ،حين عمليات آزادسازي و بعد از آزادسازي ميشد، که با حوصله و حسن نظر خوبي انتخاب و چينش شده بودند .
    عکسهاي بسيار جذابي از مرحوم ملاقلي‌پور وجود داشت که نشون ميداد چطور در بحبوحه اوايل جنگ دوربين به دست در مناطق جنگي حضور داشتند و عکسهاي خوبي هم ثبت کرده بودند. از بسياري از عکاسان شهيد و زنده‌ي جنگ عکسهاي خوبي در اين مجموعه گردآوري شده بود و با دقت توضيح نويسي شده بودند.
    وجه مشترک اين عکسها خرمشهر بود...خرمشهر عزيز...خرمشهر خونين...خرمشهر شهيد...
    عکسهای خوب اين مجموعه که برای من بیشترین تأثیر رو داشتن پست مي‌کنم و اميدوارم که از ديدنشون استفاده لازم رو ببريد .
    سوزان سونتاگ ميگه : در حالي که عکاسي به طور طبيعي نوعي ديدنِ مقتدرانه با حدي از فاصله است،موقعيتي وجود دارد که آدمها به خاطر عکس گرفتن کشته ميشوند:زماني که از کساني عکس ميگيرند که يکديگر را ميکشند.تنها عکاسي جنگ است که چشم‌چراني را با خطر مي‌آميزد.

    khoramshahr_1.jpg


    --------------------------------------------------------------

    [1]
    يکي از عکسهاي جذابي که در اين مجموعه براي من وجود داشت،همين عکس است که در آستانه فتح خرمشهر گرفته شده است؛ ظاهر بدوي و خشني که جنگ مي‌تواند از هر انساني بسازد در چهره اين دو رزمنده وجود دارد : صورتهاي آفتاب سوخته، پوست پر چين و چروک، ريشهاي نامرتب و خاکِ نشسته بر بدن؛ اما در عين همه اينها، يک شعف بي‌اندازه در صورتشان برجسته است، يک شادي بي‌وصف که بر لبشان خنده‌هايي رشک برانگيز نشانده است: خوشحالي ناشي از پيروزي و فتح، و زمزمه مداوم انا فتحنا لک فتحاً مبينا...

    نگاه مرد سمت چپ به همرزم خود بي‌شک عاشقانه است،همچون عشقي که برادري نسبت به برادر دارد و از دل مهرباني برآمده که در سينه مردِ جنگجوي بدوي‌ظاهر وجود دارد؛
    جذابتر اما، دوربيني است که اين مرد در دست دارد، و از لحظه ديدن دوربينش، بين من و او پيوند عظيمي برقرار ميشود: پيوندي از جنس عکاسي ، از جنس روايتگري و خاطره‌سازي، از جنس عشقي که انسان را وا‌مي‌دارد عزيزانش را در زيباترين لحظه‌ها،براي هميشه در قابي نقره‌اي ابـــــــــدي کند...
    آري،پيوندي است بين من که به تصوير او نگاه مي‌کنم و او که تصويرگر ِ ساده‌ي زندگي ِ جنگ و جنون‌زده‌ي خويش است،پيوندي که در نسبتي دائم،مرا وام‌دار او ميکند...

    -----------------------------------------
    تصوير : منطقه عملياتي بيت المقدس / ارديبهشت 1361 / عکاس شهيد داريوش گودرزي کيا / مجموعه عکس جنگ تحميلي ، جلد هشت (خرمشهر)

  2. #2
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    [2]


    اين ازآن عکسهايي است که نميشود رويش تأمل نکرد و در همه جزئياتش دقيق نشد . رزمنده جوان مجروحي که با يک حالت خاصي دارد به سرم در دستش نگاه مي‌کند ؛لايه اي از خون و خاک بر سر و صورتش ماسيده است ، لباسهايش پاره‌اند و ساق دست راستش بانداژ شده ، اما بنظر نميرسد جراحتش جدي باشد، و همين حالت نشستن و بندِ پوتيني که هنوز محکم است و آن نگاه خيره به سطح مايع سرم، بيننده را براي فهميدن آنچه در سر دارد، سردرگم ميکند.
    نميتوانم بگويم خسته يا درمانده است و منتظر است که هرچه زودتر به پشت جبهه منتقل شود، نه ميتوانم بگويم منتظر است سرمش تمام شود تا زودتر به همرزمانش در ميانه جنگ بپيوندد.
    اين عکس براي هميشه او را گير انداخته است . همينطور بلاتکليف رهايمان مي‌کند.نميدانيم چه پيش آمده است؟ بالگردي آمده و او با پاي خودش سوار آن شده و به اهواز رفته و دلش خوش بوده که بعد از درمان به مرخصي و به خانه خواهد رفت يا نه، بلند شده و به فرمانده‌اش اصرار کرده که سرمش تمام شده و حالش خوب است و مي‌تواند به صحنه نبرد بازگردد . براي هميشه تاريخ او اينجا نشسته و دارد به سرمش نگاه مي‌کند و ما هرگز نخواهيم فهميد که او به چه فکر مي‌کرده است .

    ---------------------------------------------
    عکس از محمد فرنود / منطقه عملياتي بيت المقدس ، شلمچه / از کتاب عکس جنگ تحميلي،جلد هشت(خرمشهر)

  3. #3
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    [3]


    اين عکس سينمايي است، انگار عکاسي سر صحنه فيلمبرداري ، قبل از اينکه کارگردان اعلام حرکت کند، و تير و توپ شروع به شليک شدن کنند، اين عکس را از دو هنرپيشه گرفته است . نور پردازي و صحنه آرايي عالي است و حالت چهره دو رزمنده بسيار درخشان است: مطمئن و مصمم . اين از آن عکسهايي است که در تابلوي عکس جلوي درب سينماها به عنوان برشي از فيلم الصاق ميشود.

    اما مي‌دانيم که اين تصوير نه برشي از يک فيلم،بلکه برشي از يک واقعيت است، آن هم واقعيتِ به شدت کوبنده و کشنده‌ی جنگ، چه بسا لحظه اي بعد، بدون هيچ اعلامي، تير و توپي شليک شود و گلوله‌هاي غير مشقي اين صحنه را با قرمزي خون و تصوير جان دادن این دو تن‌ تغيير دهد. اين حقيقت که مرگ بسیار به ایشان نزدیک است ، آن اطمينان و آرامشي را که در صورت اين دو رزمنده مشهود است معنايي بسيار والا و متعالي‌ می‌بخشد، و عکس را حاوی مهمترین دستاوردی می‌کند که یک انسان می‌تواند در همه طول حیات خود بدان دست یابد: نهراسیدن از رویارویی با مرگ و نترسیدن از نیستی .

    ----------------------------------------------------------
    عکس از زنده‌ياد رسول ملاقلي‌پور / کوت‌شيخ ، آذر 1359 ، دو تن از رزمندگان شهر:ناصر گُلَک (نفر اول) و رضا عَبــِــد (نفر دوم)
    از کتاب عکس جنگ تحميلي،جلد هشت (خرمشهر)

    -------------------------------------------------------
    عکس از کتاب اسکن شده و بابت کيفيتش پوزش ميطلبم

  4. #4
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    [4]


    بعد از فتح خرمشهر، تعداد زيادي از سربازان عراقي به اسارت نيروهاي ايراني درآمدند و تصاوير زيادي از ايشان پخش شد، که از خاصيت مدرن بودن ارتش عراق، سبيلهاي يک شکل و زيرپيرهني سفيد به‌شان رسيده بود؛ و در تصاوير تلويزيوني معمولاً عکس رهبر ايران را در دست ميگرفتند و طوري "دخيلک يا خميني" سر ميدادند که انگار همگي به‌زور به جنگ آورده شده بودند و تازه يادشان مي‌افتاد که همه مسلمانان برادر هستند.
    بماند که زيرپيرهني سپيدشان نشان صلح نبود،ترفندي بود براي اينکه درجه و عنوانشان با يونيفورم معدوم شود و درجه‌دارانشان به دست نيروهاي اطلاعاتي ايراني نيفتند و لابد دخيلک گفتن‌شان هم ترفندي براي به دست آوردن دل رزمندگان تا نکند يک وقت به سرنوشتي دچار شوند که احتمالاً پيش‌تر خودشان بر سر اسراي ايراني آورده بودند .
    آدم به ياد افسر آلماني فيلم "نجات سرباز رايان" مي‌افتد...
    بماند...هميشه استثنائاتي هم هستند.


    دو تصوير از اسراي عراقي از مجموعه کتاب خرمشهر انتخاب کرده ام،که بنظرم جالب است .

    اولي، تصويري است از اسرايي که در يک صف ايستاده‌اند و عکاس که از ميان حلقه دستان روي سر،صورت متبسم اسيري را تصوير کرده است.
    مردي که دارد به دوربين لبخند ميزند و طوري با آسودگي ژست گرفته، و اطميناني دارد که فراموش‌مان ميشود اين مرد اسير جنگي است و خدا ميداند چه در انتظارش است، طمأنينه‌اي خدشه ناپذير دارد و گویی در برابر دوربین دوستی قرار گرفته؛ اما من فکر ميکنم اين خاصيت دوربين است که اين حالت را به او داده است؛ ما هميشه در مقابل دوربين خوب هستيم، سعي ميکنيم خوب بنظر برسيم، حتا وقتي در موقعيتي ناخوشايند هستيم، ناخوشي را به درون مي‌کشيم و چيز ديگري که يکسره ساختگي است بروز می‌دهیم، آدمها وقتی در مقابل دوربین قرار دارند خود ناواقعی‌شان را نشان می‌دهند، ژست می‌گیرند و برایشان مهم است که چطور تصویر شده‌اند، در عکسهایی که واکر اونز به طور مخفیانه از مردم در مترو نیویورک گرفت، توانست این را ثابت کند که آدمها در لحظات تنهایی و حقیقی خود، وقتی به طور ناگهانی مورد شلیک شاتری قرار بگیرند، خود درونی‌ترشان شکار عکس خواهد شد.

    حالا به چهره مرد اسیری که پشت سر سوژه اصلی قرار دارد دقت کنید. او مطلقاً متوجه نشده که عکس‌گرفتی دارد اتفاق می‌افتد، و لذا ژستی نگرفته، چشمان به شدت نگرانی دارد و خیره به پایین نگاه می‌کند، شاید دارد به همسر و فرزندانش فکر می‌کند، به اینکه چه بر سر آنها خواهد آمد و اینکه چه بر سر خودش خواهد آمد؛ شاید ترس این احتمال که ممکن است تا ساعاتی دیگر در دادگاهی صحرایی به اعدام محکوم شود و همراه باقی اسرا در گور دست جمعی ریخته شود، فکرش را مشوش کرده و...
    بنظرم چهره این مرد بسیار واقعی‌تر از چهره سوژه اصلی است، چه بسا در پشت ژست او نیز، چنین چهره نگران و مشوشی قرار دارد که او از نشان دادنش به دوربین ابا کرده و خواسته عکس خوبی بگیرد .

    ----------------------------------
    عکس: اسراي عراقي / يعقوب راهواره / سوم خرداد 1361
    از کتاب عکس جنگ تحميلي/ جلد 8 (خرمشهر)

  5. #5
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    [5]


    اين دومين تصوير از اسراي عراقي بعد از فتح خرمشهر است که نظرم را جلب نموده است .
    همه چيز همانطور است که در پست قبل در مورد اسراي عراقي اشاره کردم: مردهايي با زير پيرهني سفيد و سبيلهاي يک شکل!
    اما چه چيز عکس جالب است؟
    اسرايي در ميان انبوهي از رزمندگان،دارند عکس يادگاري مي‌گيرند و همه خوشحالند،انگار يک جور دور همي بوده،چيزي شبيه تورهاي يک روزه،و حالا که فرصتي دست داده خوب است عکسي هم به يادگار برداشته شود؛ به همه خوش گذشته: لبخندِ روي لبشان اين را گواهي مي‌دهد. جو دوستانه است، نشستن اسرا روي زمين سبب تحقيرشان نشده، و رزمندگان هم ژست فاتحانه نگرفته‌اند، بيشتر بنظر ميرسد نشسته‌اند تا تعداد بيشتري در عکس جا شوند: حتا رزمنده‌اي کنار مرد عينکي نشسته است و لبخند دوستانه‌اي دارد، انگار دارد در کنار دوستش عکس مي‌اندازد؛ حتا سلاحي به سمت اسرا نشانه نرفته است ( و آنها ناخودآگاه و بر اساس کليشه‌هاي ذهني‌شان دست بر سر گرفته‌اند) و رزمنده سمت چپِ تصوير سلاحش را وارانه گرفته است.
    اين عکس گواهي است بر حس بشر دوستانه رزمندگان ايراني و مهم‌تر، گواهي است از اخوتي که عکاسي مي‌تواند بين انسانها ايجاد کند: وقتي دوربيني بالا مي‌آيد و رزمنده‌اي در کنار دشمن خود مي‌نشيند و هر دو لبخند مي‌زنند و هيچ سلاحي هيچ انساني را نشانه نرفته است،صداي شاتر نوع بشر را به‌هم پيوند مي‌دهد.
    من از پس سالها آوارگي،غربت،من از پس حفره هاي بزرگ خمپاره بر ديوارهاي آجري خانه‌هاي خرمشهر،به اين عکس مي‌نگرم و به‌نظرم مي‌آيد زيبايي لبخند آن اسير عينکي چيزي از شيريني لبخند آن رزمنده سيه‌‌چرده‌ي بانمک کم ندارد.

    ---------------------------------
    تصوير : منطقه عملياتي بيت المقدس / 2 خرداد 1361 / کاظم اخوان (جاويد الاثر) / اسراي عراقي

  6. #6
    كاربر جديد
    تاریخ عضویت
    September 2015
    نوشته ها
    1
    تشکر شده
    2
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض

    باسلام این عکس حس بسیارخوبیرا به بیننده القامی کند
    ویرایش توسط ghasedakphoto : Saturday 12 September 2015 در ساعت 04:11 دلیل: اشتباه تایپی
    msh2200 و ahmad.abaee تشکر می‌کنند.

  7. #7
    كاربر جديد aren8 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    April 2016
    نوشته ها
    14
    تشکر شده
    13
    تشکر کرده
    32

    Unhappy



    خیلی سعی کردم مطلبی بنویسم ولی نشد
    yaghoobi، mSafdel، OptiX و 5 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  8. #8
    كاربر آشنا 7Dmark II آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2016
    محل سکونت
    خرم آباد
    نوشته ها
    42
    تشکر شده
    5
    تشکر کرده
    37

    پیش فرض

    عکس ها و نوشته ها بسیار قوی هستند و کسانی که سربازی رفته باشند و فیلم های نجات سرباز رایان و غیره رو دیده باشند احساساتشون واقعا تحریک میشه
    E.K.Studio و مهدی شقایق تشکر می‌کنند.

  9. #9
    كاربر جديد
    تاریخ عضویت
    August 2016
    نوشته ها
    1
    تشکر شده
    0
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض عکس

    سلام
    عکس ها چشم ادمی را به سرغت تحت تاثیر قرار می دهند و حرف های زیادی برای زدن دارند . بستگی دارد که دید ما به عکس ها چی باشد و به دنبال چه باشیم .

  10. #10
    كاربر جديد
    تاریخ عضویت
    October 2018
    نوشته ها
    1
    تشکر شده
    1
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض

    این عکس حال و هوای خاصی داره با نهایت سادگیش آدم و می بره به همون دوران
    مهدی شقایق تشکر می‌کند.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •