China Train by Mark Unrau
China Train by Mark Unrau
سلام
عکس پانوراما با نوردهی 3 ساعته :::big grin::: !!!!!!!
من که ندیده بودم ولی خیلی جالبه
مخصوصا روش کار و تهیه عکس . در واقع این عکس حاصل به هم چسباندن 3 عکس از سه 40D هست که با فواصل کانونی لنز ، دیافراگم ، ایزو و زمان نوردهی و .. یکسان که در یک سطح (ارتفاع) با زوایای کمی متفاوت در کنار هم بطور همزمان عکاسی کرده اند .(اگر اشتباه نکنم )
(اسامی عکاسان ( که یکیشون دوست صمیمی خودم هست ) در زیر عکس موجود هست )
این هم لینک برای توضیحات بیشتر :
-------کد:http://www.twanight.org/newTWAN/guests_photos.asp?ID=5001168
یادم رفت بنویسم اون کوه دماوندِ
ویرایش توسط rezafh : Sunday 11 January 2009 در ساعت 22:40 دلیل: یادم رفت بنویسم ...
Nikon D5000 | 18-200mm VR II | 50mm F1.8G | SB-900
ویرایش توسط Mashhadi Vahid : Sunday 11 January 2009 در ساعت 23:10
کدام دلیل ؟
استفاده از 3 دوربین ؟
بعید میدانم
اما من اینطور فکر نمیکنم :::big grin::: بنظر من چون زاویه دید زیاد هست اینطور شده !!! (شاید هم شما درست میفرمایید )
یک سوال : آیا اگر با لنز فیش آی چنین عکسی گرفته شود (عکس 180 درجه ) بطوری که زاویه عکاسی مثل همین عکس باشد ، آیا باز تمام خطوط ستارگان هم مرکز خواهند بود ؟ ( با توجه با اینکه زاویه دید باز است و از یک نیم فضا عکس برداری میشود که مرکز اون نیم فضا ، مرکز عکس نیست . یعنی مقداری از نیم فضای دیگر هم توی اون عکس هست ( که مرکز دیگری دارد ؟ ) !!! (قاطی کردم :biggrin:) )
(در مورد این عکس حتما از دوستم سوال میکنم )
نظر عزیزان و بزرگان چیست ؟
ممنون
Nikon D5000 | 18-200mm VR II | 50mm F1.8G | SB-900
برای توضیح این مطلب نیاز به قدری توضیح بیشتر است.
زمین اصولا 5 حرکت دارد.یکی از این حرکات ( حرکت چهارم ) حرکت تقدیمی است.این حرکت که در یک دوره 26000 ساله روی میدهد به این صورت است که در هر ناظر زمینی در قطب شمال ستاره ای را بنام ستاره قطبی می شناسد ( فعلا البته ) که نام ان جدی است ( باز هم فعلا ) این تاره با محور شمار جنوب زمین تقریبا هم سان است و در یک خط هستند.اما در هر 13000 سال جای خود را با یک ستاره دیگر ( ستاره نسر ) جابجا می کند.یعنی اینکه 13000 سال پیش و یا بعد تاره نسر ستاره قطبی نیم کره شمالی خواهد بود.یا مثلا 4000 سال پیش ستاره ثعبان ستاره قطبی ساکنان نیم کره شمالی بوده است و در سال 2102 میلادی محور زمین دقیقا با ستاره قطبی یکسان خواهد بود و بعد از آن کم کم از آن دور می شود.
در عرض های جغرافیایی بالاتر از خط استوا اگر به سمت شمال نگاه کنیم ستاره ای را در افق خواهیم دید که آن ستاره ، ستاره قطبی است و هرچه به سمت قطب شمال برویم این ستاره بالاتر آمده و در قطب شما ( از 3/4 نیم کره شمالی به بالا ) تقریبا بالای سر ما خواهد بود.ناظر در قطب شمال آن را دقیقا بالای سرش می بیند.
در هنگام عکاسی شب ( عکاسی از رد ستارگان ) اگر دوربین را به سمت ستاره جدی ( ستاره قطبی نشانه برویم ) این ستاره مرکز و نقطه وسط یک سری حلقه ها خواهد بود( هرچه نوردهی طولانی تر این حلقه ها به دایره شکل شدن نزدیک تر ) در مرکز این حلقه ها ستاره قطبی قرار دارد که از نظر ما تقریبا ثابت است و تغییری نمی کند (( البته این ستاره مقداری از قدر ظاهری اش بزرگ تر و پر نور تر ثبت خواهد شد که قدری هم بلر است که علت این است که این ستاره دقیقا با محور زمین همسان نیست و بسیار بسیار اندک با محور زمین تفاوت دارد ))
بعد از این ستاره ستارگان آسمان به صورت حلقه هایی بدور آن ثبت خواهند شد که هر چه از مرکز دور تر شویم این حلقه ها دایره تر و بزرگ تر از ستاره های مرکزی خواهند بود.این ستارگان را ستارگان دور قطبی می نامیم.این ستارگان همیشه در آسمان هستند و هیچ گاه طلوع و غروب نمی کنند.( مثلا اگر در یک روز افتابی خورشید گرفتگی روی دهد و ما بتوانیم ستارگان را ببنیم یقینا ستاره قطبی و ستارگان دور قطبی در آسمان خواهند بود.)پس ستارگان دور قطبی به صورت حلقه ثبت می شوند.
اما هرچه از ستاره قطبی فاصله بگیریم این حرکت دایره ای شکل کمتر شده و تبدیل به حرکات خطی می شوند.تا جایی که حرکت ظاهری ستارگان کاملا به صورت خط ثبت خواهند شد.ستارگان این ناحیه را ستارگان دایرةالبروج می نامیم.این ستارگان تقریبا در افق قرار دارند ( برای ما در عرض های شمالی نیمکره شمالی ) و جایی است که خورشید حرکت ظاهری اش را در آن طی می کند.صور فلکی معروف که معرف ماه های سال هستند نیز در این ناحیه از آسمان قرار دارند.پس رد های خطی مربوط به ستارگان این منطقه هستند.
(خط قرمز رنگ )
در استوا ستاره قطبی تقریبا در افق قرار دارد و هر چه به سمت شمال حرکت کنیم بالاتر می اید.و هرچه به سمت جنوب حرکت کنیم پایین تر رفته تا جایی که ناپدید می شود.در قطب جنوب شما ستاره قطبی را نخواهید دید .اما اگر باز هم به سمت جنوب حرکت کنید و مرکز محور زمین در قطب جنوب ( نیم کره جنوبی ) را نشانه روید ستارگانی را می بینید که دور یک سری ستاره کوچک در حال حلقه زدن هستند( درست مشابه ستارگان دور قطبی در نیم کره شمالی )
بعد از دایرةالبروج ، ستاره هایی در آسمان هستند که اگر به سمت ستاره قطبی ( جدی ) لنز را نشانه رویم اگر لنزمان واید باشد و بتواند پهنه آسمان را ثبت کند ( یا عکس پانوراما باشد ) ستارگانی در اسمان هستند که از ستاره قطبی بسیار فاصله داشته و تقریبا در جهت مخالف آن قرار دارند و رو به سمت نیم کره جنوبی هستند.حرکت ظاهری این ستارگان هم تقریبا خطی است و کم کم هر چه از ستاره قطبی دور تر شوند این حرکت به صورت حلقه های عکس حلقه های ستارگان دور قطبی خواهد بود .در نگاه ما انگار آنها دور یک ستاره قطبی دیگر در آسمان جنوبی می گردند.یعنی یک دایره دیگر در آسمان و بر خلاف ستاره قطبی و به دور یک مرکز دیگر.
پس علت اینکه این این ستارگان هم مرکز نیستند این است که بعد از ستارگان دور قطبی ستارگان دایره البروج هم تصویر ثبت شده اند و حتی ممکن است ستارگان نیم کره جنوبی هم ثبت شده باشند که باعث شده در انتهای سمت چپ ستارگان تقریبا در حول یک محور دیگر قرار بگیرند.
کاوه قبادیExposure.ir
I am a visual man. I watch, watch, watch. I understand things through my eyes. Henri Cartier-Bresson
البته برای این بحث ها شاید تاپیک مناسبتری وجود داشته باشه و قصدم این نیست دوستان درباره این عکس بخصوص گمراه شوند.
کاوه جان حتما میدانی در مورد تعداد کل حرکات زمین عده ای این حرکات را بیشتر از اینها میدانند و عده ای هم اعتقاد دارند مجموع حرکات را در واقع باید یک حرکت دانست ( که باز اینجا زیاد لزومی به بحث درباره اونها نمیدونم ).
آریو مینوسپهر
پارکینگ فولکس در آلمان
[IMG]http://www.*******.info/files/3s7zytx22jnylsopf8xu.jpg[/IMG]
ویرایش توسط Tooraj : Monday 12 January 2009 در ساعت 09:45
تورج فارسی
ممنون آریو عزیز...
اگر بحث طولانی شد به یک تاپیک مناسب انتقال اش می دهم.
و اما در مورد حرکات زمین.
چندین فرضیه در این مورد وجود داره که فرشیات قوی و محکمی هم هستند.
یک عده تمامحرکات زمین رو که از اثرات مختلف ناشی میشه یک حرکت می دانند ( بنده پیرو این نظریه نیستم )
یک عده حرکات زمین رو بی نهایت دسته بندی می کنند ) پیرو این نظریه هم نیستم )
یک عده تعداد خاصی حرکت برای زمین متصور هستند ( پیرو این نظریه هستم )
نقص مورد اول در اینه که منشا حرکات زمین گوناگونه و مثلا اگر ماه دور زمین گردش نمی کرد ممکن بود حرکات دیگری داشته باشیم و تعدادی از این حرکات رو نداشته باشیم.پس تمام حرکات یک حرکت نیستند.چرا که اگر یک حرکت بودند در اثر حذف یک اثر نباید آن حرکت از بین می رفت.
در مورد فرضیه دوم تا حدودی درست است مثلا حرکات ترقص ( رقص های نا موزون ) زمین آنقدر هستند که اگر یک کتاب چند صد هزار صفحه ای بنویسم باز هم برای نوشتن فقط نام این حرکات کم خواهد بود.مثل تعداد سیارک هایی که در منظومه شمسی هستند.میلیون ها میلیون.اگر قرار باشد همه را سیاره بنامیم هیچ وقت هیچ کس حتی اسم اونها رو هم یادن نخواهد گرفت.پس یک حداقل هایی نیاز است که یک حرکت واقعا حرکت باشد.همان طور که یک سیارک یقینا سیاره باشد.همان طور که سیاره 9 ام منظومه شمسی از جرگه سیاره ها بعد از 40 سال خارج شد.چرا که اون حداقل ها رو نداشت.( حیف شد البته ! شاید باید ارفاق می کردند )
اما نجوم یک شاخه کلاسیک داره و یک شاخه مدرن.فعلا کلاسیک خواهان و کلاسیک دوستان و کلاسیک بینان در جایگاه انتخاب هستند.( خوشبختانه و یا متاسفانه )
در مورد فرضیه سوم نجوم کلاسیک به 5 حرکت اعتقاد دارد که در کتب و دانش نامه های عمومی ( و نه تخصصی ) حرکات زمین رو همین 5 حرکت دسته بندی می کنند ( گاهی عده ای به 6 یا 7 هم اعتقاد دارند که زیاد مرجع نیست )و فعلا رسما در جامعه غیر تخصصی نجوم به 5 حرکت اعتقاد وجود دارد.
اما تعدادی از حرکات زمین ترقص ها هستند که به رقص های موزون و یا غیر موزون ( قابل پیش بینی و یا غیر قابل پیش بینی ) دسته بندی می شوند.مشکل اصلی زمین هم با آن دسته غیرقابل پشی بینی است.
مثلا انفجار یک بمب اتم ممکن است در مدار زمین و یا یکی از حرکات زمین اثر بگذارد.
این زمین ما خیلی کوچولو! در نظر ما خیلی بزرگه اما واقعا خیلی خیلی کوچولوه!یک طفل کوچک و نازک و نارنجی که حتی یک باد خورشیدی ( خورشید یک ستاره نسبتا کوچک است ) در اون اثرات فراوانی دارد.قدر این زمین کوچولو رو باید دوسنت و ازش بسیار مراقبت کرد.باور کنید اصلا بزرگ نیست.اصلا هم قدرتمند نیست.یک دختر کوچولو زیبا و بسیار لطیف است ( واژه Earth در دسته مونث قرار می گیرد )کاش یکمی بیشتر مراقب اش باشیم.
برای اینکه خارج ار موضوع نباشیم:
Unusual Light Pillars Over Latvia
Explanation: What's happening over that town? Close inspection shows these strange columns of light occur over bright lights, and so likely involve falling ice crystals reflecting back these lights. The reason why these pillars fan out at the top, however, is currently unknown -- readers of APOD might help figure this out by participating in an online discussion. The above image and several similar images were taken with a standard digital camera in Sigulda, Latvia last month. The air was noted to be quite cold and indeed filled with small ice crystals, just the type known to create several awe-inspiring but well known sky phenomena such as light pillars, sun pillars, sun dogs, and moon halos. The cold and snowy winter occurring this year in parts of Earth's northern hemisphere is give sky enthusiasts new and typically unexpected opportunities to see several of these unusual optical atmospheric phenomena for themselves.
ویرایش توسط Kaveh Ghobadi : Monday 12 January 2009 در ساعت 14:04
کاوه قبادیExposure.ir
I am a visual man. I watch, watch, watch. I understand things through my eyes. Henri Cartier-Bresson
واقعا بحثهای جالبی هست و جای صحبت کردن زیاد دارد.
حیف که اینجا فروم نجوم نیست و گرنه با دوستان با سوادی مثل شما بحثهای زیادی میشود رد و بدل کرد.
برای دور نشدن از عنوان تاپیک ادامه را در پیام خصوصی عرض خواهم کرد.
ممنون.
آریو مینوسپهر
سلام
آريو جان،اينجا فوروم نجوم نيست؛ ولي وقتي بخش بزرگي به عنوان تئوری نجوم و عکاسی نجومی را داريم، ميشود اين بحثها را حتي در تاپيك خاص خودش ادامه داد و فكر هم نميكنم هيچ ايرادي داشته باشد، كه اتفاقا" خيلي هم پسنديده است.