فایل پیوست 45573
Printable View
Canon AE1 + Canon FD 50 1.4
Film Fujicolor 100
فایل پیوست 45614
فایل پیوست 45621
مراسم فاطمیه در بازار تهران
دسته عزاداری معلولین
فایل پیوست 45784
شنبه هجدهم خرداد ماه
مقابل ایستگاه متروی تجریش
زندگی روزمره مردم تهران
دوربین : جی ۱۲
سلام
این سال نو قمری در کشورهای آسیای دور (ژاپن ٬وبتنام ٬چین ٬کره... ) هست یا به اصطلاح همون lunar new year هست که خودشون (اینجا البته) بهش مگیند Tet .
اینجا دقیقا یک معبد بسیار قدیمی در وسط دریاچه ای به اسم hoan kiem lake در مرکز هانوی (پایتخت ویتنام) هست . مردم در سال نو برای ادای احترام به معابد و سر قبور گذشتگانشون میرند و عود روشن میکنند. شما در عکس یک ظرف بسیار بزرگ از عود را میبینید و دود ناشی از اون را. تاریخش تقریبا با ۲۲ بهمن ما یکی هست برای همین هم اینجا به صورت بسیار مفصلتر از ایران حتی٬ ۲۲ بهمن را جشن گرفتیم . lol و به شادی پرداختیم .
Tết - Wikipedia, the free encyclopedia
رسم رسومات سال نو اینا خیلی شبیه به عید خودمون هست. همه گل میخرند (گل لیلیوم و نرگس به جا سنبل و شبو) همه درخت نارنگی و پرتغال تزئینی و یا درختان زیبای شکوفه میخرند. سر قبر نیاکانشون مینرند و به دید و بازدید میپردازند و مغازه ها بسیار شلوغ میشه به خاطر شروع سال نو . گوشه کنار خیابان پر میشه از گل فروشی ها و ماهی فروشی و درخت فروشی که منظره شهر را بسیار زیبا میکنه و شهرداری به طرز خارق العاده ای اطراف این دریاچه را گل کاری میکنه مثل نمایشگاه گل میشه. آن هم گلهای استوایی بسیار خاص که من فقط از بین آنها ارکیده را میشناسم.
دیگه . . . همین :)
انوشیروان ارجمند............
درود !
چند پست آینده خودم رو با تمرکز به حضور حیوانات کنار انسان در محیط شهری ارسال خواهم کرد .
فایل پیوست 45846
جسارت بنده را ببخشید اما در چند عکس اخیر ارسالی در این تاپیک به جز دو سه مورد ، در بقیه تصاویر ، کیفیت همیشگی تصاویر تاپیک "عکاسی خیابانی" دیده نمیشود و بعضا به نکته یا مورد مشخص خاصی که در تصویر کاملا به چشم بیایید و آن را متمایز کند اشاره ای ندارد.
فایل پیوست 45882
کرمانشاه - جوانرود
فایل پیوست 45888
بازار تهران
جوان دست فروش
عکس برای سال گذشته هست
ویتنام : از زیر مجموعه کودکان
فایل پیوست 46014
حال و هوای این روزهای ایران
فایل پیوست 46036
پارک شهر تهران
فایل پیوست 46381
مشهد خرداد 92
ابيانه
فایل پیوست 46868
http://mansourian3.persiangig.com/im...G_9945-800.jpg
exif: 5d mark II +35mm samyang @f1.4 - iso 2000 - 1/30 sec
مكان : مشهد - كوچه هاي فلسطين
28 اسفند91
رفتگري كه با وجود سرما و بارش برف به كار خود ادامه ميدهد..
فایل پیوست 47385
Kabul -1392
5D+24-85
فایل پیوست 47606
لنز ۳۵ عالیست!! دو روز باهاش رفتم عکاسی و خیلی بهمون خوش گذشت! :;)
در یک سفر چند روزه به ایران هنگام تردد روزانه در خیابان طبق عادت همیشگی دوربینی همراهم بود و بر خلاف نظر برخی از دوستان عکاسی خیابانی رو در ایران دشوار و بغرنج ندیدم . هر کجای دنیا باشید هنگام تصویر برداری مستند دچار مصائب به خصوص خود هستید. در ایران هم کافی است قلق کار و شیوهٔ تعأمل با جامعه و افراد را بدانید و کمی شجاعت و ماجرا جوی را هم چاشنی کار کنید .
فایل پیوست 47801
کاملا با فرمایشات شما موافقم این عکستان زیباست به نظر من زیبای آن دو چندان میشد اگر ما eye contact هم داشتیم عکسی از روبر از همین سوژه مستند هم دارید .
پی نوشت . به شخصه تنها هنگامی میتونستم از این سوژه در ایران عکاسی کنم که هر دو آشنا من باشند من هنر مذاکره برای این کار رو فعلا ندارم عکاسی از پشت سر هم نوعی candid هست و البته از راحت ترین ها . یک پله بالاتر عکاسی over the hip مانند کارهای جسورانه آقای هراتی هر چند من الان دوربین با حساسیت کمتر در جامعه ما ولی عالی با ال سی دی چرخان دارم ( فکر کنم دوربین شما هم اولیمپوس omd ) ولی از این که توقیف بشه میترسم .
Nikon F80 + Nikkor 18-35
Fujichrome Velvia 100F
Process : C41 Cross Process
فایل پیوست 47807
پ ن : ظهور ضربدری یا همون ظهور فیلمهای اسلاید با داروی فیلمهای نگاتیو ، که باعث میشه رنگ ها تشدید و سچوریت بشن ( رنگ عکس فوتوشاپ و یا لایت روم نیست)
جناب ملکیان و عبدلپناهِ گرامی درود !
من با استفاده از لنز تله ۲ یا ۳ ثانیه زمان میخرم . مطمئن باشید که تصویربرداری با یک فول فریم همراه با لنز ۷۰-۲۰۰ به هیچ عنوان حاشیه امنیتی ایجاد نمیکنه و تقریبا ۸۰% سوژههای من متوجه تصویربرداری من شدهاند اما ۲ یا ۳ ثانیه بعد ازینکه من شکارم را کردهام . و چه کلنجارها و جرو بحثایی که نداشتم (امیدوارم هرگز گیر مسلمانهای سومالی نیفتید هنگامی که از زنشان عکس گرفتهاید ). در تصویر ذیل ابتدا سوژه رو به رو بود اما به دلیل ازدحام جمعیت حتا یک لحظه هم نتوانستم ۲نفر را باهم در کادر داشته باشم . هنگامی که برای عکاسی زانو زدم بیشتر از ۱۰ نفر حرکت عادی خودشون رو قطع کردن و به من خیره شدن . سوژه هم کاملا از حالت طبیعی خود خارج شد . مخفیانه آنها را تعقیب کردم و در مکان مناسب و زمان مناسب تمام منظوری رو که از عکس انتظار داشتم به ثبت رسوندم . شخصاً عکاسی خیابانی رو به صورت کاندید میپسندم . دوست ندارم که بازخوردی از عکاس و دوربین در حالت ، رفتار ، و نگاه سوژه موجود باشد . در همین سوئد که من هستم محلههای هست که دقیقا مانند موگادیشو یا دمشق و بصره است (مذهبی تندرو ) . مردم آن ظرفیت هیچگونه دوربینی رو ندارند و و خبرنگار و پلیس را به عنوان محارب میبینند . در آنجا هم ثبت داشتهام که دشوارتر از ایران میباشد . در کل به نظر من دلیل عکس خوب نگرفتن شخصی میباشد و نه هیچ چیز دیگری . عکاس هرکجا باشد واید داشته باشد یا تله ، دیجیتال یا آنالوگ ، کابل یا سیدنی عکس خوب خود را میگیرد و از هنر بینظیر عکاسی لذت میبرد .
برای عکاسی در خیابان باید جسور و دلیر بود و اعتماد به نفس داشت. در این نکته، جای تردیدی نیست اما اینکه چرا عکاسان ایرانی، عکاسی خیابانی را اینهمه دشوار و خطرساز میدانند، جای درنگ هست!
واقعیت این است که خطر عکاسی خیابانی در ایران، بیش از آنکه جنبه ی بیرونی داشته باشد، یک حس درونی است!
به بیان دیگر: فضای حاکم، عکاس را به خودسانسوری وا می دارد.
این خودسانسوری در همه جا عرض اندام می کند و تنها مربوط به حیطه ی عکاسی نیست.
نویسنده و شاعر و سینماگر و خواننده و حتا کسانی که خارج از وادی هنر، کار میکنند همه و همه، هر یک به نوعی، گرفتار خودسانسوری اند!
لازم نیست که ما به عنوان عکاس، حتماً در زمینه ی عکاسی، دچار مشکلی شده باشیم که خودسانسوری را سرلوحه ی کارمان قرار داده باشیم.
جو خفقان آور و اعصاب شکن امنیتی را میتوان در هزاران جای دیگر آزمود و کسی که این را آزموده باشد خودبخود، در درون خودش متوقف میشود و بسیاری از آزادیها و تواناییهای خودش را محدود میکند چون میداند که در چه فضای بسته و سنگین و پرخطری، نفس میکشد. (البته همه ی ما در ایجاد چنین فضایی، سهیم بوده و هستیم)
کسی که از اروپا می آید و مدتی در هوای آن فرهنگ، نفس کشیده است، روان سالمتری دارد و سبکبالتر و آزادانه تر میتواند در خیابانهای ما قدم بزند و هنرش را رقم بزند.
اما همین خیابانها برای ما...
یادش گرامی، صادق هدایت در زمان خودش می گفت: در درون هر ایرانی، یک حاجی آقا هست.
و شاید امروز باید گفت: در درون هر ایرانی، یک مأمور امنیتی هست!
.
خیلی هم درونی نیست! بیست و چند سال قبل که من نوجوانی 16 - 17 ساله بودم با برخورد جاسوس پندارانه هموطنان محترم و همراهی عوامل محترمتر کلانتری مواجه و با تحویل فیلم دوربین خود، عملاً عکاسی اجتماعی را نیز به آنان واگذار کردم. گرچه قابل انکار نیست که امروزه اوضاع بهتر شده است.
بهرحال با ورود به این عرصه باید آمادگی ذهنی لازم را برای انواع برخوردهای غیر دوستانه داشت. اینطوری حداقل مانند من با برخورد اول از میدان بدر نخواهید شد.