درود
سیزده بدر امسال، نزدیکهای هشتگرد!
اعتیاد
محسن حسن پوراگر سراب دیدید بنشینید و از آن آب بنوشید، نگذارید سراب به دروغش افتخار کند.
Nikon D600 - TAMRON AF 19 .35 f 3/5 . 4/5 - 50 f1/8D و دیگر هیچ
عزت اله طلی
عزت اله طلی
از مجموعه عشایر
پایان....
محسن حسن پوراگر سراب دیدید بنشینید و از آن آب بنوشید، نگذارید سراب به دروغش افتخار کند.
Nikon D600 - TAMRON AF 19 .35 f 3/5 . 4/5 - 50 f1/8D و دیگر هیچ
محسن حسن پوراگر سراب دیدید بنشینید و از آن آب بنوشید، نگذارید سراب به دروغش افتخار کند.
Nikon D600 - TAMRON AF 19 .35 f 3/5 . 4/5 - 50 f1/8D و دیگر هیچ
آقای حسن پور گرامی، این شیوه ی نامگذاری، عکسها را محدود به حکم شما می کند و ذهن بیننده را آزاد نمی گذارد!
در نتیجه همه تنها یک برداشت از اثر می توانند داشته باشند و این از ارزش عکس در نزد مردم، فرو می کاهد.
مثلاً در پست 392 چه ضرورتی دارد که شما عنوان «اعتیاد» بر این عکس بگذارید؟!
چه لزومی دارد که عکاس به بیننده، گوشزد کند که: همه بدانید این مرد نگون بخت، معتاد است؟!
چرا ذهن ما پیش از شکل گیری هر احساس و استنباط دیگری، فوراً باید گرفتار عنوان عکس شود؟!
این مرد به هزار دلیل ناگفته ممکن است به این روز افتاده باشد.
آیا او گداست؟ یا کارگری بی خانمان است که از خستگی در گوشه ای، از حال رفته و مردم با دیدن وضعیتش به گمان اینکه او گداست، اسکناس بر او افکنده اند؟ و اصلاً چه گدا و چه غیرگدا، چرا یک انسان، اسیر چنین نکبت و فلاکتی گشته است؟
آیا بهتر نیست که بیننده، خود به دنبال پاسخ این پرسش ها در پس ذهن و تصوراتش بگردد؟
و اصلاً شاید یک بیننده، بدون پرسش بخواهد به این صحنه بنگرد و نمایی از فروافتادگی انسان را چون یک واقعیت بی چون و چرا، به تماشا بنشیند.
اما وقتی که شما عنوان اعتیاد را به عکس می چسبانید، فرایندی که احساس و نظر بیننده را می سازد، زایل می کنید!
در همین پست 396 نیز عنوان «پایان» چه چیز بر عکس می افزاید؟!
منظور از پایان چیست؟! آیا او مرده یا عکاس می خواهد بگوید که او به ته خط رسیده است؟!
اگر واقعاً این مرد، مرده است که بگذارید تصویر، خودش زبان بگشاید و مرگ را به بیننده، نشان بدهد. مرگ این مرد را باید در عناصر موجود در تصویر دید و نه در عنوان عکس!
اگر هم می خواستید بگویید که این مرد به ته خط رسیده و این نوع زندگی برای انسان به مثابه ی مرگ و پایان میتواند باشد، در واقع عکس را بازخوانی کرده و چیزی بر آن نیافزوده یا گرهی از معمای آن نگشوده اید!
این عکس، نشانه های زوال زندگی و نزدیک شدن به پایان را در خود دارد.
بیهوده است که مثلاً عکسی از یک سیب به نمایش بگذاریم و بالایش بنویسیم: «سیب».
نه اینکه بخواهم بگویم نامگذاری شما دقیقاً همین گونه بوده است. اما نامهایی چون «گدایی»، «درماندگی»، «تباهی»، «زوال»، «ذلت»، «انحطاط» و هر چه از این دست، مثل «پایان» شما نه تنها کمکی به تصویر نمیکند که مانند همان عنوان سیب برای عکس سیب گذاشتن است و البته بدتر نیز!
نامگذاری عکس باید چیزی بر عکس بیافزاید و من حتا می خواهم بگویم: بر ابهام عکس، دامن بزند. نه اینکه چارچوبی برای فروبستن و به دام انداختن و عریان کردن آن باشد.
راستش من خودم در مقام یک بیننده، با اینکه همه ی نشانه های پایان را در این تصویر می بینم اما نمی خواهم همه چیز را برای این مرد، تمام شده بدانم. من دوست ندارم این عکس را صحنه ی پایانی یک انسان بشمارم.
با اینهمه نشانه های تباهی، باز هم چیزی در اندرون من هست که می خواهد این مرد برخیزد و به آغوش زندگی بازگردد. چیزی در من هست که میگوید: انسان، هرگز به پایان نمیرسد. انسان میتواند اینهمه سقوط کند ولی خودش را نجات دهد.
اما آنگاه که سایه ی سنگین و سیاه «پایان» را چیره بر این عکس می بینم، آن کورسویی هم که در من هست، خاموش میشود و میمیرد.
پیروز باشید.
ویرایش توسط Amateur : Monday 29 April 2013 در ساعت 15:19
ممنونم دوست عزیز به خاطر دقت نظر و وقتی که برای ثبت نظر گذاشتید.
قرار دادن نام برای عکس چیزه تازه ی نیست و از دیر زمان تا حال و آینده وجود داشته و خواهد داشت.
فتوژورنالیست چیست؟
((هنری است که برای قصهگویی عکاسانه به کار گرفته میشود تا زندگی را مستند کند. فتوژورنالیسم ما را به عکسهایی ارجاع میدهد که یک داستان را بیان میکند؛ مثل عکسهایی که در رسانههای خبری میبینیم یا مجلات، گاهنامهها یا هفتهنامهها. این عکسها میتواند دربر گیرندهی عکاسی مستند، عکاسی تبلیغاتی، عکاسی در صحنه، عکاسی ورزشی، زندگی جاری، علایق انسانی و به تصویر کشیدن شیوه معاصر و رایج زندگی باشد. اما نکتهی مهم در این بخش این است که در فتوژرنالیسم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد، پس لازم است به عکاسان خبری گفته شود: سعی نکنید قضاوت خود را به عکس القا کنید. در فتوژرنالیسم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری میکنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند .))
در مورد عکس که نام اعتیاد در زیر آن قید شده (مصداق های زیر بی خانمانی،گدایی،انحطاط،زوال ،ذلت)وجود داره و صدق میکنند در این عکس می شود دید که گدا هست چون پول های ریخته در کنارش وجود دار و هم میشود زوال را دید چون توانایی جمع کردن این پول ها را ندارد.
باید توجه داشته باشیم که این عکس در بخش فتوژونالیسم پذیرفته شده با قرار دادن نام اعتیاد در این عکس ارتباط بین اعتیاد با مصداق های ذکر شده بالا به خوبی نمایان می شود.و مشخص می شود که عامل این ناکامی ها اعتیاد بوده.
در عکس بعدی بعد از کلمه پایان....همراه سه نقطه قرار داده شده که ضمن تعاریف ذکر شده در بالا ، با توجه به عکس اولی می تواند تاثیر اعتیاد رو در به پایان.... رسیدن(....)((.... به معنی جای خالی)دانست.
و در مورد بقیه انتقاد و مثال های که مثلا برای سیب زدید چیزی نمیگویم چون تعاریف ذکر شده میتواند به همه سوالات شما جواب دهد.
سیب که سیبه
ارادتمند
محسن حسن پوراگر سراب دیدید بنشینید و از آن آب بنوشید، نگذارید سراب به دروغش افتخار کند.
Nikon D600 - TAMRON AF 19 .35 f 3/5 . 4/5 - 50 f1/8D و دیگر هیچ
دوست گرامی، در عکاسی خبری نیز عکس باید تا حد ممکن، خود گویا و روایتگر باشد. مگر زمانی که ثبت یک رویداد از هر زاویه و با هر شگردی، باز هم به چشم بیننده، گنگ و ناتمام بیاید.
مثلاً در پست 385 همین تاپیک، عکسی از جهانگیر گرامی قرار دارد که بدون توضیح، بعنوان یک عکس خبری، چیزی کم دارد.
ما نمی دانیم زنی که روی زمین افتاده، از طبقات بالا سقوط کرده یا همان جا از حال رفته یا کسی به او حمله کرده یا خودش بلایی سر خودش آورده است؟ حتا بعنوان یک عکس خبری، دوست داریم بدانیم محل وقوع این اتفاق کجاست؟ و جهانگیر گرامی این کمبود عکس را با شرح کوتاهی که بر عکس نوشته، تکمیل کرده است.
اما وقتی شما تنها یک عنوان برای عکس بر می گزینید همچون: «اعتیاد»، در واقع یک مفهوم عام را پیش می کشید و خبر از رخداد خاصی نمیدهید!
این عکس می تواند در کنار مقاله ای که به معضل اعتیاد یا تکدی در جامعه پرداخته است، بعنوان یک مکمل بصری، قرار گیرد. اما خودش یک گزارش ویژه از این ناهنجاریها نیست! مثلاً اگر شرحی بر عکس نوشته می شد که روایتی از قصه ی همین مرد بود، شاید دانستن اعتیادش هم به درک بیشتر تصویر، کمک میکرد.
یا در عکس دیگر که عنوان «پایان» دارد، این واژه به تنهایی در ژانر خبری، گزارشی نمی دهد و مشخصه ای بر تصویر نمی افزاید!
پایان هم هزار معنا دارد و یک مفهوم عام است و در این عکس، به چیز خاصی اشاره نمی کند!
می دانید چه می خواهم بگویم؟!
این دو عکس، بدون عنوان، خود می توانستند گویا باشند و همین مفاهیمی را که به ذهن شما رسیده است، به دیگران نیز القا کنند. اما اگر عنوان نداشتند، دامنه ی اثرگذاری و حتا کاربرد خبری شان بیشتر بود.
ضمناً آنچه که در مورد ارتباط ساختاری و روایتی بین این دو عکس گفتید، زمانی می توانست گویا باشد که به صورت یک مجموعه عکس، عرضه شده بود و البته تکمیل چنان مجموعه ای، عکسهای بیشتری می طلبید.
آری، اگر پای یک مجموعه عکس برای نمایش اعتیاد در میان باشد، آنگاه عنوان اعتیاد نیز معنا پیدا می کند و حتا ممکن است ضرورت این نامگذاری، احساس شود.
.