فایل پیوست 38293
درود
فایل پیوست 38515
سلام خدمت دوستان عزیز
فایل پیوست 38694
فایل پیوست 38715
ابوزیدآباد کاشان- آذر ۹۱
آشنا
فایل پیوست 39058
سلام
22 بهمن امسال
فایل پیوست 39800
درود ...
فایل پیوست 41080
خودکشی یک دختر جوان در مجتمع تجاری الماس شرق مشهد که منجر به مرگ وی شد.
درود
فایل پیوست 42043
زلزلهی (۲۰فروردین ۹۲) شهر شُنبه - کاکی - استان بوشهر
فایل پیوست 42625
امروز صبح (۲۱فروردین ۹۲) زلزلهی ۵.۶ ریشتری روستای چاهگاه را که از زلزلهی دیروز ویرانی آنچنانی نداشت، صددرصد ویران کرد.
مردی در خرابههای خانهاش بدنبال چیزی میگشت و اشک میریخت.
فایل پیوست 42627
امامزادهای در نزدیکی شهر شنبه - هر چهار طرف این امامزاده ویران شده بود.
فایل پیوست 42629
قدرت زلزلهی شهر شنبه ۶.۱ ریشتر اعلام شد. تاکنون ۳۷ کشته بهجا گذاشته است.
فایل پیوست 42632
اهالی شهر شنبه معتقد بودند تعداد کشتهشدگان بیشتر از اعلام رسمیست. آنها میگفتند حدودا ۷۰ نفر درگذشتهاند.
فایل پیوست 42635
این خانواده اجازهی عکاسی از افراد را ندادند. یکی از فرزندان آنها معلول بود. اعتقاد داشتند بیشترین خسارت مالی را متحمل شدهاند.
فایل پیوست 42639
تعدادی از کشتهشدگان کودک بودند. منتظر بهانهای برای بازی بودند.
ضمن عرض تسلیت و ارزوی سلامتی برای بازماندگان زلزله منطقه کاکی در استان بوشهر -
شهروند ساکن شهر شُنبه در انتظار کمک های هلال احمر - روز دوم حادثه
فایل پیوست 42670
حسین فخرایی -بندر دیّر
با سپاس از همراه عزیز محمد رحیمی زاده
درود
فایل پیوست 42727
سیزده بدر امسال، نزدیکهای هشتگرد!
فایل پیوست 43009
اعتیاد
فایل پیوست 43288
از مجموعه عشایر
پایان....
فایل پیوست 43297
آقای حسن پور گرامی، این شیوه ی نامگذاری، عکسها را محدود به حکم شما می کند و ذهن بیننده را آزاد نمی گذارد!
در نتیجه همه تنها یک برداشت از اثر می توانند داشته باشند و این از ارزش عکس در نزد مردم، فرو می کاهد.
مثلاً در پست 392 چه ضرورتی دارد که شما عنوان «اعتیاد» بر این عکس بگذارید؟!
چه لزومی دارد که عکاس به بیننده، گوشزد کند که: همه بدانید این مرد نگون بخت، معتاد است؟!
چرا ذهن ما پیش از شکل گیری هر احساس و استنباط دیگری، فوراً باید گرفتار عنوان عکس شود؟!
این مرد به هزار دلیل ناگفته ممکن است به این روز افتاده باشد.
آیا او گداست؟ یا کارگری بی خانمان است که از خستگی در گوشه ای، از حال رفته و مردم با دیدن وضعیتش به گمان اینکه او گداست، اسکناس بر او افکنده اند؟ و اصلاً چه گدا و چه غیرگدا، چرا یک انسان، اسیر چنین نکبت و فلاکتی گشته است؟
آیا بهتر نیست که بیننده، خود به دنبال پاسخ این پرسش ها در پس ذهن و تصوراتش بگردد؟
و اصلاً شاید یک بیننده، بدون پرسش بخواهد به این صحنه بنگرد و نمایی از فروافتادگی انسان را چون یک واقعیت بی چون و چرا، به تماشا بنشیند.
اما وقتی که شما عنوان اعتیاد را به عکس می چسبانید، فرایندی که احساس و نظر بیننده را می سازد، زایل می کنید!
در همین پست 396 نیز عنوان «پایان» چه چیز بر عکس می افزاید؟!
منظور از پایان چیست؟! آیا او مرده یا عکاس می خواهد بگوید که او به ته خط رسیده است؟!
اگر واقعاً این مرد، مرده است که بگذارید تصویر، خودش زبان بگشاید و مرگ را به بیننده، نشان بدهد. مرگ این مرد را باید در عناصر موجود در تصویر دید و نه در عنوان عکس!
اگر هم می خواستید بگویید که این مرد به ته خط رسیده و این نوع زندگی برای انسان به مثابه ی مرگ و پایان میتواند باشد، در واقع عکس را بازخوانی کرده و چیزی بر آن نیافزوده یا گرهی از معمای آن نگشوده اید!
این عکس، نشانه های زوال زندگی و نزدیک شدن به پایان را در خود دارد.
بیهوده است که مثلاً عکسی از یک سیب به نمایش بگذاریم و بالایش بنویسیم: «سیب».
نه اینکه بخواهم بگویم نامگذاری شما دقیقاً همین گونه بوده است. اما نامهایی چون «گدایی»، «درماندگی»، «تباهی»، «زوال»، «ذلت»، «انحطاط» و هر چه از این دست، مثل «پایان» شما نه تنها کمکی به تصویر نمیکند که مانند همان عنوان سیب برای عکس سیب گذاشتن است و البته بدتر نیز!
نامگذاری عکس باید چیزی بر عکس بیافزاید و من حتا می خواهم بگویم: بر ابهام عکس، دامن بزند. نه اینکه چارچوبی برای فروبستن و به دام انداختن و عریان کردن آن باشد.
راستش من خودم در مقام یک بیننده، با اینکه همه ی نشانه های پایان را در این تصویر می بینم اما نمی خواهم همه چیز را برای این مرد، تمام شده بدانم. من دوست ندارم این عکس را صحنه ی پایانی یک انسان بشمارم.
با اینهمه نشانه های تباهی، باز هم چیزی در اندرون من هست که می خواهد این مرد برخیزد و به آغوش زندگی بازگردد. چیزی در من هست که میگوید: انسان، هرگز به پایان نمیرسد. انسان میتواند اینهمه سقوط کند ولی خودش را نجات دهد.
اما آنگاه که سایه ی سنگین و سیاه «پایان» را چیره بر این عکس می بینم، آن کورسویی هم که در من هست، خاموش میشود و میمیرد.
پیروز باشید.
ممنونم دوست عزیز به خاطر دقت نظر و وقتی که برای ثبت نظر گذاشتید.
قرار دادن نام برای عکس چیزه تازه ی نیست و از دیر زمان تا حال و آینده وجود داشته و خواهد داشت.
فتوژورنالیست چیست؟
((هنری است که برای قصهگویی عکاسانه به کار گرفته میشود تا زندگی را مستند کند. فتوژورنالیسم ما را به عکسهایی ارجاع میدهد که یک داستان را بیان میکند؛ مثل عکسهایی که در رسانههای خبری میبینیم یا مجلات، گاهنامهها یا هفتهنامهها. این عکسها میتواند دربر گیرندهی عکاسی مستند، عکاسی تبلیغاتی، عکاسی در صحنه، عکاسی ورزشی، زندگی جاری، علایق انسانی و به تصویر کشیدن شیوه معاصر و رایج زندگی باشد. اما نکتهی مهم در این بخش این است که در فتوژرنالیسم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد، پس لازم است به عکاسان خبری گفته شود: سعی نکنید قضاوت خود را به عکس القا کنید. در فتوژرنالیسم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری میکنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند .))
در مورد عکس که نام اعتیاد در زیر آن قید شده (مصداق های زیر بی خانمانی،گدایی،انحطاط،زوال ،ذلت)وجود داره و صدق میکنند در این عکس می شود دید که گدا هست چون پول های ریخته در کنارش وجود دار و هم میشود زوال را دید چون توانایی جمع کردن این پول ها را ندارد.
باید توجه داشته باشیم که این عکس در بخش فتوژونالیسم پذیرفته شده با قرار دادن نام اعتیاد در این عکس ارتباط بین اعتیاد با مصداق های ذکر شده بالا به خوبی نمایان می شود.و مشخص می شود که عامل این ناکامی ها اعتیاد بوده.
در عکس بعدی بعد از کلمه پایان....همراه سه نقطه قرار داده شده که ضمن تعاریف ذکر شده در بالا ، با توجه به عکس اولی می تواند تاثیر اعتیاد رو در به پایان.... رسیدن(....)((.... به معنی جای خالی)دانست.
و در مورد بقیه انتقاد و مثال های که مثلا برای سیب زدید چیزی نمیگویم چون تعاریف ذکر شده میتواند به همه سوالات شما جواب دهد.
سیب که سیبه
ارادتمند
دوست گرامی، در عکاسی خبری نیز عکس باید تا حد ممکن، خود گویا و روایتگر باشد. مگر زمانی که ثبت یک رویداد از هر زاویه و با هر شگردی، باز هم به چشم بیننده، گنگ و ناتمام بیاید.
مثلاً در پست 385 همین تاپیک، عکسی از جهانگیر گرامی قرار دارد که بدون توضیح، بعنوان یک عکس خبری، چیزی کم دارد.
ما نمی دانیم زنی که روی زمین افتاده، از طبقات بالا سقوط کرده یا همان جا از حال رفته یا کسی به او حمله کرده یا خودش بلایی سر خودش آورده است؟ حتا بعنوان یک عکس خبری، دوست داریم بدانیم محل وقوع این اتفاق کجاست؟ و جهانگیر گرامی این کمبود عکس را با شرح کوتاهی که بر عکس نوشته، تکمیل کرده است.
اما وقتی شما تنها یک عنوان برای عکس بر می گزینید همچون: «اعتیاد»، در واقع یک مفهوم عام را پیش می کشید و خبر از رخداد خاصی نمیدهید!
این عکس می تواند در کنار مقاله ای که به معضل اعتیاد یا تکدی در جامعه پرداخته است، بعنوان یک مکمل بصری، قرار گیرد. اما خودش یک گزارش ویژه از این ناهنجاریها نیست! مثلاً اگر شرحی بر عکس نوشته می شد که روایتی از قصه ی همین مرد بود، شاید دانستن اعتیادش هم به درک بیشتر تصویر، کمک میکرد.
یا در عکس دیگر که عنوان «پایان» دارد، این واژه به تنهایی در ژانر خبری، گزارشی نمی دهد و مشخصه ای بر تصویر نمی افزاید!
پایان هم هزار معنا دارد و یک مفهوم عام است و در این عکس، به چیز خاصی اشاره نمی کند!
می دانید چه می خواهم بگویم؟!
این دو عکس، بدون عنوان، خود می توانستند گویا باشند و همین مفاهیمی را که به ذهن شما رسیده است، به دیگران نیز القا کنند. اما اگر عنوان نداشتند، دامنه ی اثرگذاری و حتا کاربرد خبری شان بیشتر بود.
ضمناً آنچه که در مورد ارتباط ساختاری و روایتی بین این دو عکس گفتید، زمانی می توانست گویا باشد که به صورت یک مجموعه عکس، عرضه شده بود و البته تکمیل چنان مجموعه ای، عکسهای بیشتری می طلبید.
آری، اگر پای یک مجموعه عکس برای نمایش اعتیاد در میان باشد، آنگاه عنوان اعتیاد نیز معنا پیدا می کند و حتا ممکن است ضرورت این نامگذاری، احساس شود.
.
تا آنجاییکه من می دانم، نام گذاری، نوشتن استیتمنت و یا توضیح برای عکس خصوصا در شاخه فتوژورنالیسم چارچوبی دارد که یکی از مهمترین آن ها منتقل نکردن حس و حال عکاس است. مثلا زیر عکس می نویسند: تهران، خرید نوروزی، سال 74 مثلا اگر بنویسیم، تهران، شور و شوق خرید نوروزی سال 74 از چارچوب یک استیتمنت درست خارج می شود.
سلام
شما رو به مطلبی که تو دانشنامه سایت قرار داد شده جلب میکنم.
Documentary photography - دانشنامه عکاسی
یک عکس در سمت چپ قرار داده شده تک فریم هست و با نام مادر مهاجر ، تو این عکس مادر بودن رو میشه از بچه های کنار این زن فهمید و لی مهاجرت مشخص نیست .هرچند دید مادر به جلو و کنجکاوی و مردد بود رو میشه از نگاهش حدس زد اما مفهوم مهاجرت مشخص نیست.
در عکسی که با نام اعتیاد که فروم قرار داده شده، فقر فلاکت درماندگی از پول ها اطراف شخص و پاهای برهنه مشخصه اما علت این وضعیت مشخص نیست. اگه المان های که مربوط به اعتیاد میشن تو عکس مشخص بود نامگذاری این عکس کار بیهوده ای بود اما وقتی مشخص نیست اما وقتی مشخص نیست باید به مخاطب علت زوال مشخص بشه .
در مورد عکس دوم حق با شماست خود عکس گواه پایان می باشد و قرار دادن این اسم گویای چیزه خاصی نیست.
خوشحال میشم اگه اشتباه میکنم دوستان راهنمایی بیشتری کنن
ارادت
فایل پیوست 44156
صیدماهی به روش سنتی که در بندرکنگان (استان بوشهر) به «عامله» (Amele) خوانده میشود.
بسیار انرژیبر و همواره با خواندن آواهای خاصی که بیشتر ریشهای آفریقایی دارند، همراه است.
این نوع از صیادی در روزهای پایانی سال شروع میشود و اگر گرمای هوای جنوب اجازه دهد تا اردیبهشت ماه ادامه پیدا میکند.
فایل پیوست 44173
مهندس دستفروش
حمید این اسم برای خودش انتخاب کرده بود.چون مهندس عمران بود اما شغلش دستفروشی کنار خیابون .
درود
فال فروش
فایل پیوست 44947
Canon AE1 + Canon FD 24 F 2.8
Film : Kodak ProFoto XL
Develop : C-41
فایل پیوست 44958
پشت صحنه :)))))))
فایل پیوست 44959
فایل پیوست 44995
تک عکس از مجموعه مراسم عزاداری امام حسین (ع)
^
ایکاش توضیحی مختصر در مورد عکس میدادین .
مشتاق شدم بدانم که داستان پشت صحنه ی این ثبت چیست ؟:think:;
اگر سوالتون راجع به ثبت بندست این کودکان مشغول بازی بودن که ازشون خواستم اجازه بدن ازشون عکس بگیرم... اون کودکی هم که بالا ایستاده با اینا قهر کرده بود و داشت گریه میکرد به هزار ادا و اصول گریشو بند آوردمو و خندید ولی نیومد پیش بچه های پایین بایسته ولی چون دوست داشت تو عکس باشه همون بالا ایستاد ... عکس هم مربوط به روستای کندوان تو آذربایجان شرقیه...