اینم از من
لطفا نظر یادتون نره
مهرداد فتحی
www.m-fathi.com
Printable View
اینم از من
لطفا نظر یادتون نره
مهرداد فتحی
www.m-fathi.com
عكس دوم كه همون عكس پروفايلم هم هست رو خيلي سعي كردم فكوس رو صورتم باشه ولي نشد. حوصله هم نداشتم وگر نه مي شد.
سلام .حاصل عکاسی شبانه و ثبت اسمم در تاریکی ..:::happy:::
زمان 30 ثانیه ....... f 3.5 ............. focal lengh 17mm
http://www.img98.com/images/zbr9x34tswz1sd5czcls.jpg
فرض کنین 10 سال بعد کنار خیابون، دارم تزریق می کنم... گزارشگر میاد می پرسه عامل اعتیادت چی بود؟ میگم دوربین ناباب! lol
راستش هیچوقت فکر نمیکردم اصلان این شکلی باشه , اونم اینکه با پیپ عکس بندازه :cool:
بجای این کار در حال ورزش عکس مینداختی :mad:
:::blushing::: بابت آف تاپیک
( لطفاً به قبرستان پست ها منتقل شود )
دوربین Canon IXUS 30، زمان ۵ ثانیه، فوکال ۲.۸
کمی هم گیمپ (عکس اصلی هم در پیوست اضافه کردم)
http://www.akkasee.com/forum/attachm...1&d=1254347029
خودشيفتگي !!! و كمبود مدل ِبا حوصله باعث ميشه ما همش سلف پرتره بگيريم:biggrin:
جناب عظيما
لطفا توضيح ميدين اين سنگها چي هستن و کجان؟
محل قبرستان آشوری(مسیحی) می باشد به احتمال زیادنقل قول:
....اين سنگها چي هستن و کجان؟
از سنگ قبرها که اینطور معلومه
با عرض سلام
ادب و احترام خدمت دوستان گرامی
مکان کوه سر(ser) هست.کوهیست در نزدیکی شهر ارومیه که روستای کوچک آن مسیحی نشین هست.عکس کنار سنگ قبرهاست.
http://a.imagehost.org/t/0657/DSC_0023.jpg
سلف پرتره آبستره مانند!
سلف پرتره به همراه بوکه با طعم ترافیک همت + کمی هم ویرایش اغراق آمیز :::whistling:::
http://i.imagehost.org/0980/IMG_5056.jpg
اینم عکس من . . .
http://www.img98.com/images/nx1f1wsom7u78x9mew4x.jpg
سلام !!
ببخشید اگه برای بعضی از دوستان تکراریه....
سلام.
بعد از مدتها کلنجار رفتن با خودم نهایتا تصمیم گرفتم که آخرین عکس رو در این فروم پست کنم و از این به بعد سعی کنم بیشتر یاد بگیرم. هم از عکس ها و ارسالهای دوستان و هم از کتابهای معرفی شده.
اگه پست نا مربوطی هست هم ممنون می شم منتقل بشه به هر جایی که صلاحه یا پاک بشه.
:::happy:::
http://www.akkasee.com/forum/attachm...5&d=1257107644
جناب ابراهيمي از عكسهاي شما هميشه لذت مي بريم.
بنام خالق رنگها
از تخلیه دوبار فلاش توسط radio slave در مدت 10 ثانیه
http://dideno.persiangig.com/image/selfsm1.JPG
امیدوارم اینو نگذاشته باشم قبلا،آبروم نره:D
زمستون پارسال! بعد از یه موفقیت درسی،زیادی خوشحال شده بودم وقتی بالای کوه خبرش رسید بهم
دوست گرامی
رنگ بندی عکستون(توی پست های دیگتون تو تاپیک های دیگه هم همینطوره) خیلی به آبی مایل شده. این کار سلیفه خودتونه یا...؟
اتفاقا این عکس جالب شده...
ولی عکسی رو که توی تاپیک عکسهای جاب از دوربین و ... پست کردید رو از حال طبیعی خارج کرده.
:::happy:::
http://h.imagehost.org/0976/MG_6548.jpg
سلف پرتره بهمراه استروبیست
50 م م - اف 11 - 1/200 - فلاش 580 در سمت راست بهمراه کاسه فلاش از نوع هود لنز 135 در 105 م م و قدرت 1/4
:::happy:::
http://www.img98.com/images/yum5qavjtre8qupnjtv5.jpg
2 هفته پیش: تهران - «شهرک» ورزشی ازادی (خیلی جای با صفایی بود) - المپیاد ورزشی ایرانیان
اولین سلف پرتره من با sx10
عکس اگزیف دارد و غیر از resaize کار دیگه ای روش انجام نشده
http://up.iranblog.com/5/1261076668.jpg
با تشکر
:::happy:::
حمید جان ... با اجازه!
من اینجوریشم دوست دارم ...
سلام اينم اولين سلف پرتره من
با سلام ... اول از همه عذر خواهی بابت پست عجیب و غریبم!
راستش قبلا یه دور این تایپیک رو از اول خونده بودم ... امروز دو بار دیگه هم خوندم به خاطر ابهامی که برام پیدا شده بود .
من فکر می کنم سلف پرتره باید توسط سوژه ( یا اگه صاحب سوژه! چون این طور گفتن که سلف پرتره محیطی و ... هم داریم.) گرفته بشه ولی در بقیه موارد دست عکاس باز هستش که آیا از خودش عکس بگیره یا از سایه اش یا کفش زمان کودکیش ...
میون این همه نظرات بعضا متناقض نمی تونم به جمع بندی درستی برسم.
اگه میشه اساتید و دوستان لطف کنند و یه جمع بندی درست برسونند و بنده ای رو از گمراهی نجات بدهند!!!
راستش خودم با چند تا از عکس های دوستان بسیار ارتباط برقرار کردم و حس می کنم یه قسمتی از وجودشون رو نمایش دادند:
و در آخر هم یه سلف پرتره از خودم ... البته با تعاریفی که تا فکر می کنم درسته!!! :::happy:::
http://f.imagehost.org/0947/IMG_5221_copy_copy.jpg
سلف پرتره به روش اقا فرهاد، داخل آسانسور
ببخشید به خاطر نور کم نویز عکس یه خورده زیاده.
Focal Length: 50.0mm
CCD Width: 2.67mm
Exposure Time: 0.033 s (1/30)
Aperture: f/1.4
ISO equiv: 2000
http://www.pcnet.ir/uploaded/y020.jpg
سلف پرتره عهد بوق
Nikon FM2 + Fisheye sigma + 2 Flash
سلام ...
یعنی یکی دوستان یا اساتید محترم پیدا نمیشه که بتونه یه تعریف جامعی از سلف پرتره و باید ها و نباید هاش برامون بگه؟
ممنون
:::confused2::::mad::::angry:::نقل قول:
سلف پرتره عهد بوق
Nikon FM2 + Fisheye sigma + 2 Flash
سلام،
۱- من نه افتخار دوستی با شما را دارم نه سواد استادی، اما بهنظرم آن دوستها یا اساتید -بهدرستی- بین خواستن و توانستن تفاوت قایل هستند.
۲- بدون شک تعریف یک رسته در یک هنر جامع است، یعنی آنقدر جامع است که هیچ نوشتهای نمیتواند کامل باشد. معنی دیگرش این است که تعریف خاصی وجود ندارد و البته صحیحاش هم همین است. حالا فرض کنیم من به یک کاری گفتم خودنگاری یا Self-Portrait و شما نگفتید. هیچ مشکلی پیش نمیآید. همین است که من به اثر "نارنجی و زرد" از مارک روتوکو نمیگویم خودنگاری اما در کتابِ «نگاه مدرن به خودنگاری» اثر شان کِلی آمده که این Self-Portrait است. اصولاً این تقسیمبندیها و نامگذاریها فقط موقع نقداثر بهدرد میخورند و معنی پیدا میکنند، چون دیدگاه منتقد به اثر را نشان میدهند، بیش از این فقط یک اسمگذاری توسط هنرمند است روی اثرش. من ممکن است فردا از سوراخِ روی دیوار عکس بگیرم، اسمش را بگذارم Self-Portrait. هیچ ایرادی هم بهآن وارد نیست. منتقدی ممکن است مخالف باشد، دیگرانی موافق، که البته اگر برایشان مهم باشد مینویسند چرا و بهچه علت مخالف یا موافقند، اما دلیل آنها اگر این باشد که این «خود نگاری» نیست چون در تعریف آن نمیگنجند، بدون شک گفتاری است بیپایه و اساس.
۳- خودنگاری -به مفهوم نمایش هنرمند در اثر خلق شده- چیز جدیدی نیست، نه در عکاسی و نه در نقاشی و نه در مجمسه سازی. تقریباً همهی هنرمندهای هنرهای تجسمی یک اثر خودنگار دارند. اولین نمونهی شناختهشدهی خودنگاری مربوطه به حدود ۱۴۰۰ سال پیشاز میلاد، و اثر یکی از مجسمهسازان فرعونهای مصری است که صورت خود و همسرش را روی سنگ تراشیدهاست.
۴- بر اساس نظریهی هاکنی-فالکو (که البته خودش جای ساعتها بحث و جدل دارد) و دید این نظریه به تاریخ هنر پیشرفت در رئالیسم و واقعگرایی در هنر وابستگی مستقیم دارد به پیشرفت دانشبشری دربارهی اپتیک و فیزیک نور و البته اختراع ابزار مرتبط به این ماجراها مثل Camera Obscura و آینههای مقعر و محدب. اگر نظر هاکنی-فالکو را هم قبول نداشتهباشیم بازهم تاثیر آینهها (آینه به معنای امروزی آن - آینهی شیشهای) بر خودنگاری غیرقابل انکار است. اولین نمونهی این سبک از خودنگاری کاری است از فرانچسکو مازولا (پارمیجیانینو یا آنطور که در کتابهای فارسی آمده پارمیجیانو) بهنام «خودنگاری در آینهی محدب». البته تاریخ آینه هم خودش خواندنی است، تا ۱۶۸۸ که یک فرانسوی تکنیک جدیدی برای تولید آینهی تخت ابداع کرد، ساخت آینههای تخت بسیار سخت بود و بیشتر آینهها محدب بودند، آن معدود آینههایی هم بودند بسیار شکننده بودند و با کوچکترین ضربهای میشکستند و آینههای بزرگ هم بسیار گران بودند و مخصوص اشراف (آینهی معروف رامبراند که حین انتقال به استودیواش شکست یک نمونهی جالب است، بهخاطر نداشتن آینهی بزرگ بسیاری از خودنگاریهای رامبراند دستی که قلمو دارد را شامل نمیشوند و در ضمن، اکثر خودنگاریها نقاش چپ دست را راستدست -و بالعکس راستدستها را چپ دست- نشان میدهد) و شکستهها را معمولاً دوباره میتراشیدند و بهعنوان آینههای کوچکتر به عوام میفروختند. «پرترهی آرونولفینی» اثر یان فنآیک (یا آنطور که در کتب فارسی آمده یان ونآیک یا گاهی جان ونآیک) شاهکاری است در تصویرگری آینه.
۵- بهنظر من -و البته عمدهی منتقدین :)- والاترین نمونهی خودنگاری در نقاشی تابلوی «Las Meninas» اثر دیهگو ولاسکز است. مقاله و بررسی در بارهی این نقاشی روی اینترنت و در کتابها بهوفور یافت میشود. بهنظر من اگر یک هنرمندِ هنرهای تجسمی این پرده را خوب بررسی کند، پیشرفت فوری و فوتی! در کارش میکند. حتی اگر فقط از دید «خودنگاری» به این نقاشی نگاه کنیم آنقدر اطلاعات دستگیرمان میشود که فکر کنم مدتها آدم با خودش درگیر میشود که اول از همه طرف چهطوری نقاش اینکار را کرده و بعد هم بسیاری از سوالات پاسخ دادهمیشوند. اگر هم کسی به اسپانیا و مادرید میرود، گناهکار است اگر نرود به موزهی پرادو و این نقاشی را از نزدیک نبیند.
۶- دیدن آثارِ پرترهی گالریِ اوفیتزی در فلورانس و موزهی ملی پرترهی لندن هم که جای خود دارد. خوشبختانه اینترنت هست و میشود همهی اینها را روی رایانه دید.
۷- البته که خودنگاری بهمفهوم مدرن آن با ونگوگ (که البته تلفظ صحیح نامِ او فان خوخ است) شروع میشود. ونگوگ علاوه بر اینکه بهمانند رامبراند در خودنگاری فعال بودهاست جرات آبستره کردن این کار را هم داشته. البته، ون گوگ فقط خودش را در نقاشی نمیکشیده بلکه در جایجایِ انبوه نامههایی که مثلِ یک بیمار و بدون وقفه مینوشته خودش را تصویر کردهاست. هدف رامبراند و خیلی دیگر از نقاشها از کشیدن خودشان مهارت یافتن در کشیدن پرترهی دیگران بودهاست، چون منبع درآمد اکثر این هنرمندها -در آن زمان که عکاسی، نقاشی پرترهنگاری را بهقتل نرساندهبود- کشیدن پرتره بوده و مهارت بیشتر بهمعنی درآمد بیشتر بودهاست. اجارهی مدل اول اینکه گران بوده، دوم اینکه سخت بوده و مدلها علاوه بر ادا و اطوار داشتن در خیلی مواقع و ساعات شبانهروز حضور نداشتهاند.
۸- خیلی از خودنگاریها قصهگویند، یعنی هنرمند را در وسط یک قصه تصویر میکنند و داستانی را در بارهی هنرمند تعریف میکنند (نگاه کنید به اثر «هنرمند مقابلِ بوم» کارِ پیکاسو یا اثر «من و دهکده»)، بعضی از آنها برای تبلیغ هنرمند نگاشتهشدهاند و بعضی هم همانطور که پیشتر گفتم برای تمرین. بعضی پرترهنگارها پرترهی خودشان را بهعنوان برترین کارهایشان تصویر میکردهاند و بعضی دیگر هم از آن بهعنوان راهی برای بیان و انتقال احساساتِ درونی (نگاه کنید به خودنگاری های استعاری مانند همان «نارنجی و زرد» که مثال زدم و روتوکو دربارهاش گفته کسانی که مقابل آثار من گریه میکنند، همان احساس روحانیای را تجربه میکنند که من هنگام خلق آنها داشتهام».
۹- خودنگاری درمیان بانوانِ هنرمند طرفدار بیشتری داشتهاست، خطِ سیر این ماجرا از کاترینا فَن هِمِسن شروع میشود و تا بهامروز و با عکاسانی چون سیندی شرمن (که البته بسیار شخصیت جالبی است!) ادامه پیدا میکند. یکی از نقاشانِ معاصر (اگر هنوز قرن بیستمیها معاصر حساب میشوند) که کارهای بسیار جالبی در این زمینه دارد، همین خانم فریدا کالو است که اثر «خودنگاری با گردنبندِ خار و مرغمگسخوار» او یکی از نمونههای بسیار شناختهشدهی خودنگاری است و البته من بهشخصه تابلوی خودنگاریِ او که برای تروتسکی کشیده و به او هدیه داده است را بیشتر دوست دارم و بهنظرم نمونهی بهتری از خودنگاری است.
۱۰- در عکاسی هم بحثهای زیادی روی این موضوع شدهاست، برای مثال اینکه اگر عکاس صحنه را بچیند ولی خودش برود در جای خودش بنشیند ولی یک نفر دیگر شاتر را بچکاند آیا این خودنگاری هست یا نه؟ بهنظر من -با توضیحاتی که بالا دادهام- البته این بحثها موضوعیت ندارند. کارهای جالبی هم ثبت شدهاست. همین آواتار فعلی آقای کاوه قبادی خودنگاری است از فلیکس نادار، کاریکاتوریست و عکاس پیشروی فرانسوی و یا کارِ معروفِ اِدوِر موربریدژ با عنوانِ «خودنگاری از انسان در حال پرتاب، بالا رفتن و راه رفتن» و یا «خودنگاری، چکشزدن به چکشخور» و یا خودنگاریهای پولاروید این لوکاس ساراماسِ یونانی که خیلیها آن را عکس نمیدانند و یا همین خانم شرمن که بالاتر نام بردم.
۱۱- مهمتر از خودِ عمل خودنگاری، آن چیزی است که یک اثرِ خودنگاری به بیننده عرضه میکند. تولید یک اثر خودنگاری حاصل یک فرآیند پیچیدهی ذهنی است، تصویری که خالق قبول میکند از خودش به دیگران به عنوانِ خودش ارایه کند. این که چهطور میشود که خالق میپسندد که این تصویر را بهعنوان «خودش» به دیگران ارایه کند و حتی پیشتر از آن، آن را ثبت کند یک فرآیند پیچیدهاست و نقش ناخودآگاهِ ذهن در این فرآیند بسیار جالب. تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شدهاست و مقالات مختلفی هم چاپ شده. میخواستم چند سطری در این زمینه بنویسم و نمونه بیاورم ولی متاسفانه الآن نمیرسم.
۱۲- البته به نظر من Cameo appearance در سینما هم یک جور خودنگاری است، اینکه هیچکاک در ۳۷ تا از فیلمهایش به عنوان یک رهگذر یا همچین چیزی خیلی کوتاه، حضوری غیرفعال داشتهاست یا بهروز افخمی در روز شیطان به عنوان یک رانندهی معترض به ترافیک، یا آقای امیر نادری در دونده مثلاً یا آرتور سی کلارک در فیلم ۲۰۱۰ یا خیلی نمونههای دیگر.
شاد باشید.
پ.ن.: در این پست به کارهای زیادی اشاره شد و برای نوشتنش هم چندین بار به سایتهای مختلف نگاه کردهام، سعی میکنم برای هر بند مراجع بهدرد بخور را لیست کنم، در پایان هم چند کتاب مهم و مرتبط را:
برای بند ۲-برای بند ۳-کد:Kelly, Sean. The Self-Portrait: A Modern View. London: Sarema Press, 1987 -
http://www.pa.msu.edu/courses/2006summer/ISP213H/art/ModernImages/abstractionists/ROTHKO03.JPG -
http://en.wikipedia.org/wiki/Mark_Rothko -
برای بند ۴-کد:H.W. Janson, History of Art (New York: Harry N. Abrams, Inc., 1986) p.386. -
و در:
http://userpages.umbc.edu/~ivy/selfportrait/ -
البته این نظریه در سال ۲۰۰۱ ارایه شدهاست و حالا تا در دانشگاههای بهروزِ وطن از آنها اسم برده شود یک نیم قرنی وقت لازم است، ولی مرجع اصلی:
برای بند ۵-کد:http://www.optics.arizona.edu/SSD/art-optics/index.html -
http://en.wikipedia.org/wiki/Hockney–Falco_thesis -
http://en.wikipedia.org/wiki/Parmigianino -
http://www.virtualuffizi.com/biography/Francesco-Mazzola-called-Parmigianino.htm -
http://www.wga.hu/frames-e.html?/html/p/parmigia/convex.html -
http://surveyofwesternart.haloslinkup.net/studymaterial/326_arnolfini_portrait.jpg -
http://en.wikipedia.org/wiki/Arnolfini_Portrait -
http://www.rembrandtpainting.net/rembrandt_self_portraits.htm -
برای بند ۶-کد:http://employees.oneonta.edu/farberas/ARTH/ARTH200/artist/las_meninas.html -
http://www.wga.hu/frames-e.html?/html/v/velazque/08/index.html -
http://www.evl.uic.edu/chris/meninas/ -
http://en.wikipedia.org/wiki/Las_Meninas -
http://www.artchive.com/meninas.htm -
برای بند ۷-کد:http://www.polomuseale.firenze.it/english/musei/uffizi/ -
http://www.historiaweb.net/galleria_degli_uffizi/ -
http://en.wikipedia.org/wiki/Uffizi_Gallery -
http://www.npg.org.uk/ -
http://en.wikipedia.org/wiki/National_Portrait_Gallery_(United_Kingdom) -
برای بند ۸-کد:http://www.vggallery.com/painting/main_se.htm -
برای بند ۹-کد:http://artistgeek.com/images/portrait_picasso.jpg
http://www.moma.org/collection/browse_results.php?object_id=78984 -
برای بند ۱۰-کد:http://www.nmwa.org/Collection/detail.asp?WorkID=1432 -
http://www.artchive.com/artchive/K/kahlo/kahlo_self40.jpg.html -
http://www.arthistoryarchive.com/arthistory/photography/Cindy-Shermans-Photography.html -
برای بند ۱۱-کد:http://www.leegallery.com/images/muybridge/Muybridge%20Y1195.jpg -
http://en.wikipedia.org/wiki/Eadweard_Muybridge -
http://en.wikipedia.org/wiki/Lucas_Samaras -
مقالهی بسیار جالب و مهم از دانیل وگنر، استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد:
و دیگر مقالات ایشان در:کد:http://www.wjh.harvard.edu/~wegner/pdfs/Mind's%20Self%20Portrait.pdf -
بهطور کلی:کد:http://www.wjh.harvard.edu/~wegner/conscwil.htm
کد:http://userpages.umbc.edu/~ivy/selfportrait/ -
http://en.wikipedia.org/wiki/Self-portrait -
H.W. Janson, History of Art -
Goldscheider, Ludwig. Five-Hundred Self-Portraits -
اینم از یه عکاس یه ماهه:::happy:::
با سلام دوباره و خسته نباشید و تشکر بسیار خدمت شما دوست و استاد گرامی ...
بنده به هیچ وجه قصد جسارت و اهانت به کسی رو نداشته و ندارم و سعی می کنم در نوشتن پست ها دقت کافی را مبذول بدارم. ( کلمات BOLD شده شاهد مدعا هستند. ) باور بفرمائید حتی لحظه ای فکر نکردم که کسی جمله منو با این لحن خواهد خواند و البته این نه تقصیر شماست و نه (اگر بپذیرید) تقصیر این بنده حقیر.
امیدوارم این توضیح کافی و روشن باشد.
پ.ن: امیدوارم همیشه پیش فرض های ذهنیمون رو بر این اساس قرار بدیم که, در اینجا همگی با هم دوست هستند و بهم احترام خواهند گذاشت.
باز هم از شما دوست عزیز و برادر بزرگتر خودم تشکر می کنم به خاطر پاسخ کامل و جامعی که دادید.
یکی از بد ترین روزهای زندگیم
خود نگاره ای بر روی قبرها
HTC S710
http://www.akkasee.com/forum/attachm...1&d=1263057583
اینم سلف پرتره من :biggrin:
http://i.imagehost.org/0817/DSC-02.jpg
امروز ، دامنه یک کوه :
بابت آف تایپیک معذرت
هر کی گفت سوژه های داخل عینک جناب بن عباس چه کسانی هستند( البته به غیر از خود جناب بن عباس و دو تا سوژه) جایزه داره. جدی میگما جایزه میدم
این عکس یک نکته هم داره پیدا کردن اون نکته هم جایزه داره خیلی دقت می خواد شاید خود جناب بن عباس هم نتونه کشفش کنه؟
یا علی
سلام:
کراپ 100% قسمتی از بوته جلویی
http://kimag.es/thumbs/64905078.jpg
آقا IQ بنده جوابگو نيست :think:;
توضيح هم لطف كنيد ...
سلام
جناب قشقائي جسارتاً بايد عرض كنم كه بله ، اشاره به پست نكردم چون بلافاصله بعد از پست شما ارسال كردم ، باز هم عرض ميكنم لطف كنيد توضيحي در مورد عكستون بديد .
ممنون
سلام:
اجازه بفرمایید توضیحی ندهم، یک عکس میباید خود بیانگر احوالات خویش باشد. اگر هم که هیچ ارتباطی برای دوستان حاصل نشد احتمالا در این زمینه موفق نبوده ( جذب مخاطب یا اجزایی یا مفاهیمی جهت ارتباط با مخاطب یا تداعی معانی یا..... )
و نهایتا تلاشی دیگر ... ;)
موفق باشید
خوب پس من بايد نسبت به IQ خودم نا اميد بشم .lol
چون وقتي مي بينم بعضي از دوستان به پست شما تنكس زدند يعني اينكه منظور شما را فهميدند ، ولي من . . . :::blushing:::
بابت توضيحاتتون ممنون
سعي ميكنم بهتر نگاه كنم شايد يه چيزائي دستگيرم بشه
جناب نصیری باید نظر دوستان دیگر را جویا شد ( دست کم 1 ساعت آن عکس تایید کننده ای نداشت )
شما فقط 4 دقیقه بعد از ارسال عکس ( توسط من ) نظرتان راگفتید، خوشبینانه قضاوت کنیم تمامی 4 دقیقه این عکس را بررسی کرده باشید ( صرف نظر از زمان باز شدن صفحه، یا حتی زمان صرف شده برای تایپ کردن ) این زمان کوتاه در نظر دادن به یک عکس و استنباط برداشتی از آن، یک زمان کافی ( جهت نتیجه گیری ایده آل ) نیست.
برای همین موضوع این مفهوم از جمله شما
"خوب پس من بايد نسبت به IQ خودم نا اميد بشم "
میتواند برای اکثر افراد (فرضا خودم ) مصداق روشنی از موضوع باشد اگر که حداکثر زمان بررسی یک عکس را برای ما 4 دقیقه در نظر گرفت...