101تشکر
-
27
Post By nmroshan
-
2
Post By atashin
-
17
Post By Ali Bayati
-
5
Post By movahedian
-
12
Post By Miri
-
3
Post By Herati
-
6
Post By mohsendm
-
4
Post By mehran_sh_t
-
22
Post By nmroshan
-
3
Post By 17576
-
Friday 19 August 2011, 23:56
#1
Moderator
عکس شماره ۲۶
عکس بیست و ششم ...
عکس دارای ویژگیهای خوبی برای یک تحلیل کلاسیک میباشد
-
Saturday 20 August 2011, 00:34
#2
كاربر همراه
سلام
عکس زیبایی
از دید من به عنوان یک مبتدی زیباست و چیزی به عنوان بدی عکس نمی بینم
-
Saturday 20 August 2011, 01:03
#3
1) المانهای عکاسی موجود در عکس ( آنالیز بصری تصویر ): بافت ترکیبی شاخه های درخت - شکل ( Shape ) هائی که بواسطه خطوط عمودی دختان بوجود آمده - کنتراستی حدود چهار استاپ بین تنه درختان نزدیک و نور دیفیوز شده توسط فضای مه آلود - عمقی کاملاً مشخص و قابل درک، نقطه توجه برجسته ( شخصی که در میانه ی عمق، ظاهرا مشغول عکسبرداری از روبروست )
2) تحلیل روند حرکت چشم بر روی عکس:
در عکس، ابتدا فضای مه آلود و روشن تصویر بمدت بسیار کوتاهی، و سپس بلافاصله، شخص عکاس است که چشم را بسوی خود کشیده و مدت نسبتاً بیشتری چشم را روی خود ثابت نگاه میدارد. ( بنظر، دلیل آن، کوچکی ابعاد شخص به فضای واید تصویر است )
3) تحلیل تفسیری عکس: در این مقطع، ذهن بیننده نسبت به حالت ایستادن وی مشغول شده و گمانه زنی برای هدف وی در حضور در این صحنه را شروع میکند. کمی فضای حسی عکس را مزه مزه میکند : یک روز مه آلود ( بهاری یا پائیزی ) در جنگلی نسبتاً متراکم، غرق در سکوت و رطوبت، شخصی ایستاده و آرام در میانه جنگل و پشت به دوربین.
آیا وی در حال عکسبرداری از فضای مه آلود پیش روی خود است ؟ .... ناشناختگی اثر بیشتری روی ذهن بیننده میگذارد ( تاثیر بصری مه ) و متعاقباً کمی نگرانی و تشویش در ذهنیتش متولد میگردد. سوژه، آرام، چه را به نظاره ایستاده است ؟ آیا حس خطری در نزدیکی اش وی را متوقف نموده ؟
ذهن بیننده بطور موازی، تحلیلی رفت و برگشتی را بین سوژه و فضای محیط آغاز کرده است. در این واکنش های ذهنی، هیچگونه حس آرام و لطیفی خطور نمیکند؛ همه وهم است و نوعی تشویش ناآشنا ... بیننده خود را بجای دوربین میگذارد : برای دقایقی هیچ عکس العمل فیزیکی شاید از او سر نزند ...
حس عکس: وهم فزاینده، نگرانی، کمی جسارت، سکون و سکوت.
بواقع عکاس با بکارگیری از المانهای موجود در تصویر، کادر را بنحوی بسته که بزرگی فضا را کاملاً به نمایش در آورده و با قرار دادن سوژه ی ایستا، در میانه ی خط افق، ذهن بیننده را بسمتی که مدنظرش است، با شیبی نسبتاً تند، سوق میدهد و حسهائی که در بالاتر ذکر شد، را قویاً القاء میکند. شاید اگر عکس، رنگی بود، تونالیته ی سبز درختان و پوشش گیاهی سطحی و اشعه ضعیف شده نور، کمی از حس وهم و نگرانی میکاست، ولی در B/W این عکس، جائی برای این تعدیل نیست ( تعمد عکاس )
-
Monday 22 August 2011, 00:13
#4
كاربر همراه
سلام خدمت همه دوستان
اجزاي دیزاین به نحوی ساده و گویا به کار گرفته شده است.
اولین چیزی که در کادر قبل از همه عناصر خودنمايی مي کند کنتراست است، بافت در هم تنیده شاخه ها ،خطوط درختان و شکل حاصل از تیرگی زمين کادری به دور نور در وشط تصوير ایجاد کرده اند که رد مرکز این کادر انسان قرار گرفته است و کانون توجه را به خود اختصاص داده است جایگیری انسان در مرز سیاهی و نور تصوریست که تردید را در ذهن تداعي مي کند اما آنچه زیبایی عکس را افزون کرده است مه است که حس عمق را به بهترین شکل در عکس القا می کند.
-
Monday 22 August 2011, 01:51
#5
Forum Moderator
سلام :)
عکس روایت گر حضور یک عکاس در اعماق یک جنگل زیبا با درختانی عریان و در فضایی سحرآمیز است. وجود مه در ساعات ابتدایی روز به رمزآلود بودن مکان وجهه ای دو چندان بخشیده است ؛ و این علتی است که عکاس را در فصل خزان مجذوب زیبایی های این جنگل نموده است.
تصویر به دو قسمت تقسیم شده است . یکی پیش زمینه تیره رنگ و دیگری پس زمینه و از جنس روشنایی . قرار گیری شخص به ظاهر عکاس در این مرز ، مرکز توجه و جذابیت عکس است.
سرتاسر تصویر با خطوط عمودی و نامنظم که توسط تنه درختان سرو قامت ایجاد شده است احاطه شده است .بر روی این تنه ها شاخه های در هم پیچیده با بافتی خشن وجود دارد.
قرار گیری یک انسان در مرکز فضای توصیف شده ، احساساتی نظیر : تنهایی ، ترس و اضطراب و احتمال اتفاقاتی غیر قابل پیش بینی شده را به بیننده القاء و دیکته می کند.
ترکیب بندی ، تنالیته و کنتراست انتخابی ، هم راستا با مفاهیم عکس و تاثیر گذار بر روی مخاطب است .
تبریک به خالق اثر
-
Monday 22 August 2011, 14:26
#6
كاربر فعال
با عرض سلام
عکس بسیار زیبا و کلاسیکی هست
هارمونی بسیار زیبا ودلنشینی بین درختان و عکاس وجود دارد
بیانگر رازی در فرارو هست و بستری آرام و مرموز دارد
در کل فضای عکس آرام ومملو از راز های نهفته می باشد
-
Wednesday 24 August 2011, 16:37
#7
كاربر همراه
در این عکس موضوع تضاد به روشنی قابل ملاحظه است حالا این تضاد بسته به روحیات افراد ممکنه بین هر چیزی باشد (تضاد زیبا ترین آرایه هستی ست ) تحلیل ها متفاوت است اما در کل حول موضوع واحدی تمرکز دارد.
نظر شخصی من،
از دید عرفانی :حرکت از تاریکی به روشنایی نمودار نوعی پیشرفت متعالی یا عروج روحانی است
از دید مکاتب مادی مثل سکولاریسم : پس از طی مسافتی بعید و دشوار اکنون به مقصود رسیدیم که از شدت بهت بی اختیار برجا ساکن ایستاده ایم.
در کل به نظر من حس ارمان گرایانه ای رو القا میکنه.
سپاس
-
Friday 26 August 2011, 01:58
#8
كاربر همراه
عکس نوعی جستجو و شاید گم گشتگی رو به نمایش می گذارد. زمینه سیاه در جلوی تصویر و زمینه سفید در پشت آن، سمت ایستادن سوژه به سمت سفیدی نوعی جستجو را در ذهن می آورد. عکس حاصل برداشت لحظه است، و در لحظه ثبت عکس، به نظر سوژه در میان این جنگل ایستاده است (حالت سکون) و نظاره گر است. شاید دنبال مسیر می گردد. زمینه سفید ترکیب نور و مه است، و مه نشانی از گم شدن را در ذهن پدیدار می سازد. نسبت سوژه به کل عکس نشان از بزرگی فضا و پوشش انبوه درختان نشان از پیچیدگی مسیر است. زاویه نگاه عکاس به صحنه، انگار که از درون تاریکیست. شاید سوژه برای راهنمایی به سمت مسیر درست دارد جنگل را می پیماید، ولی خود نیز در رسیدن به هدف درمانده است.
Mehran Sheikholeslami
گالری
-
Friday 26 August 2011, 19:35
#9
Moderator
یک لحظه عکس را بدون آن انسان تصور کنید: یک منظره زیبا، کلاسیک و سیاه و سفید. اما کاملا عکس دیگری خواهد شد. این عکس فعلی بهجای آنکه به منظره بپردازد، راوی یک ارتباط بین انسان و طبیعت است. اما این رابطه، ساده و متعادل نیست. به مفهومی دیگر، رابطه موجود، نشانگر مقهور شدن انسان در برابر عظمت طبیعت است. آن هم طبیعتی رازآلود که هر چه از انسان دورتر میشود، بر تیرگیاش افزوده میگردد.
این عکس خوب، کاری است از دوست عزیزمان آقای محمد خلیلی.
-
Sunday 28 August 2011, 21:43
#10
كاربر همراه
آنچه در وهله اول نظر مخاطب را به خود جلب می کند : وهم ،رمز آلوده بودن ، حالت رویاگون یا کابوس گونه بودن قاب است (بسته به تحلیلی که هر مخاطبی ممکن است داشته باشد)
فضای قاب به طور کل به واسطه ی آن تنه ی درخت میانی به دو بخش از لحاظ افقی تقسیم می گردد . بخشی که دارای عنصر انسان است و بخشی که نیست
شاید در وهله ی اول این به نظر بیاید که چرا عکاس سوژه ی انسانی را در میان قاب قرار نداده و نکته ای که در رمز آلودگی قاب موثر است هم در همین است که سوژه ی انسانی در نقطه ی بی تعادلی از کادر قرار داد ، همین است که باعث می شود قاب از حالت ثبات در آمده و حس تعلیق یک رویا یا کابوس را در ذهن مخاطبان ایجاد کند.
کنتراست بالای عکس باعث غلبه ی سیاهی بر سفیدی یا بالعکس نشده است و اینکه قاب تعادل بصری خود را حفظ کرده است امریست که به ارزش قاب افزوده است
محو بودن لایه هایی که در پرسپکتیو کار قرار گرفته اند و اتفاقا به عمق میدان هم کمک بسیاری نموده اند بر شاعرانگی ی اثر می افزاید.
هر چند اثر مفهومی کلیشه ای را در ذهن ایجاد می کند ، اما استفاده ی مناسب از عمق میدان ، کنتراست و ترکیب بندی + شاعرانگی که در قاب دخیل است قابی را به وجود آورده که با وجود مفهوم کلیشه ای آن باز هم مخاطب از دیدن آن لذت می برد ...
مرسی از دوستان و عکاس خوب این عکس
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن