سلام بر دوستان خوب بخصوص مهرداد و فرهاد عزیز که این تاپیک را پیگیری میکنند. من چند سوال دارم که خودم جواب هایشان را درست نمیدانم. اما چون گهگاهی در ثبت هایم خواه ناخواه به این حیطه وارد میشود دوست دارم این موارد را بهتر بدانم...........
در این سبک عکاسی فرد یا طراح میبایست خود را به دیگران بفهماند یا باید بستری را آماده کرد تا دیگران بفهمند هر آنچه که میخواهند؟
آیا الزاما میبایست قواعدی را رعایت کرد؟ همچون حرکت در حدود سبک هایی که در جوامع بشری و در دورانی بوده اند و تمام آثار نشات گرفته از محیطی بوده که آنها در آن میزیسته اند؟ یا نه میبایست سیر آن آثار را فهمید و شناخت و در هنگام ثبت با استفاده از تجارب دیده شده در گذشته یا حال ( از دیگران ) در هنگام ثبت یا خلق فقط خودمان باشیم نه دیگران؟
در مورد رنگها من هم اعتقاد دارم که میبایست آثارشان را فهمید البته با توجه به موقعیت زمانی و مکانی که در آن هستیم.... بطور عموم این جمله از مهرداد را کاملا قبول دارم این داستان رنگها خود دنیایی است
آیا در این سبک عکاسی باید مخاطب را به سبکی که در آن هستیم ( هر سبکی که در عکاسی مفهومی هست ) راهنمایی کنیم سبک را معرفی کنیم و بدنبال آن خودمان را یک عکاس مربوط به آن سبک معرفی کنیم ؟ یا میبایست سیر ایجاد و گذر تمام سبک ها را شناخت به نقاط ضعف و قوتشان آگاه شد و با درکی درست از آنها در زمانه خودمان مفاهیم را حداقل در قالبی متعارف ارایه دهیم یا بیشتر از آن..... در قالبی نو ؟
یک عکس مفهومی هر چقدر از ابهام بیشتری برخوردار باشد تا آنجا که تمام افراد از کوچک و بزرگ به تفاسیر مختلف آن بنشینند..... موفقتر است یا هر چقدر ساده تر بیانگر موضوع عکاس باشد؟ این عکس را نگاه کنید...
[IMG]http://www.*******.info/files/p0bm7rn6mbc52w86755u.jpg[/IMG]
احتمالا این جمله را شنیده اید یک نخ سیگار دارم و هزار معمای لاینحل!
اگر قرار باشد با این موضوع عکسی را ثبت کنیم به همین سادگی آنرا انجام دهیم؟ یا هر چه پیچیده تر آنرا اجرا کنیم در عکاسی مفهومی موفق تریم؟ ( لطفا از بابت یک کار بی ایراد به این عکس نگاه نکنید فقط یک ثبتی است برای اینکه منظورم را بهتر برسانم و برای همین تاپیک.... )
شاید خیلی از پاسخ های من در پست های قبلی دوستان باشد اما نمیدانم چرا قانع نمیشوم که عکاسی مفهومی حتما میبایست رنگ و بوی کارهای دیگران را داشته باشد. یا در حیطه سبک های دیگران که میتواند تحت تاثیر محیطی دیگر و فرهنگی دیگر و شرایطی دیگر ایجاد شده باشند؟! من احساس میکنم با شناخت از کارهای دیگران و با مطالعه روی فرهنگ ها و جوامع با توجه به محیط و جامعه ( هر فردی که میتواند هر جایی باشد ) بهتر بتوان به اجرایی در این سبک رسید تا با دقت روی فقط سبک های دیگران ( فارغ از اثر محیط یا جامعه ای که در آن می زیسته اند ) چون در غیر اینصورت چیزی همانند آن خواهد بود که فردی ( از کشور فرضی چین ) نان بربری برای اهالی نیویورک پخت کند
بنظرم با رعایت موارد پیشین با مطالعه در زمینه های مورد علاقه با شنیدن موزیک در زمینه های مورد علاقه با تحقیق میدانی در زمینه های مورد علاقه وووووو بهتر میتوان به پرورش استعدادی در این زمینه رسید......
شاید بطور کلی برداشتی نادرست از این سبک عکاسی دارم؟ نمیدانم؟
ممون از صرف وقت برای خواندن این چند سطر و ممنون از پاسخ دوستان
پاینده باشید