برگرفته و ترجمه شده از وب سایت Digital Photography School
با توجه به علاقه خاصی که به آثار این عکاس دارم تصمیم به ترجمه یکی از مصابحه هایش گرفتم
اگر ترجمه دست و پا شکسته و مبتدیانه است پیشاپیش عذرخواهی می کنم


00.jpg
Bill Gekas



پیش از این در حالیکه در گوگل پلاس به گشت و گذار در لیستِ عکاسان می پرداختم، یک تصویر توجه من مرا به خود جلب کرد، دخترکی با گونه های گلگون، چشمانی درشت و نگاهی جدی بر چهره اش، ایستاده در مقابل کاغذ دیواریِ سبز رنگ و پوشیده ژاکتی به رنگ قرمزِ روشن در حالیکه جامی از گیلاس در دستانش نگاه داشته است:




تصویر از لحاظ بسیاری قابل توجه بود: موضوع، رنگ، ژست، سبک و آنچه که مرا از لحاظ عاطفی فرا خوانده بود تا من بارها آنرا نظاره کنم.
این عکس توسط Bill Gekas گرفته شده بود، یک نگاه سریع به کارهایش نشان می داد که تصاویرش زیبا و دارای سبکی متمایز است که به جزئیات توجه ویژه ای دارد.
امروز من من بسیار هیجان زده ام! چون می خواهم مصاحبه ای با Bill Gekas و همچنین برخی از کارهای زیبایش را ارائه کنم. Bill در ملبورن استرالیا زندگی می کند.

میتوانید مقداری در مورد تغییر راهت از فیلم به عکاسی دیجیتال برای ما بگویید؟ کی و چرا این تصمیم را گرفتید؟
انتقال من از فیلم به عکاسی دیجیتال در سال 2005 اتفاق افتاد. تا آن زمان من در تاریکخانه در حال کار با فیلمهای سیاه و سفید نگاتیو و تهیه ی چاپ از آنها بودم. به همان خوبی آنچه که در پروسه سنتی ممکن است اتفاق بیافتد انتقال و تغییر راه به ضبط دیجیتال و پست پراسسینگ است که یک دنیای کاملا جدیدی برای ما باز می کند که واقعا پردازش ها در آن ساده تر شده است.




این انتقال چه تاثیری در کار شما داشته است؟

مطمئنا تاثیر مثبت تری در کار من داشته است، من دریافتم که در این تغییر روش، در نهایت می توانم تصاویری را در چشمِ ذهنم بدون صرف زمان و صرف هزینه با استفاده از پراسس های سنتی ایجاد کنم! ضبط دیجیتالی روند کاری را ساده تر می کند، در حال حاضر ابزارها و روند کاری بخشی شفاف از پراسس های خلاقانه است. احساس آزادانه ای که در آن وجود دارد محسوس است و بسیار مورد استقبال قرار گرفته است!


آیا پرتره نگاری همیشه تمرکز اصلیِ عکاسی تان بوده است؟ اگر نه - به چه دلیل در حال حاضر به نظر می رسد این همه بر روی آن متمرکز هستید؟

پرتزه نگاری تقریبا در در همان سال 2005 به سبک اصلی من تبدیل شده بود. تا آن زمان من واقعا خیلی کم عکاسی می کردم ، اما پس از یافتن برخی کارهای پرتره ایِ متحیرکننده که توسط عکاسان قدیمی انجام شده بود متوجه شدم که موضوعاتی که در این تصویرها وجود دارند در من شکل می گیرند، هر چند که با آن موضوع ها کاملا غریبه بودم. پرتره ها وهم آور و تقریبا سورئال بودند، و این زمانی بود که من میدانسنم قرار است یک پرتره نگار شوم، پرتره نگاری وابسته به زیبایی شناختیِ فاین آرت. و در من یک استعداد خلاقی وجود داشت که در آن می توانستم منابعی را از نور، صحنه و جَو ترکیب کنم.



تازه ترین کار شما دارای یک سبک بسیار متمایز است. شما چطور آن را توصیف میکنید؟

این سبک معمولا تحت عنوان پرتره نگاریِ فاین آرت تعریف شده است. و فاقد سادگیِ بیش از حد، نور زیاد، و لبخندزدن های معمول که در بسیاری از استودیوهای عکاسیِ امروزی دیده می شود، است. این سبک بیشتر وابسته به احساسات و سبکی خلاقانه از پرتره نگاری است که برای نوع خاصی از مخاطبان، جذاب است.


می توانید کمی در مورد آنچه که شما را به سمت این نوع عکاسی کشانده است بگویید؟
تقریبا احساس، جَو، و ذاتِ سورئالِ آن!
آن نوعی بیان است که موضوعتان به شما می دهد و پس از دیدنِ آن به نوعی برای مدتی طولانی با شما باقی می ماند. من عقیده دارم پرتره نگاری می تواند به سطحی برسد که ما در آن تصویر را برای مدتی نمی بنیم، اما واقعا آن را احساس می کنیم. و این بر می گردد به قدرت ارتباط بین موضوع و عکاس / بیننده.


کارهای شما اینگونه به نظر می رسد که کاملا با دقت برنامه ریزی شده اند. این آماده سازی ها چقدر برای شما زمان می برد؟ ایده هایتان از کجا می آیند و چه اقداماتی را از ایده تا ثمر انجام می دهید؟

با این نوع از تنظیمات عکاسی، من معمولا قبل از آنکه عکسبرداری کنم، آن عکس را از قبل تعبیر و تفسیر می کنم! این بدان معنی است که تصویر قبلا در چشمِ ذهنم گرفته شده است، و سپس آن آماده ی کار است. این روش من را قادر می سازد تا همه وضعیتهای عکسبرداری و پست پراسسینگ را در نظر گرفته باشم. تقریبا 90 درصد از کار من بر می گردد به مرحله ی آماده سازی و فقط 10 درصد برای شاتر زدن در نظر می گیرم.
نواختنِ کلید شاتر ملزمِ این است که همه موارد ذکر شده را که شامل نورپردازی، اثاثیه صحنه نمایش، ترکیب بندی و غیره، میشود قبل از آنکه سوژه وارد صحنه شود، کاملا آماده شده باشند. از ایده تا پست پراسسینگِ نهایی برای نمایش یک عکس، به طور متوسط حدود 8 ساعت وقت لازم است.
بسیاری از این ایده ها از تقدیر و قدردانیِ من از کارهای استادانِ نقاشی مانند کاراواجیو، ورمیر، رامبراند، رافائل، ولازیکیوز، و غیره می آیند. اما من همچنین بسیاری از این ایده ها را از تماشای فیلم های خارجی که در صحنه های سینمایی یک نقش برجسته در آن بازی می شود پیدا می کنم. آمیختن این ایده ها با هم به من کمک می کند تا یک پرتره جوی و احساسی را ایجاد کنم.
البته تماشای هر فیلمی از ژان پیر ژئونه نیز برای من الهام بخش است. و من همیشه یک دفترچه یادداشت برای ایده برداری از این فیلمها بر می دارم.



چه دوربین و تجهیزات نورپردازی برای عکسبرداری استفاده می کنید؟

در حال حاضر با یک دوربین Pentax K5 dslr، و مجموعه ای از لنزهای پرایمِ Pentax، با بزرگنماییِ 4/45-16 عکاسی می کنم. نورپردازی کلید بسیاری از کارهای من است. من فلاش های بسیاری دارم، هچنین یک بارقه استودیو انیشتین، اصلاح کننده های نور، رفلکتورها، تریگرهای rf و غیره. بیشترِ کارهای استودیوی خانگیِ من توسط یک سافت باکسِ "28 به عنوان نور اصلی نورپردازی می شود. گاهی وقتها یک فلاش دوم با یک gridspot برای پس زمینه استفاده می کنم تا به آن نور دهد و یک رفلکتور سفید سمت مقابلِ سوژه برای پر کردن سایه های سوژه نیز به کار می برم.