يه سوال براي من پيش اومده شايد خيلي ابتدايي باشه ولي خوب سواله ديگه :confused:
چرا وقتي كه ديافراگم رو ميبنديم عمق ميدان زياد ميشه
Printable View
يه سوال براي من پيش اومده شايد خيلي ابتدايي باشه ولي خوب سواله ديگه :confused:
چرا وقتي كه ديافراگم رو ميبنديم عمق ميدان زياد ميشه
ممنون از لينكي كه داديد جناب عبدالهي ولي اين مطلب رو دست قبل از زدن تاپيك خونده بودم ولي چيزي دست گيرم نشد وقتي كه شما لينك دايد دوباره شروع به خواندن كردم ولي باز هم هيچ شايد من متوجه نميشوم
دوباره سوالم رو مطرح ميكنم
چرا در دياف مثلا 2.8 عمق ميدان كمتر دياف 11 است
مفهوم circle Of Confusion را در همان مقاله بخوانيد و اين شكل را نيز ببينيد
http://www.cs.mtu.edu/~shene/DigiCam...OF-concept.jpg
سلام
با توجه به اينكه لنز از تعدادي عدسي با طراحي خاص تشكيل شده ، از دوستان كسي ميدونه ديافراگم در بين كدام عدسيها قرار ميگيرد ؟ آيا قاعده خاصي براي تعيين محل دقيق آن وجود دارد ؟ تغيير جاي پرده ديافراگم در لنز - جلتر و يا عقب بردن آن در هنگام طراحي لنز- چه تاثيري ايجاد ميكند ؟
سلام،
سوال خیلی خوبی است :) البته برای عکاسی با دوربینهای ۳۵ یا قطعمتوسط عکاس زیاد درگیر این موضوع نمیشود ولی برای قطعبزرگ اینطور نیست و اینروزها هم با وجود دوربینهای Mirrorless جذاب و آداپتورهای لنزی که امکان کنترل الکترونیکی دیافراگم لنز را ندارند و درنتیجه خودشان پردهی دیافراگم دارند مسالهی قابل توجهای شدهاست.
خوب، اول اینکه تاثیر که دارد، خیلی هم دارد. اگر جای اشتباهی باشد میتواند:
۱- کنارههای تصویر را تاریک کند یا حتی بپوشاند
۲- در میزان خمیدگی محیطِ تصویر تاثیر منفی بگذارد
۳- افکت Coma را روی تصویر ایجاد کند
شمارهی ۱ که مشخص است و اصلاً بعضی عکاسها یک دیافراگم گنده دارند که جلوی لنز میبندند که Vignetting درست کنند. شمارهی ۲ هم که در واقع صفحهی تصویر، با یک عدسی تصویر فوکوس شدهای که درست میشود در رابطه با خمیدگیِ خودِ عدسی، خمیدهاست و خوب طراحان لنز با افزودن عدسیهای دیگر آن را اصلاح میکنند (یا بعضی وقتها فیلم یا سنسور را خم میکنند) ولی جاگذاری اشتباهِ دیافراگم میتواند تاثیر این کارها را کاهش دهد و در نتیجه گوشههای تصویر از فوکوس خارج شود (که بههرحال همیشه کمیمیشود) و در نهایت شمارهی ۳ هم که خیلی طبیعی است که اتفاق بیفتد چون قرار است دیافراگم نور ورودی را در نقطهای کم کند که تصویر در فشردهترین حالت خود قرار دارد ولی اگر این اتفاق نیفتد توزیع یکسان CoCها روی تصویر اتفاق نمیافتد و در نتیجه این حالت Coma اتفاق میافتد.
حالا اینکه دیافراگم کجا باید باشد، خیلی سوال پیچیدهایست. برای یک تصویر ۱:۱ با تک عدسی، درست نصف فاصلهی کانونی. برای یک سیستم Symmetric چندلنزی و تصویر ۱:۱ درست وسط سیستم، ولی در عکاسی در اکثر مواقع کار ۱:۱ نیست و سوژهها در فواصل مختلف فوکوس قراردارند و از طرفی درسیستمهای ۳۵ و قطع متوسط اکثریت طراحیها Asymmetric هستند و لنزها هم کوچک و فشرده. طراحی لنزهای مدرن، به خصوص لنزهای واید (مثل Retro-Focus) و زومها خیلی پیچیدههستند، در حدی که بدون استفاده از کامپیوتر نمیشود آنها را مدل کرد و یا فهمید، خیلی از اوقات هم جاگذاری ایدهآل پردهی دیافراگم جلوی لنز (برای مثال در خیلی از طراحیهای تله) و یا پشتِ لنز میشود ولی اینها در عمل ممکن نیست، برای همین هم طراح لنز با توجه به نکات مثبت و منفی هر جاگذاری و واقعیتهای مکانیکی لنز یک تصمیمی میگیرد که نتیجهاش میشود وضعیت نهایی کنتراست و رزولوشن لنز که در چارتهای MTF میبینید و ایرادات بصری تصویر که هر لنزی با خودش دارد.
در هرصورت در سیستمهای نامتقارن چندین نقطهی بحرانی! برای لنز وجود دارد و اینها جاهاییاست که تصویرِ یک صفحه در حداکثر فشردگی خود است، به طور معمول حداقل دوتای اینها درون لنز میافتد که ممکن است در هوا یا در شیشه باشد. پس پردهی دیافراگم در روی یکی از این نقاط است، حالا با توجه به اندازهی حداقل دیافراگم (چون معمولاً لنزها ۶ یا ۸ استاپ بازهی تنظیم دیافراگم دارند) و تنگترین وضعیت پرده، طراح میتواند چند میلیمتر روی یکی از این نقاط جلو و عقب برود ولی همانطور که گفتم این کار اثراتِ منفی هم دارد و اصلاً یکی (و فقط یکی) از دلایلی اینکه لنزهای Asymmetric دیافراگم f/64 یا f/128 ندارند همین است که تقریباً هیچوقت پردهی دیافراگم درست روی نقطهی بحرانی نیست.
این نقاط بحرانی Nodal Point یا Nodal Pointهای لنز (همان نقطهای که بعضیوقتها برای عکاسی پانوراما محور قرار میدهیم) هم میتوانند باشند اما الزاماً ربطی به آنها ندارند. بهطور عمومی در لنزهای Tele این پرده به المنتِ جلویی و در لنزهای واید به المنت نهایی نزدیکتر است ولی همیشه هم اینطور نیست. در نهایت هم همیشه یکچیزهای خارقالعادهای وجود دارند، مثل لنزهای Imagon از Rodenstock با دیافراگمی که جلوی لنز نصب میشود و یا مامیا سکور SFC 150mm f/4 و ...
در مورد آن تبدیلها هم، خوب اینها یک تبدیل لنز هستند (مثل تبدیل EF به Sony E Mount) که یک پردهی دیافراگم هم وسطشون هست اما همهی موارد بالا شامل اینها میشوند و اثرات منفیآنها خیلی بیشتر از فایدهشان است.
خوب باشید،
کاوه
با سلام خدمت جناب اکبری
بحث دیافراگم را میتوانیم در چند بخش تقسیم نمائیم (1 _ شکل ساختاری 2_جایگاه ان 3_اثرات کاری ان )
1_ همانطوری که میدانید دیافراگم از چند تیغه تشکیل شده است که در حالت بسته شدن و باز شدن ان دیافراگم صورت
می پذیرد (یکی از ویژگیهای خوب یک لنز ان است که تیغه ها در محل حرکت خود هر چقدر با دقت تر بسته شوند و در حین
بسته شدن بتواند دایره ایجاد شده را با دقت بیشتری ایجاد نماید وحرکت زائد نداشته باشد دارای ارزش واعتبار میباشد و اینکه
هر چقدر تعداد این تیغه ها بیشتر شود دایره ایجاد شده نیز میتواند با محوریت بهتری شکل بگیرد وایجاد این دایره در عکس بسیار
موثر است (زیرا نور عبوری از دیافراگم است که به فیلم یا Dcc شما میرسد ) اگر پرده ها از محوریت دایره وار خود خارج شوند نور های
ورودی نیز با توزیع نامناسبی تقسیم شده بنابر این تاثیر عمده در عکس خواهد داشت وبر عکس
2_جایگاه ان جایگاه دیافراگم در لنزها بسته به شرایطشان (نرمال _واید _زوم _تله _ماکرو و غیره )عدسیهای مختلف برای کارشان دارند
تمام لنزها از جهت خاصیت کاری طوری تعبیه شده اند که نورهای ورودی درلنز کنترل و سپس تقسیم میشوند واین نقطه همانجائی است
که پرده دیافراگم این وظیفه را انجام میدهد تقریبا پرده دیافراگم در مرکزی ترین نقطه لنز ها تعبیه گردیده اند ونورهای ورودی را پس از تقسیم
به عدسیهای بعدی عبور داده وسپس به فیلم یا DCC تقسیم میگردد
3_اثرات کاری دیافراگم ( 1_تعیین مقدار عبور نور 2_تعیین عمق میدان 3_تسهیل در امر نورسنجی )
باتشکر انشاالله مثمر الثمر باشد
در یکی از مباحث تالار یکی از دوستان تصویری رو نمایش دادن که باعث سئوالی در ذهنم به وجود بیاد!
فایل پیوست 55728
همه مون می دونیم وقتی دیاف باز هست مثلا 3.5 نور با حجم و عرض زیادی وارد لنز و بعد به سنسور برخورد می کنه که البته با عمق میدان کم.
و وقتی دیاف بسته باشه مثلا 22 حجم نور کمی وارد می شه و با عمق میدان زیاد.
همون طور که در این تصویر نشون داده شده، عرض و پهنای نور وارده و برخورد کننده با سنسور نشون داده،
دیاف باز=عرض نوره برخوردی زیاد
دیاف بسته=عرض نوره برخوردی کم
حالا سئوال اینجاست! اگر یه سنسور برای مثال 20 مگاپیکسل باشه، مثلا با ابعاد 12x8 میلی متر باشه، وقتی دیاف بازه، مقدار و حجم نور برخورد شده با سنسور کل ابعاد سنسور پوشش میده، و حالا اگر دیاف بسته باشه یعنی مقدار نوری که با سنسور برخورد می کنه ابعادی کوچک تر از 12x8 رو پوشش میده!؟
البته این سئوال بر اساس این تصویر مطرح شده، چون در دیاف بسته عرض و حجم نور برخورد شده با سنسور رو کم تر نشون داده، یعنی کل سطح سنسور رو پوشش نمیده!!!
به نظرم این نظریه نباید درست باشه!
اگر دقت کنید کلا در همه این اشکال رفتار نور در برخورد با غبار مورد بررسی قرار گرفته نه رفتار نور با سنسور، بدیهی است حتی یک سوراخ به قطر سر سوزن میتواند روی کل سنسور تصویر ایجاد کند که اساس عکاسی سوراخ سوزنی یا pinhole است.نقل قول:
البته این سئوال بر اساس این تصویر مطرح شده، چون در دیاف بسته عرض و حجم نور برخورد شده با سنسور رو کم تر نشون داده، یعنی کل سطح سنسور رو پوشش نمیده!!!
دوست گرامی
این عکس دقیقا درسته و در تاپیک D800 هم کاملا جناب چگینی و دیگر دوستان توضیح دادند. تصویر به قانون نور و سایه اشاره میکنه که هر چقدر اندازه منبع نور نسبت به جسم (در اینجا مثلا گرد روی سنسور) بزرگتر باشه، میزان سایه بعلت حجم نورگیری نیم سایه ها از حالت هارش به سمت حالت نرم میره و کاملا مشخص نیست و بالعکس. فکر میکنم میتونید مطالب مختصر و مفیدی رو با مرور کتاب فیزیک دبیرستان مبحث اپتیک میتونید مجددا مرور کنید و شاید نوستالژی هاتون رو زنده کنین :)
پایدار باشید
درست می فرمایید، حالا سوال من دقیقا در این تصویر نیست، گفتم این تصویر فقط در یک مبحث دیگه مطرح شده بود، و فقط شکل ورود نور مد نظرم هست
خب این مسئله که در دیاف های بسته نور مثل 22 نور با زاویه قائم تری در لنز قرار داره یا از لنز خارج می شه، درسته؟
پس باید یه اتفاقی شبیه به همون تصویر در سطح سنسور به وجود بیاد، یعنی زاویه یا عرض نور کم تر.
اول اینکه تصویری که ارسال کردید در واقع شرح دلیل ثبت لکه های ناشی از غبار روی سطح سنسور در اف بسته و عدم ثبت آن در اف باز است. در واقع داره توضیح میده که چرا وقای از اف 22 استفاده می کنیم غبار های روی سنسور به صورت لکه سیاه ثبت میشه اما در اف باز تقرباً ثبت نمیشه
اما در مورد سوالی که پرسیدید : خیر اینگونه نیست. دایره تصویر را لنز تعیین میکند. یعنی از تمام اون گردالی یِ لنز نور عبور میکند و تصویر هم ایجاد می شود. در واقع لنز یک دایره تصویر دارد که مستطیل سنسور را پوشش می دهد. حالتی که فرمودید زمانی اتفاق خواهد افتاد که دایره تصویر لنز از سنسور کوچک تر باشد. مثلا وقتی یک لنز ک برای کراپ 1.5 ساخته شده را روی یک بدنه فول فریم استفاده کنیم این اتفاق می افتد.
آقایون شرمنده فکر کنم نتونستم خوب منظور رو برسونم
ببینین الان شاید بهتر بشه مسئله رو درک کرد.
فایل پیوست 55731
من اصلا کاری به گرد و غبار در اون تصویر ندارم، واسه همین توی این تصویر یه سری از اطلاعات رو پاک کردم، موضوع مد نظرم اون شعاع و زاویه نوری هست که توی این تصویر کشیده شده، که البته خودم می دونم نباید به این شکل باشه ولی کنجکاو شدم از اساتید محترم بپرسم!
اینطور که در اون تصویر نشون داده وقتی دیاف بسته تر می شه عرض نوره برخورد شده به سنسور هم کم می شه!!! با این حساب یعنی با دیاف 3.5 قادر به ثبت عکس با 20 مگاپیکسل هست و هر چی دیاف بسته تر بشه از مگاپیکسل کم تر می شه!!! که به نظرم توی این عکس چندان عقلانی نیست.
شما عکس رو کامل اصلاح نکردی! باید اون بیضی غبار رو هم پاک کنی بعد ببینی شعاع های نور به جایی بند میشه یا نه!
آقای میلانی، بحثه من اصلا غبار نیست! اندازه ی شعاع نوری هست که در این تصویر به سنسور برخورد کرده
شما غبار رو اصلا فراموش کن، اگه بحثه من غبار بود نمی اومدم در تاپیک دیافراگم مطرح کنم!
اگه اون بیضی غبار هم حذف بشه بر اساس همین تصویر می بینیم که دوباره اندازه شعاع نوره برخورد شده به سنسور در دیاف های مختلف، متفاوته!
جناب فیروزبخش ...
مسئله اصلی که تولید اشکال میکنه در حقیقت همون دیاگرامی که برای بار اول گذاشتید، شماتیکی است بدون مقیاس درست و واقعی ...
اگر تمامی ابعاد و اندازه ها را واقعی ترسیم کنید، جواب سوالتون رو میگیرید :-)
در دیاگرام پیوست شما، فاصلهء اپرچر تا سنسور، در مقایسه با اندازهء سنسور، بسیار نزدیکتر از واقعیته ... و همین بصورت هندسی باعث تولید شائبهء مورد نظر شما شده.
آهان!!! پیدا کردم، یه دیاگرمی پیدا کردم که این موضوع دقیق تر توش دیده می شه!
ببخشید، هدف از مطرح کردن همچین مباحثی در این تالار فقط یاد گرفتن و استفاده کردن از تجربیات اساتید بزرگواره، سطح علمیم در این زمینه زیاد نیست، خوشحال می شم یه چیزی یاد بگیرم.
به این تصویر توجه کنید! البته قبل از هر حرفی لازمه تاکید کنم، بحث در مورد حجم نوری هست که به سنسور برخورد کرده! توی این دیاگرام ببینید! فقط به حجم نوری که به سنسور برخورد کرده توجه کنید، یعنی همون دایره سفید رنگی که روی سنسور وجود داره، در تصویر سمت چپ، مقدار و اندازه نوری که به سنسور برخورد کرده بیشتر و بزرگتره، ولی در تصویر سمت راست محدوده برخورد نور به سنسور محدود تر شده، یعنی حلقه نوری تنگ تر شده!
سئوال: یعنی نوره وارد شده، کل سطح سنسور رو پوشش نمیده!؟ مگه می شه!؟ :?
البته خودم می دونم به این صورت نیست، و این دیاگرام ها دقیق و درست نیست، چه دیافراگم باز باشه چه بسته حجم نور وارده باید کل سطح سنسور رو پوشش بده. ولی ترسیم همچین دیاگرام هایی آدمو می بره تو فکر!
فایل پیوست 55738
و این تصویر
فایل پیوست 55739
فایل پیوست 55740
دوست عزیز بنده از همون پست اول منظور شما رو فهمیدم برای همین هم در دو بخش توضیح دادم. خطوط رسم شده روی تصویر باعث اشتباه شما شده. من یک سری خط دیگه اضافه کردم. این خط ها رو هر جایی و با هر زاویه ای میشود کشید. امیدوارم با این خط های قرمز حل بشه مساله
فراموش نکینیم که ما فقط فرض میکنیم که پرتو های نور به این صورت هستند وگرنه نور منعکس شده از سوژه یک پرتو نیست و در تمام جهات ساطع می شود
جناب فیروز بخش، عزیز دل :-) چقدر ذهنت رو درگیر این دیاگرامهای شماتیک میکنی برادر ؟ :redface:
بهترین کار اینه که بریم سراغ مقیاس واقعی، شماتیک واقعی، اصلاً یه لنز واقعی ؟ (چرا که نه!)
شما یه لنز واقعی رو بردار، از روی دوربین بازش کن، بعد خودت رو بذار جای نوری که از المان جلوئی لنز داره به لنز وارد میشه
بعد از گذر از چند المان، میرسیم به حفرهء دیافراگم (همون اپرچر خودمون)
اما در آخرین مرحله ؟ ... بله! از المان انتهایی لنز که وظیفه اش «گستراندن نور بمنظور پوشش سطح سنسور» است، میگذره و همهء نگرانیها رفع میشه :-)
(تقریباً هیچ لنزی، آخرین المانش، سیستم دیافراگم نیست)
پی نویس: داشتن روحیه و ذهنیت کنجکاو و پیگیر خیلی خوبه که شما این روحیه رو داری و جای تبریک داره ... اینکه چشم بسته هرچیزی رو بی خیال نمیشید، عالیه ... ولی از قفس پندارهایی که این شماتیک ها به ما میده باید رها شد ... همیشه سعی کنید روی نمونه فیزیکی واقعی فکر و کار کنید و واقعیت رو روی آبجکت های واقعی شبیه سازی کنید ... به صحت و کامل بودن شماتیک ها همیشه شک کنید ;-) (مگر اینکه خلافش ثابت بشه)
با سپاس و قدردانی فراوان از دوستان خوبم آقایان میلانی و بیاتی
آقای بیاتی دقیقا همون چیزایی رو گفتن که من می خواستم در آخر بهش برسم، احسنت! :oops:
منظورم دقیقا همین المان بوده! که توی هیچ کدوم از این تصاویر و دیاگرام ها و شماتیک ها نشون داده نشده!نقل قول:
المان انتهایی لنز که وظیفه اش «گستراندن نور بمنظور پوشش سطح سنسور»
بله آقای بیاتی و میلانی، خودم هم بین نوشته هام گفتم که می دونم نور واقعی در لنز واقعی به این صورت نیست که در این دیاگرام ها نشون داده شده!
مهم این بود شفاف سازی شد! :;)
سلام دوستان، يه سوال داشتم كه مدتهاست ميخواستم بپرسم. چرا در لنزهاي زوم با افزايش فاصله كانوني، ماگزيمم دهانه ديافراگم كاهش پيدا ميكنه. مثلا اگه در حالت كاملا خارج از زوم، ماگزيمم اپرچر f3.4 باشه، در حالت زوم كامل، ماگزيمم اپرچر ميشه f6.5؟
ضمنا همونطور كه مطلعيد اخيرا پاناسونيك دوربين سوپرزومي رو به نام FZ200 توليد كرده كه f2.8 رو در سرتاسر گستره زوم حفظ ميكنه. آيا پاناسونيك از تكنولوژي يا طراحي جديدي استفاده كرده كه تا پيش از اين استفاده نشده بود؟
در اغلب برندها، بیشتر لنزهای زوم ارزان قیمت، اپرچر بصورت متغیر است. اما در لنزهای ممتاز (مثل سری L در کنن و موارد دیگه از برندهای دیگر) اپرچر متغیر نداریم.
با توجه به تفاوت قیمت فاحش این دو رده لنز، میتونید حدس بزنید که هزینهٔ تولید و طراحی لنز با اپرچر ثابت، بیشتر از طراحی و تولید با اپرچر متغیره ... بجز این عامل، در لنزهای ارزان قیمت، بدنه ها اغلب پلاستیکی، اغلب المانهای اپتیکی لنز، غیر شیشه ای، و کیفیت بدنه و تصویر، پائین تر از لنزهای مرغوب در همان برند است.
ممنون بابت توضيحاتتون. پس هزينه طراحي و توليد لنزهاي با اپرچر ثابت خيلي بالاتره و بالطبع قيمتشون هم بيشتر. اما من مي خواستم بدونم طراحي لنزهايي كه اپرچر متغير دارند چه تفاوتي با لنزهاي اپرچر ثابت داره كه همچين محدوديتي رو در ماگزيمم اپرچر سبب ميشه. چه تفاوت هايي به لحاظ ساختار فيزيكي بين لنزهاي با اپرچر ثابت و اپرچر متغير وجود داره؟ منبعي وجود داره كه به صورت شماتيك اين موضوع رو توضيح داده باشه؟
منابعی که در اینترنت پیدا میشه، اکثراً توضیحات خوبی به شما ارائه میده، ولی دو گونه لنز مورد نظر شما رو از لحاظ فیزیکی-اپتیکی کالبد شکافی نمیکنه
اگر به اختصار، به لنزهای اپرچر متغیر یا Variable Aperture Lens واژهٔ VAL و همینطور به لنزهای با اپرچر ثابت یا Fixed Aperture Lens واژهٔ FAL اطلاق کنیم، میتونیم به اختصار فرقهای زیر رو لیست کنیم:
در FAL ها، بدنه لنز از جنس بهتر (اغلب فلزی) ساخته میشود.
بدنه FAL ها، سنگین تر هستند.
کیفیت المانهای اپتیکی در FAL ها خیلی بهتر از VAL ها است.
تعداد المانهای اپتیکی در FAL ها خیلی بهتر از VAL ها است.
در برخی لنزهای زوم FAL با کیفیت، با زوم کردن باعث تغییر طول لنز نخواهد شد، مثل Canon EF70-200mm f/2.8L IS II USM ولی مثلا در Canon EF24-105mm f/4L IS USM زوم کردن با تغییر طول لنز همراه خواهد بود.
در کل، سازنده لنزهای VAL اگر بخواهد در فوکال لنث های مختلف، اپرچر را ثابت نگه دارد مجبور است به تعداد المانهای اپتیکی (و کیفیتشان) افزوده و قطر بدنه لنز را نیز افزایش دهد که خود، مستلزم بهتر کردن کیفیت بدنه هم میشود. یعنی کلاً صورت مسئله عوض میشه ...
ضمن عنایت به نکاتی که آقای بیاتی توضیح دادند، این مطلب رو در نظر بگیرید که دهانه یک لنز با آپرچر متغییر قاعدتا باید کوچکتر از همتای فیکس آپرچر خود باشد. مثلا یک لنز 80-200 با F4-5.6 رو میتوانید با دهانه 52 یا 55 پیدا کنید اما اگر چنین لنزی با آپرچر ثابت 2.8 ارائه شود باید انتظار دهانه حدود 77 میلیمتر رو داشت و قطر روزنه دیافراگم چنین لنزی تا چندین سانتیمتر بزرگتر از نمونه آپرچر متغییر است. به همین نسبت غالب عدسی های بکار رفته در فرمول این لنز اندازه بزرگتری دارند ( عدسی های هر دوسمت روزنه دیافراگم ) و این باعث عبور نور بیشتری از مجموعه عدسیها میشود ... چنین است که لنزی با F بازتر در اختیار خواهیم داشت. تفاوت رو در فرمول اپتیکی لنز و خصوصا استفاده اجباری از عدسی های بزرگتر در لنزی با F ثابت و خاصتا مجموعه المان جلویی جستجو کنید. یاداور میشوم این مطلب رو با دید کلی درنظر داشته باشید چرا که ممکن است موارد استثنائی هم وجود داشته باشد.نقل قول:
چه تفاوت هايي به لحاظ ساختار فيزيكي بين لنزهاي با اپرچر ثابت و اپرچر متغير وجود داره؟