Printable View
امین جان کمی گادر کج هست.بهتر بود اصلاحش میکردی.
انسانی در حال فراموش شدن؟
آیا تم رنگی و نحوه کادر بندی به این اشاره دارد؟
ممنون میشم اگه توضیح بدی وحید جان
پ.ن چی کار کنیم دیگه کسی نیست به غیر تو بتونیم بهش گیر بدیم/
فایل پیوست 15438
400mm 1/500sec iso 250 f/11
سلام
پیر مردی که از کودکی تا همین الآن، صبح تا شب در دکان کفشفروشی سر کرده.
هرگز فرزندی نداشته و با سن بالا در کنار همسر، مشقت روزگار تحمل میکند.
تم رنگی و کادربندی ممکن است مواردی را که گفتی تداعی کند اما هدفم رساندن این پیام نبوده.
این مرد با سن بالا و اغلب وضعیت نابسامان جسمی خود هنوز برای رونق تجارتش و خرید کفش به اینور و آنور سفر میکند.
وقتی به او گفتم بس است، دکان را واگذار کن و به اتفاق همسر، تفریح و سفر زیارتی را پیش بگیر. در جواب گفت اگر یک روز سر کار نیاید، دق خواهد کرد!
آقای کرمی
عکس مناسب و قابل تأملی است
پیشنهاد میکنم دستی به رویش بکشید؛ بدون ویرایش حیف است رهایش کنید.
بسته به نظر خودتون شاید بشه کمی کراپ کرد. (البته حس عکس مقداری متفاوت میشه)
موفق باشید
فایل پیوست 15471
جناب روزبهانی عکس زیبایی گرفتید، عکسه یه جورایی نافذ و گیراست
سلام:::happy:::
برداشت پسته - زرند
شا باشید.....
سلام
جناب reza212
هدف از تکرنگ کردن شخص چه بوده؟ صرفاً برای بهتر دیده شدن ایشون؟
شخصاً ترجیح میدادم در این عکس انسان با رنگ کلی عکس یکسان میبود. نمود بهتر و بیشتری داشت فکر میکنم.
گمان نکنم این سیاه و سفید کردن کمک بزرگی به کل عکس کرده باشد.
اگر مایل بودید عکس را بدون این ویرایش نیز قرار دهید.
پیروز باشید
آقا رضا از "بدون این ویرایش" منظورم "بدون سیاه و سفید کردن شخص" برای مقایسه بود نه عکس اولیه.
عکس جدیدی که فرستادید، سعی کردم مقداری به عکس قبلی نزدیک باشد.
بین این دو قیاس کنید؛ به نظر (سلیقه) خودم سیاه و سفید کردن موضعی باید همخوانی خاصی با کل عکس داشته باشد. اگر بنا به هر دلیلی به دنبال بالا بردن کنتراست شخص با محیط اطراف هستید، ویرایش شما شاید سریعترین راه باشد نه بهترین.
نهایتاً صحبت بنده یک پیشنهاد است و انتخاب نوع ویرایش با خودتون.
http://persianred.persiangig.com/4friends/reza212/f.jpg
فایل پیوست 16767
دهکده تاریخی - توریستی کندوان ( اذربایجان شرقی ) شهریور 90
تهران - سایت پروازی شهران
فایل پیوست 17132
درود
پ.ن: مالا در زبان گیلکی به معنای ماهیگیر (کسی که با کمک تور و قایق ماهیگیری می کند.) و زای هم به معنی فرزند می باشد.
فایل پیوست 17813
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر
اون ور جنگل تن سبز پشت دشت سر به دامن
اون ور روزای تاریک پشت اين شبای روشن
برای باور بودن جایی باید باشه شاید
برای لمس تن عشق کسی باید باشه باید
که سر خستگیاتو به روی سینه بگیره
برای دلواپسی هات واسه سادگیت بمیره
حرف تنهایی قدیمی اما تلخ و سینه سوزه
اولین و آخرین حرف حرف هر روز و هنوزه
تنهایی شاید یه راهه راهیه تا بی نهایت
قصه ی همیشه تکرار هجرت و هجرت و هجرت
اما تو این راه که همراه جز هجوم خار و خس نیست
کسی شاید باشه شاید کسی که دستاش قفس نیست
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر
http://www.akkasee.com/files//gallery/980249boy.jpg
بازار بیرجند (در حاشیه اردوی جشنواره عکس بیرجند در قاب ایران)
سلام
شاد باشید.....
سلام
عنوان: در دیار غربت
فایل پیوست 19431
درود
فایل پیوست 20078
سایت پروازی اردشیر - یزد
تک شات
Tamron 55-200
Speed: 1/20
ƒ No. 8
ISO 100
فایل پیوست 20433
ویولون زن روی پل
#813
آقای اسماعیل زاده.. عکستون بسیار زیبا و با مفهومه. چه هماهنگی ظریفی بین تنه های درخت، قاب پنجره ها، ترک های دیوار و سوژه های انسانی در عکس وجود داره. خیلی لذت بردم.
سلام
نظر به پست 810 جناب روزبهانی
وحید جان ماهیت کار خوبه کادر بندیت هم مناسبه و به احتمال زیاد کراپ کردنت به خاطر حذف بعضی زوائد بصری بوده اما تم رنگیت.. به نظرم زیادی به سردی میزنه درسته با توجه به چیدمان صحنه و موضع سوِژه در این صحنه نمیتونستی از تم رنگی گرم تری استفاده کنی اما تصورم اینه میتونستی بیشتر با رنگ ها مخصوصا سبزی اون علف ها بازی کنی.
مثل همیشه دید متفاوتت باعث شده کار ارزشمندی ثبت بشه
موفق باشی
یا علی
سلام
نظر به پست 815
نمایش نوعی تضاد در صحنه به خوبی اجرا شده ( حضور یک مرد و یک زن هر چند تصویری از زن در کنار حضور زنده مرد نمایان شده ) گذشته از این وجود آن تابلو که تصویر زن را در بردارد و به ظاهر نمایی از یک طراحی چهره بوده " آن هم کاملا رئال ) در کنار تابلوی زیر دست مرد نقاش ( یا طراح ) که در حال طراحی کاریکاتور می باشد باز نمایش نوعی تضاد جالب است که در کنار حالت چهره خود مرد " دقت بر انجام طراحی " نمای خوبی را ارائه داده است.
موفق باشید
درود ...
Canon 450D
ƒ No. 3.5
1/200
ISO: 100
جناب عبدل پناه
اگر لطف بفرماييد چند خطي درباره عكس ارسالي خود در پست ٨١٩ بنويسيد خيلي ممنون ميشم. مخصوصا درباره تفكري كه هنگام ثبت اين عكس داشتيد، اين كه چرا اين صحنه برايتان جذاب بود و چرا چنين عكسي را منتشر نموديد. با تشكر از شما
افشين عزيز
عكسي بسيار زيبا ثبت كرديد تبريك ميگم
در مورد جذاب بودنش که من نمی دونم، دوستان نظر می دهند. این عکس در روز غیر تعطیل در ساعات بعد از نهار گرفته شده است، و مکان عکس هم یکی از پارک های عمومی شهرمان است. پارکی قدیمی و رو به روی اسکله کشتی ها.
احتمال می دهم این دو نفر شاید بعد از نهار، برای صحبت به این پارک آمده اند و روی آن نیمکت نشسته اند. از دید من یک احساس انسانی که دوست داشتن جنس مخالف باشد، و از اولین نیازهای غریزی انسانی است، در تقابل با صنعت می تونست جذاب باشد (یعنی حداقل برای خودم جذاب بوده است، که در فروم منتشر کرده ام)
البته قبول دارم که ترکیب بندیش خاص و جذاب نیست، اما به هر حال جزو تجربه های اولیه من در این زمینه است و مسلما خالی از اشکال نخواهد بود. دوستان اگر ایرادات را هم گوشزد کنند ممنونشان می شوم.
امبدوارم توضیحات کافی بوده باشد، اگرباز هم سوالی باشد در خدمتم.
آقای عبدل پناه.نقل قول:
از دید من یک احساس انسانی که دوست داشتن جنس مخالف باشد، و از اولین نیازهای غریزی انسانی است، در تقابل با صنعت می تونست جذاب باشد
در مورد عکس و توضیح شما درباره اون، شما فقط خواستید تقابل رو نشون بدید؟ یا برتری یکی نسبت به دیگری؟ از ظاهر عکس برای بنده اینگونه هستش که احساسات بر صنعت پیروز شده، به دلیل محو شدن کشتی (البته این برخلاف اعتقاد شخصیمه) نکته دیگه عکس، ارتباط این دو شخص هستش، نمی خوام بگم سرد، ولی گرم و پر احساسی که حداقل مدنظر بنده هستش نیست، و این بیشتر برای من مغلوب شدن جلوی صنعت رو داره، که البته این مورد (نوع نشستن) ناشی از سوژه هاست.
در نهایت این عکس برای بنده دارای تناقضاتی هستش، که البته در زیباترین حالت به نظرم، می تونم اینطور برداشت کنم که شما (عکاس) رو جزئی از عکس بدونم که در این مغلوب شدن در مقابل صنعت، هنوز به ارتباطات و احساسات امیدواره...
با تشكر جناب عبدل پناه، داستان اين عكس براي من اين طور بود
اولين باري كه عكس رو ديدم به هيچ وجه براي من جذابيت نداشت، عكسي بود كه ترس از سوژه در آن هوار مي زد، المان هاي مزاحم خيلي داشت چيز به خصوصي در عكس نبود و مهم تر از اين عكاس شما بوديد كه كمي با سطح كار هايتان آشنا هستم و به خودم گفتم از امير چنين عكسي بعيد است و چه چيزي در سر داشته كه چنين عكسي رو منتشر كرده؟ فرداي آن روز كه مي شود امروز دوباره تاپيك بالا آمد. دو باره كه نگاه كردم ديدم اين عكس خيلي حرف براي گفتن داره، در اين روزگار و در مكاني كه ما زندگي مي كنيم نزديك شدن به سوژه در خيابان داستان ها و ترس هاي خود رو داره بخصوص كه چنين سوژه اي، به احتمال زياد من با گفتن اين جمله كه عكس خوبي از آب در نمياد از كنار اين صحنه رد مي شدم ولي امير اين صحنه رو ثبت كرده. در اين عكس تمام تلاش عكاس بر ديده نشدن و مزاحم تلقي نشدن و تمام تلاش آن دو بر كاملا بي تفاوت و ساكت ديده شدن در انظار عمومي، در دو سوي يك ديوار نامرئى ساعتي چند براي خلوتي عمومي. داستان اين عكس يك فصل از داستان جامعه من بود.
خواستم اول نظر شما رو جويا بشم بعد اين چند سطر رو بنوسيم. اگر هم درباره اين نوشته ها حرفي داريد خيلي خوشحال مي شم بشنوم
با تشكر از شما
حالت این دو نفر در عکس شما حالت جالبی است و آشنا. حتا با اینکه صورتشان معلوم نیست. همین حالت انسانی است که عکس رو از دید انسانی جذاب کرده. من تقابل با صنعت و غیره رو ازش برداشت نکردم. اما همین شکار لحظه نابی از احساسات انسانی به نظرم خیلی جذابه در عکستون. اما تنه درخت سمت چپ کادر رو شلوغ کرده و به نظرم کراپی که تنه رو حذف کنه شاید بهتر میشد.
سلام
امید وارم کا ضعیفم مورد قبول قرار بگیرد پیشاپیش از راهنمایی شما سپاس گذارم
فایل پیوست 20976
:::love2:::
با سلام...
فایل پیوست 21045
دوربین: D70s
عکس دارای اگزیف میباشد
سلام
جناب امدادی کاش با رنج واید تری این عکس را ثبت میکردید . علت استفاده 99مم چیست؟
فایل پیوست 21431
نگاتیو 135سیاه و سفید
لنز نرمال
سلام
http://up.vatandownload.com/images/s...cbmwihe7q5.jpg
اینبار سوژه خودم هستم و عکاس برادرم !
سلام :-)
روستای شادگان- خوزستان- زمستان 90
تخت سلیمان تکاب، بهار 90
عزیز عاشقی-- (1294- مهرماه 1390)
نگهبان و راهنمای گردشگری مجموعه باستانی تخت سلیمان تکاب
اطلاعات بیشتر:
عزیز عاشقی در سال ۱۲۹۴ در خانوادهای کشاورز در روستای احمداباد سفلی تکاب آذربایجان غربی، در ۱۰ کیلومتری تخت سلیمانزاده شد.
او در سال ۱۳۳۸ در آشنایی اتفاقی با گروهی از باستانشناسان به عنوان حفار و نگهبان در مجموعه آتشکده آذرگشسب تکاب مشغول به کار شد.
عاشقی با باستانشناسان بزرگی از جمله گریشمن در این محوطه باستانی همکاری داشت و همواره با گردشگران از آن دوران یاد میکرد.
او که با زبانهای فارسی، کردی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی آشنایی داشت در سال ۱۳۷۲ پس از سی سال کار در این مجموعه بازنشسته شد اما بعد از آن هم به عنوان راهنمای آثار تاریخی تخت سلیمان ادامه خدمت کرد. عزیز عاشقی در مهرماه سال 1390 پس از نیم قرن زندگی با آثار باستانی تخت سلیمان، برای همیشه از این مجموعهی باارزش خداحافظی کرد وجامعه میراث فرهنگی و بسیاری از کسانی که سالها بود تخت سلیمان را با عزیز عاشقی میشناختند در حزن و اندوهی عمیق فرو برد. (منبع خبرگزاری میراث فرهنگی)
دره شهر ایلام- زمستان 88