پست 130 عکس دوم مربوط به سال 1997
Printable View
پست 130 عکس دوم مربوط به سال 1997
گفتگوی بی..بی-سی فارسی با مسعود حسینی (عکاس افغانی برنده جایزه پولیتزر امسال)
بخشی از گفتگو:کد:http://www.bbc.co.uk/persian/tvandradio/2012/06/120604_hardtalk_massoud_hosseini.shtml
نقل قول:
این عکس الان برای شما این طوری خاطره بد را تداعی می کند و شما را منقلب می کند، یا این که قبل از این که این جایزه را بگیرید هم این عکس همان اثر را روی شما گذاشت؟
در هر صورت این اثر را بر من داشت، حتی حالا هم آن اثر را دارد. من به آن ویدئو و به آن فایلی که آن عکس ها هست هیچ وقت دوباره مراجعه نمی کنم، برای من یک مقدار مشکل است. حتی وقتی که مجبور بودم آن را به جایزه بزرگ "ورلد پرس فتو"، عکاسی خبری در هلند، نشان بدهم خودم نگاه نمی کردم. تصویر آن بر روی پرده بود و با دستم توضیح می دادم، تلاش می کردم به آن نگاه نکنم. خیلی مشکل است، حالا هم این اثر را روی من دارد. من هیچ وقت فکر نمی کردم، حتی تا دو هفته بعد از این واقعه هم فکر نمی کردم که من صاحب هیچ جایزه ای از این عکس شوم، چه در "ورلد پرس فتو" و چه در "پولیتزر".
آن لحظه ای که شما گفتید من آمده ام برای همین کار که اینها را ثبت بکنم، یعنی آن حسی که آن لحظه داشتید یک حس شغلی و حرفه ای بود، یعنی حرفه شما ایجاب می کرد که این کار را بکنید، و رفتید این کار را کردید. حالا که بعد به آن نگاه می کنید فکر می کنید که مثلا برای ترانه و خانواده اش کاری انجام داده اید؟
کار من درواقع نشان دادن همان صحبت و دردی است که مردم می خواهند دیگران ببینند. اگر ما تصور کنیم که همه ما جزیی از یک بدن هستیم، خوب این عضو از بدن در حالت بسیار درد شدیدی است اما هیچ کس حس نمی کند. این همیشه یک احساس تاریخی مردم افغانستان بوده است که فکر می کنند که مردم در دنیا دردشان را حس نمی کنند. من بعد از این بودم (دنبال این بودم)، یعنی یک حسگر بودم که این درد را به مردم منتقل کنم، و این وظیفه من بود و این کاری بود که باید می کردم.
ترانه درواقع زخمی شد، برادر خودش را از دست داد، بسیاری از هم بازی هایش که در یک خانه زندگی می کردند در یک لحظه از بین رفتند، مادرش خون آلود، خواهر خردش (کوچکش) به شدت مجروح شده بود که آنها حتی در آن لحظه فکر می کردند او مرده است. این صحنه بسیار وحشتناکی بود، درد بسیار عظیمی بود که آنها می کشیدند. من درواقع با عکسم و با کارم فریاد آنها را انتقال دادم، برای آنها صدا شدم، برای آنها گلو شدم. من آن درد را انتقال دادم، بر من خیلی سخت بود، بر ترانه هم خیلی سخت بود. ولی مهم ترین عکس العملی که پدر ترانه بر من داشت، بعد از این واقعه که او را دیدم، این بود که از من تشکر کرد. من خودم هم فکر نمی کردم چنین چیزی امکان داشته بشود.
دیدن فیلم مصاحبه بی بی سی فارسی با دان مک کالین, عکاس مشهور جنگ رو از دست ندین. فیلمی به غایت تاثیر گذار و دیدنیست.
بسیار زیبا بود مرسی جواد جان ارزش 120 مگ دانلود رو واقعا داشت....
مخصوصا اون لحظه ایی که میگه دیروز دو آهو در باغ من میچریدند و من صبح رو با دیدن این منظره بیدار شدم اما شب در رختخوابم با فکر بیروت...بنگلادش و ویتنام بخواب میروم!!!
این قیمتی است که شما پرداخت میکنید...تا شخصی از راه برسه و بگه من عاشق عکسهای شما هستم....ارزشش رو نداره.....
مرسی جواد جان
متوجه شدم در این تاپیک اسمی از مستند War Photogrpher نیاورده شده. به همه دوستان پیشنهاد میکنم که این مستند رو ببینید. این فیلم نتیجه سالها کار James Nachtwey در نقاط مختلف دنیا (فلسطین، بوسنی، و از همه فاجعه بار تر نسل کشی در روواندا) هستش. در مورد عکاسی هم حرفهای بسیار جالبی زده میشه:
این مستند نامزد اسکار و امی شده.نقل قول:
Why photograph war? Is it possible to put an end to a form of human behavior, which has existed throughout history, by the means of photography.
لیست نقل قول ها
لینک به سایت
فایل پیوست 43741
این عکس برای من حس عجیبی به همراه داره. نهایت دردی که میشه با دیدن اون صحنه متصور شد و نهایت آرامشی که در چهره و دستان اون مجروح هست . امیدوارم هر جایی هستند سلامت باشند و شاد و همچنان در این وانفسا دنیایی از آرامش را به همراه داشته باشند .
سلام
مطلب زیر ترجمه مقاله ای است از جیمز استرین در مورد عکاس جنگ دان مککالین (Don McCullin) به بهانه نمایشگاهی از عکسهایش , که در سایت عکسخانه منتشر شده بود :
«شرم خاطره» در تعقیب یک عکاس جنگ - عکسخانه
مدتی قبل به لطف یکی از دوستان آن را خواندم , گفتم شاید دوستان دیگر هنوز ندیده باشند و خواندنش خالی از لطف نباشد. :-)
فایل پیوست 79265
عراق منطقه بیجی خانه های سازمانی پالایشگاه بزرگ بیجی که بواسطه نزدیک بودن با خط مقدم درگیری تخلیه شده
عکس مربوط به تابستان 95
فایل پیوست 79267
خط مقدم جبال مکحول در شب
تابستان 95
فایل پیوست 79269
خط مقدم جبال مکحول و لاشه ی ماشین انتحاری داعش که قبل از رسیدن به خطوط مبارزین توسط تانک منحدم شد