نوشته اصلی توسط
FARID
طي شد اين عمر تو داني به چه سان
پوچ و بس تند چنان باد دمان
همه تفسير من است اين که خودم مي دانم
که نکردم فکري
که تامل ننمودم روزي
ساعتي يا آني
که چه سان مي گذرد عمر گران !!!
سلام فرید جان این عکس شما رو الان دیدم دستتان درد نکند بسیار زیبا ...
پیری رسید وموسم طبع جوان گذشت
تاب تن از تحمل رطل گران گذشت
وضع زمانه قابل ديدن دوبار نيست
رو پس نكرد هر كه از اين خاكدان گذشت
طبعي به هم رسان كه بسازي به عالمي
يا همّتي كه از سر عالم توان گذشت
در كيش ما تجرّد عنقا تمام نيست
در قيد نام ماند اگر از نشان گذشت
مضمون سرنوشت دو عالم جز اين نبود
كان سر كه خاكِ راه شد، از آسمان گذشت
بي ديده راه اگر نتوان رفت، پس چرا
چشم از جهان چو بستي از او مي توان گذشت؟
بدنامي حيات، دو روزي نبود بيش
آنهم کلیم با تـــو بگویم چسان گذشت
يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن
روز دگر به كندن دل زين و آن گذشت