یک روز عکاسی خود را شرح دهید؟

سلام
من عکاس نیستم
ولی دوست دارم عکاسی کنم، البته قواعد بازی رو نمی دونم
یعنی برام سئواله یه عکاس آماتور یا حرفه ای چطوری یه روزش رو می گذرونه

مثلا
عکاسی روز خاص داره؟
یعنی یه عکاس تصمیم می گیره پنج شنبه بره عکاسی مثلا توی یه پارک یا یه کوه (تو این حالت چه دوربینی می بره).
یا نه همیشه دوربین همراهش هست تا بتونه سوژه شکار کنه ( تو این حالت چه دوربینی می بره)؟

روش شما چی هستش؟

یا مثلا:
از یه سوژه چند تا شات می شه گرفت (یه پست دوستی می گفت این عکس حاصل کار 200 تا شات هست یعنی چی؟)
یعنی تو عکاسی اجازه داریم اونقدر عکس بگیریم تا عکس ارضا مون کنه از لحاظ کیفیت
(همیشه این حس رو دارم که باید شات اولت آخرین شاتت از همون سوژه باشه و بهترین : این اشتباهه؟)

روش شما چی هستش؟

اگه می شه و حسش رو دارین بگین که عکاسی تون چطوریه؟

حقیقتش عاشق D3100 و HS20 شدم فقط مطمئن نیستم این یه هوس هستش یا علاقه
می ترسم جوگیر دوربین های نیمه حرفه ای و حرفه ای شده باشم و الکی هزینه کنم برای چیزی که نمی تونه برام شادی بیاره

سپاس از همه دوستان

سلام دوست عزیز
پیشنهاد میکنم ابتدا یک کتاب مبانی عکاسی خریداری و مطالعه بفرمایید تا به جواب سوالهای خود برسید . بعد از آن دید بازی نسبت به خرید دوربین و نیازهای خود پیدا خواهید کرد .

جواب این سوالو باید خودتون بدید. اینکه علاقه داشته باشید و اینکه فرصت عکاسیو پیدا کنید و عکس بگیرید دو چیز متفاوته. خیلیها به عکاسی علاقه مند هستند و تجهیزات خوبی هم دارند اما تو کمد خاک میخوره. خیلیها هم با یه کامپکت یا حتی مبایل از عکاسی لذت میبرند. مثلا خود من قبل از اینکه اس ال ار بگیرم با موبایل و کامپکت خیلی بیشتر عکاسی میکردم و لذت میبردم.
اینکه یه روز عکاسی چطور میگذره باز هم بستگی به خودتون داره. میتونید تنها برید ویا با دوستان عکاس. اینجا جای خوبی برای پیدا کردن دوستان جدید و قرارهای عکاسی هست. ولی باز هم میگم که کاملا به مشغله شما و وقت اضافیتون بستگی داره.
در مورد سوالها فنی هم با بگم اون دوستی که مثلا از 200 شات استفاده کرده با استفاده از نرم افزار شاتها را ترکیب کرده و نهایتا به یک عکس رسیده (مثلا پانوراما ویا ....) در ضمن گرفتن چد عکس از یک سوژه در فاصله های مختلف، فاصله کانونی مختلف با سرعت شاتر و دیافراگم متفاوت نتایج مختلفی داره. گرفتن چند شات برای رسیدن به بهترین حالت هم معمول است.اما عکاس مجربتر با تعداد کمتری شات به چیزی که میخواد میرسه.

اتفاقا جاي يك همچين تاپيكي خالي هست. يك چيزي تو مايه هاي خاطره كه تو تاپيك هارد اكسترنال بحثش شد.
بنده روز جمعه بعد از مدتها موفق شدم از خودم مرخصي بگيرم و رفتم پارك ملت به اتفاق دوربين و سه پايه ولي انقدر لباس شخصي و پليس تو پارك بود كه از ترس دستگير شدن و ضبط دوربين خيلي زود جمع كردم و برگشتم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Javid

بنده روز جمعه بعد از مدتها موفق شدم از خودم مرخصي بگيرم و رفتم پارك ملت به اتفاق دوربين و سه پايه ولي انقدر لباس شخصي و پليس تو پارك بود كه از ترس دستگير شدن و ضبط دوربين خيلي زود جمع كردم و برگشتم.

---

پس مطمئن باش که از خودتون کلی عکس گرفته شده که الان توی گالری پلیسان موجود اند حتی از نوع HDR (شوخی!)
آره تاپیک خوبی می تونه باشه هم آموزشی و هم خاطره انگیز

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Asri

سلام دوست عزیز
پیشنهاد میکنم ابتدا یک کتاب مبانی عکاسی خریداری و مطالعه بفرمایید تا به جواب سوالهای خود برسید . بعد از آن دید بازی نسبت به خرید دوربین و نیازهای خود پیدا خواهید کرد .

---

حرف شما متین؛ خیلی هم متین
همین الان هم سعی می کنم روزی دو سه تا از مقاله های همین سایت رو می خونم

ولی سئوالم اینه:
شما چه کار می کنید؟
شما از خودتون بگید تا منم ببینم تو چه سطحی هستم؟
خود شما چطوری عکاسی می کنی؟

یک خاطره از عکاسی

بعد از اینکه لنز 50 1.4 رو خریدم و کلی باهاش عکس گرفتم و حال کردم و از توانایی های این لنز در indoor مطلع شدم
در یکی از مراسم ها که رفتم برای عکاسی تصمیم گرفتم با این لنز بدون فلاش عکس بگیرم
و چند شات اول که گرفتم به طور باورنکردنی عکس ها اصلا فوکس نبود و بسیار وضعیت بدی داشت و باور کنید دیگه داشتم دست و پای خودم رو گم می کردم اصلا چنین چیزی برای من سابقه نداشت و نمی تونستم خودم را قانع کنم و هر کاری می کردم عکس ها هم underexpose بود و هم بلور
انگار دوربین و لنز تصمیم گرفته بودند که من رو از پای در بیاورند
تا اینکه بر بعد از چند دقیقه انگار نه انگار همه چیز به حالت اول بازگشت و همانطور که فکرش رو می کردم شد

ولی باور کنید در همون لحظه اول بسیار حالتی روحی بدی داشتم گرچه بار اولم نبود که در چنین مراسم ها عکس می گرفتم ولی بسیار دستپاچه شدم و خودم رو گم کرده بودم ولی به محض اینکه مسلط شدم همه چیز درست شد
حالا نمیدونم چه ظلمی در حق دوربین کرده بودم که من رو اینجوری شکنجه داد

سلام.
من به دلیل اینکه زیاد فرصت عکاسی پیدا نمی کنم و عکاسی-م محدود میشه به سفر ها و گشت و گذار و ... برای اینکه از فضای دوربین و عکاسی غافل نشم، به دلیل اینکه ژانر (!) عکاسی که دوست دارم پرتره-ست سعی می کنم بیشتر در منزل از همسرم و یا از خودم عکاسی کنم!
من هم یک تجربه مشابه با این لنز 50 داشتم; مراسم تولد یکی از دوستان بود و من هم به صورت خودجوش، عکاسی از این مراسم رو به عهده گرفتم. جالب این بود که تنها لنزی هم که داشتم همین لنز 50 F1.8 بود!! یک عدد فلاش هم با خودم برده بودم! اولین شاتی که گرفتم عکس کاملا تار شده بود! اول شک کردم و یک بار تنظیمات دوربین رو چک کردم و دوباره شروع به عکاسی کردم اما باز هم همان اتفاق افتاد! :::angry::: خلاصه سوژه هایی که ازشون عکس گرفتم منتظر بودند تا عکس گرفته شده رو ببینند و من هم با اعتماد به نفسی در حد یک رئیس جمهور (!) گفتم: باید این عکس ها ادیت بشن بعد می دم خدمتتون! :cool: البته سرانجام مشکل برطرف شد اما از اون افرادی که قبلا" ازشون عکس تار گرفته بودم روم نشد دوباره عکاسی کنم :::blushing:::

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط saeedfweb

حرف شما متین؛ خیلی هم متین
همین الان هم سعی می کنم روزی دو سه تا از مقاله های همین سایت رو می خونم

ولی سئوالم اینه:
شما چه کار می کنید؟
شما از خودتون بگید تا منم ببینم تو چه سطحی هستم؟
خود شما چطوری عکاسی می کنی؟

---

با سلام
اولین چیزی که شما باید برای خودتون باید ر وشن کنیذ اینه که به عکاسی از چه موضوع و سوژه ای علاقه دارید . به عنوان مثال برای کسی که به عکاسی از لنداسکیپ و مناظر طبیعت علاقه داره وجود ماشین آلات راهسازی در عکسش یک عنصر زائده در حالی که ممکنه برای کسی که میخواهد از مشاغل و ابزار آلات عکس بگیرد یک سوژه خوب باشن. اینکه شما چه روزی به عکاسی بروید هم به همین انتخاب برمیگرده. اما انتخاب ساعت در عکاسی در فضای باز بسیار مهمه نوع سایه ها و شدت نور مطلوب شما در ساعات مختلف متفاوته.

اول تشکر بابت باز کردن این تاپیک
من هم یه روزم رو می گم
دیروز اصلا تصمیم عکاسی نداشتم چون پریروز تصادف کردم و چیز زیادی از ماشینم نموند ، دل دماغ واسه هیچ کاری نداشتم
گوشیم زنگ خورد ، از دوستام بود : علی امروز برنامست بریم عکاسی 6-7 نفر هستیم 2 تا مدل خوب هم داریم
بی دلیل گفتم باشه بعدش به خودم لعنت می فرستادم که چرا گفتم بریم
خلاصه این که راه افتادم هدفون به گوش و پای پیاده
وقتی رسیدم همه آشنا بودن بغیر از یه نفر ، واسه همین یه دستی تکون دادم برای بقیه و رفتم سراغ تازه وارد جمع
سلام و علیک کردیم دیدم اوه اوه گویا طرف این کارست یه 5D MII که روش یه 24-105 بسته بود و یه فلاش گردن کلفت و یه 3 پایه ی حرفه ای و ... (به نظر می رسید بازم تجهیزات توی کیفش داره ولی نمی دونم اون ها چی بود)
بالاخره مشغول شدیم ، بعد از چند دقیقه دیدم با خودش در گیره
می خواست از یکی از مدل ها عکس بگیره ولی یا ضد نور می گرفت از طرف و آسمون رو تو عکسش داشت یا طرف رو خوب می گرفت و آسمون می سوخت
به من گفت جریان این جوریه چیکار کنم ، فلاش بزنم ؟؟ گفتم نه مصنوعی میشه رفلکتور داری؟ گفت چیه ؟ گفتم هیچی بزار روی 3 پایه یه HDR باحال ازش بگیر چیزه جالبی در میاد با این نور، گفت HDR چیه ؟؟
گفتم فدا سرت
همون ضد نورت رو بگیر رو فرمت RAW سایه هارو توی PC برمیگردونی
گفت RAW چیه
می خواستم بکوبم تو سرش بگم اون بچه رو بده دست من برو گمشو
گفتم برو از فلانی بپرس بهت کمک می کنه من زیاد سر حال نیستم
پیش خودم گفتم آخه درسته ؟؟
خلاصه آخرش هم طبق معمول از هم دیگه چندتا عکس گرفتیم در حالی که دوربین دستمونه
از طرف که عکس گرفتم اومد عکس رو نگاه کرد و گفت وای چقدر دوربینت خوبه و شروع کرد به سخنرای که از کیفیت عکسام ناراضی ام باید برم نیکون بگیرم ، دوربین تو خیلی کیفیتش خوبه و از این حرفا
می خواستم بکوبم تو صورتش
خیلی خسته و شاکی از قوانین طبیعت برگشتم خونه

ببخشید اگه خیلی طولانی شد ، چون بحث خاطره ای شد ، دوست نداشتم نوشتم خیلی خشک و کوتاه باشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط movahedian

با سلام
اولین چیزی که شما باید برای خودتون باید ر وشن کنیذ اینه که به عکاسی از چه موضوع و سوژه ای علاقه دارید . به عنوان مثال برای کسی که به عکاسی از لنداسکیپ و مناظر طبیعت علاقه داره وجود ماشین آلات راهسازی در عکسش یک عنصر زائده در حالی که ممکنه برای کسی که میخواهد از مشاغل و ابزار آلات عکس بگیرد یک سوژه خوب باشن. اینکه شما چه روزی به عکاسی بروید هم به همین انتخاب برمیگرده. اما انتخاب ساعت در عکاسی در فضای باز بسیار مهمه نوع سایه ها و شدت نور مطلوب شما در ساعات مختلف متفاوته.

---

به نظرم منظور این دوستمون همان طور هم که در قسمت bold شده تاکید کرده اند اشتراک تجربیات دیگر دوستان است!

دیدن این ویدیو هم خالی از لطف نیست .روند کاری Chase Jarvis
http://www.youtube.com/watch?v=Y-6EQo6it7Y

سلام من هم یک روزم رو تعریف میکنم
از صبح که بیدار میشم فقط تو ذهنم مطالب عکاسی و از این قبیل میگذره بیرون از خونه که میرم همیشه دوربین همراه خودم دارم اما 90 در صد اوقات از کیفش خارج نمیشه و فقط برام عادت شده
گاهی نشستم و یکدفعه ایده ای جدید به ذهنم میرسه سریع هم اجراش میکنم البته همیشه هم موفقیت آمیز نیست
بعضی هفته ها هم برنامه ریزی میکنم برای عکاسی و سوژه ها خودم رو پیشاپیش برای خودم مشخص میکنم مثلا میگم امروز میرم رودخونه فقط برای عکاسی از سنجاقک ها یا امروز میرم جنگل برای عکاسی از پرنده ها و تمام تمرکز خودم و روی سوژه اون روز میذارم
این هم روزهای من بود
شاد باشید

سلام

خوب امروز بعد از ظهر كه همه كم و بيش فهميديد ما كجا رفتيم و از چي عكس گرفتيم ، اما بزاريد از صبح بگم ، امروز صبح كه از خواب پا شدم به خودم گفتم امروز حتما بايد يه ماكرو توپ از يه جامپر يا چيزي شبيه اون بگيرم!!!!! واسه همين رفتم دنبال سوژه!!!! خلاصه بعد از يك ساعت توي حياط خونه و زيرزمين سوژه رو پيدا كردم يه جامپر بلا!!!! يه كوچولو ازش ميترسيدم چون خيلي سرتق بود خلاصه با هزار زحمت كردمش تو شيشه!!!! و گذاشتمش تو فريزر كه يه كم خنكش بشه!!!!!!!!! خلاصه بعد از يك ربع گفتم نكنه بميره ! رفتم آوردمش ديدم بي حركته و آماده يه ماكرو درست حسابي، خلاصه تو مكاني كه از قبل آماده كرده بودم گذاشتمش و تنها يك دهم ثانيه مونده بود كه عكس مورد دلخواهم رو بگيرم يك دفعه ديدم تو ويزور دوربينم هيچ چيزي نيست!!!!!!! بله درست حدس زديد من گول خورده بودم و جامپر جان not only جامپ زده بود but also پرواز كرده بود!!!! تلاش يك ساعت من براي پيدا كردن اون بي نتيجه ماند!!!!!!

درود
دوستانی که تجربیات خاصی از پرنده گرافی و عکاسی در این مود ها دارند ... بد نیست تجربیاتشون رو در اختیار ما هم بزارند:oops:
والا هر جا میریم اطراف تهرون شده منطقه ممنوعه... هیچی والا میدونستم ما تو یه زندان بزرگ زندگی میکنیم ولی نه دیگه اینجوری!lol
به هر روی دوستان اگه لطف کنند تجربیات و مکان های پرنده گرافی رو در تهران در اختیار ما هم بگذارند:-)

درود
دوستانی که تجربیات خاصی از پرنده گرافی و عکاسی در این مود ها دارند ... بد نیست تجربیاتشون رو در اختیار ما هم بزارند
والا هر جا میریم اطراف تهرون شده منطقه ممنوعه... هیچی والا میدونستم ما تو یه زندان بزرگ زندگی میکنیم ولی نه دیگه اینجوری!
به هر روی دوستان اگه لطف کنند تجربیات و مکان های پرنده گرافی رو در تهران در اختیار ما هم بگذارند

سلام دوست عزیز متاسفانه جای درست و حسابی نیست که بتونیم از حیات و حش عکاسی کنیم و این همیشه برای من آرزو بوده است در شهر هم که دیگر خبری از همین گنجشک و کلاغ هم نیست یا اینکه در جای خوبی برای عکاسی نیستند و این خیلی بده
از دوستان کسی فروم یا جایی رو بلد نیست برای دوستی بین عکاسان عکاسی دسته جمعی هم لذت بخشه متاسفانه جای یک دوست عکاس رو حسابی خالی میبینم
موفق باشید

خرید سومین 580EXII خود بخود ذهن هر علاقه مندی رو مشغول میکنه، تا جائی که این بنده ی حقیر، همون دوشنبه شب ( که سومی رو خریدم ) بخاطر زمان چند ساعته برای شارژ باتری قلمی های جدید ( سری سوم ) که موفق به استفاده از آن نشدم، همش فکرم مشغول بود ... حتی تا قبل از خواب، توهم ترکیب نور، تنظیم قدرت فلاشها، زاویه ی مناسب پرتاب نور و ژل و ... برای پرتره نگاری رهایم نکرد ...

... سرانجام دیروز، از صبح ( عید ) شروع کردم و یک ساعت SetUp کردن مخلفات ( و همینطور پیدا کردن ملزومات ریز ) وقتم رو گرفت ... تا اومدم شروع کنم، به ناهاری دعوت شدم که بقول پدرخوانده نتونستم ردش کنم !!! ... خلاصه بعد از ظهر جیم زدم و شروع کردم ... خدا برکت بده به رنگ نور 580EXII و این سیستمش: Wireless Commander ...

... دوربین رو در Lightroom3 بحالت Tethered Capture وصل کردم به لپ تاپ و ... زندگی یهو شیرین شد ... این شیرینی از ساعت 15:30 لغایت حدود 21:00 ادامه داشت ... ماحصلش هم حدود 190 شات خاطره انگیز شد که یکی از آنها را در پائین مشاهده میکنید ...

http://artevisual.persiangig.com/ima...Aban90-179.jpg
( حقیر و پسر 5 ماهه مان )

در این اثنا، بفکر درست کردن یک Snoot دست ساز هم افتادم. با کارتن پلاست یه نمونه اولیه درست کردم و اتفاقاً نتیجه ی بدی هم نداشت. ( فقط نور رو بصورت یک مستطیل شکل میده (شکل زیر) ... ولی جای کار بیشتری داره تا به یک دایره تبدیل بشه ) ... جمعه صبح اگر وقت بشه، یه سر برم پامنار، یه مقدار کارتن-پلاست مشکی بخرم ، هم برای Snoot و هم برای Grid ... ظاهراً Snoot آماده، قبلاً در بازار موجود بوده که از شانس ما تموم شده و خب، ظاهراً دیگه هم به این بلاد نخواهد آمد ...

http://artevisual.persiangig.com/image/IMG_3376.jpg
فاصله ی فلاش تا دیوار، حدود 2.5 متر

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط SORENNA

درود
دوستانی که تجربیات خاصی از پرنده گرافی و عکاسی در این مود ها دارند ... بد نیست تجربیاتشون رو در اختیار ما هم بزارند:oops:
والا هر جا میریم اطراف تهرون شده منطقه ممنوعه... هیچی والا میدونستم ما تو یه زندان بزرگ زندگی میکنیم ولی نه دیگه اینجوری!lol
به هر روی دوستان اگه لطف کنند تجربیات و مکان های پرنده گرافی رو در تهران در اختیار ما هم بگذارند:-)

---

سلام دوست عزیز

مقاله ای از آقای موسوی عزیز در مورد عکاسی از حیات وحش و پرندگان :

http://www.akkasee.com/articles/12646/

در مورد مکانهای مستعد برای پرنده نگری در تهران تا جائیکه اطلاع دارم ، دشت لار ، ارتفاعات البرز و حتی پارک جمشیدیه می تواند مقاصد خوبی باشد

اگر ساکن تهران هستید که غرق در نعمات هستید ، گروهها و کلوپهای پرنده نگری هستند که کلاسهای آموزشی برگزار می کنند مثل گروه پرنده نگری طرلان و ...

از شناسایی پرندگان گرفته تا نحوه جذب پرندگان با صدا و مهارتهای عکاسی ، توسط کارشناسان این کلوپها آموزش داده می شود

موفق باشید

سلام آقای نژادی
پیشنهاد میکنم هر وقت فرصت عکاسی نداشتید بشینید و با یه همچین سبکهایی بنویسید. حسابی خندیدم.هنوزم دوست دارم بلند بلند بخندم به ماجرایی که تعریف کردیدlol

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مینا

سلام آقای نژادی
پیشنهاد میکنم هر وقت فرصت عکاسی نداشتید بشینید و با یه همچین سبکهایی بنویسید. حسابی خندیدم.هنوزم دوست دارم بلند بلند بخندم به ماجرایی که تعریف کردیدlol

---

سلام
به فروم عكاسي خوش اومديد و خوشحالم كه اولين پستتون با شادي وخنده همراه شده و باعث اون خنده، نوشته من شده......هميشه شاد و خندون باشيد

جناب نژادی گل سلام.
خالو جان من هم امروز مشابه داستان شما برام پیش اومده !
دیروز تو جنگلهای حرا بندرخمیر بودیم. یه نوع کرم پشمالو که فقط روی درختهای حرا زندگی میکنه رو با کلی دردسر گرفتم.
همه چیز اماده س. لنز معکوس اکستنشن تیوب . نورهای رو چیدم اما حالا هر کاری میکنم فلاش تریگرم رو تو دفترم پیدا نمیکنم. اینم از شنبه و اول هفته من..
و امان از شلختگی و تنبلی که بعد از کار اونها رو سر جاشون نمیذارم..

با عرض سلام
بعد از فروش نیکون دی 7000 و تا زمان قطعی خرید بادی جدید (کانن 7دی یا 5دی )دیروز با یکی از دوستان برنامه ریزی یک روز عکاسی انجام دادیم و بیشتر هدفم این بود که بادی ها موجودم (کانن 400دی و نیکون 40دی )ور برم و در خرید بادی جدید هم تصمیم جدی تر بگیرم

کانن 400دی+سیگما 501.4 و نیکون دی 40+18-55 رو پنجشنبه شب آماده کردم که صبح جمعه ساعت 7 برم سر قرار
با اجازتون صبح جمعه که سر قرار دوربین رو از کیف در آورم متوجه شدم مموری سی اف با خودم نیاوردم و به جاش 3 دانه اس دی آوردم با این حساب کانن رو گذاشتم دوباره توی کیف و با نیکون دی 40 با 6 مگاپیکسل و 3 نقطه فوکس و 2 فریم در ثانیه عکسبرداری رفتم جلو(نیکون دی7000 -16 مگاپیکسل و 39 نقطه و 6 فریم)
به نظر شما چند ٪ از فرصت ها رو از دست دادم و چندتا از عکسهام فوکس نیست؟(با 450 شات زده)
کمتر از 5 ٪ عکس ها رو بامشکل مواجه شدم از جمله فوکس نامناسب و باید بگم با دوربین دی 7000 هم من هیچ وقت از ایزو 1600 بالاتر استفاده نمی کردم و دیروز هم با ایزو 1600 عکس گرفتم و برام رضایت بخش بود

حالا قسمت خاطرات دیروز
آقا دیروز توی یک جایی عکس می گرفتیم یهو یه پیرمردی آمد جلو که شما دارید چه کار می کنید و شما خارجی ها عکس های مارو میگیرید و هر دونشو 10 ملیون دلار میفروشید به خارجی هاlol
آقا منو میگی چنان خندم گرفته بود گفتم مرد حسابی من که دارم با زبون خودت صحبت می کنم خارجی چیه کسی یک روپیه برای عکس من و تو نمیده
هم خندیدم به حرف ایشون هم ناراحت شدم و فکر مشغول شد(آیا واقعا عکس های مفید و مستند است یا فقط برای مطرح کردن خودمان است)
یک حادثه دیگه توی یک قبرستون مشغول عکاسی بودم که مسول امنیت اونجا گیر داد که شما با اجازه کی دارید عکس می گیرید بعد از اون هم با جرات کارتم رو بهش نشون دادم و با احترام گفت بهتر بود اول با ما هماهنگ می کردید:::love2:::

یک جاهم از معتادین محترم عکس می گیرفتم یکی از معتادها با کمال احترام آمد و گفت شما که از این بنده خداها عکس می گیرید راژی هشتن من هم با کمال احترام بهش گفتم راژی شون می کنیم بژار عکسشون پخش بشه

با این که دوربین و لنز خوبی هم نداشتم یک روز خوب و بیاد ماندنی و عکس های ایده آل حاصلش بود

با احترام




هراتی

یکی دو روز قبل از شروع مدرسه ها بود که گفتند فردا بچه ها کلاس بندی دارند، "دختر بزگترم امسال می ره کلاس اول" اولین چیزی که به ذهنم رسید عکس و ثبت این روز خاطره انگیز برای دخترم بود.
دیدم هیچی لنز ندارم، منم و یک 7D و لنز 100 ماکرو. فکر خرید هم از سرم بیرون کردم چون نه پولی در بساط مانده بود نه قیمتها مثل دو هفته قبل بود انگار همه صرافان و بازار و وارد کنندگان منتظر بودند من لوازم عکاسیم رو بفروشم تا گرون کنند:;). البته هنوز G12 رو نگه داشتم و تصمیم گرفتم با G12 این کار رو انجام بدم. شب قبل دوربین رو که مدت زیادی هم بود استفاده نکرده بودم چک کردم خط باطری پر مموری خالی و یک حافظه اضافی هم مثل همیشه در کیف بود. تا اینجای کار همه چیز خوب بود. صبح رفتیم مدرسه و از اینکه حدود 2 - 3 دقیقه دیر رسیدم خیلی ناراحت شدم، به خودم گفتم اشکال نداره حالا وقت زیاده دخترم هم گریه رو سر داده بود و داستان شروع شده بود که من نمی خوام برم ... رفتم سراغ دوربین از کیف بیرون آوردم و دکمه ON رو زدم و لنز اومد بیرون منتظر دستور آتش.:-D
اولین شاتی که زدم یکی از بدترین لحظه هایی که ممکنه برای هر کسی در عالم عکاسی اتفاق بیفته برام پیش اومد پیغام :Check Battery Pack در صفحه نمایش ظاهر شد. مدت کوتاهی مثل کسی که تصادف کرده باشه گیج بودم. هیچ کدوم از این اسمایلی ها :x:::angry::::sorrow: هم نمی تونند این حس بد رو نشون بدند.
به خودم گفتم این که خطش پره و اصلا فکرم متمرکز نمی شد که این نمایش دهنده مقدار باطری تو کدوم منو بود چند باری روشن و خاموش کردم و بعد دیدم تازه انگار دوربین و باطری همدیگر را پیدا کردند و آلارم باطری خالی نارنجی رنگ شروع به چشمک زدن کرد. مطمئن شدم که باطری به دلیل استفاده نشدن طولانی مدت خالی شده و اینکه چرا تا چند بار خاموش و روشن شدن دوربین این رو تشخیص نداد باید به حساب بد شانسی گذاشت یا ضعف تکنولوژی نمی دونم خلاصه تسلیم شدم و خیلی محترمانه دوربین رو سرجاش گذاشتم.
اون روز علاوه بر خاطره روز اول مدرسه برای دخترم یک درس عبرت گران هم برای بنده شد، اول به خودم گفتم مثل خیلی از پدر و مادرهایی که اینجا هستند و عکس نمی گیرند باش مشکلی پیش نمیاد، اتفاقی که افتاده رو نمیشه کاریش کرد ولی مگه میشه دوربین دستت باشه یک همچین روزی هم باشه نتونی عکس بگیری...

نتیجه اخلاقی هم به عهده شما :::whistling:::ولی دوربین دیجیتال بدون باطری و حافظه یک وسیله مزاحم دست و پا گیر بیش نیست.امیدوارم این مورد برای هیچ عکاس و دوست دار عکاسی پیش نیاد.