پرتره های لی جفریس – Lee Jeffries Portraits
بیشتر پرتره های لی جفریس دارای موضوعی یکسان هستند: افراد بی خانمان. این عکس ها را می توان به تنهایی و یا با یکدیگر مورد بررسی قرار داد. هر عکس، به تنهایی، یک پرتره از یک فرد بی خانمان است. با وجود اینکه ژست سوژه ها مطابق با میل خودشان بوده، ولی در نهایت شیوه ی عکاسی لی جفریس است که این پرتره ها را زیبا می کند. انتخاب کادر، مود رنگی عکس شامل سیاه و سفید و یا رنگی بودن عکس، ترکیب رنگ و شدت آنها هر عکس را از دیگر عکس ها متمایز می کند. طوری که به سختی می توان ویژگی های یک عکس را برای عکسی دیگر متصور شد. هر عکس زیبایی منحصر به فرد خود را داراست.
از سویی دیگر، کنار هم قرار دادن این عکس ها، زیبایی دیگری به کار این عکاس می دهد. عکس ها از مردم بی خانمان است. با نگاه به این عکس ها در کنار هم، ناخواسته به داستان پشت هر عکس فکر می کنم، اینکه هر کدام از این سوژه ها زندگی خود را داشته، داستانی کاملا مجزا، ولی سرنوشت همه آنها یکسان است، بی خانمانی. فکری که نوعی لذت و درد را در هم آمیخته دارد. برای من، این اشخاص نمادی از کل انسانها هستند.
داستان علاقه مند شدن او به عکاسی از افراد بی خانمان در زیر آمده است: *
درگیر شدن من با زندگی افراد بی خانمان بعد از ملاقات با یک دختر جوان در لندن شروع شد. او زیر یک کیسه خواب در درگاهی در میدان Leicester به خود پیچیده بود، و وقتی از فاصله دور از او عکس گرفتم شروع به توهین به من کرد.
خواستم برگردم و آن محل را ترک کنم، ولی چیزی مرا به سمت صحبت کردن با او کشاند. داستان او قلبم را شکست و دید من نسبت به افراد بی خانمان را تغییر داد. اکثر عکس های من از مردمی است که من در خیابان، چه در انگلستان، اروپا و یا آمریکا ملاقات کردم. موقعیت توسط خودشان ارائه میشد، و من سعی می کردم تا هر کدام از سوژه ها را بشناسم، قبل از اینکه از آنها اجازه گرفتن عکسشان را بگیرم.
از میان عکس های او، عکس زیر عکسی است که به آن علاقه ی زیادی دارم:
سوژه عکس فردی بی خانمان است. از سرو روی ژولیده او سختی زندگی اش نمایان است، چروک صورت او نیز علاوه بر سختی، مسن بودن وی را نشان می دهد. چشم بسته او می تواند ناشی از بیماری باشد که به این صورت است. یا همراه با دهان نیمه باز او، حالت چشمک زدن و لبخندی را داشته باشد. اولین چیزی که با نگاه به این عکس به ذهن من آمد، جمله ای بود که متاسفانه منبع آن را در ذهن ندارم، هر که بود می گفت: "هی فلانی، زندگی شاید همین باشه"
بعضی از پرتره های دیگر او را می توانید در اینجا ببینید.
* پوزش برای ترجمه ضعیف، متاسفانه مطلب برای مدتی پیش هستش و منبع رو ندارم.