نوشته اصلی توسط
sherlockHolmes
میدونید مشکل من کجاست که منظور عکس رو درک نمیکنم .بزارید خودم بگم . من وقتی از یه گله گوسفند عکس میگیرم هدفم این نیست که کسی که عکسم رو میبینه به دنیای حیوانات فکر کنه و اگه جاده ای هم در گوشه کادر گنجانده بشه , مخاطبم به زور بفهمه که دنیای زیبای حیوانات توسط بشر دو پا تخریب شده (جالبه که موضوع تقابل انسان و طبیعت موضوع 51% عکس های مفهومی هست ) . من وقتی عکسی میگیرم صرفا به این فکر میکنم که بیننده در لذت دیدن این منظره با من شریک بشه . یا اینکه خودم بعد ها با دیدن این عکس درا ون حال و هوا قرار بگیرم . شاید من سقفم رو کوتاه میگیرم ؟ مثلا در مورد عکس جاری نظر من اینه که عکاس به لبه استخر رفته و توجهش به نور جلب شده و ترکیب زیبای نور و استخر با پاهاش یه زاویه جدید . این زاویه رو ثبت کرده و ... نتیجه یه عکس جالب شده .اما نتیجه من نماد سازی چه در سینما چه در شعر دوره خودش رو طی کرده و ابزار زدن حرف های پند آموز مقاله است و گرافیک و عکاسی رو من شخصا صرفا برای زیباییش میخوام . آیا من سقفم رو کوتاه میگیرم ؟