صفحه 2 از 2 نخستنخست 1 2
نمایش نتایج : از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
Like Tree124تشکر

موضوع: عکس شماره ۱۱

  1. #11
    كاربر بسیار فعال Amir Abdolpanah آواتار ها
    تاریخ عضویت
    April 2009
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,889
    تشکر شده
    20281
    تشکر کرده
    10736

    پیش فرض

    درود ...

    عکس را می توان به عنوان ثبتی از صحنه زندگی عادی مردم پذیرفت، شاید هم در پی دست یافتن به مفهوم است، مفهومی که به شخصه از این عکس در می یابم مربوط می شود به، تمایل برای رسیدن به مقصد هایی که در زندگی داریم و نوع تلاش ما در کیفیت رسیدن به این هدف هاست.

    شاید مهمترین عنصر جذابیت این عکس کادر بندی آن باشد. کادر بندی علاوه بر داشتن حالت هندسی، با استفاده به جا از تون های خاکستری (که قسمتی از این امر را مدیون ساعت عکاسی است) در جذب نگاه و حرکت چشم برای خوانش عکس موفق است. به عبارت دیگر وجود کنتراست های ناشی از قرار گیری مثلث های تیره و روشن در این عکس مهمترین عنصر جذابیت بصری محسوب می شود.


    از این قسمت به بعد تمام معناهایی که از عکس گرفته می شود مدیون ترکیب بندی آن است.

    به سبب نوع کادربندی توجه ویژه به سمت سوژه انسانی کشیده می شود و با اینکه پس از دقت بسیار به نظر می رسد سوژه در حال نزدیک شدن است اما در ابتدا ناخودآگاه ذهن به سمت تفسیر دور شدن آن می رود. رفتن، رسیدن و در پیچ انتهای جاده محو شدن که دغدغه بزرگیست در جامعه انسانی امروز ...

    به هر حال شاید در نگاه اول عکس کسل کننده ای به نظر بیاید، اما با کمی رمزگشایی می شود از دیدنش لذت کافی را برد.

    پ.ن: الان که نظرات دوستان رو خوندم، دیدم نظرات شبیه هم بوده، لازم دونستم اطلاع بدم که این نظرات رو قبل از خواندن نقد بقیه دوستان نوشتم.
    ویرایش توسط Amir Abdolpanah : Monday 18 April 2011 در ساعت 11:20
    nmroshan، Rouzbeh Ehsani، NetNegar و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    مهمتر از عکاس خوب بودن، انسان شریف بودن است.


  2. #12
    كاربر بسیار فعال شاهین اکبری آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2008
    محل سکونت
    Shahin Akbari
    نوشته ها
    1,331
    تشکر شده
    4053
    تشکر کرده
    4538

    پیش فرض

    با سلام

    نمیدونم ضد نور اسکیت سوار اونقدری که بنده رو آزار میده برای سایر دوستان هم همینطوره ؟

    موج منفی اون تا حدیست که اجازه نوشتن همون توضیحات بدوی همیشگیم رو هم گرفته.
    ویرایش توسط شاهین اکبری : Monday 18 April 2011 در ساعت 12:45
    nmroshan، NetNegar و filtrmiltr تشکر می‌کنند.
    FD master

  3. #13
    Forum Moderator mreza1001 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2008
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    3,699
    تشکر شده
    14111
    تشکر کرده
    16459

    پیش فرض

    به نظر من یه عکس خیلی کسل کننده است که نهایت تلاش درش صورت گرفته تا خطوط مختلف در انتهای جاده همدیگه رو قطع کنند . ولی در کل این عکس برای منی که مطلقا علاقه ای به "هنر برای هدف" یا "تراشیدم مفهوم" برای یک اثر هنری ندارم جذابیت خاصی نداره فقط میتونم بگم سعی عکاس در انتخاب کادر به این تمیزی که خطوط به یک نقطه منتهی بشند شایان تقدیره . همین . به نظر من میتونه به عنوان مثالی برای عکس بد از نوع "نگاه هندسی به عکس " ذکر بشه .
    آقای هولمز عزیز

    منتهی شدن خطوط به یک نقطه ارتباطی به تلاش عکاس ندارد. این قانون پرسپکتیو است و در یک پرسپکتیو یک نقطه ای در هر حالتی اتفاق می افتد.

    ارادتمند
    nmroshan، sherlockHolmes، Javid و 5 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    محمد رضا میلانی


  4. #14
    كاربر همراه sherlockHolmes آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2005
    نوشته ها
    148
    تشکر شده
    518
    تشکر کرده
    104

    پیش فرض

    محمدرضا جان متوجه منظورتون نشدم ؟ چون ندرتا محیطی پیدا میشه که همه ی خطوطش موازی باشند و یه یک نقطه ختم بشند . البته دید عکاس بوده که همچین رابطه هندسی رو پیدا کرده و توی اغلب عکس ها خطوط اینطوری با عکاس همکاری نمیکنند . مثلا این عکس یکی از دوستان در تاپیک جاده هست

    خطوط کاملا بی ربط هست که البته این مسئله عیب یا حسن به نظر نمیرسه .

  5. #15
    Forum Moderator mreza1001 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2008
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    3,699
    تشکر شده
    14111
    تشکر کرده
    16459

    پیش فرض

    اول اینکه این عکس بهنام جاده نیست و off road محسوب میشه!!! اینکه شوخی بود اما بریم سر اصل مطلب :

    آقای هولمز عزیز

    عکسی که اشاره کردید هم یک پرسپکتیو 1 نقطه ای درست مثل عکس قبلی است. برای امتحان می تونید از یکی دو نفر نقاش یا هنرجوی هنرستان یا افرادی از این قبیل بپرسید. اینکه خطوط صاف باشد یا نه مار پیچ باشد تفاوتی ایجاد نمی کند. نقطه گریز این عکس هم درست در مقابل دوربین و هم ارتفاع با آن قرار دارد. در مورد اینکه ندرتاً مناظری با خط های صاف پیدا می شود عرض کنم که در انتهای سریال ارتش سری تعداد زیادی از این مناظر وجود داشت که البته اون موقع هنوز سریال شما پخش نمی شد!

    ارادتمند

    البته اینکه آیا عکاس قصد تشدید پرسپکتیو را داشته است یا خیر بحث واردی است که احتمالاً منظورتان این است که داشته است. اما عکاس تمام تلاشش را هم می کرد که خطوط به هم نرسند باز هم این خطوط به هم می رسید.

    کد HTML:
    http://www.ider.herts.ac.uk/school/courseware/graphics/images/1point_kitchen.gif
    کد HTML:
    http://www.ider.herts.ac.uk/school/courseware/graphics/images/1point_kitchen.gif
    برای فهم بهتر عرض کنم که اگر منظره ای را بدون پرسپکتیو تصور کنید چیزی شبیه به مینیاتور های قدیمی خواهید دید. (چون جدیداً دیده ام نقاشی هایی به سبک مینیاتور ولی با پرسپکتیو می کشند!!)
    ویرایش توسط mreza1001 : Tuesday 19 April 2011 در ساعت 00:55 دلیل: افزودن لینک
    محمد رضا میلانی


  6. #16
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    May 2010
    نوشته ها
    208
    تشکر شده
    479
    تشکر کرده
    752

    پیش فرض

    سلام
    خوشحالم که این قسمت از انجمن دوباره شروع به فعالیت کرد.

    تمام عناصر، خطوط جاده، دکلهای انتقال برق و ردیف درختان چشم را به انتهای جاده هدایت می کنند وبعد به روی اسکیت سوار متمرکز می شود.
    در مورد کنتراست مناسب دوستان توضیحات کاملی بیان کردن که شاید در حالت کلی عکس مناسب باشد ولی از نظر کنتراست ناحیه ای کمی ضعیف کار شده، در یک عکس سیاه و سفید به علت نبود طیف های رنگی کنتراست نقش مهمتری را برای نشان دادن حجم و عمق شکلها به عهده دارد و همین طور در مورد تفکیک کردن و برجسته شدن آنها.
    فکر می کنم این عکس باید با کیفیت بیشتری ارائه بشود تا چشمگیرتر جلوه کن. شاید نبود جزئیات و شارپ مناسب به علت ریسایز عکس باشد..
    من در عکس تضاد های جالبی می بینم :
    یکی انعکاس نور در سیمهای سمت راست که یکجورایی برقدار بودن آنها را گوشزد می کند در برابر چراغهای خاموش سمت چپ.
    یا وجود دکلهای انتقال برق فشار قوی که نمادی از صنعت هستند در برابر درختان که نشانه ای از طبیعت ، و همه آنها در ردیفهای منظمی قرار گرفتند(این تشابه بود). خوب برای من به شخصه وجود صنعت و طبیعت در کنار هم جالبه !
    یا وجود ماشین که همیشه همراه با سرو صداست در مقابل اسکیت سوار که احساسی از آرامش و سکوت را برای من تداعی می کند.
    یکی دیگر از اشکالات عکس ابهامیست که در تعین سمت حرکت اسکیت سوار و ماشین هست ،که همراهی یا تقابل حرکت آنها می تواند مفاهیمی کاملا متفاوت داشته باشد(من اسکیت سوار را به طرف دوربین وماشین را در جهت مخالف آن می بینم) که در این صورت، آرامش در مسیری متفاوت و در جهتی مخالف ماشینی شدن حرکت می کند.
    در تصویر دو عنصر مهم یعنی ماشین و اسکیت سوار که بار مفهومی بزرگی نیز بر دوش آنهاست زیاد برجسته نیستند که این خود نیز از ضعفهای عکس به حساب می آید شاید هم نظر عکاس تمرکز بیشتر بر روی جاده بوده است.
    از نظر ترکیب بندی و عناصر تشکیل دهنده عکس پسندیده ای است ولی در مورد ادیت و یا مد سیاه و سفید جای کار بیشتری را می طلبد.که اگر من هم بخواهم به عکس نمره بدهم (البته با اجازه)به خود عکس هفت از ده ولی به ادیت آن 4 از 10 می دهم.

    با آرزوی موفقیت
    nmroshan، Rouzbeh Ehsani، pooya_p و 3 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  7. #17
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38312
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض





    شاید بد نباشد بررسی این عکس را با نوشته‌های دوستان ادامه دهیم:

    من در مورد این عکس خیلی فکر کردم،راستش به نظر من ایراد اساسی ای توی کار دیده نمیشه که بخواد خود عکس رو کاملا تحت الشعاع قرار بده و من همین اول بگم که درباره آسمان این عکس حس خوبی دارم اما به نظر من توی چنین عکسهایی باید حداقل دو نوع هارمونی رعایت بشه(که شاید دست کم با دقت این اتفاق نیفتاده):
    1.هارمونی کنتراست: به این معنا که فارغ از فاصله های پله ای کنتراست های مختلف با هم(که هرچی بیشتر باشه کنتراست کلی بالاتره و هرچی کمتر باشه کنتراست پایینتره) باید بین هر دو نقطه تاریک و روشن با هر دو نقطه تاریک و روشن دیگه یک هارمونی برقرار باشه تا عکس از نظر شدت نور و تونالیته بتونه به نظم نوع دوم کمک کنه
    2.هارمونی اشیاو یا جزئیات عکس: گاهی پیش میاد که ما در موقعیتی قرار میگیریم (مثل همین عکس) که در طبیعت یا هر لوکیشن دیگه ای یک نظم بصری خیلی زیبا نظرمون رو جلب میکنه و ماهم اون صحنه رو میگیریم و الی آخر! اما نکته دقیقا همینجاست، گاهی یکی دو المان کوچک باعث پایین اومدن دقت در هارمونی موجود در عکس میشه و اون رو از حالت زیبای خاص خودش دور میکنه! در این مواقع ما بعد از اصلاح عمومی تمام عکس بر اساس استانداردها و پروفایلهای لنزی که عکس با اون گرفته شده(منظورم اتوماتیک DXO یا لایتروم هست) باید خودمون به صورت دستی،درباره پرسپکتیو،کراپ یا حتی دیستورشن وارد عمل بشیم!
    مثلا من اگر بودم،این عکس رو با free transfer فوتوشاپ از بالا کمی باز میکردم،با این کارم دو میله نزدیک به گوشه های سمت چپ عکس که زاویه کمتر از 90درجه با خط افق دارند رو به نود درجه تغییر میدادم تا هارمونی عمودی-افقی موجود در عکس حفظ بشه! البته اگر میخواستیم میتوانستیم عکس رو کراپ کنیم تا طور دیگه ای اصلاح بشه اما من به فرض کمترین تغییر در کادر کلی همون free transfer رو پیشنهاد میکنم
    /
    در فاز بعدی به نظر من این عکس کمی از نظر شارپنس باید بهتر میبود و فکری باید برای دو سیم بالای میلیه دوم از چپ به راست کادر،رشته سیم روشن در میان درختها(سمت راست کادر) و از همه مهمتر اون انسانی(یا هرچیزی) که شاید کمتر از یک میلیمتر هم باشه(انتهای جاده سمت چپی) میشد.
    عکس از لحاظ فرم و کادر برای اغلب دوستان قابل توجه بود. حال سوال این است که آیا برای چنین عکسی، عدم وجود شارپنس و کنتراست مناسب، عیب محسوب می‌گردد. با توجه به حسی که در اکثر نوشته‌ها وجود داشت، شاید عدم وجود کنتراست و شارپنس اتفاقا برای عکس مفید نیز بوده است. اگر بخواهیم حس سرد و افسرده‌ای را در عکس منتقل کنیم، باز هم باید با روش معمول روی عکس‌ ویرایش انجام دهیم؟
    در مورد حذف آن سایه انسان کوچک نوشتید. اگر حذف می‌شد مشکلی برای عکس بوجود نمی‌آمد. اما الان نیز مشکلی ندارد. یک ثبت از یک لحظه گذاری زندگی شهری را می‌رساند و همه عناصرش برای این هدف در یک راستا عمل می‌کنند.

    به نظر من عکس مشکل خاصی نداره فقط از نظر موضوع ایمپکت نیست.
    در کل چیز خاصی نداره که بخواد نگاه رو بیش از یک لحظه به خودش مشغول کنه و باعث بشه از عکس زود عبور نکرد.
    ممنونم که نظرتان را گفتید. این خیلی خوب است که بدانیم برای دوستان مختلف در فروم، چه عکس‌هایی باعث جلب توجه می‌شود. یکی از اهداف این بخش از تالار گفتگو این است که عکس‌هایی متفاوت را به اعضاء محترم نمایش دهد و تاکید نماید که به غیر از عکس‌هایی که تاکنون باعث جلب توجه‌تان می‌شده، عکس‌های دیگری نیز وجود دارد که باعث جلب توجه دیگران نیز می‌گردد. یعنی در این میان یک تفاوت وجود دارد. یک تفاوت در نگاه. تفاوتی که خود باعث اختلاف در نوع عکاسی نیز می‌گردد. نمی‌خواهم بگویم که همه باید به یک روش عکس بگیرند. اما گاهی بهبود دید و نوع نگاه در عکاسی، باعث بهبود حتی عکسهایی می‌گردد که فرد به طور معمول می‌گیرد. حتی برای یک عکاس طبیعت، عکاس Fashion &model نیز می‌تواند باعث بهبود عکس‌هایش شود. قدم اول در این راه بهبود دیدن است. عکس این تاپیک باید شما را چند دقیقه‌ای به خود مشغول کند. باید شما را به تفکر وادار کند. راهش نیز تمرین است.

    به نظر من یه عکس خیلی کسل کننده است که نهایت تلاش درش صورت گرفته تا خطوط مختلف در انتهای جاده همدیگه رو قطع کنند . ولی در کل این عکس برای منی که مطلقا علاقه ای به "هنر برای هدف" یا "تراشیدم مفهوم" برای یک اثر هنری ندارم جذابیت خاصی نداره
    عکس الزاما نیازی به "تراشیدن مفهوم" ندارد. این عکس حداقل به دو دلیل کسل کننده نمی‌تواند باشد. یک: ترکیب بندی قوی همراه با جایگذاری خوب عناصر در جهت انتقال یک حس. دو: عدم وجود محدودیت: عکس برای تفکر فضای خوبی برای بیننده فراهم می‌کند. فضا را باز می‌گذارد تا بیننده نتیجه خود را بگیرد. در برخی موارد نیز حس ابهام موجود در عکس بخاطر تعیین ارتباط بین عناصر و چیستی آنها و یا جهت حرکتشان، باز هم از بسته شدن این فضا جلوگیری می‌کند. همین نکته می‌تواند یک عکس را برای دیدن زیبا نماید.

    عکس را می توان به عنوان ثبتی از صحنه زندگی عادی مردم پذیرفت، شاید هم در پی دست یافتن به مفهوم است، مفهومی که به شخصه از این عکس در می یابم مربوط می شود به، تمایل برای رسیدن به مقصد هایی که در زندگی داریم و نوع تلاش ما در کیفیت رسیدن به این هدف هاست.

    شاید مهمترین عنصر جذابیت این عکس کادر بندی آن باشد. کادر بندی علاوه بر داشتن حالت هندسی، با استفاده به جا از تون های خاکستری (که قسمتی از این امر را مدیون ساعت عکاسی است) در جذب نگاه و حرکت چشم برای خوانش عکس موفق است. به عبارت دیگر وجود کنتراست های ناشی از قرار گیری مثلث های تیره و روشن در این عکس مهمترین عنصر جذابیت بصری محسوب می شود.


    از این قسمت به بعد تمام معناهایی که از عکس گرفته می شود مدیون ترکیب بندی آن است.

    به سبب نوع کادربندی توجه ویژه به سمت سوژه انسانی کشیده می شود و با اینکه پس از دقت بسیار به نظر می رسد سوژه در حال نزدیک شدن است اما در ابتدا ناخودآگاه ذهن به سمت تفسیر دور شدن آن می رود. رفتن، رسیدن و در پیچ انتهای جاده محو شدن که دغدغه بزرگیست در جامعه انسانی امروز ...

    به هر حال شاید در نگاه اول عکس کسل کننده ای به نظر بیاید، اما با کمی رمزگشایی می شود از دیدنش لذت کافی را برد
    ولین چیزی که به محض دیدن این عکس جلب توجه میکنه Composition و کادر بندی عکس هست .

    Perspective به بهترین شکل دراین عکس نمایش و به کار برده شده و تمام خطوط که به زیبایی و کمی غیر طبیعی (حتی بوته های کنار جاده

    به صورت یکنواخت امتداد پیدا کرده!) به صورت خط های صاف و مستقیم چشم رو به نقطه انتهایی جاده(که همه این خطوط به هم میرسند)

    هدایت می کنه. و 2 عنصر ،فرد اسکیت سوار هم که معلوم نیست داره به کدوم سمت حرکت می کنه( و همیشه مارو در شک نگه میداره!)

    و همینطور ماشین به اثر پذیری بیشتر کادربندی فوق کمک بسیار کرده.

    نکته خوب دیگه در وجود Pattern ها (دکل های برق ، درختان ، حتی دو لوله بلند که میتونه مال کوره یا چیز دیگه باشه به غنای تصویر کمک کرده.

    ابتدا سیاه سفید بودن عکس رو نپسندیدم چون به نظرم اومد که قطعا این منظره از رنگ ها با تونالیته های متفاوت زیادی باید تشکیل شده باشه

    که اگر عکس رنگی بود زیبایی عکس و مناظر بیشتر میشد. ولی با دقت بیشتر دیدم که عکاس عمدا رنگ ها رو نشون نداده تا یکپارچگی خطوط

    حفظ و به مقصودش که هدایت چشم بیننده به انتهای جاده هست برسه و برای این کار حتی کنتراست تصویر رو بالا برده تا جزئیات بوته ها و درختان

    چشم رو از هدف اصلی دور نکنه . و چه بسا که رنگی بودن عکس بر یکنواختی خطوط اثر میگذاره و composition مورد نظر از دست میره.

    از لحاظ مفهوم و داستانی هم که عکس دربر داره فردی که در جاده داره به سمت انتها میره مفهوم زندگی رو به نظر من دربر داره "باید رفت تا رسید"

    و به کجا ؟ خواه ناخواه نقطه پایان جایی که همه چیز به هم خواهد رسید! یکی با اسکیت یکی با ماشین،فرقی نداره! جاییست که دراتنظار ماست

    و این مطلب حتی با تفسیر دیگر عکس که فرد وماشین درجهت مخالف حرکت کنند هم صادقه و فقط تفاوت در اینه که نقطه انتهایی این بار ابتدای مسیر

    هست و چشمی که او رو میبینه و منتظر رسیدن فرد به انتهای سفرشه!
    اول از همه اون کابلهایی که سفید شدن بد جوری ذهن منو مشغول کرده ...
    در خصوص عکس به نظرم اولین چیز چیدمان مرتب المانهاست حتی درختها که همیشه نماد طبیعت هستند انقدر مرتب کاشته شده اند که کاملا به چشم میاد همه چیز چیدمان شده و کاشته شده هست ، درختها ، دکلها ، تیرهای چراغ برق ، جاده ای که از نقطه طلایی سمت چپ بیرون زده و ( این شاید به خاطر اینه که یک عکاس لاتین زبان این عکس رو گرفته باشه) در نهایت اون کابلهایی که روی دکل هست و سفید شده ( که بعیده با یک رفلکت واقعی اینطور به نظر بیاد ) و شاید نمادی از انرژی برق و به قولی انرژیهای غیر طبیعی انسان امروز باشه . خوب اینها همه نمادهای تمدن بشر امروزه و انسانی که بر خلاف جهت حرکت ماشین با خیال راحت در حال اسکیت کردنه و من این رو نمادی از فراغ بالی او می بینم ....
    اما اینجا یک چیز اصلا با همه گفته های بالا همخوان نیست و خیلی مهمه و اونهم فضای کلی خفه ، کنتراست خاص عکس و شارپ کم اون هست که مثل یک بیماری افسردگی می مونه . من به لحاظ اهمیت ، فضای خفه عکس رو در برابر جزئیات ذکر شده می زارم و نتیجه این تضاد مهم رو اینچنین می دونم که گرچه انسان امروز برای خودش دنیای زیبایی ساخته اما این ساخته ها به قیمت از دست دادن آرامش و داشته های درونیش تمام شده
    آنچه که در نوشته اکثر دوستان مشترک است، ترکیب خوب عکس است. همان پرسپکتیو و نیز پترنهای حاصله کافیست که مدتی سرگرم عکس باشیم. فضاسازی کلی عکس خوب است: فضای کسل کننده و افسرده ای که در نوشته اکثر دوستان وجود داشت و در خدمت انتقال حس عکس قرار گرفته است. زندگی شهری و تناقضات آن، می‌تواند با این فضاسازی منتقل گردد.

    نکته دیگری که در مورد عکس می‌توان گفت، لحظه‌ای بودن آن است. عکس حاصل ثبت یک لحظه است که با قبل و بعد از خودش متفاوت است. چه بسا عکسهایی از لحظات قبل و بعد از این لحظه کاملا با این عکس متفاوت باشند.

    عکس فوق متعلق به milad65 است. برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.
    Amir Mohebi، A_Maddah، farsad و 15 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  8. #18
    كاربر همراه Mohamad_Ali آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2009
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    438
    تشکر شده
    2227
    تشکر کرده
    5251

    پیش فرض

    عکس متشکل شده از یک نظم خوب و هندسی بین اجزا(مطابق پست10)
    ولی بنده نه مفهومی از عکس دریافت میکنم و نه المان خاصی در عکس میبینم که جالب باشه.
    دلیل سیاه و سپید کردن عکس را هم به نوعی ایجاد یک حس ساختگی و یا از بین بردن یک سری معایب از عکس میدونم که زیرکی عکاس را نشون میده!
    در کل با تمامی احترامی که برای عکس و عکاس قائلم ولی دلیلی برای عکس گرفتن از این منظره نمیبینم و اگه بنده توی چنین موقعیتی قرار بگیرم هرگز از این لحظه عکس نخواهم گرفت!
    (امیدوارم ناراحت شنده باشید)
    نمره 6 از 10 میدم.
    ممنون
    filtrmiltr تشکر می‌کند.

  9. #19
    كاربر آشنا saman_ti_ti آواتار ها
    تاریخ عضویت
    July 2010
    محل سکونت
    تهران - شمیران
    نوشته ها
    31
    تشکر شده
    35
    تشکر کرده
    9

    پیش فرض

    با یاد او
    این هم یک نگاه سینماتیکال است، ممکن است بعد از قاب در قابی دیگر رویدادی باشد ولیکن فی الحال به نظر بنده خیری نیست، ثبت اش درست است اگر چه کنتراست و نور تصویر نامناسب است اگر از فلاش با حساسیت بالا استفاده می نمود دست کم فرد اسکیت سوار نور دهی مناسب تری داشت. به این شکل این تصویر فقط یک ثبت است و لا غیر.
    nmroshan و filtrmiltr تشکر می‌کنند.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 1 2

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •