در این مطلب قرار است دو اتفاق بیفتند:
1- با هم ببینیم کروماکی چیست ؟
2- بتوانیم از کروماکی در کارهایمان استفاده کنیم.
برای اینکه خودم هم بفهمم دقیقا چه چیز را قرار است توضیح دهم ، اول بحث ها را فهرست می کنم:
1- کروماکی و تصویر کروماکی چیست؟
2- بررسی رنگ ها در کروماکی
3- چطور یک پرده کروماکی بسازیم
4-نورپردازی و سوژه در کروماکی
5- چطور با یک دوربین هندی کم یا نیمه حرفه ای کروماکی بگیریم
6- تصویربرداری کروماکی
7- تدوین کروماکی
--------
همه خوانندگان این فروم یا عکاس هستند و یا علاقه مند به عکاسی. حتما سینما را هم دوست دارید و ممکن است فیلمساز تجربی و فیلم کوتاه باشید. خیلی از اوقات فیلمسازان تجربی به سراغ هیچ تروکاژی در فیلمهایشان نمی روند. چون فکر می کنند خیلی گران و پرهزینه است. در صورتی که اصلا اینطور نیست. لااقل در ایران اینطور نیست. کروماکی یکی از متداول ترین تروکاژهای سینما و تلویزیون است . بسیار راحت ، ارزان یا پیچیده و سخت است. بستگی به خودمان دارد که چطور اجرایش کنیم. شاید اگر به سراغ کروماکی برویم بتوانیم تجربه های خوبی را در فیلم های کوتاه یا ویدئو آرت ها به دست آوریم. فقط باید بدانیم دقیقا چی هست این جناب کروماکی.
اول - تصویر کروماکی چیست؟
کروماکی به فرایندی می گویند که در آن یک طیف رنگ با دامنه و فرکانس مشخص از تصویر اصلی جدا می شود. این رنگ می تواند هر طیفی باشد.
در سال 1950 آرتور ویدمر تحقیقاتش را در کمپانی کداک و با همکاری استودیو وارنر برای ایجاد این تکنیک آغاز کرد. 8 سال بعد وارنر اولین تصویر کروماکی را با استفاده از یک پرده آبی در ابعاد کوچک در فیلم پیرمرد و دریا (با بازی اسپنسر تریسی و آنتونی کوئین) به وجود آورد.
در باند فرکانس تصویر ویدئو 3 شاخصه مهم وجود دارد که به آن YUV می گویند. دو شاخصه مهم آن که به درد کار ما می خورد رنگ (Choromilance) و نور (Luminance) هستند. تصویر ویدئو همیشه این دو را جدا از هم ارسال می کند. به همین خاطر به این فرایند Camponent (مجزا) می گویند. یکی از مهمترین شاخصه های دوربین های ویدئو در توانایی ارسال و ضبط رنگ و نور است. هرچقدر دوربین ها بتوانند دامنه فرکانس بالاتری در حفظ این دو داشته باشند حرفه ای تر و گران ترند. امکان دارد تصویر یک دوربین 20 میلیون تومانی با یک هندی کم 1 میلیون تومانی در نگاه اول 19 میلیون تومان اختلاف نداشه باشد. اما همین شاخصه کیفی و چند شاخصه فنی دیگر کیفیت اصلی دوربین ها را مشخص می کند. مثل فرق یک پیتزای اصل ایتالیایی است با یک پیتزای وطنی. هر دو در نگاه اول یک جور هستند با مواد مثل هم. اما این کجا و آن کجا!.
در تصویر کروماکی ، نرم افزار یا سخت افزار مخصوص کروماکی ، طیف رنگ کروماکی را از دامنه رنگ جدا می کند. همانطور که گفتم کیفیت این جدایی بسته به کیفیت ضبط دامنه رنگ دارد. در ایران بهترین دوربین برای کروماکی هنوز دوربین قدیمی بتاکم 637 است. چون کیفیت پهنای فرکانسش 4:2:2 است. یعنی 2 لایه مخصوص رنگ و 2 لایه هم مخصوص نور . این حداقل استادارد Broadcast است. حتی دوربین حرفه ای 135 هم نمی تواند به خوبی بتاکم کروماکی بدهد. چون اساسا کیفیت DV فرکانس 4:1:1 است. البته این دلیل نمی شود که نتوانیم با مثلا دوربین XL1 یا PD-170 کروماکی بگیریم. برای کار ما همین کیفیت هم کافی است. سیستم های جدید تر (مثل دیجیتال بتاکم ) حتی با کیفیت 4:4:4:4 هم فیلم برداری می کنند.
تصویر مجزا برای مونیتور های RGB هم به کار می رود که البته ربطی به این بحث ندارد.
دوم: بررسی رنگ ها در کروماکی
همانطور که توضیح دادم ، در تصویر کروماکی یک طیف رنگ با دامنه و فرکانس مشخص می تواند کروماکی محسوب شود. در کروماکی می توان از هر رنگی استفاده کرد . اما معمولا این کار را نمی کنند. بهترین طیف رنگ برای کروماکی رنگ های سبز و آبی هستند. اما از بعضی رنگ های دیگری هم می توان استفاده کرد. مثل یعضی از نماهای کروماکی ماتریکس که هم آبی و هم ماژنتا (ارغوانی) بود. یا رنگ زرد که در دهه 70 میلادی در هالیوود باب شد. (مثل فیلم دکتر Who یا آوای جنوب). نارنجی هم در فیلم آپولو 13 به کار رفت و قرمز را هم به عنوان رنگ کروماکی در فیلم Airforce1 استفاده کردند. اما همانطور که گفتم ، حالا دیگر رنگ های آبی و سبز متداول ترند. چرا؟
رنگ آبی در کروماکی بیشتر به درد سینما و رنگ سبز بیشتر به درد تصویر ویدئو می خورد. نوع طیف رنگ ها در نگاتیو به صورتی است که می توان آبی را بهتر حذف کرد. (البته برای تصویر کروماکی باید از نگاتیو مخصوص کروماکی استفاده کرد. مثل نگاتیو T-V max 200 کداک)
علاوه بر این ، رنگ آبی به خاطر آنکه تکمیل کننده صورت انسان است ، برای کروماکی از مثلا دود یا جلوه های ویژه بدون انسان پرکاربرد تر است. سبز اما در دیجیتال پرطرفدار تر است. چون دوربین های دیجیتال می توانند سیگنال های سبز را با Gain پایین تر و شرایط نوری ضعیف تر از رنگ آبی شناسایی کنند. به همین خاطر نورپردازی پرده سبز در ویدئو راحت تر از نگاتیو است. گاهی اوقات هم به دلیل وجود رنگ های مشابه از طیف های مخالف هم استفاده می شود.
سوم : چطور یک پرده کروماکی بسازیم ؟
فرض را بر این می گیریم که می خواهیم با آبی یا سبز کروماکی بگیریم. (تقریبا 99 درصد مردم جهان هم همین کار را می کنند. شما که جزو آن یک درصد نیستید؟)
ده ها راه برای ساخت یک پرده کروماکی وجود دارد. باید بدانیم هر آبی یا هر سبزی برای کروماکی مناسب نیست.
اول : حرفه ای ها:
حرفه ای ها از مواد مخصوص کروماکی استفاده می کنند. پرده های مخصوص کروماکی یا نوارهای رنگی مخصوص برای این کار در بازار وجود دارد. می توان از رنگ مخصوص کروماکی هم استفاده کرد. سیستم جدیدی هم به نام کرومات تازه به ایران آمده و فوق العاده است.
رنگ کروماکی : یک لیتری اش می شود 20 هزار تومان. یک نوع رنگ پلاستیک است و برای کروماکی تعریف شده . می توانید تا 3 متر مربع را با یک قوطی رنگ کنید. ROSCO که یک کارخانه سازنده فیلتر های نوری است ، رنگ مخصوص کروماکی را تولید می کند که از بقیه بهتر است.
کرومات : در این سیستم از پارچه ای که مخصوص کروماکی ساخته شده استفاده می شود. در حالت عادی این پارچه خاکستری رنگ است. پارچه را پشت سوژه نصب می کنید . حالا یک حلقه مخصوص نوری را که با LED کار می کند دور لنز می بندید . وقتی حلقه را روشن مب کنید ، نور آبی یا سبز چراغ های کوچک LED از حلقه به پارچه تابانده می شود. داخل پارچه میلیون ها کریستال کوچک است. این کریستال ها نور آبی یا سبز را دوباره به لنز منعکس می کنند. در نتیجه دوربین پارچه را یکدست آبی یا سبز می بیند. دیگر هیچ نیازی به دنگ و فنگ های پرده های عادی نیست. رنگ هم لازم ندارید. حتی نورپردازی هم نمی خواهد. در تاریکی مطلق هم اگر رینگ کروماکی را روشن کنید ، نور یکدست خواهید داشت. به همین خاطر فقط لازم است سوژه نورپردازی شود. البته برای کار تجربی کمی گران است. 2 متری اش را باید روزی0 3 هزار تومان اجاره کنید. و قیمت اجاره 6 متر در 5 مترش هم روزی 150 هزار تومان است. اما خیلی راحت است.
چطور یک پرده کروماکی بسازیم ؟
اول : پارچه مخصوص کروماکی و رنگ و کرومات را بی خیال می شویم و دنبال یک پارچه آبی یا سبز می رویم. پیشنهاد من سبز است (اگر سوژه تان آبی یا رنگ های مکمل از آبی نپوشیده)
چه پارچه ای بخریم؟
پارچه ای را باید خرید که اولا ضخیم باشد و ثانیا براق نباشد. چند پارچه را با هم بررسی می کنیم:
1- چلوار: این یکی برای وقتی خوب است که بخواهید پارچه را رنگ کنید. (چون چلوار سفید است.) فقط باید نوع رنگ را دقت کنید. آبی فیروزه ای یا سرمه ای اصلا مناسب نیست. آبی نیمه روشن معمولی.
2-کتان : کتان آبی یا سبز خوب اگر پیدا کنید که عالی است. هم سخت است ، هم نور را منعکس نمی کند و هم یکدست است. رنگش هم خیلی سخت می رود. فقط نصب کمی سختی دارد.
3-ابریشم مصنوعی: راستش را بخواهید این را فقط نوشتم که بگویم چند پیشنهاد کرده ام. درست است که خیلی سبک و خوب است. اما آنقدر نازک است که شاید موقع نورپردازی بسوزد. نور را هم منعکس می کند. گران است... آخر کدام آدم عاقلی ابرشم را برای کروماکی استفاده می کند؟!
4-پلی استر : این بهترین انتخاب شماست. هم سبک است و هم رنگ یکدست دارد. فقط ماتش را بخرید.
چند متر بخریم؟
هرچقدر خودتان می خواهید. فقط حواستان باشد که پرده در بکراند قرار می گیردو طبیعتا ابعاد بیشتری را می طلبد. برای یک نمای مدیوم شات ثابت از یک نفر حداقل 2 متر مربع بخرید. لازم نیست کل بکراند سوژه را پرده بزنید . حاشیه سوژه هم کروماکی باشد کافی است. موقع تدوین می توانید اطراف سوژه را تا لبه کروماکی ببرید.
چطور نصب کنیم؟
سعی کنید اگر پارچه تان ضخیم نیست ، به دیوار وصل کنید. اگر پارچه چروک دارد حتما حتما قبل ار نصب اتو کنید. لکه هم نباید روی پارچه باشد. پارچه باید کاملا صاف و یکدست نصب شود. اگر می خواهید پارچه را از یکجا آویزان کنید ، زیر پارچه وزنه بگذارید تا صاف بماند. اگر در محیط خارجی تصویر می گیرید ، پارچه نباید با باد تکان نرم بخورد. صاف صاف صاف
چهارم : نورپردازی و سوژه در کروماکی
در یک نمای کروماکی شما در اصل دو سوژه دارید : سوژه (یا سوژه ها) و خود پرده. سخت ترین قسمت کروماکی همین جاست : نورپردازی پرده
حتما بین سوژه و پرده حداقل 2 متر فاصله بگذارید. (3 متر و بیشتر بهتر است) اینطوری سایه سوژه (ولو خیلی کم) روی پرده نمی افتد و نور پرده و نور سوژه با هم تداخل پیدا نمی کنند. هرچقدر این فاصله بیشتر باشد بهتر است. چون هم نورها با هم قاطی نمی شوند و هم عمق میدان زیاد می شود و به همین خاطر تصویر پرده فلوتر می شود و لک و پیس ها و لکه های نوری محو می شوند.
حالا اول نور سوژه تان را بدهید. حواستان باشد که قرار است سوژه در کجا باشد. بنابراین نور سوژه را بر همان مبنا تنظیم کنید. بازیگر و خودتان را هم توجیه کنید که قرار است چه تصویری به جای کروماکی بیاید تا بتواند حس بگیرد یا حس بگیرید!. مثلا خود من وقتی یک ویدئو آرت را تصویربرداری می کردم ، قرار بود که بازیگر را در تابلوهایی از ونگوگ ، مونه و رامبراند ببینیم. پس اول هر نقاشی را پرینت رنگی گرفتیم و روی کالک سوژه را در محل تابلو ، نقاشی کردیم. بعد نورپردازی را بر مبنای تابلو انجام دادم. مثلا سوژه روی صندلی نشسته بود و در نقاشی اصلی نوری از پنجره بالایی بر کل اتاق می تابید. پس من هم یک نور را از بالا و چپ روی بدنش انداختم.
وقتی نور سوژه را کامل کردید به سراغ نور پرده بروید. اگر یادتان باشد گفتم که رنگ سبز برای دیجیتال بهتر است. چون کمتر نور می خورد. نور پرده باید آنقدر یکدست باشد تا دوربین کل پرده را یک رنگ ببینید. اگر سوژه و پرده به هم نزدیک باشند نورها با هم تداخل می کند و هر دو نور را خراب خواهد کرد. ممکن است انعکاس نور پرده روی قسمت هایی از سوژه بیفتد و کروماکی را خراب کند به هر حال باید نور زیادی را برای پرده به کار ببرید. بهترین راه استفاده از دو منبع نوری با قدرت 2000 وات است. هر دو منبع را از دو طرف با زاویه به صورت غیر مستقیم به پرده بتابانید. نباید یک جای پرده روشن تر از قسمت دیگرش باشد.
بهتر است یک نور بک لایت هم برای سوژه طراحی کنید. طوری که حاشیه بدن سوژه پرنور تر از سایر قسمت های بدنش باشد. اینطوری خیلی بهتر می تواید کروماکی بگیرید. برای این کار از پشت و بالای سوژه یک منبع نوری SPOT به پشت سوژه با زاویه 45 درجه بتابانید. (کاش می شد نقشه اینها را می کشیدم و می گذاشتم اینجا. نمی شود عکس از خارج اینترنت به مطالب اینجا اضافه کرد؟)
راستی حواستان به لباس های سوژه هم باشد. اگر برایتان خیلی مهم نیست از رنگ های کاملا مخالف پرده استفاده کنید. ممکن است یک وقت حتی فیروزه ای هم همراه با رنگ سبز در کامپیوتر حذف شود. حواستان باشد که دارید با یک دوربین 4:1:1 با قیمت زیر 2 میلیون تومان تصویر می گیرید نه یک دوربین حرفه ای 20 میلیونی!
یک کار دیگر و البته کمی پر خرج تر استفاده از لامپ مهتابی است. اگر می توانید و حوصله اش را دارید ، روی چند تخته چند لامپ مهتابی را کار بگذارید (مثل نور های بیل بورد ها) این باکس نوری را پشت دوربین کار بگذارید. تصویر بدون سایه و یکدستی خواهید داشت.
چطور تصویربرداری کنیم؟
حالا که نورپردازی را تمام کردید می رویم سراغ تصویربرداری.
امکان دارد در فیلم شما یک یا چند پلان کروماکی وجود داشته باشد. طبیعتا حجم پایینی از فیلم شما کروماکی خواهد بود. امکان دارد فیلمتان را با یک دوربین هندی کم معمولی گرفته باشید .بهتر است برای نماهای کروماکی تان - که شاید یک نصفه روز وقت بگیرد - کمی خرج کنید و دوربین بهتری بگیرید. یک دوربین مینی دی وی 170 یا XL1s یا XL2 یا DVX100 برایتان مناسب است. قیمت اجاره یک روزش می شود حدود 17 هزار تومان. یک وقت به سراغ HDV ها نروید که هیچ فرقی برایتان در کروماکی نمی کند و کادر و سیگنالش هم متفاوت است. (اگر کل فیلم را HDV گرفته اید طبیعتا کروماکی را هم باید HDV بگیرید.) در هر صورت فرقی نمی کند. چه با یک دوربین نیمه حرفه ای یا یک دوربین خانگی. مهم این است که حداقل DV باشد.
قبل از هر کاری حتما تصویرتان را وایت بالانس کنید. این مهم است که رنگ ها دقیقا درست ضبط شود. وایت بالانس را بعد از اتمام نورپردازی و بر مبنای سوژه انجام دهید.
شاتر دوربین در حالت عادی 50 است. برای کروماکی شاتر را ببندید. 125 یا 250 خیلی مناسب است. اینطوری حرکت سریع سوژه مات نمی شود. در کروماکی گرفتن این کار باعث می شود تا سوژه و رنگ پرده با هم ادغام شوند. مثل وقتی که در عکاسی با سرعت پایین عکس می گیریم و سوژه در فریم مات می شود.
دیافراگم را بر مبنای شاتر تنظیم کنید. وقتی شاتر را می بندید طبیعتا دیافراگم را باید باز بگیرید. هر چقدر بازتر بهتر است. چون پرده محو تر و یکدست تر خواهد شد. (سوژه را حداقل 2 متر یا بیشتر جلوتر از پرده گذاشته اید دیگر؟!)
هیچ افکت تصویری و افزایشگر دیجیتال به تصویر اضافه نکنید. Gain حتما صفر باشد.
اندازه قابتان را همینطوری نبندید. بدانید که دقیقا سوژه در تصویر نهایی چه نسبتی با کادر اصلی دارد. یک کلوز آپ در نهایت و با اضافه شدن تصویر ، باید با لنز واید گرفته شود یا نرمال یا تله؟. این خیلی مهم است که تصویر زمینه و تصویر سوژه از نظر فاصله کانونی با هم منطبق باشند. البته اهمیتش ربطی به کروماکی ندارد و یک بد سلیقگی یا حواس جمعی تکنیکی - آرتیستی است.
تدوین کروماکی
واقعا نمی توانم الان بگویم در هر نرم افزار چطور تدوین کروماکی بگیرید. اگر کروماکی گرفتید و رسیدید به تدوین ، همینجا بگویید با چه نرم افزاری کار می کنید که برایتان بگویم.( البته همه نرم افزار ها را واقعا نمی دانم. اما در مورد Avid Studio ، Avid Liquid ، EDIOS ، Final cut pro ، Video Toster ، Premier ، UOLID Video Impact ، Velocity ، After Effects ، Composition ، Commotion Effects در خدمتم.)
آنچه در همه این نرم افزارها مشترک است ، نحوه کار با کروماکی است. ابزار ها خیلی شبیه هم هستند . حالا بعضی ها حرفه ای ترند. هرچقدر نرم افزار در کروماکی قوی تر باشد ، کروماکی بهتری می گیرید.
هم نرم افزار های تدوین و هم نرم افزارهای تروکاژ (VFX) می توانند کروماکی بگیرند. نرم افزار های تروکاژ خیلی بهتر کروماکی میگیرند. اما کار با آنها برایتان سخت است.
ابزار کروماکی را در قسمت VFX یا FX پیدا می کنید. امکان دارد نرم افزار شما پرده آبی و سبز را جدا کرده یا همه ابزار کروماکی را در یک قسمت جمع کرده باشد. به هر حال وارد محیط کروماکی شوید.
وقتی تصویرتان را (که مسلما با FireWire کپچر کرده اید و 25mbs است و یک ساعتش می شود 12 GB ) در محیط کروماکی باز کنید ، به طور اتوماتیک رنگ آبی یا سبز شما حذف می شود. رنگ کروماکی حالا خودش را جای یک محیط ALFA می دهد. حالا شما در آن ALFA هر تصویری بگذارید ، به جای رنگ خواهید دید. دقیقا مثل قسمت های خالی یک تصویر در فتوشاپ که لایه پایینی اش را نشان می دهد. (باید یا Blue Screen را انتخاب کنید یا Green Screen)
چند اتفاق ممکن است بیفتد:
-امکان دارد همه بکراندتان اتوماتیک حذف شود و فقط سوژه بماند. آفرین شما , برنده شدید!. (البته راحتتان کنم ، هیچ وقت همان اول رنگ به طور کامل حذف نمی شود. ما به صورت تجربی کروماکی گرفته ایم نه در استودیو و با سیستم های چند ده میلیون تومانی)
-امکان دارد بخشی از رنگ به همراه بخشی از بدن سوژه حذف شود. (مگر نگفته بودم که در انتخاب لباس ها و نور سوژه دقت کنید!)
-امکان دارد جز چند پیکسل مابقی تصویر حذف نشود.
در حالت دوم و سوم ، شما باید به سراغ ابزار کروماکی بروید.
یکی از ابزار مفید Trashold است. با استفاده از این ابزار می توانید دامنه سیگنال رنگ را کم و زیاد کنید.
ابزار بعدی Luma cutoff است. این ابزار تتمه نور قاطی شده با رنگ را می گیرد و رنگ را خالص می کند
ابزار دیگری هم هست به نام Smooth که البته در نرم افزارهای حرفه ای تر پیدا می شود. این ابزار رنگ آبی یا سبز (یا هر رنگی) را پایه می گیرد و کل پرده را به آن رنگ در می آورد و یکدست می کند.
LINEAR KEY هم می تواند حاشیه های ادغام شده با سوژه را حذف کند. هر چقدر شاتر بسته تر و بک لایت بهتری گرفته باشید ، این ابزار بهتر عمل می کند. حتی در صورت رعایت اینها شاید نیازی به آن نباشد.
ابزار های دیگری هم هست که حرفه ای تر و مخصوص YUV است.
آنقدر باید با درجه این ابزارها ور بروید تا کروماکی کامل شود. امکان دارد در نهایت نتوانید تصویر درست بگیرید و حاشیه سوژه دندانه دار شود. این یعنی رنگ و نور کروماکی درست نبوده یا به هر حال دوربینتان در مورد رنگ کم آورده. تنظیمات را کنسل کنید و وارد محیط رنگ نرم افزار تدوینتان شوید و سعی کنید با بالا و پایین کردن نسبت رنگ ها ، رنگ کروماکی را درست کنید. امکان دارد رنگ و نور سوژه هم به هم بریزد که فعلا مهم نیست. سعی کنید رنگ و نور پرده را هر چه می توانید یکدست تر کنید. حالا دوباره تنظیمات کروماکی را انجام دهید. قطعا بهتر خواهد شد. بعد از حذف کروماکی ، دوباره به محیط رنگ بروید و حالا نور تصویر را (که دیگر فقط نور سوژه است) به حالت اول برگردانید. اینطوری به کامپیوتر کلک زده اید.
حتی در پروژه های حرفه ای هم گاهی اوقات کروماکی درست از آب در نمی آید. در این مواقع هرچقدر با نرم افزار حرفه ای تری کار کنیم ، نتیجه بهتر است ، چون ابزار کامل تر است.
برای یک ویدئو کلیپ که مدیر تصویربرداری بسیار حرفه ای و معروفی هم داشت ، یک اتاق را 9 بار رنگ آبی زدند ، اما باز نتیجه در کروماکی خوب نبود. (با وجود اینکه کروماکی را با بتاکم گرفته بودند) من که تدوینگر و مدیر تروکاژ کلیپ بودم از 3 نرم افزار استفاده کردم و نشد. در نهایت پلان های کروماکی را در After effects درست کردم که زحمت زیادی هم برد. اگر به هیچ وجه نتوانستید تصویر کروماکی درست را بگیرید ، خیلی ناراحت نباشید. زحماتتان به باد نرفته. فقط شاید مجبور شوید گرفتن کروماکی را به یک استودیو بسپارید و هزینه اش را بدهید. اما در 70 درصد موارد می توانید با یک دوربین نیمه حرفه ای (مثل 170) کروماکی خیلی تمیز بگیرید. اینجوری مجبور نمی شوید 3 برابر پول اجاره یک روز دوربین را برای حذف کروماکی در یک استودیو خرج کنید. خیلی از کروماکی های صدا و سیما را با دوربین های معمولی DV می گیرند و تازه خیلی از موارد نورپردازی و تصویربرداری را هم انجام نمی دهند. اما نتیجه رضایت بخش می شود.
کروماکی می تواند دامنه تجربیاتمان را در فیلم های تجربی و کوتاه گسترده تر کند. حتی افق خیالمان را هم در فیلمها بازتر می کند. فقط باید بدانیم دقیقا چه استفاده ای می شود از آن کرد. نکات فنی اش را تا آنجا که می توانستم گفتم. ریزه کاری های آرتیستی اش فقط با تجربه به دست می آید.
*فکر نوشتن این مطلب بعد از خواندن تاپیک عکاسباشی در مورد تکنیک ها و ترفندهای جلوه های ویژه به ذهنم رسید. آن تاپیک را حتما بخوانید. همین الان!