صفحه 2 از 2 نخستنخست 1 2
نمایش نتایج : از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17
Like Tree77تشکر

موضوع: نگاه ها در آثار «یوجین اسمیت»

  1. #11
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    March 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    209
    تشکر شده
    1709
    تشکر کرده
    1457

    پیش فرض

    ميناماتا(minamata) آخرين كتاب يوجين اسميت فقيد،با همكاري همسرش آيلين ،روايت مبارزه ماهيگيران و كشاورزان ژاپني است با شركت چيسو،كه آگاهانه دريا را آلوده ميكردند و در نتيجه ساكنان منطقه كه از صيد ماهي امرار معاش مينمودند در اثر جيوه دچار مسموميت مي شدند.اين اثر نمونه اي است بارز از دسته بندي عكسهاي ارزيابي اخلاقي .بر روي جلد كتاب با حروف درشت نوشته شده ((داستان مسموميت يك شهر و مردماني كه و پايداري دليرانه را برگزيدند)) و جمله اي كه ارزيابي اخلاقي عكس است و در مقدمه گفته:
    اين كتاب بي طرفانه نيست ،از سر شوريدگي آفريده شده است.
    تري برت(1990)نقد عكس،ترجمه اسماعيل عباسي وكاوه ميرعباسي،تهران(1391)نشر مركز،ص 106

    لذا اين عكس توصيف ميكند -بعضي افراد توضيحات علمي و برخي ميكوشند تفسير كنند-اما،وجه مشخصه اين عكس اين است كه ناقل قضاوتي اخلاقي است.جنبه اي از حيات اجتماعي را نكوهش ميكند.
    nmroshan، yaghoobi، Madjidm و 6 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  2. #12
    كاربر همراه mehran_sh_t آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2010
    نوشته ها
    132
    تشکر شده
    638
    تشکر کرده
    481

    پیش فرض

    با دانستن داستان عکس* تصویر (ظاهرا) مردی در حال احتضار را در آغوش زنی نشان می دهد. نخستین چیزی که به چشم می آید صورت زن است، و سپس دنبال کرد نگاه وی که چشم بیننده را به صورت مرد هدایت می کند، و سپس امتداد نگاه را به به بدن مرد و دوباره به صورت مرد و چشمان (نگاه) وی می برد. اینها به دلیل نورپردازی مناسب عکس و حالت دو شخص است.
    یکی از زیبایی های عکس به نظر من نگاه دو شخص است. نگاه زن زنده است، به نظرم حالت ناراحت توام با امید را دارد، انگار که انتظار پاسخی از مرد را دارد. نگاه مرد ولی زنده نیست، با اینکه به سمت مشخصی نگاه می کند، می دانیم در آن سمت اتفاقی نیفتاده است. معمولا عکس لحظه ای را نشان می دهد، که همه چیز در آن ثابت است، ولی در این ثبات، چشم های مرد است که ثابت است، بی حرکتی را می شود از آن حس کرد.





    * قبل از اینکه داستان عکس را بدانم، فرد را دچار معلولیت ذهنی و جسمی می دانستم، گر چه هنوز فکر می کنم همینطور است.
    nmroshan، Vahab_asefi، Nemati و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    Mehran Sheikholeslami

    طراحی وبسایت : Mehran-SH.IR
    گالری

  3. #13
    كاربر آشنا Vahab_asefi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2011
    نوشته ها
    40
    تشکر شده
    196
    تشکر کرده
    78

    پیش فرض

    سلام به شما؛
    بار نخستی که این اثر را دیدم به یاد مجسمه ی مرمر تراش عیسی مسیح در آغوش مریم مقدس اثر مایکل آنجلو (میکل آنژ) افتادم و فکر می کنم دور از ذهن نباشد اگر ادعا کنم شاید اسمیت حین خلق این اثر، نیم نگاهی به آن اثر هم داشته است. از این منظر این عکس برایم یک آفرینش نقاشی گونه بود که قرار بود یک زشتی را به زیبایی یادآوری کند و احساس برانگیزد؛ همین!

    اما حالا که داستان آن را می خوانم می بینم فارغ از این ها، این اثر ارزش دیگری هم دارد. این اثر، ثمره ی بردباری و آزادگی یک هنرمند است که به خودش مشقت می دهد تا رنج مردمانی که ظاهراً از نژاد (؟) او هم نیستند را بازگو کند. این که هنرمند چه اندازه باید رسالت مدار باشد و ... بحثی است که نه می خواهم وارد آن شوم و نه در پی القای آن هستم که در این مجال جای آن نیست. منظور من تنها این است که این کار کار ارزشمندیست که وامیداردمان تا دور از نگاه های سمبلیک، به قضاوت هم بنشینیم. قضاوتی که البته همپای شوریدگی خالق اثر است نه از روی شنیدن حرف طرفین دعوا. قضاوتی که در آن، طرف مغلوب اغلب در سمت حق است. اما با این حال داشتن چنین پس زمینه های عاطفی حتی اگر چندان از روی منطق هم نباشد باز به نظر مفید است و باز خورد خود را جای دیگر خواهد داشت.
    به لحاظ روایی و در راستای عنوان این تاپیک آن چه نظر مرا جلب می کند نگاه پخته، باتجربه و تا حدی محزون مادریست که به چشمانی که او را نمی نگرند، زل زده است. همان چشمان بی حالت معروفی که در افراد معلول هست و بسیار دیده ایم. ماجرای عکس در حمام اتفاق می افتد اما خبری از نظافت و ماجراهای حمام نیست. این حمام به نظر من به دو علت انتخاب شده: 1- آن که اوج نازیبایی پیکر مرد و صعب ترین لحظات زندگی با چنین فردی را به نمایش بگذارد و 2- آن که یک حالت شناوری در هر دو کاراکتر ایجاد کند که می توان اهداف معنایی و/یا فنی را برای آن متصور بود. ظاهراً دقایقی پیش از شروع فرآیند شستن بدن است و عکاس چنین روایت می کند که:

    ببین! این موجود بی حالتی که می بینی به واسطه ی این عشقی که در نگاه طرف مقابلش می بینی، از یک انسان زاده شده و چنان که مادرت در تو می نگرد، مادر او هم یه وی عشق می ورزد و او هم چون تو یک انسان است و به واسطه ی این وجه مشترک با وی ارتباط بگیر. حالا که برای او به عنوان یک انسان ارزش قائل شدی، دوباره نگاه کن و ببین که این انسان، بی اختیار خود چه زشت و ناهمگون زاده شده! این زشتی، شاهکار طرف اول دعواست که تو را فرامی خوانم هم داستان با من و بی آن که سخن او را هم بشنوی به من اعتماد کنی و سرزنشش کنی! او را و هر آن که چون او خواهی دید!
    فعلاً فقط همین به ذهن من می رسد و امیدوارم که با شنیدن نظرات سایر دوستان به خصوص خود شما که عکس را قرار دادید، جناب دکتر روشن و احمد آبایی عزیز، دریچه های تازه ای هم به این عکس زیبا برای من و سایرین باز شود.
    Walkman، mehran_sh_t، Dariush Chegini و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    پیش از آن که واپسین نفس را برآورم؛ پیش از آن که پرده فرواُفتد؛ پیش از پژمردن آخرین گل؛ برآنم که زندگی کنم؛ برآنم که عشق بورزم؛ برآنم که...باشم.
    (احمد شاملو؛ برگردان از Margot Bickel)



  4. #14
    كاربر همراه mehran_sh_t آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2010
    نوشته ها
    132
    تشکر شده
    638
    تشکر کرده
    481

    پیش فرض

    همان چشمان بی حالت معروفی که در افراد معلول هست و بسیار دیده ایم.
    به نظرم یکی از نقاط قوت عکس همین چشمها هستند، که در عین حال که به قول شما بسیار دیده ایم باز هم نمی توان نگاه را از آنها برداشت، هر چقدر در تصویر بچرخیم، باز به همین نگاه می رسیم، و این باعث احساس نزدیکی بیشتر و انتقال حس عکاس به بیننده می شود.
    Vahab_asefi، Nemati و MERINOS1 تشکر می‌کنند.
    Mehran Sheikholeslami

    طراحی وبسایت : Mehran-SH.IR
    گالری

  5. #15
    كاربر جديد MERINOS1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    August 2013
    محل سکونت
    HAMEDAN
    نوشته ها
    6
    تشکر شده
    6
    تشکر کرده
    2

    پیش فرض

    با سلام به دوستان
    استفاده از ابهام چه در موضوع و چه در فرم و چه در بیان حس می تواند بخشی از نادانسته ها را به دانسته های بیننده و حتی خود عکاس اضافه کند.به نظر من هدف عکاس به چالش کشیدن حس و دانایی و دانسته های بینده از فرم و حس می باشد.هرچند این فرم و حس ساختگی باشد.و القای این حس که چقدر باید خوشبخت باشد بیننده ای که در قالب سوژه ی عکس نیست.لذا به نظر میرسد که جدی گرفتن خود عکس گاها در رتبه ای پایین تر از خود ایجاد کننده ی عکس قرار میگیرد.
    Digital Lover، kiavash و hesari تشکر می‌کنند.

  6. #16
    كاربر جديد MERINOS1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    August 2013
    محل سکونت
    HAMEDAN
    نوشته ها
    6
    تشکر شده
    6
    تشکر کرده
    2

    پیش فرض

    با سلام به دوستان
    در رابطه با عکس دوم با ید بگویم که گاها پرسپکتیو فنی منظورم همان چیزی است که در عکاسی بوسیله تنظیم عمق میدان ایجاد میشود . و یا پرسپکتیوی که در خود موضوع عکاسی وجود دارد مانند عکاسی از ریل ها با عث ایجاد نوعی زیبایی از لحا ظ زیبایی شناختی عکس میشود .اما نوعی پرسپکتیو مقامی در میناتور های ایرانی وجود دارد که مقام بالاتر در بالای تصویر و مقام پایینتر در پایین تصویر و با یک نسبت کشیده میشود .
    به نظر من شاید هم درست نباشد .اما عکاس این عکس نوعی پرسپکتیو مقامی در افق و نه در طول مد نظرش بوده است .
    Digital Lover و Amateurism تشکر می‌کنند.

  7. #17
    كاربر جديد MERINOS1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    August 2013
    محل سکونت
    HAMEDAN
    نوشته ها
    6
    تشکر شده
    6
    تشکر کرده
    2

    پیش فرض

    با سلام به دوستان
    گاها پرسپکتیو فنی منظورم همان چیزی است که در عکاسی بوسیله تنظیم عمق میدان ایجاد میشود . و یا پرسپکتیوی که در خود موضوع عکاسی وجود دارد مانند عکاسی از ریل ها با عث ایجاد نوعی زیباییاز لحا ظ زیبایی شناختی عکس میشود .اما نوعی پرسپکتیو مقامی در میناتور های ایرانی وجود دارد که مقام بالاتر در بالای تصویر و مقام پایینتر در پایین تصویر و با یک نسبت کشیده میشود .
    به نظر من شاید هم درست نباشد .اما عکاس این عکس نوعی پرسپکتیو مقامی در افق و نه در طول مد نظرش بوده است .

صفحه 2 از 2 نخستنخست 1 2

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •