صفحه 3 از 4 نخستنخست 1 2 3 4 آخرینآخرین
نمایش نتایج : از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35
Like Tree196تشکر

موضوع: عکس شماره ۱۵

  1. #21
    كاربر همراه sherlockHolmes آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2005
    نوشته ها
    148
    تشکر شده
    518
    تشکر کرده
    104

    پیش فرض

    من نظرم رو میگم در مورد نقد عکس یه بار دیگه هم گفتم نظرم رو ولی چون مخالف جریان رایج فرومه بازم به عنوان یه نظر مخالف میگم . به نظر من نقد مفهومی یه عکسی که عناصرش به وضوح چیزی نمیگند هیچ ارزشی نداره . یه عکس خوب عکسیه که خوب باشه و عکس بد عکسیه که خوب نباشه . عکس فعلی هم میتونه نمایشگر ترس باشه هم اعتماد به نفس هم هیچ چیز دیگر . قضیه نقد عکس من رو یاد داستان کنکاش برای معنا یابی در اشعار حافظ میندازه . از اوائل قرن جاری افراد زیادی (از جمله مرحوم شاملو) سعی کردند معنی عمودی از اشعار حافظ پیدا کنند . خوشبختانه الان این بحث فروکش کرده و این نتیجه حاصل شده که غزل حافظ الزاما رمز پنهانی نداره و شیوایی کلام و تکنیک های سخن آرایی هست که مهم هست نه معنی ابیات . در عکس هم (به نظر من) همینطوره . من کاملا و مطلقا با نگاه ریزبینانه به عکس مخالفم که این نماد آن است و این نشان از این . البته ! عکس میتونه معنی هم داشته باشه . مثل خیلی از غزلیات حافظ . ولی این لزوم نیست و بهتره معنی رسانی رو به هنر های دیگه یا شاخه های دیگه عکاسی واگذار کنیم و از عکاسی هنری فقط به لحاظ بصری لذت ببریم . خدای را که من بر تن این پادشاه قبایی نمیبینم !
    nmroshan، merdax، aidin594 و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  2. #22
    كاربر فعال Moty آواتار ها
    تاریخ عضویت
    April 2011
    محل سکونت
    آمل
    نوشته ها
    787
    تشکر شده
    2494
    تشکر کرده
    3738

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sherlockHolmes نمایش پست ها
    من نظرم رو میگم در مورد نقد عکس یه بار دیگه هم گفتم نظرم رو ولی چون مخالف جریان رایج فرومه بازم به عنوان یه نظر مخالف میگم . به نظر من نقد مفهومی یه عکسی که عناصرش به وضوح چیزی نمیگند هیچ ارزشی نداره . یه عکس خوب عکسیه که خوب باشه و عکس بد عکسیه که خوب نباشه . عکس فعلی هم میتونه نمایشگر ترس باشه هم اعتماد به نفس هم هیچ چیز دیگر . قضیه نقد عکس من رو یاد داستان کنکاش برای معنا یابی در اشعار حافظ میندازه . از اوائل قرن جاری افراد زیادی (از جمله مرحوم شاملو) سعی کردند معنی عمودی از اشعار حافظ پیدا کنند . خوشبختانه الان این بحث فروکش کرده و این نتیجه حاصل شده که غزل حافظ الزاما رمز پنهانی نداره و شیوایی کلام و تکنیک های سخن آرایی هست که مهم هست نه معنی ابیات . در عکس هم (به نظر من) همینطوره . من کاملا و مطلقا با نگاه ریزبینانه به عکس مخالفم که این نماد آن است و این نشان از این . البته ! عکس میتونه معنی هم داشته باشه . مثل خیلی از غزلیات حافظ . ولی این لزوم نیست و بهتره معنی رسانی رو به هنر های دیگه یا شاخه های دیگه عکاسی واگذار کنیم و از عکاسی هنری فقط به لحاظ بصری لذت ببریم . خدای را که من بر تن این پادشاه قبایی نمیبینم !
    با عرض معذرت از همه و دوست عزیزمون اقای هلمز
    شاید جاش اینجا نباشه ، حرف شما متین و کاملا صحیحه و من کاملا با شما موافقم و حتی شاید نقد یک اثر ارزش هنری و لذتی که مخاطب از اون اثر رو میبره رو کم کنه ولی ایا اگه یک اثر نقد نشه و تمام نقاط مثبت و گاه منفی و تمام جوانبش کنکاش نشه میشه بدرستی به تکنیک ها، نوع نگاه،نحوه اتباط با مخاطب ، روابط حاکم و..... پی برد و پی بردن به اینهاست که باعث پیشرفت میشه
    و وقتی شما همه تکنیکها و قواعد و بدونی تازه باید قدرت بداهه پردازی و خلاقیت قونی داشته باشید که بتونید یه اثر جاودان خلق کنید
    ممنون از همه و دکتر روشن به خاطر این تاپیک برجسته
    nmroshan، sherlockHolmes، merdax و 2 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    با احترام فراوان مرتضی صادقیان
    http://instagram.com/Morteza__sadeghian
    http://instagram.com/man.sa_photography

  3. #23
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    November 2006
    نوشته ها
    231
    تشکر شده
    2147
    تشکر کرده
    817

    پیش فرض

    در اینجا نکته ای هست که باید روشن شود.

    هر یک از ما جهان را از چشم انداز خویش می بینیم. دیدگاه همه یکسان نیست.
    بنابراین ترازویی که برای سنجش و ارزیابی چیزها در دست داریم، برآمده از دنیای درون ماست.

    چه بسا نشانه ها و اشاره های بسیاری در یک عکس باشد که ما دریافت نکنیم و یا آنها را به گونه ای دیگر ببینیم.

    اگر در یک تصویر، انگیختارهایی برای یک بیننده (غیرکارشناس) باشد یا نباشد، این دلیل بر ارزشمندی یا فرومایگی اثر نیست.

    پس آنچه که در ما هست اهمیت بسیار دارد.
    تنها پرداختن به این نکته که «در عکس چیست؟» ما را به سرانجامی نمیرساند؛ همچنین باید این پرسش را که «بیننده کیست؟» به میان کشید.
    ارزش نگاه ها برابر نیست!


    من میخواهم پا را از این هم فراتر بگذارم و بگویم:
    نشانه ها و اشاره های یک عکس را نیز نمیتوان ثابت و مطلق دانست!
    یعنی چنین نیست که انگیختارها در جای خود قرار گرفته باشند و بیننده را فقط به جستجوی خویش فرا بخوانند.

    اینجاست که باید بپرسیم به راستی چرا بیشتر نظریه پردازان، بررسی نیت هنرمند و سرک کشیدن در پشت پرده را شیوه ای درست برای رهیافت به درونمایه و نهفت یک اثر هنری نمیدانند؟!!

    آیا جز این است که یک اثر هنری، از صاحب اثر و نیت او نیز فراتر میرود و دور از دسترس، بال میگشاید؟
    آیا جز این است که پس از ثبت و پردازش یک عکس، عکاس هم به یک بیننده در برابر آن تبدیل میشود؟

    من میگویم نشانه ها و اشاره ها میتوانند زمینه ساز هر احساس و باوری بشوند.
    اثر هنری به جرقه ای می ماند و آتشی که می افروزد بستگی به خرمن شور و احساسات ما دارد.
    چه بسا آتشی بزرگ هم در جانی افسرده و یخزده نگیرد، چه رسد به جرقه ای!

    سرنوشت یک جرقه میتواند هزاران گونه باشد اما اوج توفیق یک اثر هنری در این است که یک جرقه شود.
    جرقه نمیداند چه میخواهد بکند و چه تواند شد.
    جرقه، تنها یک جرقه است.


    .
    nmroshan، Amir Abdolpanah، nimbo و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  4. #24
    كاربر بسیار فعال Amir Abdolpanah آواتار ها
    تاریخ عضویت
    April 2009
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,889
    تشکر شده
    20281
    تشکر کرده
    10736

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sherlockHolmes نمایش پست ها
    من نظرم رو میگم در مورد نقد عکس یه بار دیگه هم گفتم نظرم رو ولی چون مخالف جریان رایج فرومه بازم به عنوان یه نظر مخالف میگم . به نظر من نقد مفهومی یه عکسی که عناصرش به وضوح چیزی نمیگند هیچ ارزشی نداره . یه عکس خوب عکسیه که خوب باشه و عکس بد عکسیه که خوب نباشه . عکس فعلی هم میتونه نمایشگر ترس باشه هم اعتماد به نفس هم هیچ چیز دیگر . قضیه نقد عکس من رو یاد داستان کنکاش برای معنا یابی در اشعار حافظ میندازه . از اوائل قرن جاری افراد زیادی (از جمله مرحوم شاملو) سعی کردند معنی عمودی از اشعار حافظ پیدا کنند . خوشبختانه الان این بحث فروکش کرده و این نتیجه حاصل شده که غزل حافظ الزاما رمز پنهانی نداره و شیوایی کلام و تکنیک های سخن آرایی هست که مهم هست نه معنی ابیات . در عکس هم (به نظر من) همینطوره . من کاملا و مطلقا با نگاه ریزبینانه به عکس مخالفم که این نماد آن است و این نشان از این . البته ! عکس میتونه معنی هم داشته باشه . مثل خیلی از غزلیات حافظ . ولی این لزوم نیست و بهتره معنی رسانی رو به هنر های دیگه یا شاخه های دیگه عکاسی واگذار کنیم و از عکاسی هنری فقط به لحاظ بصری لذت ببریم . خدای را که من بر تن این پادشاه قبایی نمیبینم !


    خوب شما نقد معناگرا و مفهوم گرا نکنید.

    نقدی بر پایه آرایه های بصری و تکنیک های پنهان در عکس انجام دهید، همان طور که بهش اعتقاد دارید.
    nmroshan، merdax، Vahid و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    مهمتر از عکاس خوب بودن، انسان شریف بودن است.


  5. #25
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38312
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sherlockHolmes نمایش پست ها
    من نظرم رو میگم در مورد نقد عکس یه بار دیگه هم گفتم نظرم رو ولی چون مخالف جریان رایج فرومه بازم به عنوان یه نظر مخالف میگم . به نظر من نقد مفهومی یه عکسی که عناصرش به وضوح چیزی نمیگند هیچ ارزشی نداره . یه عکس خوب عکسیه که خوب باشه و عکس بد عکسیه که خوب نباشه . عکس فعلی هم میتونه نمایشگر ترس باشه هم اعتماد به نفس هم هیچ چیز دیگر . قضیه نقد عکس من رو یاد داستان کنکاش برای معنا یابی در اشعار حافظ میندازه . از اوائل قرن جاری افراد زیادی (از جمله مرحوم شاملو) سعی کردند معنی عمودی از اشعار حافظ پیدا کنند . خوشبختانه الان این بحث فروکش کرده و این نتیجه حاصل شده که غزل حافظ الزاما رمز پنهانی نداره و شیوایی کلام و تکنیک های سخن آرایی هست که مهم هست نه معنی ابیات . در عکس هم (به نظر من) همینطوره . من کاملا و مطلقا با نگاه ریزبینانه به عکس مخالفم که این نماد آن است و این نشان از این . البته ! عکس میتونه معنی هم داشته باشه . مثل خیلی از غزلیات حافظ . ولی این لزوم نیست و بهتره معنی رسانی رو به هنر های دیگه یا شاخه های دیگه عکاسی واگذار کنیم و از عکاسی هنری فقط به لحاظ بصری لذت ببریم . خدای را که من بر تن این پادشاه قبایی نمیبینم !
    بله. همان گونه که آقای عبدل‌پناه گفتند، نیازی نیست همگان یک طریق نقد را بپیمایند. می‌توانید از دیدگاه فرم، بیان‌گری، تطبیقی و یا سبک شناسی، به نقد عکس بپردازید که بسیار عالی نیز خواهد بود.

    نقد مفهومی یه عکسی که عناصرش به وضوح چیزی نمیگند هیچ ارزشی نداره
    با شما موافقم. این مساله دقیقا یکی از معیارهای ارزیابی نقد نیز محسوب می‌شود. اما بشرط آن‌که منتقد و بیننده قدرت تشخیص و درک تمام جنبه های عکس را داشته باشند.
    merdax، M.Meghdari، Amir Abdolpanah و 5 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  6. #26
    كاربر همراه sherlockHolmes آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2005
    نوشته ها
    148
    تشکر شده
    518
    تشکر کرده
    104

    پیش فرض

    با شما موافقم. این مساله دقیقا یکی از معیارهای ارزیابی نقد نیز محسوب می‌شود. اما بشرط آن‌که منتقد و بیننده قدرت تشخیص و درک تمام جنبه های عکس را داشته باشند.
    میدونید مشکل من کجاست که منظور عکس رو درک نمیکنم .بزارید خودم بگم . من وقتی از یه گله گوسفند عکس میگیرم هدفم این نیست که کسی که عکسم رو میبینه به دنیای حیوانات فکر کنه و اگه جاده ای هم در گوشه کادر گنجانده بشه , مخاطبم به زور بفهمه که دنیای زیبای حیوانات توسط بشر دو پا تخریب شده (جالبه که موضوع تقابل انسان و طبیعت موضوع 51% عکس های مفهومی هست ) . من وقتی عکسی میگیرم صرفا به این فکر میکنم که بیننده در لذت دیدن این منظره با من شریک بشه . یا اینکه خودم بعد ها با دیدن این عکس درا ون حال و هوا قرار بگیرم . شاید من سقفم رو کوتاه میگیرم ؟ مثلا در مورد عکس جاری نظر من اینه که عکاس به لبه استخر رفته و توجهش به نور جلب شده و ترکیب زیبای نور و استخر با پاهاش یه زاویه جدید . این زاویه رو ثبت کرده و ... نتیجه یه عکس جالب شده .اما نتیجه من نماد سازی چه در سینما چه در شعر دوره خودش رو طی کرده و ابزار زدن حرف های پند آموز مقاله است و گرافیک و عکاسی رو من شخصا صرفا برای زیباییش میخوام . آیا من سقفم رو کوتاه میگیرم ؟
    nmroshan و aidin594 تشکر می‌کنند.

  7. #27
    كاربر فعال persian.boy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2011
    محل سکونت
    سـرزمین اهـورا
    نوشته ها
    782
    تشکر شده
    2925
    تشکر کرده
    4662

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sherlockHolmes نمایش پست ها
    میدونید مشکل من کجاست که منظور عکس رو درک نمیکنم .بزارید خودم بگم . من وقتی از یه گله گوسفند عکس میگیرم هدفم این نیست که کسی که عکسم رو میبینه به دنیای حیوانات فکر کنه و اگه جاده ای هم در گوشه کادر گنجانده بشه , مخاطبم به زور بفهمه که دنیای زیبای حیوانات توسط بشر دو پا تخریب شده (جالبه که موضوع تقابل انسان و طبیعت موضوع 51% عکس های مفهومی هست ) . من وقتی عکسی میگیرم صرفا به این فکر میکنم که بیننده در لذت دیدن این منظره با من شریک بشه . یا اینکه خودم بعد ها با دیدن این عکس درا ون حال و هوا قرار بگیرم . شاید من سقفم رو کوتاه میگیرم ؟ مثلا در مورد عکس جاری نظر من اینه که عکاس به لبه استخر رفته و توجهش به نور جلب شده و ترکیب زیبای نور و استخر با پاهاش یه زاویه جدید . این زاویه رو ثبت کرده و ... نتیجه یه عکس جالب شده .اما نتیجه من نماد سازی چه در سینما چه در شعر دوره خودش رو طی کرده و ابزار زدن حرف های پند آموز مقاله است و گرافیک و عکاسی رو من شخصا صرفا برای زیباییش میخوام . آیا من سقفم رو کوتاه میگیرم ؟
    درود
    شما با صِرفِ نگاه زیبایی شناختی ، به کسی یا چیزی و یا عکسی ضربه نمی زنید ولیکن دارید خودتون رو از طیف وسیعی از مفاهیم خرد و عام عکاسی محروم می سازید . بزرگترین هدف زبان هنری که عکاسی هم زیر مجموعه ای از اون تلقی میشه ، "محفل اندیشه" هست . در عکاسی ، عکاس تمایل داره احساس یا مفهومی رو توسط ارکان عکس به شما انتقال بده. طبیعیه که هر یک از این رکن ها برای اینکه بتونن با مخاطب ارتباطی شایسته برقرار کنن ، "باید" حامل مفهومی باشن تا شما بتونید اون ها رو درک کنید و به احساس خاصی دست یابید . در واقع هرگز نمیشه گفت که یک رکن در یک عکس حاوی پیام یا مفهوم نیست . مثالی می زنم تا مطلب روشن تر بشه ؛ آیا وقتی شما از چند گوسفند (رکن) عکس مگیرید و اونها رو با دیگران به اشتراک می گذارید و به قول خودتون قصد دارید زیبایی رو تقسیم کنید ، می توانید انتظار داشته باشید که ارکانتون هیچ پیامی حمل نکنن ؟ اگر جوابتون مثبته ، پس نباید توقع داشته باشد که شیء بی مفهوم بتونه حسی رو القا کنه که عملا این انتظار اشتباهه . ولیکن اگر جوابتون مثل بنده منفیه ، باید پیام نقد بشه و آنچه که "طبعا" قصد بیانش رو داره ، معرفی بشه . حال سوال اینجاست که چرا از واژه ی "طبعا" بهره بردم ؟ چرا که بنده هم مثل شما معتقدم که نباید مفهومی رو به زور به شیء یا رکنی تحمیل کرد ؛ چرا که این کار به شدت می تونه موجب انحراف ذهن بیننده از مقصود اصلی عکاس بشه .


    با آرزوی بهترین ها
    پسر پارسی
    nmroshan، nimbo، Moty و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  8. #28
    كاربر فعال aidin594 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2009
    محل سکونت
    Sweden
    نوشته ها
    795
    تشکر شده
    4500
    تشکر کرده
    2637

    پیش فرض

    من وقتی عکسی میگیرم صرفا به این فکر میکنم که بیننده در لذت دیدن این منظره با من شریک بشه
    من هم.

    اما يك چيزي به نام نقد هست؛ - متاسفانه يا خوشبختانه - همان منظره اي كه شما تصويرش را ثبت كرده ايد توسط افراد مختلف به صورتهاي متفاوتي نقد ميشود. در همين سه صفحه همين عكس زيبا به اشكال مختلف نقد شده.

    آنچه من در عكس شماره 15 ميبينم تيزبيني عكاس و استفاده از يك زاويه ديد نا متعارف براي ثبت صحنه اي معمولي است. عكس زيباست.

    الف) اين همه عكسهاي مستند خبري؛ پرتره اشخاص مشهور و غير مشهور. عكسهاي مناظر طبيعي؛ بنا ها و بقيه ژانرهاي عكاسي از هيچ منظري قابل نقد نيستند به جز مسائل تكنيكي و فني.

    ب)‌ عكسهاي ديگر كه كارگرداني و چيدمان شده اند نيز قابل نقد نيستند چون ذهن عكاس پشت آنهاست و بهترين نقد ديدن عكس و سخن نگفتن است. من از شما ميپرسم فلسفه پاهاي كنار استخر چيست؟
    شما 30 تا پست ميزنيد. من هم همه سي تا نقد رو ميخونم. خوب؟ كي درست فهميده؟ هيچ كس. من (نوعي) درست فهميده ام.

  9. #29
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38312
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض




    آنطور که نوشته های دوستان مشخص شد، همگان با خوب بودن عکس موافق بودند. و این خود می‌تواند یکی از نشانه های موفقیت عکس باشد.

    عکس از لحاظ فرم بشدت مسنجم و ساختاریافته است: تقسیم بندی کادر به قسمتهای مشخص، رنگهای مکمل، طیف مناسب روشنایی، وجود اجزاء در ارتفاعات مختلف، وجود یک جزء قابل توجه در مرکز توجه عکس ( پاها)، وجود المان متنی، وجود روشنایی‌های نقطه‌ای و ...
    همه این عوامل عکس را به یک اثر زیبای بصری تبدیل کرده‌اند. یعنی اگر بخواهیم در همین مرحله هم متوقف شویم، به اندازه کافی از عکس لذت برده‌ایم.

    در بعد زیبایی‌شناسی، عکس دارای نشانه‌های مختلفی است: پا به عنوان وجود عنصر انسانی، جایگزینی پا در لبه استخر، وجود متن آگاهی دهنده، وجود روشنایی در بالا و تاریکی در پایین، وجود نوری امید بخش در همان تاریکی پایین.
    وجود این نشانه‌ها، عکس را به اثری قابل توجه تبدیل می‌کند. بخصوص اینکه نشانه‌های موجود در عکس را می‌توان در راستای مشخصی تاویل کرد و همین است که عکس می‌تواند باعث برانگیختگی احساسات در بینندگان شود.

    عکس، کاری است از آقای نیما مقیمی. هر چند به تازه‌گی به تالار پیوسته‌اند اما کارهای قابل توجهی از خود در اینجا به نمایش گذاشته‌اند.

    ------

    فایده نقد عکس چیست؟
    ۱- عکس‌ها را بهتر می‌بینیم.
    ۲- با معیارها و سنگ محک ها آشنا می‌شویم.
    ۳- با ابعاد مختلفی که یک عکس قابل ارزیابی است، آشنا می‌شویم
    ۴- می‌تواند در نوع عکاسی ما موثر باشد.
    ۵- می‌تواند باعث تشویق به تفکر و تعمق شود.

    نگران نقدهای مختلف نباشید. نگران اختلاف بین نقدها نباشید. نگران خیال‌پردازی‌های برخی نقدها نباشید.
    نقدها را بخوانید.
    فکر کنید.
    خود را در امواج تفکر غرق کنید.
    لذت ببرید.
    و مطمئن باشید که بهتر عکس خواهید گرفت و بهتر خواهید دید.
    merdax، Halalzadeh، Navid7h و 11 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  10. #30
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Iran
    نوشته ها
    3
    تشکر شده
    601
    تشکر کرده
    55

    پیش فرض

    میدونید مشکل من کجاست که منظور عکس رو درک نمیکنم .بزارید خودم بگم . من وقتی از یه گله گوسفند عکس میگیرم هدفم این نیست که کسی که عکسم رو میبینه به دنیای حیوانات فکر کنه و اگه جاده ای هم در گوشه کادر گنجانده بشه , مخاطبم به زور بفهمه که دنیای زیبای حیوانات توسط بشر دو پا تخریب شده (جالبه که موضوع تقابل انسان و طبیعت موضوع 51% عکس های مفهومی هست ) . من وقتی عکسی میگیرم صرفا به این فکر میکنم که بیننده در لذت دیدن این منظره با من شریک بشه . یا اینکه خودم بعد ها با دیدن این عکس درا ون حال و هوا قرار بگیرم . شاید من سقفم رو کوتاه میگیرم ؟ مثلا در مورد عکس جاری نظر من اینه که عکاس به لبه استخر رفته و توجهش به نور جلب شده و ترکیب زیبای نور و استخر با پاهاش یه زاویه جدید . این زاویه رو ثبت کرده و ... نتیجه یه عکس جالب شده .اما نتیجه من نماد سازی چه در سینما چه در شعر دوره خودش رو طی کرده و ابزار زدن حرف های پند آموز مقاله است و گرافیک و عکاسی رو من شخصا صرفا برای زیباییش میخوام . آیا من سقفم رو کوتاه میگیرم ؟
    با سلام خدمت شما ،

    اولا بگم که بحث جالبی رو باز کردید چون خودم بارها باهاش درگیر بودم دوما لازم دونستم که در مورد گرفتن عکس کمی توضیح بدم : حال و هوای من در موقع گرفتن عکس واقعا همونی بوده که دوستان گفتن یعنی واقعا باید تغییر بزرگی در زندگی ایجاد می کردم و برای خودم فضای جدید حس خوبی داره اما ناشناخته است و تاریکه در مورد فضای گرفتن عکس می تونید به وبلاگم به آدرس http://nimbo.blogsky.com سر بزنید و اما در مورد اینکه عکس، عکس حالبی شده و بعد اون رو انتخاب و ایده بندی اش کردم باید بگم نه . من این عکس رو خارج از کشور گرفتم و شب قبل از عکاسی تو همین استخر بودم ، شکلهایی که از بدنم در آب ایجاد می شد ایده های خوبی بود و داشتم با یکی از دوستان راجعبه تغییرات جدید صحبت می کردم . بنابراین شب بعد دوربین رو با خودم به استخر آوردم و ایده ها رو اجرا کردم برای چنین ایده ای چند شات مختلف دارم که این بهترینش بوده بنابراین ایده قبل از عکاسی به ذهنم رسیده گرچه خیلی مواقع برعکس هم بوده و شخصا این موضوع رو بد نمی دونم
    nmroshan، sherlockHolmes، evejaj و 4 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    Nima Moghimi

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1 2 3 4 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •