عکس ۳۱ام را ببینید و تحلیل کنید:فایل پیوست 23228منتظر خواندن نوشتههای دوستان هستیم...
Printable View
عکس ۳۱ام را ببینید و تحلیل کنید:فایل پیوست 23228منتظر خواندن نوشتههای دوستان هستیم...
درود ...
حسی شبیه به عکس های آنالوگ دارد.
شاید در نگاه اول فضای خالی بالای کادر به دور از اصول زیباشناسی بصری و اضافه به نظر بیاید ولی در دید حسی و مفهومی نسبت به عکس کارکردی ایجاد می کند. حس سکون و یکنواختی موجود در این قسمت به اضافه مفهومی که از تالاب ها (مانداب ها) به ذهن می رسد، در کنار روشنایی میانه کادر مکمل یکدیگر برای بیان یک حس هستند. یک خوش بینی، امید و کنجکاوی ... این که امیدوار می شویم در دور دست اتفاقاتی در حال شکل گیری است و کنجکاوی ذهن باعث حرکت رو به جلوی چشم در منظره می شود، گویی می خواهد برود تا آن سوی کوه ها و پرده از این راز بردارد.
اینگونه دید حسی به پیرامون داشتن و تاویل آن ها به مفاهیم روزمره و موجود در ذهن و واکاوی آن ها توسط بیننده برای عکس جذابیت تولید می کند.
مهمترین عنصری که به نظر من عکس را تاثیر گذار کرده است عمق عکس است که ناشی از کادر بندی خیلی خوب و ویرایش خوبتر است مخصوصا قسمت سفید بالای کوه ها به عکس عمقی تاثیر گذار بخشیده است
با سلام
دیدن این عکس حس اضطراب رو در من بیدار می کند .گویی چیزی در دور دست می آید تا آرامش اینجای من را به هم بزند.چشمم بین آبگیر و کوه در رفت و آمد است و نگران جای دنج خود می شوم.نوعی حس مالکیت بر چمنزار اطرف خود دارم.
موفق باشید.
سلام
سنگینی آسمون همیشه بیشتر از زمینه. البته در کادر. این کار باعث میشه موضوع دچار تعلیق و بی ثباتی بشه مگر اینکه عمدی در کار باشه. زمانی که ما خط افق را بیشتر به آسمون اختصاص می دیم٬ همرا باهاش مفاهیمی مثل تعلیق٬اضطراب٬ترس و بی ثباتی رو به بیننده منتقل می کنیم تازه اگه مث شما رنگ رو هم از کار حذف کنیم این احساس رو تشدید می کنیم.اگر قصد شما القای این مفاهیم باشه٬بسیار عکس خوبیه
با سلام
من اگر بخواهم حسم نسبت به عكس با يك عنوان براي عكس مشخص كنم، مي تونم بگم: اميد
چون ما اينجا فقط يك مقدار آب محدودي را مي بينيم كه هيچ پويايي و رواني در آب نيست و حس مردگي و نااميدي به آدم دست ميده. ولي در دوردست اون قسمت روشن بالاي كوهها نويد يه اتفاق خوب و آينده روشن رو ميده كه مي تونه اميد رو زنده نگه داره و ما رو به آينه اميدوار كنه.
و شايد اشكال تكنيكي عكس بنظرم يك دست نبودن گراديان بالاي اون ناحيه روشنه. كه بعد از ناحيه روشن اول تيره ميشه بعد يك مقدار روشن ميشه و بعد دوباره تيره ميشه.
با سلام
اصولاً نقد فنی نوشتن بر عکسهای Landscape بسیار آسانتر از نوشتن نقدی در باب مفاهیم آنهاست ، بخصوص با توجه به رویکرد عکاسان ایرانی در این زمینه !
--------------------
عکس فوق تصویر افقی سیاه و سفیدی است از دشتی فراخ . خط افق در دو پنجم پایینی تصویر قرار گرفته است . در دوردستهای تصویر و درست بالای خط افق ، بلندیهای تپه ماهور مانندی ، با دامنه های مه آلود دیده میشود . بر فراز بلندیها و نزدیک به مرکز تصویر ، لکه ی بزرگ نورانی (نشانی از آفتاب) به چشم میآید . نیمه بالایی تصویر ، آسمان خالی است . استفاده از فیلتر قرمز ، رنگ آبی آسمان را تیره گردانیده است .
سطح دشت از گیاهان بظاهر خود-رویی پوشیده است مگر فضای خالی پیش زمینه عکس که به دلیلی خالی از پوشش گیاهی است . قرار گیری فضای خالی درست زیر لکه نورانی عکس ، ذهن را به یافتن مفهومی برای این قرابت ترغیب میکند .
1 )در ساختار نباتات نور یعنی زندگی ، یعنی تعالی و بالیدن . سپهری در منظومه صدای پای آب اشارتی ظریف به این موضوع دارد : "خوشا به حال گیاهان که دست نور روی شانه آنهاست" . در اینجا اما ، در همسایگی گیاهان خوشبختی که گرمای دست نور را بر شانه های خود احساس میکنند ، زمینی است که خالی است ، که خشک است و زندگی در آن توقف یافته . آفتاب بی دریغ میتابد . باران بی دریغ میبارد و زندگی پیوسته میگسترد اما بستری که شوره زار باشد ، نه از باران نصیبی دارد و نه از آفتاب ؛
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست_______در باغ لاله میروید در شوره زار خس (سعدی)
2) آسمان تیره ، بلندیهای دوردست ، سرزمینهای غریبه ای که در آن گیاه و خشکی در هم تنیده اند و راه درازی که تا نور میباید پیمود...فضایی دلگیری که بیننده آگاه را به یاد سفر ادیسه وار "فرودُ"ی ارباب حلقه ها می اندازد آنگاه که در تب و تاب گرمای موردور پیش به سوی کوه نابودی به سختی قدم از قدم برمیدارد تا شاید ، بر فراز همه تضادهای تیرگی و روشنایی ، خوبی و بدی ، زندگی و مرگ ، نیکی و پلیدی نور را ملاقات کند . فرودو نمادی است از هر انسانی که در زندگی باید پلیدی را شکست دهد و تاریکی را نابود کند تا به نور درآویزد . و عجب که این راه چه دراز است و نور چه دور .
-------------------
پ.ن : :-D
البته در ادامه باید بگم اون کوه ها در اون دوردست دو ویژگی مهم دارن
۱-هم چشم رو به اون نقطه هدایت میکنه
۲- و هم سعی داره تا این تعلیق رو در تصویر از بین ببره
کف بی آب و علف اون نقطه از زمین٬ضمن آشفتگی در دیدن کوه ها نقش به سزایی دارند.خلاصه اینکه عناصر متضاد خیلی می تونن به جاذبه تصویر کمک کنن و در کار شما این عناصر رو می شه دید
با سلام؛
با خود فکر می کنم اگر این عکس را یک چشم انداز در نظر بگیریم، با حذف عکس از منظقه ی یک دوم به بالا (پایان طیف تیره رنگ نخستین) عکس بهتری خواهیم داشت؛ اما اگر مقصود ارائه ی یک عکس مفهومی باشد (که با این طیف سیاه سفید و فیلترینگ خاص، احتمالاً هم هست و در نگاه اول مثلاً ظهور نور امید از اعماق تاریک ظلمات را در نظر بگیریم و هدف از بسط کادر بیش تر را هم بیان وسعت این تیرگی ها بپنداریم، با این فرض، هر چه بیش تر در این عکس می نگرم، کم تر امیدی به چیرگی این این نور پیدا می کنم بلکه بیش تر متمایل می شوم که نور در حال زوال و غروب است. سیاه سفید بودن عکس در این موردِ به خصوص و پژمردگی گیاهان و بی رمقی تالاب هم مزید بر علت شده اند. همین عکس با بهره گیری از فیلتری مناسب تر و حال و هوایی گرم تر (طیف های قرمز در دل رنگ های آبی و تیره ی لحظه ی طلوع) و حال و هوایی رنگی به کلی می توانست امید بخش باشد. شاید هم اصلاً منظور هنرمند، همین ناامیدی بوده که هر چند بعید است اما در این صورت باید گفت موفق بوده است.
با سلام
دوستان اگر محبت کنند درباره این عکس نظرات خودشون رو بیان کنند ممنون میشم بسیار مشتاق شنیدن نظرات دوستان هستم.
متاسفانه متاسفانه دوستان به جای بحث دباره خود عکس و خود عکاسی علاقه وافری به کلکل برندی و جر و بحثهای بحثهای بیحاصل و دعوا دارند به میمنت و مبارکی الان هم بازار این بحث ها داغ هست. خدا توفیق روز افزون عنایت کند انشا....
شما در این نظرها کل کل برندی دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟جر و بحث دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:shock:
اصلاً مگه ما میدونیم عکس فوق با چه دوربینی گرفته شده؟؟؟؟؟؟؟
اگر هم این متنیه که بصورت بیانیه پایین همه پستهاتون میفرستید بهتره یه تجدید نظری بفرمایید!
خودتون هم نقدتون رو بنویسید ما نظر شما رو بدونیم...حتا اگر عکس خودتونه،نقد خودتون رو ازش بنویسید
ممنون
جناب آقای آبایی برادر عزیز
منظور من رو اشتباه متوجه شدید. اولا خیلی ممنونم که درباره این عکس نظر دادید و بنده به شخصه خیلی از نوشته شما استفاده کردم. منظور بنده با سایر دوستان بود که در جاهای دیگر این فروم کلکل می کنند و تاپیک های این چنینی دارد خاک میخورد. نه این که چون عکس من در ترازوی نقد قرار گرفته شده از این قضیه شکایت کنم چند بار دیگر هم نظر خودم رو درباره این برخورد ها بیان کرده ام.
این عکس عکس بنده هست و بنا به سنت منتظر بودم بعد از همه دوستان نقد خودم رو بنویسم و ازشون تشکر کنم و اگر سوالی بود پاسخ بدم.
و خواهشا اگر هم اشتباهی صورت گرفته این قدر با توپ پر به میدان نیاید. انسان بالذات موجودی هست جایزالخطا .نقل قول:
اگر هم این متنیه که بصورت بیانیه پایین همه پستهاتون میفرستید بهتره یه تجدید نظری بفرمایید!
با تشکر
عکس جالبی است سینا جان
سهم زیاد آسمان و حضور نور ، زمین سیراب را هنوز تشنه می نمایاند. عکس حس دارد مثل عکسهای تاپیک عکسهای حسی است
یک کدورت خاص هم به نظر من در عکس دیده می شود که نمیدانم از محیط بوده و یا در پروسس ایجاد شده
شخصا یک احساس غم پنهان از دیدن این عکس دارم
ممنون
http://forum.akkasee.com/attachments...owatermark.jpg
عکس ساده و بیادعایی است. اما ممکن است در نگاه اول، توجه شما را جلب کند و کمی بیشتر نگاهش کنید. شاید مهمترین عنصری که باعث این جلب توجه میشود، همان نور با فیگور خاصش باشد. عکس کلا دارای کنتراست کمی است، و وجود نور موضعی، نقش مهمی در ایجاد نقطه تمرکز چشم بازی میکند. همچنین نور باعث وضوح کوههای دوردست میشود و روی برکه آب نیز تاثیر داشته است.
از بعدی دیگر، پیش زمینه راکد و ساکت است. برکه یا مردابی آرام محصور در بیشهزاری تاریک. اما دوردست امید بخش است و دعوت کننده. این دعوت، حاصل تضادهای موجود در پیش زمینه و دوردست است اما در عین حال راهی را نیز پیشپا نمیگذارد برای رسیدن به امید دوردست.
عکس ظاهر سادهای دارد اما حاصل یک نگاه خاص به محیط است.
عکس کاری است از دوست عزیز آقای سینا تهامی. با آرزوی موفقیت برای ایشان.
با سلام
اول اینکه بخاطر ثبت این عکس بهتون آفرین میگم
دوم اینکه من هم با نظر شما در مورد کم توجهی کاربران با موضوعات نقد کاملاً موافقم و این مورد فقط مربوط به فروم نیست و در کلاسهای عکاسی هم دیده میشه...انشالله که توجه بیشتری صورت بگیره تا نقد عکس به جایگاهی که شایسته اش هست برسه!
سوم اینکه ما اصلاً توپ نداریم که بخواد پُر یا خالی باشه عزیز برادر...لحن بنده در هنگام نوشتن اون جمله کاملاً دوستانه بوده و گویا شما بد خوندینش ( یکی از مشکلات دنیای مجازی اینه که احساس رو نمیشه درش انتقال داد )
موفق باشید
پ.ن : اون فضای خالی که در پیش زمینه تصویر قرار داره ، بلاخره برکه بوده یا یه تیکه زمین خشک؟؟؟:?
این عکس چه میگوید؟ چرا من نمیتوانم چشم از آن بردارم؟ این سوالاتی بود از ۲۰ مرداد امسال که این عکس را ثبت کردم در ذهن داشتم. ویرایش مناسبی برایش نمی یافتم و هر بار که سراغ این عکس میآمدم دست خالی باز می گشتم تا بالاخره این اواخر ویرایشی دلنشین انجام دادم و عکس را منتشر کردم. نوشته های دوستان و بخصوص دکتر روشن گرامی کمک بسزایی به من کرد تا بعد از گذشت این زمان طولانی برداشت شخصی خود را از این عکس پیدا کنم.
این عکس بر مزار دریاچه ارومیه ثبت شده٬ دریاچهای با اصل و نصب آب و نمک٬ حال که آب از این خانه رخت بسته٬ پای علف های خودرو و بی اصل و نصب بر این دیار باز شده و هر روز دایره را بر اصالت این خانه تنگ تر می کنند و قدم به قدم به سوی فتح آن پیشروی می کنند. در دور دست آفتاب عالم تاب مشغول بالا آمدن است و روزی دیگر در حال آغاز شدن. جایی خواندم هر آفتابی که بالا میآید میگوید هنوز امیدی هست. ولی وقت تنگ است.
با تشکر از تمام دوستانی که در این بحث شرکت کردند و بنده رو راهنمایی فرمودند. و تشکر فراوان دارم از دکتر روشن گرامی برای انتخاب این عکس و تحلیل بسیار ساده و در عین حال دقیقی که ارایه فرمودند. نگاه موشکافانهای که دکتر روشن به عکس دارند را در کم تر کسی سراغ دارم و امیدوارم هرچه بیشتر بتوانیم از حضور ایشان بهرهمند شویم و نگاه به عکس را بیاموزیم. نکتهای که در نوشتههای دوستان برایم خیلی جالب و ارزشمند بود نگاهی حسی تمام دوستان به این عکس بود٬ مسایل تکنیکی و کادر بندی کم تر مورد بحث قرار گرفت که این رو به برای خود نوعی موفیقت در انتقال ایده و احساس خود به بینندگان عکس خودم میدانم.
چیزی که به صورت لکه سفید در وسط کادر دیده میشود خاک سفید و شوره زاری هست که بعد از خشک شدن دریاچه و عقب نشینی آب به جا مانده و علف های اطراف هم علف های خودرویی هستند که ارتفاع آن ها از زانو هم بالا میزند.
با تشکر از تمام دوستان