کرکس و کودک آفریقایی – کوین کارتر
Vulture and African baby – Kevin Carter
اولین عکسی که من برای این بخش انتخاب کردم، احتمالا اکثر دوستان با آن آشنا هستند. ولی بعضی مواقع تکرار یک چیز می تواند مسائل جدیدی را بیان کنه، و اینکه این عکس نماد سوالاتی در ذهن من برای نقد در حوزه عکاسی بوده، که فکر می کنم در موقعیتی مناسب فرصت بیان آنها به بنده داده شده.
اگر دوستانی هستند که این عکس را برای اولین بار می بینند، در + و + می توانند راجع به عکس و عکاس آن مطالعه کنند.
من این عکس را دوست دارم، چون زمانی که تازه به عکاسی علاقه پیدا کردم، این عکس به عنوان مساله ای برای من به عنوان وظیفه عکاس شد. اینکه وظیفه عکاس در این لحظه چیست، که البته تصمیم گیری و رسیدن به نتیجه ای قاطع در این رابطه بسیار سخت و دور از ذهن است، چه بسیار کسانی که معتقد هستند وظیفه عکاس فقط عکاسی و ثبت رویداد است، و کسانی که خواهان این هستند که عکاس به واسطه انسان بودنش، باید به جای عکاسی و فکر کردن درباره شغلش، به کمک کودک می رفت (و موارد دیگر در عکس های مشابه) و عکاس را کرکسی دیگر می دانند که شکار او این لحظه است.
دلیل دیگر علاقه بنده به این عکس، اعتقاد به این موضوع است که یک عکاس برای شخص خودش عکس می گیرد، البته این موضوع هم به طور کامل درست نیست، عکاسان خبری گمان نمی رود که رویدادی را بر اساس علاقه شخصی به موضوع عکاسی کنند. در مورد این عکس، شاید بتوان آن را نوعی عکس خبری دانست! ولی بیشتر آن را به عکسی شخصی با اثر گذاری بسیار بر روی بیننده می دانم، و خودکشی عکاس را دلیلی بر احساس نزدیکی عکاس با عکس خودش می دانم.
حال سوالی که ذهن بنده را مشغول کرده، به صورت اعتقادی شخصی بیان می کنم. فکر می کنید برای این عکس چه نقدی می توان نوشت؟ آیا صحیص است که در مورد ترکیب عکس، شرح نقاط ضعف و قوت عکس چیزی بنویسیم؟ یا توضیحی درباره عکس بدهیم؟
از نظر بنده بعضی عکس ها را فقط باید نگاه کرد، و سپس سکوت.
پ.ن: این اعتقاد بنده می تواند ناشی از درک نادرست بنده از مفهوم نقد باشد، یا هر دلیل دیگری. دلیل انتخاب این عکس هم به چالش کشیدن آن بود.