منظورم این نبود که مناسب این تاپیک و تقسیم بندی آن نیست. بلکه با توجه به مشخصاتی که از آبستره میدانیم، خیلی در آن حیطه نمیگنجند.
منظورم این نبود که مناسب این تاپیک و تقسیم بندی آن نیست. بلکه با توجه به مشخصاتی که از آبستره میدانیم، خیلی در آن حیطه نمیگنجند.
هرچند که ظاهرا هیچ دسته بندی ای به نام عکاسی آبستره وجود نداره (من که هرچی گشتم تو سایتهای مرجع مثل ویکیپدیای انگلیسی چیزی نیافتم.) ولی در صورتی که بخواهیم با توجه به تعریف هنر آبستره دسته بندی ای برای عکس ها هم قائل بشیم من فکر میکنم این عکس آخر من دقیقا در دسته بندی آبستره قرار میگیره.
هنر مجرد یا هنر انتزاعی (آبستره) به هنری اطلاق میشود که هیچ صورت یا شکل طبیعی در جهان در آن قابل شناسایی نیست و فقط از رنگ و فرمهای تمثیلی و غیر طبیعی برای بیان مفاهیم خود بهره میگیرد. (منبع: ویکیپدیای فارسی)
شما این عکس رو نمیتونید عکسی از آسفالت خیابان در نظر بگیرید چون هیچ جزئیاتی از آسفالت رو نشون نمیده بس به هیچ صورت و یا شکل طبیعی در جهان قابل شناسایی نیست. و من از رنگ و فرم این عکس جهت رسوندن مفهوم سرعت استفاده کردم.
هرچند که فکر میکنم عکس های آبستره میتونند هیچ مفهومی رو هم بیان نکنند. و بیشتر تکیه اونها بر نمایش فرم ها و بافت ها باشه.
آقای دکتر عزیز من که هر چه در تاپیک ها و دسته بندی های عکاسی گشتم دسته بندی مناسب دیگه ای برای این عکس نیافتم. میشه لطف کنید و یک تعریف واضح و روشن از عکس های آبستره برامون داشته باشید. و بگید که این عکس آخر من از نظر شما بیشتر در چه دسته ای قرار میگیره.
ممنون
طبق همین تعریفی که فرمودید، در عکس آبستره نباید موضوع اولیه یا اصلی قابل تشخیص باشد. نه اینکه معما طرح کند و برخی بتوانند حدس بزنند و برخی نتوانند. بلکه منظور این است که بیننده را وارد دنیای جدیدی کند که فارغ از موضوع اولیه است. در واقع شما قسمتی از موضوع اولیه را مجزا و مجرد میکنید تا مفهوم و برداشت جدیدی در ذهن بیننده بسازید.
در عکس شما، چنین مفهوم جدید و مجردی قابل حصول نیست. چرا که ذهن هنوز جاده را درک میکند و پیرامون آن، مفاهیم را برداشت میکند.
تقسیمبندی عکسها در تالار گفتگو اصلا موضوع بحث ما نیست. اصلا این تقسیم بندی های تالار خیلی هم دقیق و یا مفید نیستند. به تدریج مشغول اصلاح ساختار این قسمت هستیم. برخی از تقسیم بندی ها حذف میگردد و برخی با یکدیگر ادغام خواهد شد.
درود
نه ويكي فارسي و نه ويكي انگليسي سايت مرجع و معتبري نيستن دوست گرامي
اصولا فلسفه ي شكل گيري همچين سايتي بر مبناي همه چيز از همه جا هست. بيشتر موضوع اين سايت دسترسيه نه مرجع بودن.
شما این عکس رو نمیتونید عکسی از آسفالت خیابان در نظر بگیرید چون هیچ جزئیاتی از آسفالت رو نشون نمیده بس به هیچ صورت و یا شکل طبیعی در جهان قابل شناسایی نیست.
فكر نميكنيد داريد خيلي تند ميريد؟
هنر كه رياضي نيست اينجوري مكانيكي باهاش برخورد بكنيم و گزاره ها رو نظير به نظير مقايسه كنيم
حتي در مكاتب و سبك هايي كه به صورتي روشن و آشكار متفاوتن هم مرز كاملا مشخصي وجود نداره و فرآورده ها نسبي سنجيده ميشن.
جسارتا توصيه ميكنم كمي در مورد مكاتب و سبك هاي هنري مطالعه ي معتبر و دقيق تري داشته باشيد.
پ.ن:اگر بنا به تعريف خودتون هم از هنر آبستره بخوايم به عكس نگاه كنيم در اولين نگاه نشون ميده كه آسفالت و خط كشي ترافيكي روشه
آن کس که نداند و بداند که نداند/لنگان خرک خویش به منزل برساندآن کس که نداند و نداند که نداند/در جهل مرکب ابدالدهر بماند
گالری عکس بهنام صفرزادهNikon D600, Nikkor 24-70, Nikkor 70-200 VR II, Nikon SB-900, Nikon SB-800 2x
سلام
لطفاً جملهای که در ادامهاش توضیحی برای درک بهتر آمده است را به تنهایی نقل قول نکنید.
برداشت این یک جمله [به تنهایی] بازتاب مفهوم کل پست 73 نیست.
بنده فکر میکنم موضوع اولیه، ایراد ندارد که درک شود بلکه نباید این درک در وهلۀ اول حاصل شود. یعنی بیننده ابتدا باید درگیر ویژگیهای بصری اثر شود که ممکن است یک ترکیب بصری خلاق و زیبا باشد یا یک ریتم ساده و یا .... اما بعد از تحلیل فرم و شکل اثر نکتهای از جسم، فضا یا هر چیز دیگری کشف شد مانعی ندارد.
-------------------------------------------------------------------------
در رابطه با بحث آبستره و انتزاعی (پست 22 +) لطفاً دوستان اگر نظری دارند بفرمایند، خوشحال میشم بحث مترادف بودن انتزاع و آبستره یا متفاوت بودن این دو به سرانجامی برسد.
.
جناب مبين علي، به تحقيق با تعريفي كه ارائه داده ايد، پست قبلي شما آبستره است و موضوع اوليه يا اصلي قابل تشخيص نيست.
عكس ها را در اين تعريف جاي نمي دهيد؟ به كار مديران در تائيد چنين عكسي ايراد ميگيريد؟ يا تذكر آيين نامه اي مي دهيد؟
با كمال احترام
آن کس که نداند و بداند که نداند/لنگان خرک خویش به منزل برساندآن کس که نداند و نداند که نداند/در جهل مرکب ابدالدهر بماند