صفحه 4 از 4 نخستنخست 1 2 3 4
نمایش نتایج : از شماره 31 تا 39 , از مجموع 39
Like Tree229تشکر

موضوع: نقد عکس شماره ۳۴

  1. #31
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    November 2006
    نوشته ها
    231
    تشکر شده
    2147
    تشکر کرده
    817

    پیش فرض

    در پاسخ به این پرسش که: «آیا مخاطب یک اثر هنری، عام است یا خاص؟» باید گفت: هر دو.
    در واقع، هنر را نمی توان متعلق به گروه خاصی از مردم دانست. هنر برای همه ی مردم است.
    هنر به خورشید می ماند که بر همه جا می تابد: بر کاخها و بر خرابه ها، بر گلزارها و بر لجنزارها.

    هنر، عموم مردم را پوشش می دهد. البته عموم مردم به معنای تک تک مردم نیست! سخن بر سر کلیت است.
    حتا باید گفت: یک اثر هنری، گاه غیرمستقیم، همه را در بر می گیرد و بر حافظه ی یک ملت، نقش می بندد.
    یعنی لازم نیست مثلاً تمام مردم، حافظ خوان و حافظ پژوه باشند. اما اثر حافظ، ناخودآگاه در سرتاسر فرهنگ و زبان و زندگی ما جریان دارد.
    به بیان دیگر: همه حافظ را نمی فهمند و ای بسا نمی خوانند اما حافظ از آن همه است و کمابیش با هر کسی، پیوندی دارد. چنان که جانداران زیرزمینی و دور از خورشید نیز موجودیت خود را به خورشید، وامدارند. حال آنکه هرگز در برابر پرتو جانبخش خورشید نبوده و روی آفتاب را سرراست ندیده اند!

    زمان باید بگذرد تا آشکار شود که آیا یک اثر هنری در ذهن و قلب مردم، راه خواهد یافت یا نه.
    گاه مردم، اثری را زود می پسندند و زود هم فراموش می کنند و گاه نیز از کنار اثری می گذرند اما پس از گذشت زمانی دراز، سیل آسا به سوی آن هجوم می آورند. بیشتر شاهکارهای هنری از همین دست بوده اند. یعنی نخست چندان جلب توجه نکرده اند و سپس جهانی را به سوی خود کشانده اند.
    زمان باید بگذرد. و بسیار هم باید بگذرد تا آنچه که اصیل و ارزنده و ماندگار است، تداوم خود را قاطعانه تثبیت کند.

    یک عکس هم هر چه درباره اش بگویند و بنویسند، سرانجام این خودش است که باید به زبان دیدار با همگان سخن بگوید و آنقدر توانا باشد که از چشمها به دلهای مردم، راهی بگشاید و ماندگار شود.

    باز هم می گویم که قدرت نقد و نظر، بسیار مؤثر است اما بهترین دانه را در شوره زار که نمی توان کاشت.


    .
    nmroshan، Navid7h و darkness_land تشکر می‌کنند.

  2. #32
    Forum Moderator Dariush Chegini آواتار ها
    تاریخ عضویت
    November 2011
    نوشته ها
    3,625
    تشکر شده
    17530
    تشکر کرده
    20782

    پیش فرض

    سلام
    شیشه های مستعمل کهنه (در گوشه های شیشه ها سیاهی هائی وجود دارد که مشخص می کند شیشه ها قبلاً در قاب پنجره ای بوده است و حالا باز شده و دور انداخته شده است) مربوط به روزگاری سپری شده از خانه ای که شاید حالا ویران شده است و تصویر بی رنگی که بر روی شیشه منعکس شده انگار نه تصویری واقعی، که خاطره ای است از روزگار سپری شده که کماکان در حافظه شیشه باقیست.
    nmroshan، Navid7h، Moty و 3 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  3. #33
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38312
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض

    roger-ebert-650-430.jpg

    ۵ روز پیش راجر ایبرت با زندگی وداع گفت. شاید اینجا، بی‌مناسبت نباشد که یادی از او کنیم به عنوان یکی از مشهورترین افراد در نقد. هر چند تخصص او نقد فیلم بود اما کسانی که به نقد علاقمند باشند، مطمئنا نام او را شنیده‌اند.
    روش مخصوصی برای نقد فیلم داشت. نقدهای او ساده و قابل فهم بود. او نقش مهمی در ایجاد علاقه عمومی مردم نسبت به نقد فیلم داشت. فیلمها را به صورت نسبی نقد می‌کرد و مخاطبین خاص فیلم را در نقد فیلم در نظر می‌گرفت.

    سالهای آخر عمرش در جدالی سخت با دو تومور بدخیم گذشت اما علاقه‌‌اش به نقد فیلم را تا آخرین روزهای عمرش حفظ کرد.

    نام راجر ایبرت ( همراه با نامهایی چون پالین کیل و کنت توران) با نقد فیلم گره خورده است و شاید یادکردن از او ستایشی باشد برای نقد.
    ME، Amateur، office و 12 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  4. #34
    كاربر همراه kouhsar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    January 2007
    نوشته ها
    183
    تشکر شده
    615
    تشکر کرده
    828

    پیش فرض

    سلام
    گفتنی ها رو دوستان گفتند
    تنها نکته ای که می تونم به مطالب اضافه کنم اینه که به نظر من بزرگترین ضعف عکس ، توجه بیش از حد عکاس به خودش هست که البته چندان هم نمیشه بهش ایراد گرفت.

    ممکنه که عکاس به دنبال ثبت یه سلف پرتره بوده و از اونجایی که متاسفانه در این نقد عکس ها ، ما هیچ توضیح و نوشته ای از عکاس در اختیار نداریم ، نقد و نظرمون کاملا شخصی هست. یعنی عکاس برای خودش یه عکسی گرفته و رفته و ما بدون اینکه حتی بدونیم عکاس چه نامی برای عکس انتخاب کرده و ... برای خودمون قضاوتی می کنیم و نظری می دهیم.

    قضاوت بیرحمانه ! من درباره این عکس ، در عین ادای احترام به عکاسی که نمی دونم کیه ، اینه که او در اوج بی سلیقگلی خودش رو دیده و شاتر رو فشار داده و حتی دقت نکرده که کادر بندیش می تونست بهتر از این باشه و با کمی متمایل شدن به چپ کادر بهتری خلق کنه. با این قضاوت طبیعتا این عکس برای من جذاب نیست.
    nmroshan و Navid7h تشکر می‌کنند.

  5. #35
    Forum Moderator Navid7h آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2008
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,708
    تشکر شده
    13115
    تشکر کرده
    7879

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط kouhsar نمایش پست ها
    متاسفانه در این نقد عکس ها ، ما هیچ توضیح و نوشته ای از عکاس در اختیار نداریم ، نقد و نظرمون کاملا شخصی هست. یعنی عکاس برای خودش یه عکسی گرفته و رفته و ما بدون اینکه حتی بدونیم عکاس چه نامی برای عکس انتخاب کرده و ... برای خودمون قضاوتی می کنیم و نظری می دهیم.
    سلام،

    من پیگیر تاپیک هستم و نوشته های دوستان استفاده میکنم.
    ترجیح دادم تا آخرین روزی که فرصت نقد برای این عکس در تاپیک هست، پستی ننویسم تابرداشت اصلی دوستان را بخوانم.

    منتظر نوشته های بقیه دوستان هم هستم.
    شاد باشید.
    kouhsar، Anoosh-Em، Amir Abdolpanah و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نوید حسینیان | پیوسته



  6. #36
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38312
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض




    هدف هنرمند از خلق اثری با تأکید بر چهره خود، به طور معمول نشان دادن وجهی از خودِ خویش است که به صورت معمول با دیدن چهره او دیده نمی‌شود. به بیان دیگر، خودنگاره، تلاشی است برای جدا کردن خودِ ظاهری از خودِ دیگری که در ظاهر دیده نمی‌شود. الزاماً این خودِ دیگر، تمام خودِ او نیست که شاید وجهی از او باشد و یا تنها لحظه‌ای گذرا از احساسی گذرا.
    از سوی دیگر، هر کس درک خاصی از خود دارد. این درک شخصی از خود، می‌تواند متفاوت از ظاهری باشد که دیگران می‌بینند و بر اساس آن قضاوت می‌کنند. خود‌نگاره‌ها تلاشی‌ هستند برای ایجاد ظاهری ساخته‌ و پرداخته که فرد دوست دارد به دیگران نشان دهد. این ظاهر ساخته‌شده الزاماً زیبا‌تر یا خوشایند تر نیست.


    در این عکس ابزارهایی که هنرمند برای چنین ارائه‌ای داشته است، جالب توجه است. شیشه‌های نامنظم و برخی شکسته مهم‌ترین عنصر عکس هستند. علاوه بر آن زمینی با خاک خشک ، علف‌های هرز و دیوار.


    شیشه‌ها برای ثبت انعکاسی از خود و نیز شاخ و برگ درختان بکار گرفته شده‌اند. تصویر انعکاس خودِ عکاس و شاخ و برگ درختان بسیار کم‌رنگ و ناواضح است.


    همه این عناصر را در کنار یکدیگر قرار می‌دهیم تا این پازل تکمیل شود. عکاس از سویی شیشه‌های ردیف شده و بعضا شکسته کنار دیواری قدیمی همراه با علف های هرز را نشان می‌دهد و از سوی دیگر، از ورای آن‌ها تصویری ناواضح از خود و شاخ و برگ درختان را می‌نمایاند.
    این نشانه‌ها بیننده را در دو فضا سرگردان می کند. یک فضای نزدیک و یک فضای دور. فضایی ظاهراً کهنه و فرسوده و فضایی شاداب. یک فضای قابل لمس و فضایی غیرقابل لمس. فضایی قابل دید مستقیم و فضایی قابل تصور.
    فضای تصویر شده، پاره پاره است. هر قطعه شیشه، جزئی از ان فضا را تصویر کرده و تصویر خود نیز در یکی از قطعات قرار دارد. تصوری تکه تکه از دنیایی که فقط قابل تصور است.
    خودِ عکاس در آن فضای دورتر، فضای شادابتر و فضای تصویر شده است. اما کدام خودِ او. خودِ واقعی او که در همین فضاست. این را ما از حقیقتِ عکس می‌دانیم. فقط تصویری محو از او در آن دنیای دیگر است. تصوری از خود نه خودِ او. نه تمام او. شاید رؤیای او.

    ---------
    عکس فوق کاری از دوست عزیزمان نوید حسینیان که برای این ثبت خوب به ایشان تبریک می گویم.

    ---------

    از دوستانی که وقت گذاشتند و تحلیل خود را در مورد عکس فوق نوشتند، تشکر می‌کنم. از همه دوستان دیگر که با روشهای مختلف نسبت به این مباحث ابراز علاقه کردند تشکر می کنم.

    بحث‌های خوبی در مورد عکس انجام شد و وجوه مختلف عکس از دید دوستان مختلف مورد بحث قرار گرفت.

    باید به یاد داشته باشیم که عکسها وجوه مختلفی دارند و با زبان خود با بیننده ارتباط برقرار می‌کنند.

    خواندن نقدهای مختلف در مورد یک عکس همواره این فرصت را فراهم می‌کند تا با این ارتباطات دو سویه بهتر آشنا شویم.
    ویرایش توسط nmroshan : Friday 12 April 2013 در ساعت 23:16
    Mashhadi Vahid، farsad، kouhsar و 17 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

  7. #37
    Forum Moderator Navid7h آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2008
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,708
    تشکر شده
    13115
    تشکر کرده
    7879

    پیش فرض

    سلام به همه دوستان،
    سپاس از همه که در گفتگو شرکت کردند،

    خب، این عکس کمی برایم خیلی شخصی و حسی هست و اینکه انتخاب شد برای نقد عکس خیلی برایم هیجان انگیز شد.

    من عادت دارم سعی کنم از چیزهای که برای اکثر افراد دمِ دستی است عکس بگیرم. برای خودم یک چالش است که بتوانم عکس مناسبی بگیرم. چالش جالبی است :)

    در این نوشته میخواهم احساسم را در زمان عکاسی بیان کنم. همین.
    عکس را بعدا 2 3 بار متفاوت ویرایش کردم ولی حس و حال و کادر فعلی را بیشتر می پسندم. (البته بعدا فهمیدم اگر از سمت چپ کادر کمی بازتر بود بهتر میشد.)

    امیر عبدالپناه عزیز، گفت:

    به شخصه ترجیح می دادم که دوربین اصلا در انعکاس مشخص نمی بود.
    خودم هم همینطور! اما امکانش برایم وجود نداشت! اگر به تصویرم در شیشه نگاه کنید متوجه باند پیجی و پانسمان دست راستم میشود. به خاطر وجود بخیه های جراحی و پانسمان نسبتا محکم کمی محدوده حرکتی دستم کم و دردناک شده بود. همچنین یک دستی با دست چپ امکان کنترل دوربین را نداشتم.

    ترجیح میدادم دوربین دیده نمیشد اما همین که صورتم را نپوشاندم راضیم. دوست داشتم وقتی خودم عکس را میبینم، تصویر خودم را ببینم.

    5 فروردین، از بیمارستان آمده بودمو تازه گچِ دست باز شده بود، دوربینم همراهم بود، در باغ یکی از دوستان در حال قدم زدن بودم. کمی از این طرف و آن طرف عکس گرفتم و بعد کمی قدم زدم، پشت یک دیوار خرابه، این قطعات شیشه تناسبات آنها و چیدمانش و بازتاب درختان مرا جذب کرد. مخصوصا شیشه ها، بازتاب درخت، آسمان آبی و همه آنچه پشت سرم بود و در شیشه ها میدیدم. (تقریبا نشانه هایی که آقای قشقایی عزیز گفتند.) درک یا احساسی خاصی نسبت به کادر داشتم، شاید به خاطر سالِ عجیبی بود که گذراندم و تصویر امیدوار کننده ای که از پشتم روی شیشه ها میدیدم.

    دوستش داشتم !

    اما مهترین نشانه ای که تمام این المانها، احساسات و برداشت هایم را بهم پیوند زد همان اسنفج زرد رنگ بود! (با اینکه در برگه نتایج آزمایش پاتالوژی تومر خارج شده از دستم اشاره شده بود به "بافت سفید" اما عکسی که جراح از جراحی، پس از به هوش آمدن به من نشان داد یک توده تقریبا زرد رنگ بود که فکر میکنم این رنگ زرد به خاطر اختلاف فلاش دوربین و چراغ های شدیدا سرد اتاق عمل بود)

    در واقع با دیدنش برداشتم از کادر شد: تصویری از سالی که گذشت و تصوری مبهم ( اما خوش آیند) از سال پیش رو.

    ممنون از همه دوستان،
    خوب باشید و سلامت

    پی نوشت:
    1. بعضی از دوستان اشاره کرده بودند که مثلا عکاس باید از سه پایه استفاده میکرد یا نمیکرد. یا باید تصویرش شفاف میبود و ... به نظرم در این نوع نوشته ها نمیتوان اینقدر قطعی سخن گفت.

    2. آیا " تاویل، تفسیر، خوانش یا بیان احساسات از یک عکس" همان نقده عکسه ؟! یا بخشی از نقده عکسه ؟!
    Amateur، farsad، kouhsar و 12 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نوید حسینیان | پیوسته



  8. #38
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    عجب داستان شگفتی!
    امیدوارم سلامتی کامل عارض بشه و سال و سالهای خوبی در پیش داشته باشید جناب حسینیان

  9. #39
    Forum Moderator Navid7h آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2008
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,708
    تشکر شده
    13115
    تشکر کرده
    7879

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط ahmad.abaee نمایش پست ها
    عجب داستان شگفتی!
    امیدوارم سلامتی کامل عارض بشه و سال و سالهای خوبی در پیش داشته باشید جناب حسینیان
    ممنونم،
    اتفاقات شگفتی نبود :)
    اما احساسم نسبت به این عکس کمی تا قسمتی شخصی بود که مجبور شدم بیانش کنم.
    ahmad.abaee تشکر می‌کند.
    نوید حسینیان | پیوسته



صفحه 4 از 4 نخستنخست 1 2 3 4

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •