سلام
امروز 23 بهمن مشغول عکاسی در کوچه های اطراف خیابان فاطمی بودم و از درختان داخل کوچه ها عکس میگرفتم
محلی که عکس میگرفتم هیچ سازمان یا اداره ای اطرافش نبود و کاملا معمولی بود درختان زیبایی داشت
که ناگهان صدای ماشین پلیس اومد و چند تا بوق زد و جلوی من توقف کرد و مکالمه ما:
نوشته های Bold شده حرفهای ا فسر پلیس است
افسر پلیس : از چی عکس
- از درختا
:
برای چی عکس میگیری؟ مجوزتو ببنیم
-برای خودم ، مجوز ندارم
:
پس عکاس نیستی
: مگه نمیدونی عکاسی تو انظار عمومی!!! ممنوعه ؟؟؟( بالحن پرخشگرانه)
- خیر تا جایی که من اطلاع دارم عکاسی در سطح شهر مجوز نمیخواد اینجام یه کوچه است ! درسته ؟؟تابلو ممنوع بودن عکاسی هم نداره!
ولی اگه شما میگین عکس نگیرم باشه من ادامه نمیدم
: من پلیسم و بهت میگم در انظار عمومی ممنوعه باید مجوز قضایی داشته باشی دوربینتو میگیرم فردا با مدارک بیا کلانتری
اگه یه وقت از زن مردم عکس گرفته باشی و شاکی داشته باشی باید بررسی شه
- شما که دیدید من از کجا داشتم عکس میگرفتم اینم عکسش چرا این حرفو میزنید؟
در این هنگام دوربینو ازم گرفت کاغذشو در اورد که پرونده تشکیل بده
داخل ماشینو نگاه کردم دیدم داره متهم بازداشتی میبره و برا همین جا نداره منم سوار کنه
گفتم آقا شما عکسها رو ببین گفت چجوریه ؟؟؟؟ نشونش دادم شروع کرد نگاه کردن !
و هی نگاه میکرد عکس درخت میدید
گفت: فقط از همینا عکس گرفتی
گفتم بله
برا چی از در ساختمونای قدیمی عکس میگیری
- زیباست چون و فکر میکنم مشکلی نداره از نظر قانونی
بچه این محلی ؟
خیر
محل خودتون درخت نداره که اومدی اینجا عکس میگیری
- گفتم چرا اونجارو قبلا عکاسی کردم
دوربینو رو پاش نگه داشت شانس اوردم لنز هود داشت و گرنه حسابی خش مینداخت لنزو
10 بار نگاه کرد عکسارو
متهما صندلی عقب خندشون گرفته بود که چیزی پیدا نمیکنه
سرباز راننده آروم بهش گفت آقا ولش کن
گفت برو دیگه این اطراف عکاسی نکن!
دوربینمو گرفتم و سکوت کردم
اینم محلی که عکاسی میکردم
n0051.jpg