يه سوال براي من پيش اومده شايد خيلي ابتدايي باشه ولي خوب سواله ديگه :confused:
چرا وقتي كه ديافراگم رو ميبنديم عمق ميدان زياد ميشه
يه سوال براي من پيش اومده شايد خيلي ابتدايي باشه ولي خوب سواله ديگه :confused:
چرا وقتي كه ديافراگم رو ميبنديم عمق ميدان زياد ميشه
سعيد
CANON A620
CANON PowertShot S3 IS
روح الله عبدالهی
Nikon D300 - 16-85 VR - AF-S 70-300 VR - flash Sigma 500 DG super- Micro trekker - Slik400
ممنون از لينكي كه داديد جناب عبدالهي ولي اين مطلب رو دست قبل از زدن تاپيك خونده بودم ولي چيزي دست گيرم نشد وقتي كه شما لينك دايد دوباره شروع به خواندن كردم ولي باز هم هيچ شايد من متوجه نميشوم
دوباره سوالم رو مطرح ميكنم
چرا در دياف مثلا 2.8 عمق ميدان كمتر دياف 11 است
سعيد
CANON A620
CANON PowertShot S3 IS
مفهوم circle Of Confusion را در همان مقاله بخوانيد و اين شكل را نيز ببينيد
سلام
با توجه به اينكه لنز از تعدادي عدسي با طراحي خاص تشكيل شده ، از دوستان كسي ميدونه ديافراگم در بين كدام عدسيها قرار ميگيرد ؟ آيا قاعده خاصي براي تعيين محل دقيق آن وجود دارد ؟ تغيير جاي پرده ديافراگم در لنز - جلتر و يا عقب بردن آن در هنگام طراحي لنز- چه تاثيري ايجاد ميكند ؟
سلام،
سوال خیلی خوبی است :) البته برای عکاسی با دوربینهای ۳۵ یا قطعمتوسط عکاس زیاد درگیر این موضوع نمیشود ولی برای قطعبزرگ اینطور نیست و اینروزها هم با وجود دوربینهای Mirrorless جذاب و آداپتورهای لنزی که امکان کنترل الکترونیکی دیافراگم لنز را ندارند و درنتیجه خودشان پردهی دیافراگم دارند مسالهی قابل توجهای شدهاست.
خوب، اول اینکه تاثیر که دارد، خیلی هم دارد. اگر جای اشتباهی باشد میتواند:
۱- کنارههای تصویر را تاریک کند یا حتی بپوشاند
۲- در میزان خمیدگی محیطِ تصویر تاثیر منفی بگذارد
۳- افکت Coma را روی تصویر ایجاد کند
شمارهی ۱ که مشخص است و اصلاً بعضی عکاسها یک دیافراگم گنده دارند که جلوی لنز میبندند که Vignetting درست کنند. شمارهی ۲ هم که در واقع صفحهی تصویر، با یک عدسی تصویر فوکوس شدهای که درست میشود در رابطه با خمیدگیِ خودِ عدسی، خمیدهاست و خوب طراحان لنز با افزودن عدسیهای دیگر آن را اصلاح میکنند (یا بعضی وقتها فیلم یا سنسور را خم میکنند) ولی جاگذاری اشتباهِ دیافراگم میتواند تاثیر این کارها را کاهش دهد و در نتیجه گوشههای تصویر از فوکوس خارج شود (که بههرحال همیشه کمیمیشود) و در نهایت شمارهی ۳ هم که خیلی طبیعی است که اتفاق بیفتد چون قرار است دیافراگم نور ورودی را در نقطهای کم کند که تصویر در فشردهترین حالت خود قرار دارد ولی اگر این اتفاق نیفتد توزیع یکسان CoCها روی تصویر اتفاق نمیافتد و در نتیجه این حالت Coma اتفاق میافتد.
حالا اینکه دیافراگم کجا باید باشد، خیلی سوال پیچیدهایست. برای یک تصویر ۱:۱ با تک عدسی، درست نصف فاصلهی کانونی. برای یک سیستم Symmetric چندلنزی و تصویر ۱:۱ درست وسط سیستم، ولی در عکاسی در اکثر مواقع کار ۱:۱ نیست و سوژهها در فواصل مختلف فوکوس قراردارند و از طرفی درسیستمهای ۳۵ و قطع متوسط اکثریت طراحیها Asymmetric هستند و لنزها هم کوچک و فشرده. طراحی لنزهای مدرن، به خصوص لنزهای واید (مثل Retro-Focus) و زومها خیلی پیچیدههستند، در حدی که بدون استفاده از کامپیوتر نمیشود آنها را مدل کرد و یا فهمید، خیلی از اوقات هم جاگذاری ایدهآل پردهی دیافراگم جلوی لنز (برای مثال در خیلی از طراحیهای تله) و یا پشتِ لنز میشود ولی اینها در عمل ممکن نیست، برای همین هم طراح لنز با توجه به نکات مثبت و منفی هر جاگذاری و واقعیتهای مکانیکی لنز یک تصمیمی میگیرد که نتیجهاش میشود وضعیت نهایی کنتراست و رزولوشن لنز که در چارتهای MTF میبینید و ایرادات بصری تصویر که هر لنزی با خودش دارد.
در هرصورت در سیستمهای نامتقارن چندین نقطهی بحرانی! برای لنز وجود دارد و اینها جاهاییاست که تصویرِ یک صفحه در حداکثر فشردگی خود است، به طور معمول حداقل دوتای اینها درون لنز میافتد که ممکن است در هوا یا در شیشه باشد. پس پردهی دیافراگم در روی یکی از این نقاط است، حالا با توجه به اندازهی حداقل دیافراگم (چون معمولاً لنزها ۶ یا ۸ استاپ بازهی تنظیم دیافراگم دارند) و تنگترین وضعیت پرده، طراح میتواند چند میلیمتر روی یکی از این نقاط جلو و عقب برود ولی همانطور که گفتم این کار اثراتِ منفی هم دارد و اصلاً یکی (و فقط یکی) از دلایلی اینکه لنزهای Asymmetric دیافراگم f/64 یا f/128 ندارند همین است که تقریباً هیچوقت پردهی دیافراگم درست روی نقطهی بحرانی نیست.
این نقاط بحرانی Nodal Point یا Nodal Pointهای لنز (همان نقطهای که بعضیوقتها برای عکاسی پانوراما محور قرار میدهیم) هم میتوانند باشند اما الزاماً ربطی به آنها ندارند. بهطور عمومی در لنزهای Tele این پرده به المنتِ جلویی و در لنزهای واید به المنت نهایی نزدیکتر است ولی همیشه هم اینطور نیست. در نهایت هم همیشه یکچیزهای خارقالعادهای وجود دارند، مثل لنزهای Imagon از Rodenstock با دیافراگمی که جلوی لنز نصب میشود و یا مامیا سکور SFC 150mm f/4 و ...
در مورد آن تبدیلها هم، خوب اینها یک تبدیل لنز هستند (مثل تبدیل EF به Sony E Mount) که یک پردهی دیافراگم هم وسطشون هست اما همهی موارد بالا شامل اینها میشوند و اثرات منفیآنها خیلی بیشتر از فایدهشان است.
خوب باشید،
کاوه
کاوه!
[EYES] [576 Megapixel Retina] [2 x Natural 22.3mm F3.2] [ISO 1 -800]
با سلام خدمت جناب اکبری
بحث دیافراگم را میتوانیم در چند بخش تقسیم نمائیم (1 _ شکل ساختاری 2_جایگاه ان 3_اثرات کاری ان )
1_ همانطوری که میدانید دیافراگم از چند تیغه تشکیل شده است که در حالت بسته شدن و باز شدن ان دیافراگم صورت
می پذیرد (یکی از ویژگیهای خوب یک لنز ان است که تیغه ها در محل حرکت خود هر چقدر با دقت تر بسته شوند و در حین
بسته شدن بتواند دایره ایجاد شده را با دقت بیشتری ایجاد نماید وحرکت زائد نداشته باشد دارای ارزش واعتبار میباشد و اینکه
هر چقدر تعداد این تیغه ها بیشتر شود دایره ایجاد شده نیز میتواند با محوریت بهتری شکل بگیرد وایجاد این دایره در عکس بسیار
موثر است (زیرا نور عبوری از دیافراگم است که به فیلم یا Dcc شما میرسد ) اگر پرده ها از محوریت دایره وار خود خارج شوند نور های
ورودی نیز با توزیع نامناسبی تقسیم شده بنابر این تاثیر عمده در عکس خواهد داشت وبر عکس
2_جایگاه ان جایگاه دیافراگم در لنزها بسته به شرایطشان (نرمال _واید _زوم _تله _ماکرو و غیره )عدسیهای مختلف برای کارشان دارند
تمام لنزها از جهت خاصیت کاری طوری تعبیه شده اند که نورهای ورودی درلنز کنترل و سپس تقسیم میشوند واین نقطه همانجائی است
که پرده دیافراگم این وظیفه را انجام میدهد تقریبا پرده دیافراگم در مرکزی ترین نقطه لنز ها تعبیه گردیده اند ونورهای ورودی را پس از تقسیم
به عدسیهای بعدی عبور داده وسپس به فیلم یا DCC تقسیم میگردد
3_اثرات کاری دیافراگم ( 1_تعیین مقدار عبور نور 2_تعیین عمق میدان 3_تسهیل در امر نورسنجی )
باتشکر انشاالله مثمر الثمر باشد
در یکی از مباحث تالار یکی از دوستان تصویری رو نمایش دادن که باعث سئوالی در ذهنم به وجود بیاد!
Dust-on-Sensor.jpg
همه مون می دونیم وقتی دیاف باز هست مثلا 3.5 نور با حجم و عرض زیادی وارد لنز و بعد به سنسور برخورد می کنه که البته با عمق میدان کم.
و وقتی دیاف بسته باشه مثلا 22 حجم نور کمی وارد می شه و با عمق میدان زیاد.
همون طور که در این تصویر نشون داده شده، عرض و پهنای نور وارده و برخورد کننده با سنسور نشون داده،
دیاف باز=عرض نوره برخوردی زیاد
دیاف بسته=عرض نوره برخوردی کم
حالا سئوال اینجاست! اگر یه سنسور برای مثال 20 مگاپیکسل باشه، مثلا با ابعاد 12x8 میلی متر باشه، وقتی دیاف بازه، مقدار و حجم نور برخورد شده با سنسور کل ابعاد سنسور پوشش میده، و حالا اگر دیاف بسته باشه یعنی مقدار نوری که با سنسور برخورد می کنه ابعادی کوچک تر از 12x8 رو پوشش میده!؟
البته این سئوال بر اساس این تصویر مطرح شده، چون در دیاف بسته عرض و حجم نور برخورد شده با سنسور رو کم تر نشون داده، یعنی کل سطح سنسور رو پوشش نمیده!!!
به نظرم این نظریه نباید درست باشه!
اگر دقت کنید کلا در همه این اشکال رفتار نور در برخورد با غبار مورد بررسی قرار گرفته نه رفتار نور با سنسور، بدیهی است حتی یک سوراخ به قطر سر سوزن میتواند روی کل سنسور تصویر ایجاد کند که اساس عکاسی سوراخ سوزنی یا pinhole است.البته این سئوال بر اساس این تصویر مطرح شده، چون در دیاف بسته عرض و حجم نور برخورد شده با سنسور رو کم تر نشون داده، یعنی کل سطح سنسور رو پوشش نمیده!!!
دوست گرامی
این عکس دقیقا درسته و در تاپیک D800 هم کاملا جناب چگینی و دیگر دوستان توضیح دادند. تصویر به قانون نور و سایه اشاره میکنه که هر چقدر اندازه منبع نور نسبت به جسم (در اینجا مثلا گرد روی سنسور) بزرگتر باشه، میزان سایه بعلت حجم نورگیری نیم سایه ها از حالت هارش به سمت حالت نرم میره و کاملا مشخص نیست و بالعکس. فکر میکنم میتونید مطالب مختصر و مفیدی رو با مرور کتاب فیزیک دبیرستان مبحث اپتیک میتونید مجددا مرور کنید و شاید نوستالژی هاتون رو زنده کنین :)
پایدار باشید