مسائلي پيرامون ديناميك رنج
سلام،
به لطف و دلگرمي حضور كاوه عزيز، مسائلي كه از پيش تر ها گوشه هاي ذهنم خاك ميخورد را ميخواهم يكي يكي مطرح كنم و با كمك باقي دوستان نتيجه گيري كنيم. هر جا كه اشتباهي ميكنم، كاوه عزيز و باقي دوستان تذكر بدهند.
زمان فيلم و اسلايد، ديناميك رنج فيلم خيلي بيش از اسلايد بود و شايد يكي از علت هاي كنتراست بيشتر اسلايد كه باعث ميشد طرفدار بيشتري داشته باشد(البته تنها يكي از چندين علت هايش اين بود)، همين كنتراست بيشتر بود. من اين كنتراست بيشتر را اين طور توجيه ميكنم كه: كلاً در مدياي با ديناميك رنج كمتر(مثل اسلايد و سنسورهاي ديجيتال) ،حتي اختلاف روشنايي كم، باعث اختلاف توناليته قابل توجهي در مديا ميشود، به عبارتي در اين نوع مديا، درجه بندي و گنجايش كم تري براي جاي دادن توناليته هست. پس يك اختلاف جزئي، نسبت به مديا با ديناميك رنج بالا، با تفاوت قابل توجهي ثبت ميشود و باعث كنتراست بالاتر ميشود. اما در مدياي با ديناميك رنج بالاتر (مثل نگاتيو)، به اين خاطر كه مديا قرار است گستره بيش تري را ثبت كند، همان اختلاف جزئي، به صورت جزئي ثبت ميشود و براي ثبت محسوس يك تغيير توناليته، به اختلاف بيشتري مورد نياز هست.
يك بحث پايان ناپذير ديگر نيز قبلاً وجود داشت و اين بود كه كدام مديا براي اسكن كردن مناسب است؟ فيلم يا اسلايد؟ طرفداران فيلم، علت مناسب بودن فيلم را جاي دادن اطلاعات بيشتر در فيلم(ديناميك رنج) و سختي بيرون كشيدن جزئيات از دل تيرگي هاي اسلايد ابراز ميكردند و مخالفان آن، رنگ مناسب تر اسلايد و عدم فشرده شدن گستره مفيد توناليته در آن مي شمردند. به عبارتي موافقان اسكن شدن اسلايد، ميگفتند كه به علت طراحي نگاتيو براي جا دادن گستره بيشتر، رنج قابل قبول بيشتر عكسها با توناليته معمولي آن قدر فشرده ميشود كه اسكن شدنش سخت است!
(به علت قديمي بودن بحث هاي فوق، مسؤليت هرگونه اشتباه را در صحبت هاي فوق ميپذيرم!)
اما حالا چه بحثي را ميخواهم مطرح كنم، آيا هميشه ديناميك رنج بيشتر مفيد است؟ آيا وقتي به آن نياز نداريم و گستره توناليته مان در هر مديايي ميگنجد، آيا مديا با ظرفيت ديناميكي بيشتر، باعث عدم بهينگي جاي دادن يكنواخت رنج روشنايي هايمان در تمام گستره ظرفيت مديا نميشود؟
مثال باز تري بزنم، مثلاً صحنه اي پيش روي شماست كه گستره روشنايي اش 4 گام (استاپ) است. آيا بهتر است با مديايي كه 8 استاپ ظرفيت دارد عكاسيش كنيم، يا مديايي كه 10 استاپ گنجايش دارد؟ آيا در صورت عكاسي با مدياي دوم، تنها باعث نشده ايم تا از تمام گستره 16 بيتي (يا 12 بيتي) اطلاعات خود استفاده نكنيم؟
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
پیشاپیش از این که در بحث بزرگان دخالت می کنم، عذر خواهی من را بپذیرید.
من فکر می کنم داینامیک رنج هر چه بیشتر باشد بهتر است. مگر این نیست که چه در تاریکخانه و چه در دنیای دیجیتال می توان به کنتراست دلخواه رسید. تصور بنده بر این است که در مرحله ثبت تصویر هر چه اطلاعات بیشتری ثبت شوند، فرایند Process و Develop را آسوده تر و با کیفیت تر می توان انجان داد.
در مورد استفاده از Media ایی که داینامیک رنج بیشتری دارد، قاعدتا جزئیات برابر یا بیشتری را نسبت به Media ای دیگر با رنج دینامیکی کمتر می توان ثبت کرد.
اما اینکه با افزایش داینامیک رنج بهینگی پخش تن ها روشنایی را از دست می دهیم، کاملا به سلیقه و دید عکاس و شاید ببینده مرتبط باشد. تصور می کنم این نگرانی خیلی جدی نباشد، چون می توان تا حد خیلی خوبی در مراحل process بعدی آن را کنترل کرد.
اشتباه که نمی کنم؟؟
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
سوالي که براي من پيش ميايد، جايگاه و يا امکان مقياس کردن اطلاعات تصوير با رنج در دسترس است
و اينکه آيا اين سوال همان مفهوم نورسنجي به زباني ديگر است؟
در واقع به نظر ميرسد بحث مطرح شده دوگان بحث کمبود ديناميک رنج است، در آنجا با توجه به نحوه کد کردن اطلاعات تصوير توصيه ميشد عکس روشن تري بگيريد تا اطلاعات بيشتري داشته باشيد، به نظر ميرسد پاسخ يا تفسير دقيق اين مساله نياز به آگاهي از مباني مشابهي داشته باشد
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
جناب آقاجاني، مسلماً همين طور است و ديناميك رنج بيشتر بهتر است.
اما من منظور ديگري دارم، ميخواهم اصلاً ببينم بحث فوق تا چه حد معتبر است، بعد نتيجه گيري هاي ديگري انجام دهم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Daruosha
اما اینکه با افزایش داینامیک رنج بهینگی پخش تن ها روشنایی را از دست می دهیم، کاملا به سلیقه و دید عکاس و شاید ببینده مرتبط باشد.
با اين قسمت صحبت هاي شما داريوش جان، مخالفم
كار به درستي يا نادرستي بحث ابتداي تاپيك ندارم، اما اين بحث 100% فني است و به هيچ وجه به سليقه عكاس يا بيننده مربوط نميشود.
يك چيز ديگر در مورد صحبت هاي شما، آن چيزي كه با داشتن ديناميك رنج بيشتر ميتوان بهتر ثبت كرد، جزئيات نيست، گستره بيشتر تون هاست. البته به طور غير مستقيم ميتوان حرف شما را به اين صورت بيان كرد كه ممكن است با ديناميك رنج كم، ممكن است جزئياتي با توناليته هايي موجود باشند كه در محدوده انتخابي عكاس نگنجند و از دست بروند.
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
بابك عزيز، قبلاً اين امكان وجود نداشت، اما امروزه ميتوانيم گستره توناليته را در هيستوگرام با يك نگاه تخمين بزنيم.
من اول ميخواهم از اعتبار بحث مطمئن شوم، بعداً امكان ايجاد راهي ديگر براي داشتن اطلاعات بيشتر يا سيگنال به نويز بالاتر را جويا شوم.
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
آقای محبی عزیز،
شاید من درست منظورم را بین نکردم. شاید هم اشتباه می کنم.
چون صحبت از بهینگی و Optimality شد، تصور من بر این بود که پخش تن های روشنایی را می توان بنا بر سلیقه و نظر شخصی تعریف کرد. قاعدتا کسی که مایل است نتیجه کارش کنتراست بالای داشته باشد، احتمالا به سمت یک مدیا با داینامک رنج کمتری می رود و البته در مرجله ثبت تصویر هم به این نکته دقت می کند و نسبت نورپردازی های مناسب با همان مدیا را انتخاب می کند. و بالعکس. هرچند بهینگی باید تعریف دقیق و مشخصی داشته باشد، اما در این مورد من نتوانستم برای آن تعریف یکسان و دقیقی بیابم که همه ان را قبول داشته باشند. (منظورم جستجو در اینترنت است)
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Amir A
زمان فيلم و اسلايد، ديناميك رنج فيلم خيلي بيش از اسلايد بود و شايد يكي از علت هاي كنتراست بيشتر اسلايد كه باعث ميشد طرفدار بيشتري داشته باشد(البته تنها يكي از چندين علت هايش اين بود)، همين كنتراست بيشتر بود. من اين كنتراست بيشتر را اين طور توجيه ميكنم كه: كلاً در مدياي با ديناميك رنج كمتر(مثل اسلايد و سنسورهاي ديجيتال) ،حتي اختلاف روشنايي كم، باعث اختلاف توناليته قابل توجهي در مديا ميشود، به عبارتي در اين نوع مديا، درجه بندي و گنجايش كم تري براي جاي دادن توناليته هست. پس يك اختلاف جزئي، نسبت به مديا با ديناميك رنج بالا، با تفاوت قابل توجهي ثبت ميشود و باعث كنتراست بالاتر ميشود.
آيا واقعا اين چنين است كه كمتر بودن دايناميك رنج باعث افزايش كنتراست ميشود ؟ منطقا اين گفته درسته اما از لحاظ علمي نميدانم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Amir A
اما حالا چه بحثي را ميخواهم مطرح كنم، آيا هميشه ديناميك رنج بيشتر مفيد است؟ آيا وقتي به آن نياز نداريم و گستره توناليته مان در هر مديايي ميگنجد، آيا مديا با ظرفيت ديناميكي بيشتر، باعث عدم بهينگي جاي دادن يكنواخت رنج روشنايي هايمان در تمام گستره ظرفيت مديا نميشود؟
مثال باز تري بزنم، مثلاً صحنه اي پيش روي شماست كه گستره روشنايي اش 4 گام (استاپ) است. آيا بهتر است با مديايي كه 8 استاپ ظرفيت دارد عكاسيش كنيم، يا مديايي كه 10 استاپ گنجايش دارد؟ آيا در صورت عكاسي با مدياي دوم، تنها باعث نشده ايم تا از تمام گستره 16 بيتي (يا 12 بيتي) اطلاعات خود استفاده نكنيم؟
اشاره مستقيم شما به كاهش نسبت سيگنال به نويز ميباشد كه در صورت داشتن دايناميك رنج بالاتر در مديا و صحنه اي كه داراي چهار استاپ باشد ميتوتند روي دهد. خوب گفته كاملا منطقي است و احتمال وقوعش كم نيست اما سئوال
آيا در اين حالت با نورسنجي بهينه يا دادن چند استاپ نوردهي بيشتر امكان برطرف كردن مشكل وجود دارد ؟
اگر پاسخ سئوال فوق آري باشد داشتن دايناميك رنج بيشتر بهتر است، از كنتراست از دست رفته هم مي توان بخاطر داشتن دايناميك رنج بيشتر چشم پوشي كرد.
اما اگر پاسخ خير باشد مسئله اي كه آقاي محبي مطرح كرده اند جاي بحث زيادي دارد حال سئوالات ديگر
- آيا با داشتن دايناميك رنج بالاتر نمي توانيم به كنتراست بالا هم برسيم؟
- آيا با داشتن دايناميك رنج بالاتر در عكاسي از منظره اي كه چهار استاپ دارد قطعا دچار مشكل كاهش نسبت سيگنال به نويز هستيم؟
- آيا كاهش سيگنال به نويز فقط به دليل استفاده نكردن از تمام گستره 16 بيتي (يا 12 بيتي) اطلاعات است؟
- آيا كاهش سيگنال به نويز آنقدر مهم است كه از خير دايناميك رنج بيشتر بگذريم؟
آقاي محبي با اطلاعاتي كه ما داريم منطقا بحث معتبري ايست اما نمي دانم به نتيجه مورد نظر شما در خصوص امكان ايجاد راهي ديگر براي داشتن اطلاعات بيشتر يا سيگنال به نويز بالاتر برسد يا خير چون اگر قرار بود به همچين جوابي برسد چرا شركت هاي سازنده دوربين و سنسور پيشتر نرسيده اند
اما همانطور كه ميدانيد در حال حاضر هم در جهت افزايش دايناميك رنج در دوربين هاي خود دارند با هم رقابت ميكنند پس قطعا به سئوالي كه مطرح كرديد بر خواهند خورد پس بايد راهي پيداشود تا مشكل حل گردد.
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
سلام!
یک جواب طولانی برای این پست نوشته بودم که متاسفانه از دستم پرید! سعی می*کنم دوباره همون چیزها رو بنویسم :)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Amir A
... زمان فيلم و اسلايد، ديناميك رنج فيلم خيلي بيش از اسلايد بود و شايد يكي از علت هاي كنتراست بيشتر اسلايد كه باعث ميشد طرفدار بيشتري داشته باشد(البته تنها يكي از چندين علت هايش اين بود)، همين كنتراست بيشتر بود. من اين كنتراست بيشتر را اين طور توجيه ميكنم كه: كلاً در مدياي با ديناميك رنج كمتر(مثل اسلايد و سنسورهاي ديجيتال) ،حتي اختلاف روشنايي كم، باعث اختلاف توناليته قابل توجهي در مديا ميشود، به عبارتي در اين نوع مديا، درجه بندي و گنجايش كم تري براي جاي دادن توناليته هست. پس يك اختلاف جزئي، نسبت به مديا با ديناميك رنج بالا، با تفاوت قابل توجهي ثبت ميشود و باعث كنتراست بالاتر ميشود. اما در مدياي با ديناميك رنج بالاتر (مثل نگاتيو)، به اين خاطر كه مديا قرار است گستره بيش تري را ثبت كند، همان اختلاف جزئي، به صورت جزئي ثبت ميشود و براي ثبت محسوس يك تغيير توناليته، به اختلاف بيشتري مورد نياز هست...
از لطف شما ممنونم. فرمایش شما کاملاً صحیح و منطقی و علمی است. تعریف کنتراست رابطه مستقیم با لومینانس دارد و برای اینکه راحت*تر بشه این مساله رو آنالیز کرد من سعی می*کنم صورت رو کمی ساده کنم. شما می*فرمایید که داینامیک*رنج کمتر در مدیا یعنی کنتراست بیشتر. بله. قبلترها صحبت شده بود که فیلم رنگی در واقع از سه تا فیلم که هرکدوم حساس به یکسری از طول موجهای رنگ هستن ساخته شده و در نهایت هر فیلم به شدت نور حساس هست. پس فیلم رنگی رو سه تا فیلم سیاه و سفید فرض می*کنیم. حالا هر کدوم از این فیلمها فرض کنیم داینامیک رنج خیلی زیادی دارند و می*تونن شدتهای مختلف نور رو با دقت بالا ثبت کنن... یعنی یعنی بین سیاه تا سفید تون زیادی رو دارن، خب وقتی این اختلاف زیاد رو تبدیل به رنگدونه و تفاوت تجمع اونها بکنیم رنگهای بیشتری تولید خواهد شد و رنگ بیشتر یعنی کنتراست کمتر. بگذارید یک مثال Extreme بزنم. نمی*دونم کسی اینجا با فیلم لیت کار کرده یا نه... فیلم لیت فیلمی هست که فقط سیاه و سفید رو ثبت می*کنه (کمترین داینامیک رنج رو داره) و اگه سایه خیلی شدید داشته باشیم حداکثر اون رو به صورت دون دونها کاملاً مجزا ثبت می*کنه و قدیم خیلی تو کارهای گرافیکی کاربرد داشت. یعنی این فیلم به هیچ وجه خاکستری نداره... خوب حالا اگه سه تا فیلم لیت رو با فیلترهایی نور بدیم که هردفعه از یک سوژه فقط یک رنگ رو ثبت کنن و بعد سیاه*های فیلما رو پاک کنیم و جاش رنگ اصلی مربوطه رو بگذاریم تصویر حاصل بی*نهایت کنتراستی می*شه و فقط از رنگهای اصلی تشکیل شده (شبیه این کار رو گرافیکی*ها می*کردن و ساتدیچ شات رنگی درست می*کردن، البته با کمی تفاوت چون ترانسپارنسی رنگها رو نمی*شه با رنگ کردن بدست آوورد)
یک طور دیگه هم می*شه این رو دید و تو پست قیلی از یک طرف دیگه هم ثابت کرده بودم این مساله رو ولی الآن یادم نمیاد متاسفانه !:( اما به هر ترتیب برای اینکه یک بحث علمی هم شده باشه پیشنهاد می*کنم یک تاپیک باز *کینم به اسم نورشناسی و اونجا می*تونیم خیلی فیزیکی در این مورد صحبت کنیم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Amir A
... يك بحث پايان ناپذير ديگر نيز قبلاً وجود داشت و اين بود كه كدام مديا براي اسكن كردن مناسب است؟ فيلم يا اسلايد؟ طرفداران فيلم، علت مناسب بودن فيلم را جاي دادن اطلاعات بيشتر در فيلم(ديناميك رنج) و سختي بيرون كشيدن جزئيات از دل تيرگي هاي اسلايد ابراز ميكردند و مخالفان آن، رنگ مناسب تر اسلايد و عدم فشرده شدن گستره مفيد توناليته در آن مي شمردند. به عبارتي موافقان اسكن شدن اسلايد، ميگفتند كه به علت طراحي نگاتيو براي جا دادن گستره بيشتر، رنج قابل قبول بيشتر عكسها با توناليته معمولي آن قدر فشرده ميشود كه اسكن شدنش سخت است...
بله. مساله اینجاست که در نگاتیو اطلاعات بیشتری ثبت شدن ولی سوال اینه که چطوری می*شه اونها رو بیرون کشید و وقتی که بیرون کشیدیم آیا می*تونیم اثری که روی اسلاید بوده رو دوباره بدست بیاریم یا نه؟ در مورد قسمت دوم جلوتر بیشتر توضیح می*دم ولی خب می*دونیم که برعکسش ممکن نیست. یعنی وقتی اطلاعات نیست (اسلاید) چیزی رو نمی*شه بیرون کشید ولی وقتی اطلاعات هست ما هم باید تجهیزاتش رو داشته باشیم که بتونیم اونقدی که نیاز داریم رو استخراج کنیم. الآن که اسکنرهای درام دیگه تولید نمی*شن و کیفیت Flatbedهای عبوری هم خیلی خوب شده توی رنج قیمت معقول به طور معمول انتخاب بین کنون 9950 و اپسون 4990 هست که قیمتشون هم به نسبت شبیه به هم هست و هر دو Top of the Line کارخونه*هاشون هستن (البته اسکنرهای خیلی بهتر با قیمتهای بین 4 تا 35 هزار دلار هم هست که بیشتر برای چاپخونه*ها یا کارهای خیلی تخصصی استفاده می*شن و اونقدر رایج نیستن، اسکنری مثل اسکنر Imacon مدل Precision II یا سیستمهای مشابه) خب. اسکنر اپسون داینامیک*رنج بیشتری رو می*تونه اسکن کنه ولی من که کارم تقریباً فقط با اسلاید هست کنون رو انتخاب کردم چون Holderهاش خیلی منطقی*تر و عاقلانه*تر طراحی شدن اما بله، اگه من نگاتیو داشتم و می*خواستم حداکثر Detail رو بکشم ازش بیرون اون موقع اسکنر اپسون یا چیز مشابهی رو انتخاب می*کردم. به هر ترتیب تو اسکنر هم می*شه Exposure رو تغییر داد (با تغییر شدت نوری که تابیده می*شه از بالا) و می*شه دو یا سه بار اسکن کرد و HDR رو بکار برد، به شرطی که مدیا ثبت کرده باشه جزییات لازم رو. ..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Amir A
... اما حالا چه بحثي را ميخواهم مطرح كنم، آيا هميشه ديناميك رنج بيشتر مفيد است؟ آيا وقتي به آن نياز نداريم و گستره توناليته مان در هر مديايي ميگنجد، آيا مديا با ظرفيت ديناميكي بيشتر، باعث عدم بهينگي جاي دادن يكنواخت رنج روشنايي هايمان در تمام گستره ظرفيت مديا نميشود؟
مثال باز تري بزنم، مثلاً صحنه اي پيش روي شماست كه گستره روشنايي اش 4 گام (استاپ) است. آيا بهتر است با مديايي كه 8 استاپ ظرفيت دارد عكاسيش كنيم، يا مديايي كه 10 استاپ گنجايش دارد؟ آيا در صورت عكاسي با مدياي دوم، تنها باعث نشده ايم تا از تمام گستره 16 بيتي (يا 12 بيتي) اطلاعات خود استفاده نكنيم؟
خوب! بله، باید با مدیای درست ثبت کرد. ببینید، من هیچ عکاس صنعتی-استودیویی نمی*شناسم که با نگاتیو کار کنه (شما می*شناسید؟) چرا؟ چون وقتی روی صحنه کنترل کامل دارید و می*دونید چی* رو می*خواهید و چی رو نمی*خواهید خیلی راحت*تر می*تونید به نتیجه دلخواه برسید. فرض کنیم توی استودیو می*خواهید از یک آبمیوه*گیری عکاسی کنید و اختلاف پس*زمینه با روشن*ترین جای آبمیوه*گیری 2 استاپ و با تاریک*ترین جاش 3 استاپ استاپ هستش و یک سایه ریزی*هم برای پایین آبمیوه گیری ایجاد کردید که اون هم با فون 3.5 یا 4 استاپی فاصله داره، خوب حالا چرا باید از نگاتیو استفاده کنیم؟ ما می*دونیم همه اون چیزهایی که می*خواهیم تو اسلاید ثبت می*شن و می*دونیم که کنتراست رنگی بیشتری خواهیم داشت پس اینجا استفاده از اسلاید بهتره چون ما یک سایه داریم که دوست داریم در حد امکان همون*طوری با یک تون ثبت بشه... حالا اگه از نگاتیو استفاده کنیم و برای مثال سایه رو ببینیم که داره فید می*شه (خیلی کم حتی) باید کلی کار کنیم دوباره تا بتونیم این فید*شدن خفیف سایه رو به یک تون تبدیل کنیم، از اونطرف چون تو استودیو هستیم اگه هم برای سایه چندتا تون خواستیم خوب نورپردازی رو عوض می*کنیم و با ایجاد تون شدید*تر حالتی بوجود می*آریم که سایه با چندتا تون ثبت بشه. یعنی اینجا ثبت اطلاعات کمتر به نفع ما هستش و کنترل ما رو بیشتر می*کنه و این فقط برای استودیو نیست، برای نمونه چهارتا عکس رو که با دوستان (جناب mrf و adel_cooper که خیلی اینورها نمیاد!) چند هفته پیش از شهرک اکباتان گرفتیم رو ببینید:
http://www.kaveh.org/pictures/Ekbatan برای این عکسها از اسلاید 120 کداک اکتاکروم با حساسیت 100 استفاده شده (و هندسه غیرعادی عکسها هم بخاطر اینه که همه از سطح زمین و با استفاده از Swing و شیفت دوربین Large Format گرفته*شدن) خب. شما تو عکس دوم آسمون رو نگاه کنید، برای گرفن این عکس بیشتر از 3 دقیقه نور دادیم به فیلم یا سمت راست عکس سوم که نزدیک یک دقیقه نور خورده و بدون هیچ دستکاری دیجیتال (بجز کراپ) اسکن شدن اسلایدها... من عکس سوم رو چاپ هم کردم و تو سیاهی*های سمت راست هیچ چیزی دیده نمی*شه جز سیاهی و ما هم از عکس دقیقاً همین رو می*خواستیم، یعنی اینکه نور از چپ وارد بشه و توی راست هیچ*نوری نباشه... حالا با نگاتیو این ممکن بود؟ نه! با نگاتیو ما حتماً یک طیف خاکستری می*داشتیم (و با دیجیتال هم که نویز و نویز و نویز!) یا اون آسمونی که بعد از اینهمه نور خوردن و اینهمه آلودگی نوری شهر هنوز سیاه هستش که با نگاتیو اگه می*گرفیتم بنفش*تیره می*زد بدون شک... خب. بجاش با اینکه عکس سوم یک عکسی هست که با نگاتیو خیلی مرده در میومد با استفاده از اسلاید و کنتراستی که اسلاید بین زرد*ها و سفید*ها و خاکستری*ها و سیاه داده اون چیزی که می*خواستیم در اومده از توش.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Daruosha
... من فکر می کنم داینامیک رنج هر چه بیشتر باشد بهتر است. مگر این نیست که چه در تاریکخانه و چه در دنیای دیجیتال می توان به کنتراست دلخواه رسید. تصور بنده بر این است که در مرحله ثبت تصویر هر چه اطلاعات بیشتری ثبت شوند، فرایند Process و Develop را آسوده تر و با کیفیت تر می توان انجان داد.
در مورد استفاده از Media ایی که داینامیک رنج بیشتری دارد، قاعدتا جزئیات برابر یا بیشتری را نسبت به Media ای دیگر با رنج دینامیکی کمتر می توان ثبت کرد...
اول اینکه شما خوتون استاد بنده هستید. دوم که در تئوری بله ولی در عمل خیر. در آنالوگ که این ماجرا تقریباً غیر ممکن هست یعنی نمی*شه اثر اسلاید رو دقیقاً با نگاتیو یکسان کرد با توجه به پارامترها و متغییرهای بیشماری که وجود دارن تو این پروسه... اما در فرآیند دیجیتال ماجرا کمی فرق می*کنه و همه دوستان هم اینجا استاد ماجرا هستن و می*شه حرکاتی کرد اما به طور کلی برای دیجیتال هم خیر! ببینید. فرض کنیم یک اسلاید و یک نگاتیو رو اسکن کنیم. هر دو اینها هم با نورسنجی صحیح از یک صحنه*گرفته شدن و با اسکنری فرضی که محدودیت داینامیک رنج ندارد اسکن شده*اند. خوب، آیا می*شه این دو رو درست شبیه به هم کرد؟ نه! با اینکه دور ریختن اطلاعاتی که بعدتر دسترسی بهشون نیست اصلاً کار خوبی نیست ولی در عکاسی خیلی وقتها مجبوریم این* کار رو بکنیم. این قاعده No Free Lunch هم که در مهندسی هست اینجا هم به نظر من برقراره. یعنی هیچ چیزی بدست نمیاد بدون اینکه چیزی از دست بدیم، یعنی نمی*تونیم برای مثال با نگاتیو بگیریم و بعد*تر اصلاحش کنیم... قضیه البته کاملاً آماری هست. یک فیلم 35 حدود 20 میلیون تا مولکول نقره داره و فیلم 6 در 9 130 میلیون*تا یا 4 در 5 250 میلیون*تا! حالا ما چطوری می*تونیم کنترل کنیم این حجم عظیم رو؟! بهتره که همون موقع ثبت آدم چیزهایی رو که لازم نداره دور بریزه تا بعد*تر دست و پاش رو نگیرن. در مورد کنتراست تغییری که توی تصویری که کنتراست کمتر داره (و جزییات بیشتر البته نه اینکه فقط کنتراست کمتر باشه) تغییری هست که کل تصویر رو عوض می*کنه و در نهایت با اینکه اطلاعات بیشتری وجود داره ولی فرآیند downsampling مشخص و فیکسی وجود نداره که بشه به همون تصویر کنتراست بالاتر (و دقت کمتری) رسید که با ثبت روی مدیوم با کنتراست بالاتر می*شه رسید. شما خودت استاد پردازش تصویر و نظریه اطلاع هستی و ما شاگردی بیش نیستیم، دقیقاً همون اثر تئوری WKS یا ویت*تیکر - کوتلینکوف - شانون رو داریم پس عکاس مجبوره مدیومی رو انتخاب کنه که اون چیزی رو که می*خواهد بهش بده.
ممنونم.
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
بابك جان، با توضيح به موقع كاوه عزيز، احتمالاً جواب سوالات را گرفته ايد.
خوب كاوه جان خوش آمدي!
دقيقاً منظورم رو متوجه شديد، وقتي از كنتراست حرف ميزنيم، الزماً به اين معني نيست كه نشود كنتراست را درست كني، مخصوصاً كه 16 بيت گرفته باشي و كلي اطلاعات دم دستت باشد. اما حرف اين است كه وقتي 4 استاپ اطلاعات را، بقچه شده و مرتب!، توي مديايي با توان ثبت 8 استاپ ثبت ميكني، برفرض كه كنتراست و تن ها را بعداً در پست پروسس سرجايش بنشاني، اما سوال اين است كه همان مرز يكنواخت تن ها (اسموت تونال ترانزيشن!) را خواهيم داشت؟
البته هدف من از اين بحث خاص 100% يادگيري است و پيدا كردن نقاط كور و مبهم درباره پست پروسس.
اگر يادتان باشد، يك راه براي افزايش سيگنال به نويز و استفاده از حداكثر ظرفيت سنسور، اين بود كه حتي الامكان به راست بگيريم كه دلايل منطقي خود را داشت.
آيا از لحظ فني، ميتوان اين امكان را بررسي كرد كه دوربين هاي ديجيتال ديناميك رنج خود را به صورت قابل تنظيم در بياورند؟
البته فوجي هوشمندانه اين كار را كرده است و براي سنسورهاي مخصوص خود اين امكان را در اختيار عكاس گذاشته تا در صورت لزوم از كپچر با ديناميك رنج بالاتر (و فايل هاي بزرگتر) بهره ببرد.
آيا اگر عكاس بتواند با كپچر ديجيتال به صورت ديناميكي، روي ديناميك رنج كنترل داشته باشد، نميتواند نسبت سيگنال به نويز بيشتري را به دست بياورد؟
البته اين ها تنها سوالاتي هستند كه به كمك همه شما ميخواهيم به جواب برسيم.
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Amir A
آيا از لحظ فني، ميتوان اين امكان را بررسي كرد كه دوربين هاي ديجيتال ديناميك رنج خود را به صورت قابل تنظيم در بياورند؟
البته فوجي هوشمندانه اين كار را كرده است و براي سنسورهاي مخصوص خود اين امكان را در اختيار عكاس گذاشته تا در صورت لزوم از كپچر با ديناميك رنج بالاتر (و فايل هاي بزرگتر) بهره ببرد.
آيا اگر عكاس بتواند با كپچر ديجيتال به صورت ديناميكي، روي ديناميك رنج كنترل داشته باشد، نميتواند نسبت سيگنال به نويز بيشتري را به دست بياورد؟
تو دوربين جديد كنون mark III يه گزينه هست به نام Highlight Tone Priority البته نمي دونم سيستم كارش چطوره اما تقريبا همچين كاري ميكنه
اما اين موردي رو كه اشاره كرديد يعني كنترل روي دايناميك رنج بسيار جذابه و شخصا آرزوي داشتن همچين سيستمي رو دارم اما نمي دونم مكانيزم اين كنترل چطور مي تونه باشه مربوط به سنسوره يا پروسسور
البته منطقا بايد مربوط به سنسور باشه اما برايم جالبه بدونم مثلا تو همين دوربين فوجي چطوري اين قابليت اعمال شده آيا مربوط به تكنولوژي سنسورش هست چون همونطور كه مي دونيد سنسورهاس فوجي متفاوت هستن. يا در آينده اگر همچين سيستمي براي كنون و نيكون بياد چه تغييري تو سنسور داده شده؟؟؟ اگر مطلبي يا مقاله اي سراغ داريد لطفا لينكش رو براي مطالعه بگذاريد
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
با سلام به دوستان و تشكر از مطالبي كه مطرح شد
يه سوال داشتم كه شايد كمي به اين تاپيك ارتباط داشته باشد
اين ديناميك رنجي كه در مشخصات اسكنر ها بصورت 3.3d يا 4d قيد ميشه معرف چيست
4d را بيشتر براي اسكن اسلايد مفيد مي دانند آيا اين بدليل بيرون كشيدن ماكزيمم اطلاعات از اسلايد هستش
و اگه اينطوري هستش چرا واسه نگاتيو اينو ضروري نمي دونند؟
ممنون ميشم دوستان راهنمائي كنند
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
سلام،
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
babakdin543
تو دوربين جديد كنون mark III يه گزينه هست به نام Highlight Tone Priority البته نمي دونم سيستم كارش چطوره اما تقريبا همچين كاري ميكنه ...
تا اونجا که من اطلاع دارم این گزینه باعث تغییر در متد نورسنجی می*شه. همونطور که می*دونید دوربینهای کنون بر خلاف سیستمهای نیکون سنسورهای نورسنجشون فقط به شدت نور ورودی (بدون تجزیه رنگی و در عمل نورسنجی سیاه و سفید) حساس هستن (که در سیستمهای نیکون با توجه به رنگ قسمتی که نورسنجی می*شه اطلاعات آنالیز می*شه که قراره این اطلاعات دقیقتر باشه) و توی صحنه*های خاص و به خصوص توی عکاسی Landscape باید برای رسیدن به نورسنجی درست Compensate کرد مقدار اندازه*گیری شده توسط خود دوربین رو. حالا کاری که این گزینه قراره بکنه اینه که با توجه به Highlightها جوی نورسنجی بکنه که بشه دیتیل رو از توی Highlightها بیرون کشید و این البته به معنی از دست دادن دیتیل توی جاهای دیگه هست. به هر حال تا اونجا که من می*دونم در نهایت این گزینه و گزینه*های مشابه مربوط به اصلاح نورسنجی هستن که صد البته اگه درست استفاده بشن به ما کمک می*کنن که بهترین استفاده رو از رنج سنسور بکنیم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
babakdin543
...اما اين موردي رو كه اشاره كرديد يعني كنترل روي دايناميك رنج بسيار جذابه و شخصا آرزوي داشتن همچين سيستمي رو دارم اما نمي دونم مكانيزم اين كنترل چطور مي تونه باشه مربوط به سنسوره يا پروسسور
البته منطقا بايد مربوط به سنسور باشه اما برايم جالبه بدونم مثلا تو همين دوربين فوجي چطوري اين قابليت اعمال شده آيا مربوط به تكنولوژي سنسورش هست چون همونطور كه مي دونيد سنسورهاس فوجي متفاوت هستن. يا در آينده اگر همچين سيستمي براي كنون و نيكون بياد چه تغييري تو سنسور داده شده؟؟؟ اگر مطلبي يا مقاله اي سراغ داريد لطفا لينكش رو براي مطالعه بگذاريد
بله، سنسورهای فوجی خاص هستن به این معنی که توی هر فوتوسایت دوتا فوتو دیود داریم. یکی همون دیود معمولی (که در فوجی شش ضلعی هستش و در نتیجه Interpolation نهایی فرق می*کنه) و توی همه دوربینها هست و یک حساسیت مشخصی داره با توجه به ISOی که تنظیم می*شه و فوجی دیود S صداش می*کنه و یکی هم که کم کوچیکتره و R بهش می*گه و حساسیتش کمتره. یعنی وقتی که S سچوره شده R هنوز جا داره برای ثبت اطلاعات... البته این مال وقتی هست که شما Wide Dynamic Range رو فعال می*کنید و اگه اینها رو هم بیارید تو بازی خروجی RAW فایل S3 نزدیک به 26 مگ می*شه و البته با استفاده از اطلاعاتی که این پیکسلها ثبت کردن می*شه بهتر Interpolate کرد و درنهایت Detail بیشتری بدست آوورد. (در مورد حجم این نکته مهمه که فوجی Compress نمی*کنه Raw رو برخلاف دیگران و Raw عادی S3 شش مگاپیکسلی 13 یا 14 مگ هستش). البته S3 از ورژن 2 این سیستم استفاده می*کنه که توش R هارو از بالاسر S ها ورداشتن و بزرگ*تر کردن و توی فضای خالی بین S ها گذاشتنشون... تا اونجا که من می*دونم این تکنولوژی در انحصار فوجی هست و هر کس دیگه هم که استفاده کرده از فوجی خریده، حالا خیلی راحت می*شه با Google Patent ببینیم که اصلاً کیا همچین چیزایی رو ثبت کردن و چیکارا باهاش می*کنن و آیا تکنولوژیهای مشابه هم هست یا نه...
http://www.fujifilmusa.com/JSP/fuji/...oProductS3.jsp
http://www.luminous-landscape.com/re...s/s3-pro.shtml
و http://www.dpreview.com/reviews/fujifilms3pro/ رو ببینید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
arborhani
... يه سوال داشتم كه شايد كمي به اين تاپيك ارتباط داشته باشد
اين ديناميك رنجي كه در مشخصات اسكنر ها بصورت 3.3d يا 4d قيد ميشه معرف چيست
4d را بيشتر براي اسكن اسلايد مفيد مي دانند آيا اين بدليل بيرون كشيدن ماكزيمم اطلاعات از اسلايد هستش
و اگه اينطوري هستش چرا واسه نگاتيو اينو ضروري نمي دونند؟ ...
خوب، اکثر اسکنرها Dmax رو می*نویسن (و بعضی*ها Dmax رو بجای داینامیک رنج یا Dyn معرفی می*کنن) و Dmax همون خروجی هست که دانسیتومتر (http://www.akkasee.com/forum/showpos...8&postcount=22) می*ده برای سیاه*ترین نقطه یک فیلم و استاندارد شده به نسبت سیاهی تو یک قطع مشخصی از فیلم... Dmax به تاریک*ترین قسمت می*گن و Dmin به روشن*ترین قسمت. چون Dmin مشکلی نداره خوندنش تو اسکنر همیشه Dmax مهم هست که با توجه به فیلم مورد استفاده شما اسکنر باید قابلیت این رو داشته باشه که توی تاریکیهای نزدیک به Dmax مدیا جزییات رو بکشه بیرون. یک مثال می*زنم... Dmax اسلایدهای ولویا 50 معادل 3.9 هست (واحد نداره*ها یک نسبته) و حالا اگه اسکنر شما Dmaxش 3.8 باشه یعنی اصلاً نمی*تونه جزییات تاریکی تو ولویا رو استخراج کنه... و تازه حتی اگه Dmax اسکنر 4 باشه بازهم سوال هستش که چطوری به این نتیجه رسیدن که این اسکنر می*تونه تا 4 رو بکشه بیرون؟ چون به هر حال توی لبه*ها که می*رسه اسکنر توی سیاهی*ها شما نویز خواهید دید اما سوال اینه که چطوری تشخیص دادن که سیگنال به نویز توی 4 قابل قبول هست؟ برای همین هم هست که ممکنه یک اسکنری که نوشته تا 4 یا حتی 4.2! رو می*تونه اسکن کنه بیشتر از 3.6 نشه بهش اعتماد کرد... هیچ استاداردی برای این موضوع وجود نداره اما تستش راحته. یک اسلاید نسوخته رو ظاهر کنید (که می*دونید Dmaxش چنده) و بعد اسکنش کنید، اسکنر تمام سعیش رو می*کنه که حداکثر جزییات رو از سیاهی بکشه بیرون (که چیزی وجود نداره و شما فقط نویز می*ببینید) حالا اگه Dmax اسکنر از فیلم کمتر باشه سیاهی مطلق و نویز می*بینید اما اگه بیشتر باشه (که تو Flatbedها نیست) باید یک چیزهایی از فیلم ببینید (خراشی، انعکاسی، یک چیزی از سطح خود فیلم، یک Patternی چیزی) که نمی بینید ولی بجاش نویز اسکنر رو می*شه تو حداکثر تیرگی دید. برای نگاتیو این ماجرای Dmax فرق داره چون Dmax خود نگاتیو حداکثر 2 هست (نگاتیوهای عادی بین 1.4 تا 1.6) پس اینجا فاصله بین سیاهی و سفیدی کمتره (ولی جزییات بیشتری تو همین فاصله کمتر هست) و اسکنر باید بتونه خیلی قویتر تفکیک کنه این جزییات رو برای همین اسکنری که داینامیک رنج بیشتری داشته باشه برای نگاتیو بهتره ولی اسکنری که Dmax بالاتر برای اسلاید (که کلاً تیره و کنتراستی هستش)... Dmin رو می*شه با داشتن اینها بدست آوورد و خلاصه... :) برای بدست آووردن Dynamic Range می*شه یک سطح کاملاً مات (و براق) رو اسکن کرد و بعد با آنالیز تصویر Dynamic Range اسکنر رو بدست آوورد (توی تاپیک نورشناسی در موردش صحبت خواهیم کرد :)*). الآن اسکن کردن کار خیلی مهمی شده و قبلترها استادی یک عکاس به چاپهایی بود که می*زد الآنم به اسکنهاییه که می*کنه :) می*شه خیلی بازی با اسکنر کرد و می*شه برای مثال نور لامپ رو با یک چیزی کم کرد (من خودم ND گذاشتم روی نگاتیو) و هزارتا کار ولی خوب در نهایت همون اسکن عادی زیادم هست :) اینکارا فقط وقتی ممکنه لازم بشه که فیلم وضعش خراب باشه و آدم مجبور باشه جزییات رو بکشه بیرون وگرنهکه دستگاههای مدرن مشکلی از این نظر ندارن.
ممنونم.
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
بله آقاي كاوه لينك هاي مفيدي بودند همينطور كه ميدونيد شركت فوجي مشكل رو با ايجاد high sensivity pixel و low sensivity pixe l حل كرده و در واقع كنترل روي دايناميك رنج رو تا حدودي به كاربر داده حالا درسته كه حجم فايل به 22 مگا هم ميرسه. والا راستش موقعي كه مي خواستم دوربين بخرم به امكان استفاده از لنز هاي نيكون روي بدنه هاي فوجي هم فكر كردم تا امكان استفاده از بدنه هاي فوجي رو هم از دست ندم
آيا امكان ايجاد همچين سيستمي در CCD و CMOS هاي بقيه شركت ها نيست؟
اين قسمت رو دوستان حتما ببينن از لينك هاي آقاي كاوه معرفي كردن هستش
http://www.fujifilmusa.com/JSP/fuji/...promotion.html
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
سلام،
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
babakdin543
...آيا امكان ايجاد همچين سيستمي در CCD و CMOS هاي بقيه شركت ها نيست؟...
تا اونجا که من گشتم، خیر چیز جدیدی از تولید کننده*های بزرگ ندیدم ولی http://www.google.com/patents?vid=USPAT7119322 رو ببینید. شرکت Micron Technology که چیپ ساز بزرگی هم هست و خدا می*دونه به کیا سنسور می*فروشه و فروخته ایده جالبی داره که می*تونه Dynamic Range رو زیاد کنه، http://www.micron.com/products/cmos/ هم صفحه سنسورهاشون هستش. تکنولوژی فوجی هم کامل اینجاست که البته هنوز یه قسمتهاییش پیاده*سازی نشده اونطور که من دیدم و مدلهای جدید فوجی ممکنه این مدار تشخیص اتوماتیک داینامیک رنج رو که ثبتشم کردن اضافه کنن. http://www.google.com/patents?vid=US...ntsec=abstract ولی به جز اینها و چندتا چیز ریزه میزه که به نظر نمیاد جدی باشن من Patentی پیدا نکردم... حالا معلوم هم نیست! یکهو یکی یک تکنولوژی عظیمی رو می*کنه و همون موقع هم می*ده واسه Patent :) ولی خب تو دنیای امروز معمولاً بیشتر از این چیزها زمان می*بره و این معجزه*های اینطوری خیلی کمتر اتفاق میوفته.
ممنونم!
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Amir A
... وقتي از كنتراست حرف ميزنيم، الزماً به اين معني نيست كه نشود كنتراست را درست كني، مخصوصاً كه 16 بيت گرفته باشي و كلي اطلاعات دم دستت باشد. اما حرف اين است كه وقتي 4 استاپ اطلاعات را، بقچه شده و مرتب!، توي مديايي با توان ثبت 8 استاپ ثبت ميكني، برفرض كه كنتراست و تن ها را بعداً در پست پروسس سرجايش بنشاني، اما سوال اين است كه همان مرز يكنواخت تن ها (اسموت تونال ترانزيشن!) را خواهيم داشت؟ اگر يادتان باشد، يك راه براي افزايش سيگنال به نويز و استفاده از حداكثر ظرفيت سنسور، اين بود كه حتي الامكان به راست بگيريم كه دلايل منطقي خود را داشت.
آيا از لحظ فني، ميتوان اين امكان را بررسي كرد كه دوربين هاي ديجيتال ديناميك رنج خود را به صورت قابل تنظيم در بياورند؟...
سلام!
دوستان چی شد این ماجرا پس؟ :) به اینجا رسیدیم که Dynamic Range با کنتراست در تضاد هست و کنتراست بیشتر یعنی داینامیک رنج کمتر... اما خب این هم هست که کنتراست کمتر معادل رنج دینامیکی بیشتر نیست الزاماً. این خیلی نکته مهمیه. اون چهار تا اسلایدی که فرستادم، اسلاید اول رو اگه نگاه کنید می*بینید که کنتراست کمی داره با توجه به این که مدیوم اسلاید هست. اونجا یه حالت بی*روح و مرده*ای ما می*خواستیم ایجاد کنیم و کنتراست رو نمی*خواستیم ولی از طرفی Detail هم لازم نداشتیم (همین الان هم به نظر من Detail زیادی ثبت شده) کاری که من کردم این بود که یک کاغذ A4 سفید رو از وسط پاره کردم و پیچیدم توی فانوس دوربین (فاصبه بین لنز تا صفحه فیلم). این سطح به طور معمول باید سیاه و جذب کننده نور باشه ولی این وضعیت که می*بینید بخاطر نورهای ریفلکت شده توسط اون کاغذ سفید هست که کنتراست رو به نسبت مدیوم اسلاید کم کرده... می*شه فویل گذاشت یا کاغذ سفید براق که هرکدوم اثر خودشون رو داشتن اما من از کنتراست این یکی راضیم... به هر ترتیب، اینجا کنتراست کم هست اما داینامیک رنج بالا نیست. می*خواهم به این برسم که یک جورایی تحت کنترل عکاس هستن الآن اینها. عکاس دیجیتال (حالا سنسورش هر داینامیک رنجی داشته باشه) به اندازه محدودیت سنسورش کنترل داره روی DR. این اصلاح S Curve که روی Raw می*کنیم دقیقاً همن بده بستون بین کنتراست و DR هست... یک خط صاف یعنی حداکثر DR سنسور و S عمیق تر یعنی contrast بیشتر.... چطوری می*شه این وسط به بهترین نتیجه رسید؟ جدای از تکنولوژیهایی مثل تکنولوژی Fuji که صحبتش شد بهترین راه حل تقوقیت فاکتورهای موثر دیگه توی DR هست، نمونه این فاکتورها سایز سنسور و تعداد پیکسلها هست. عکاس دیجیتال اگه پیکسلهای بیشتری داشته باشه موقع انتخاب بین DR و Contrast دستش بازتره و می*تونه اطلاعات کم ارزش*تر رو دور بریزه، پس به نظر من همین الآن هم با توجه به نیاز عکاس می*شه کنترل داشت روی DR و کنتراست. اون ماجرای به راست یا چپ (برای اسلاید) گرفتن و ماجرای نویز و اینها هم همونطوری که جناب محبی فرمودن سر جاشون هستن... اما نکته مهم اینه که DR با اینکه توی کنتراست اثر داره اما چیزهای دیگه*ای خودش رو می*سازن و امروز با دوربینهای امروزی ما کنترل خوبی روی این فاکتورها داریم به نظر بنده :)
ممنونم.
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
نقل قول:
سایز سنسور و تعداد پیکسلها هست. عکاس دیجیتال اگه پیکسلهای بیشتری داشته باشه موقع انتخاب بین DR و Contrast دستش بازتره و می*تونه اطلاعات کم ارزش*تر رو دور بریزه، پس به نظر من همین الآن هم با توجه به نیاز عکاس می*شه کنترل داشت روی DR و کنتراست.
در مورد dr به نظرم منطقي نمي آيد، شايد اين استدلال در بحث کنترست معني داشته باشد
اما وقتي اطلاعاتي را نداريد، يعني از محدوده ديناميکي شما خارج باشد، چه فرقي ميکند يک پيسکل شما نتواند آنرا بگيرد يا ده پيکسل شما؟
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
ممنون كه دوباره پي گيري شد.
خوب بابك و كاوه عزيز، سوال نهايي من اين بود كه آيا ممكنه در دوربين هاي ديجيتال (مثل دوربين هاي فوجي، منتهي به صورت قابل انعطاف تر) ديناميك رنج قابل تنظيم باشه؟
مسئله ديگر، همان طور كه گفته شد، ارجحيت كنتراست و يكتواختي و پوشش مناسب گستره تون ها بر ديناميك رنج است. دليلي هم كه دارم اين است كه اغلب عكاسان منظره، كه اغلب با صحنه هايي با ديناميك رنج بالا هم روبرو بودند، اسلايد را به خاطر رنگ هاي بهتر (كه يكي از علت هاي اين رنگ هاي بهتر نيز اگر اشتباه نكنم همين كنتراست بيشتر است) و كنتراست بالاتر ترجيح ميدادند.
اما خوب در ديجيتال كنتراست بسيار راحت تر فيكس ميشودو ايجاد كردنش دردسري ندارد.
اما باز هم سوال پيش مي آيد، آيا وقتي در خيلي از صحنه ها، ديناميك رنج بالا را لازم نداريم، آيا خوب است گستره تونال خود را در محدوده كوچكتري بگنجانيم تنها به اميدي كه روزي با گستره بزرگتري مواجه ميشويم؟
مثال لري بزنم، من با دوربين ديجيتال خود، به راحتي از سخت ترين صحنه هاي دنياي واقعي ، مثلاً تورسويHigh-Key عروس و داماد، كه يكي از چالش انگيز ترين موقعيت ها براي سنسور است (به علت لباس مشكي داماد و لباس سفيد عروس و بك گراند سفيد، كه هر كدام يك ساز ميزنند!) بدون اين كه از فلاش متر استفاده كنم، و تنها با استفاده از هيستوگرام عكس ميگيرم و جزئيات را ، هم در سايه هم در هايلايت دارم. اين از اين.
در باقي موارد نيز، در سه يا چهار مرحله، مجبورم كنتراست عكسهايم را بالا ببرم. سوال ديگر من اين است كه تلاش كمپاني هاي دوربين سازي براي رسيدن به ديناميك رنج بالاتر (بدون اين كه امكان كم كردنش را به ما بدهند)، آيا تنها دردسر ما را زياد نميكند؟ البته اگر ميشد تنظيماتي براي محدوده ديناميكي در نظر گرفت، مسلماً ديناميك رنج بالاتر بهتر بود.
اما در مورد بحثي كه در دو پست قبل پيش آمد، به نظرم صحبت كاوه عزيز را بايد اينطور بازگو كرد كه در صورت داشتن اطلاعات بيشتر (مثلا با گرفتن 16 بيت – ببخشيد 12 بيت! – به جاي 8 بيت)، دستمان براي تصحيح كنتراست باز تر خواهد بود.
خوب نظرتان در مورد صحبت هايم چيست؟
پاسخ: مسائلي پيرامون ديناميك رنج
من فكر ميكنم اين وسط بايد بين كنتراست كلي و كنتراست محلي تفاوت قائل شويم. عكسهايي كه ديناميك رنج وسيع دارند، معمولا كنتراست كلي كمتري دارند. اما اگر قرار باشد كنتراست محلي يا لوكالشان هم كم باشد، فلت بنظر ميرسند. بعبارت ديگر موقع ويرايش چنين عكسهايي بايد سعي كنيم كنتراست كلي را كم و كنتراست لوكال را زياد كنيم. چنين عكسهايي هم با كنتراست بالا بنظر ميرسند و هم با ديناميك رنج خوب. بدون اينكه با افزايش كنتراست كلي، به عكس آسيب زده باشيم. علتش هم مشخصات بينايي چشم انسان است.
محل افزايش كنتراست لوكال هم از روي هيستوگرام مشخص ميشود.
همه صحبتها براي اين بود كه، اگر اطلاعات عكس از ابتدا كم باشد اصلا و ابدا به ما اجازه چنين مانورهايي نميدهد. يا دقيقتر بگويم كه ميتوانيم با چنين تكنيكهايي حتي در عكسهاي با ديناميك رنج بالا به كنتراست خوش آيندي براي چشم برسيم.