این بار یک مجموعه عکس از مجموعه عکسهایی که برای مسابقه هفتگی فروم ارسال شده بود، برای تحلیل و نقد در معرض دید دوستان قرار میگیرد:
مشتاق خواندن نظرات و تحلیل های دوستان هستیم ...
این بار یک مجموعه عکس از مجموعه عکسهایی که برای مسابقه هفتگی فروم ارسال شده بود، برای تحلیل و نقد در معرض دید دوستان قرار میگیرد:
مشتاق خواندن نظرات و تحلیل های دوستان هستیم ...
عكس اول كه شامل ستوني ايستاده است پرسپكتيو و تركيب بندي جالبي دارد و در نظرم زيبا آمد اما دوتاي ديگر هيچ ... و شايد همين بود آن داستاني كه دنبالش بودم .
ممنون از بابت انتخاب اين مجموعه براي نقد.
نمیدونم چرا، ولی عکس سوم (دو ستون کنار هم خوابیده) یه جورایی برای من تقابل سنت و مدرنیته هست! یه جور تلخیی هست که بدون دلیل دوستش دارم! (نه از جنس قهوه اسپرسو، بلکه از جنس بوی تند دود آتش در شب سرد زمستانی)
سرما و گل و لای از یک طرف و تیرهایی که امید است برق را بردوش خود حمل کنند از طرف دیگر
حتی اون رد لاستیک ماشینها برای من خیلی حرف ها دارد
-----
پ ن : وای اگه جای اون تخته سنگه (در سمت راست و نزدیک به بالای تصویر) یه کتاب مدرسه ای بود میتونستم هزاران هزار خط در وصف این عکس مطلب تایپ کنم
دو جنازه در کنار گودالی در انتظار تدفین...
دو تنهای تنها در بیابانی سرد...
اما برخواستن یکی دراین گورستان،
امیدی تازه در دل می پروراند...
درود
این مطلب رو مینویسم ولی رای به خیال پردازی بنده ندید :)
در عکس اول دو ستون نمادین با جهت مخالف کنار هم قرار گرفتند و در عکس بعد همسو شدن که نتیجه همسو شدن ( تعاون همبستگی و نوع دوستی) عروج و پیشرفت هست که در ستون سوم ظاهر شده...
یه پیام خیلی زیبایی از این عکس ها گرفتم و اون اینه که همسو جامعه امروز به نفع نسل آینده و سبب تعالی اون میشه.
سلام
تحلیل خاصی روی این مجموعه ندارم
اما ادیت بسیار بسیار بد در عکس دوم به نحوی که بقایای تیر ایستاده حذف شده در اون کاملا واضحه ، چشم رو آزار میده
سلام
در نگاه اول که اصلا عکس های زیبائی نیستند شاید بشود با زور چند تا مفهوم بهشان چسباند و حتما هم عکاس مفاهیمی را در نظر داشته ولی موفق نشده است. یک کم بیشتر دقت می کنی یه جور حس بدبختی به آدم دست میده!
به هر حال به نظر می رسد تلاش بیشتری لازم دارد تا بتواند عکس هائی بهتری را ارائه دهد.
(کلا هم عکسی نیست که بتوان در خارج از جامعه عکاسان به کسی نشان داد و ادعای عکاس بودن را داشت یا کسی بخوا اونو به دیوار سالن پذیرائی نصب کنه.)
اگه زیادی و کلی انتقاد کردم منو ببخشید شاید من این روزا حال خوشی ندارم و نمی تونم با این مجموعه کنار بیام.
آذري
چیدمان عناصر بصری مثل خطوط در عکس اول باعث ترغیب من به بیان احساسم در مورد اون شد
ستونها در انتظار تولد!
سلام
ضمن تشكر از جناب دكتر روشن براي انتخاب اين مجموعه زيبا :
در اولين نگاه به اين مجموعه من به نوعي غم و اندوه را در درون ضمير خود احساس ميكنم چنانچه با يك ديد سور رياليستي به اين مجموعه نگاه كنيم براي من حقيقت مرگ تداعي ميشود جايي كه در عكس اول شخصي را در قالب يك تير چراغ برق ميتوانم متصور شوم كه در سوگ مرگ عزيزان خود و در كنار آنها ايستاده است. در عكس دوم و سوم تير برق ايستاده كه همان نماد انسان عزادار است ناپديد ميشود و به عبارتي در روزمره زندگيش غرق ميشود و دو تا تير برق افتاده به دست فراموشي سپرده ميشوند و اين همان حقيقت زندگي امروز ما انسان هاست. به آقاي اسماعيلي هم براي اين ديد زيباييي كه دارند تبريك ميگم
قبلا هم نظرم رو در مورد این مجموعه گفته بودم. شاید بشه به زور مفاهیمی رو بش نسبت داد ولی عکس مفهومی خوب عکسیه که هر کسی بتونه منظور عکاس رو ازش برداشت کنه، عکسی که خودش حرف خودش رو بزنه.
اینکه اعضای فروم برداشت های مختلفی از این مجموعه داشتند هم مدرکی برای حرفم. "تقابل سنت و مدرنیته" ، "تعاون و نوع دوستی" ، "مرگ و عزاداری" ، "انتظار تولد" و...
شاید اگه به عنوان برنده عکس هفته انتخاب نمیشد کسی دنبال منظور عکاس در این مجموعه نمیرفت.
البته این نظر کسیه که هنوز یک سال نیست عکاسی رو شروع کرده. ممنون میشم اگر آقای دکتر روشن و آقای اسماعیل زاده نقد و نظر خودشون رو در مورد این مجموعه بنویسند.( البته قبلا از آقای اسماعیل زاده خواهش کرده بودم ولی جوابی جز تفاوت سلیقه ها نگرفتم.)
D810 -- 24-120 -- Tamron 15-30 -- Tamron 150-600 -- 20 f/2.8 -- 70-300 VR -- 35 f/1.8 -- Tamron 19-35علیرضا اخلاقی