صفحه 2 از 2 نخستنخست 1 2
نمایش نتایج : از شماره 11 تا 14 , از مجموع 14
Like Tree38تشکر

موضوع: شرح نویسی برای عکس, درست یا غلط ؟

  1. #11
    كاربر ويژه lamagra آواتار ها
    تاریخ عضویت
    November 2009
    نوشته ها
    3,129
    تشکر شده
    18021
    تشکر کرده
    12097

    پیش فرض

    عالی بود جناب عبدل پناه...چند روزی بود که این مطلب به شدت ذهنم رو مشغول کرده بود و حتی میخواستم یک تاپیک ایجاد کنم که شما پیش دستی کردید.
    برای من هم این سوال مطرح هست که شرح نویسی برای عکس غلط هست یا درست؟ اکثر اوقات وقتی به چشمی دوربین نگاه میکنم بیشتر به دنبال ثبت احساسم توی کادر هستم و سعی میکنم ثبت رو طوری انجام بدم که بیننده هم با دیدن عکس توی احساسم شریک بشه(گرچه شاید اصلا میسر نشه و برداشت بیننده کاملا در تضاد با بنده باشه).جایی خوندم که جدی ترین دنبال کننده موضوع عکس خود عکاس هست! خب شاید یک جورهایی درست باشه...اما اگر عکاس به عنوان کسی که قصدی جدی برای اشتراک یا اطلاع موضوعی به مخاطب باشه(عام یا خاص) آیا مجاز به استفاده از ابزار دیگه ای(در اینجا کلمات و جملات) هست یا خیر.اگر مجاز به این عمل باشه حد و حدود تا کجاست؟
    در ادامه یکی دو صفحه که احساس میکنم ربط بیشتری به این بحث داره از گفتگوی دیوید هورن و بیل جی نقل قول میکنم تا بهتر بتونم منظورم رو برسونم و بتونیم به بحث ادامه بدیم:


    ...اکثر تصاویر در تاریخ این رسانه برای،برای مقاصدی مشابه به کار گرفته شده اند.تا این لحظه مثالهای ما درباره اطلاعات واقعی بود که این مساله ای،عینی و هدفمند است،نه ذهنی.اما تنها با کمی تغییر،نظریه ای شکل میگیرد که طبق آن،واقعیت تبدیل به عقیده،و گواه عینی تبدیل به تفسیر ذهنی میشود و درنهایت،متن تصویر،پیام عکس را منحرف میکند.بهترین راه برای درک این فرایند،دو جمله زیر است:
    چیستی عکس،عینی،واقعی و ویژه است.
    دربارگی عکس،ذهنی،تفسیری و شخصی است.
    اکنون به راه هایی نگاه میکنیم که تصاویر،به خاطر اینکه در زمینه ای خاص دیده شده اند،به شکلهای متفاوتی نیز تفسیر شده اند.
    یکی از مشکلات رایج،این فرضیه اشتباهی است که از قدرت مخابره ای بودن عکاسی شکل گرفته و طبق آن،می گویند که تصاویر را میتوان همچون داستان مطالعه کرد.درک این موضوع که چرا این فرضیه شکل گرفته مشکل است،ولی یه هر حال،این مشکل شایع شده است.
    بیشتر بیننده ها توقع دارند که تصویر روایت داشته باشد و به شکلی،یک پیام ویژه مخابره کند.اگر روایت تصویر کشف نشد،پس بیهوده عکاسی شده و از حوزه"خلاقه" بودن حذف میشود.
    گواه این فرضیه،اظهار نظر برخی افراد است مبنی بر اینکه:"ترقی عکاسی،منجر به مرگ نقاشی روایی شد است".انگار عکاسی،نقش نقاشی را به زور غصب کرده است! این نظریه بسیار عجیب است چون در مبنای وجودی عکاسی،حتی تلاش برای داستان سرایی نیز به ندرت اتفاق افتاده است.البته تلاشهایی انجام شده،ولی شهرت آنها به خاطر موفق بودن تصاویر نبوده است.این آثار به خاطر نادر بودنشان شناخته شده اند.همچنین،بعید است که کسی مقصود و هدف این گونه آثار را از زمینه تصویر و با نگاه کردن به مجموعه درک کند.
    در اواخر دهه 50 قرن 18 برخی از عکاسان(معروفترین آنها:هنری پیچ رابینسون و اسکار رژلندر)،با تلفیق چند تصویر در یک اثر چاپ شده،تلاشهایی را در زمینه داستان سرایی انجام دادند.نتیجه کار آنها برای تاریخ نگاران هنر جذابیت بسیاری دارد،ولی این آثار برای بیننده های امروزی، تا حدودی غیر قابل فهم هستند.این آثار،عجیب و بی قاعده باقی مانده اند...
    حتی تقلای برخی عکاسان در دهه50 قرن 19 برای تهیه مجموعه های داستانی(picture stories) نیز به نتیجه ماند.آنها تصاویر فوق العاده ای را به وجود آوردند،ولی نتیجه کار آنها در ارائه آثاری داستان سرابدون متن و نوشته ای مرتبط بسیار کم ارزش است.
    ...
    بار دیگر اشاره میکنم که تصاویر داستان سرایی نمیکنند و در خاصیت وجودی عکاسی نقش روایی وجود ندارد.اما در عوض،تصاویر داستانهای کلامی را به واقعیت تبدیل می کنند.تصاویر حس و حال واقعیت را با ایفای نقش جانشینی و مقابله مستقیم با سوژه ها،فرا خوانده و ارائه می کنند.
    عکس ها داستان نیستند،بلکه تصویری از واقعیت اند.
    درست به همین دلیل،عکاسی،ابزاری ایده آل برای مخابره داستان یا تصورات خیالی نیست...
    هربرت رید به این موضوع اشاره میکند که هنرهای بصری،از طریق چشم دیده شده و یک نوع حس را انتقال می دهند وی چنین ادامه می دهد که:اگر ما ایده ای برای اظهار کردن داریم،زبان صحیح ترین رسانه برای بیان آن است.
    تصاویر برای مخابره داستان یا تصورات شخصی،نیازمند کلمات هستند
    برگرفته از کتاب درباره نگاه به عکسها(گفتگوی بیل جی و دیوید هورن) ص43-40 .توصیه میکنم دوستانی که نخوندن حتما تهیه کنن و بخونن.
    بابت طولانی بودنش ببخشید منتظر ادامه بحث از زبان عزیزان هستم...
    Canon Eos M+11-22+18-55+22mmf/2+90EX
    عقیل احمدی

  2. #12
    كاربر همراه ahmadsht آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    Iran,Tehran
    نوشته ها
    109
    تشکر شده
    402
    تشکر کرده
    365

    پیش فرض

    سلام

    به نظر من عکس و نگاه به عکس دو مقوله را در بر ميگيرد که مي تواند توامان يا به شکل جداگانه در عکس در نظر گرفته شود .
    بعد اول ، مقوله پيام و کلام عکس است . برخي عکسها ماهيتا داراي پيامي مستتر در خود هستند که اصولا هدف چنين تصوير سازي‌ نيز از پيش تعيين‌شده بوده است . يعني عکاس ، تعمدا يا کاملا به شکل اتفاقي در شرايطي تصويري را ثبت مي‌کند که پيام يا کلامي را با تصوير انتقال دهد . به نظر من در چنين تصاويري اگر مفهوم قابل انتقال نباشد ، عکاس کارش را درست انجام نداده‌ است يا ماهيتا سوژه ، ابزار مناسبي براي انتقال پيام نمي‌باشد .

    بعد دوم بحث زيباشناسي عکس است . بسياري از تصاويري که مي‌بينيم و يا ثبت‌مي کنيم ، لزوما هيچگونه پيام واضح و آشکاري را انتقال نخواهند داد . بلکه هدف فقط ثبت لحظه اي است که از بعد زيباشناسي حاوي ارزش باشد و زيبا بنمايد. پر واضح است که اين مقوله از بحث جاري خارج مي باشد .

    به نظر من اگر عکسي قرار باشد در مقوله اول بگنجد ، نبايد نياز به شرح و تفضيل داشته باشد . به عبارت ديگر بيننده بايد در صورت داشتن آگاهي عمومي نسبت به موضوع مورد نظر ، بعد از چند لحظه پيام عکس را دريافت نمايد .

    مساله ديگريکه بد نيست در نظر گرفته شود اين است که ، شرح و بيان توضيح براي عکس ، هنگام انتشار آن در فضاي مجازي کاملا راحت است ، اما اگر قرار باشد عکس فقط چاپ شود ،به نظر مي رسد ، ارايه پيام عکس در صورت نياز به شرح و توضيح کمي با مشکل مواجه خواهد شد .
    احمد شيخ‌الاسلامي

  3. #13
    كاربر آشنا
    تاریخ عضویت
    November 2008
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    79
    تشکر شده
    72
    تشکر کرده
    72

    پیش فرض

    جالب ولی به نظر من هم اینکار مسئله ای نیست که ذهن هنرمند را مشغول کند شما همانطور که نمیتونید بگید من سبک آبستره بهتر از اکسپرسیونیسم است نمی تونید بگید که شرح نوشتن برای عکس درست یا غلط است گاهی هنرمند احساس می کند جای اسمی برای اثرش مناسب است گاهی هم در حاشیه داستان یا شعری اضافه می کند بنظرم این همانقدر طبیعیست که نقاشی درختی را قرمز می کشد یا اتاقی را برعکس می کشد .شما نمیتونید اثر را در قالبی بگنجانید بلکه اثر خودش قالبش را تایین می کند شرح اثر هم چه نامی باشد چه داستان چه شعر و.... با اثر جمع می شود و هردو با هم با بیننده ارتباط برقرار می کنند چه بسا در آثاری هم دیده میشه که هیچ شرحی در کار نیست خوب مشکلی نیست بخصوص در کارهای آبستره !اما وجود شرح یا عدم وجود آن امتیاز مثبت یا منفی ندارد حتی می توان آنرا تلفیقی از ادبیات و تصویر دانست.

  4. #14
    كاربر جديد
    تاریخ عضویت
    March 2010
    نوشته ها
    20
    تشکر شده
    13
    تشکر کرده
    19

    پیش فرض

    سلام خدمت دوستان
    خوشحالم که چنین بحثی ایجاد شده
    نزدیک به یک سال می شه که با این موضوع درگیر شدم . یه روز حین مرور عکسهام احساس کردم با اونها ارتباط برقرار می کنم و برای بعضی از عکسها شعر می گم . به مرور این کار را ادامه دادم تا جایی که هفته پیش در اصفهان نمایشگاه عکسی با نام " گفتگو با عکسها " داشتم . ابتدا فکر می کردم به خاطر نوشتن متن در کنار عکسها و گاها وارد کردن اون به عکس ممکنه انتقاد های زیادی صورت بگیره .ولی نتیجه عکس این بود ،بازدید از نمایشگاه فراتر از حد انتظار من بود و عکس العمل بازدید کننده ها هم همین طور. متوجه شدم واقعا با این کار می تونم ارتباط عاطفی عمیقی با مخاطب بر قرار کنم ، وقتی که بغض را تو چهره پیرمردی دیدم که یکی از این عکس و متن ها باعث شده بود تمام داستان زندگی براش مرور بشه و ........ با خودم گفتم مهم نیست بارت ، بیل جی ، دیوید هورن یا سارکوفسکی در باره عکس و عکاسی چه نظری داشته باشند . مهم اینه که تونسته تاثیر گذار باشه و وظیفه منم غیر از این نیست.

    چون تا قبل از این نمایشگاه خیلی محتاط عمل می کردم . سراغ اساتید می رفتم ، یکی می گفت عکس باید گویا باشه و مخاطب هم برداشتی متناسب با خودش داره در نتیجه هر متن به اثر آسیب می رسونه
    یکی از لایه لایه بودن عکس حرف می زد
    یکی نا امیدم می کردم و یکی هم می گفت ادامه بده

    در کنارش کتاب های مختلف را مطالعه می کردم و سعی بر این داشتم تا نظر همه را در مورد عکس بدونم . نمی خواستم باعث خدشه دار شدن ماهیت عکس بشم و کار بیهوده ای انجام بدم .

    داره خیلی طولانی می شه !
    اینجا توضیحاتی را که در نمایشگاه گذاشتم را می زارم و بعد از اون دو نمونه از این تصاویر
    پذیرای انتقادات شما هستم . اینکه اصلا این کار چقدر می تونه به عکس ضربه بزنه و یا بر عکس
    و بیشتر در این مورد صحبت می کنیم


    به نام خدا

    عکاسی ثبت تصویر به وسیله دریافت نور و ثبت آن بر صفحه حساس به نور است و اگر تمام هزاران تصویری که همه روزه با این فرایند ثبت می شوند را عکس بنامیم به این نتیجه می رسیم که عکس حاصل مراحلی است که توسط دوربین حاصل می شود. ثبتی به طریق فیزیکی ، شیمیایی و یا الکترونیکی. حال این مسئله بروز می کند که نتیجه چنین تعریفی چگونه مخاطب را از جهت احساس و عاطفه تحت تاثیر قرار می دهد؟ و در اینجا اهمیت حضور عکاس مورد توجه قرار می گیرد. فردی که لحظه ای از واقعیت را با توجه تمایلات درونی خود برداشت می کند ، آن را متوقف می کند و به گونه ای به تصویر می کشد که خود می بیند ، عکاس قبل از گرفتن عکس آن را تصور می کند و سعی بر این دارد تا به بهترین شکل آنچه را می بیند به تصویر بکشد و در این میان برای انتقال مفهوم مورد نظر خود از عناصر خارجی نیز استفاده می کند که متداول ترین آن نام تصویر است که ( در صورت وجود ) در اغلب اوقات نقش اصلی راهنمایی و هدایت مخاطب را بر عهده دارد.
    در این آثار در کنار عکسها شاهد کلمه هایی هستیم که جزئی از عکس هستند ، آن را یاری می کنند برای جوانه زدن اندیشه ای در نگاه شما و در پایان شعر هایی را به وجود می آورند که قبل از ثبت عکس وجود نداشته اند و توسط عکس سروده شده اند و متعلق به عکس هستند. با این همه مخاطب نیز با توجه به روحیات و بینش خود این دو را می خواند و معنا و مفهوم های متفاوت را از آن برداشت می کند. و در این بین ماهیت اصلی عکس حفظ شده است.

    احمد قاسمی











    توضیح : در نمایشگاه در کنار هر عکس قابی وجود داشت که جمله مربوط به عکس نوشته شده بود.
    Amir Abdolpanah، lamagra و nicebluesky تشکر می‌کنند.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 1 2

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •