صفحه 2 از 3 نخستنخست 1 2 3 آخرینآخرین
نمایش نتایج : از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29
Like Tree155تشکر

موضوع: نقد عکس شماره ۴۱

  1. #11
    كاربر همراه mehran_sh_t آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2010
    نوشته ها
    132
    تشکر شده
    638
    تشکر کرده
    481

    پیش فرض

    اقاي مهران موافق نيستم ، من با قسمتهاي بولدشده موافق نيستم. فكرميكنم ازانجاكه اين ذهنيت شماست درباره زن امروزي ، ازاين عكس هم چنين نتيجه گرفته ايد. گرچه اگرواقعا اين عكس همين منظورراداشته باشد ،كه بعيدميدانم ، درانصورت ،پس من كل اين عكس راازنظرمعني قبول نخواهم داشت.چراكه به نظرم باقيماندن سايه اي اززن امروزي فقط شعارهست. زن ديروز چه داشته بيشتر؟ جز اينكه درخانه به سابيدن و شستن وپختن و زبان بستن و... اكتفاميكردهاست، به چه ميباليده ست؟ اينهاالبته ارتباطي با نقدعكس ندارد. اما بانقدشما ،چرا. ارتباط دارد.
    ازانجاكه معتقدم زن امروزي ، پله هاي زيادي جلوتررفته از ديروز( ديروزكجا زن انديشمندو معلم وپزشك وعكاس و... بود؟!) ، اين عكس فاقداين معني ست كه شما فرموديد. ممنون وببخشيد.
    کیاوش عزیز
    چیزی که من گفتم، چیزی بود که در عکس دیدم (اینکه پیش زمینه ذهنی من توش تاثیر داشته بدون شک درسته)
    من در تصویر زنی ندیدم، جز چکمه و چترش (به شخصه چکمه رو جزء ظواهر جذاب زن می دونم!) و فقط سایه اش رو دیدم، پس زن نیست و سایه اش هست، حالا من یکم آب و تابش دادم که زیاد شه!
    شما می تونید از روی عکس بگید چیزی که من میبینم اشتباهه و معنی دیگری داره (به فلان دلیل و ...) اینکه شما یک عکس رو از لحاظ معنی قبول دارید یا نه، اگر هم جزئی از نقد عکس باشه، بعد از نقد میاد (اگر دقت کنید من هم در هیچ جا از نوشته ام نگفتم که موافق و یا مخالف این فکرم، البته در ادامه میگم) شما هم می تونید برداشتتون از عکس و یا نظرتون درباره این که عکاس چرا این عکس رو گرفته (چی میبینید) بگید، اینکه نظرش درسته یا نه واسه بعدشه
    اینکه در مورد ذهنیت من گفتید، نادرست نبوده، ولی درست هم نبود، مساله ایه که مدتیه درگیر اونم. بقیه حرفاتونم در مقایسه با زن دیروز و امروز به دو دلیل در اینجا ادامه نمیدم، یکی اینکه خودم هنوز اعتقاد ثابتی ندارم که بخوام ازش دفاع کنم، دوم اینکه خارج از بحث نقد عکس میشه. اگر مایل به متعاقد کردن من هستید ( ) در جای دیگه بحث می کنیم


    ** با اون ببخشید آخرتون مشکل دارم ;) اینطوری منم معذب می کنید!
    ویرایش توسط mehran_sh_t : Sunday 9 June 2013 در ساعت 19:26 دلیل: تکمیل پست
    kiavash، Moty و egzoz111 تشکر می‌کنند.
    Mehran Sheikholeslami

    طراحی وبسایت : Mehran-SH.IR
    گالری

  2. #12
    كاربر ويژه kiavash آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    نوشته ها
    2,384
    تشکر شده
    10519
    تشکر کرده
    8926

    پیش فرض

    سلام دوباره
    عكسي كه احتمالا بايد در مكتب سوررئال دسته بندي شود. غيرازاين نيست. عكاس درويزورچنين صحنه اي رانديده كه شاترراچكانده باشد. حداقل دوسه تصوير را درهم اميخته تا يك اثرسوررئال خلق شود. سبكي كه دران دليل وبرهان براي فرار تخيل از مرزبندي هاي علت ، بوجودامده است. براي اينكه هنرمند خيالات و تصورات بي انتهاي خودرا فارق از هرگونه جبر برهان ، خلق كند! پس نميتوان بدنبال دليل ومدرك ونتيجه افتاددر اين اثر. هنرمنداثري را خلق كرده با دلايل خلاقانه ونه عقلي خود( من نميدانم دانسته بوده يا نادانسته ؟!!) براي ديدن. دراينجا(اين مكتب) نميتوان به دنبال توضيح وعلل بود ، كه درغيراينصورت هم صدالبته از اين حيطه( سبك هنري) خارجيم.
    بايد اثررا ديد و لذت بردوهرشخص ، بسته به تخيلات خود ، وذوق هنري خود ، برداشت هنري خودرا ازاثر كند. همانگونه كه در يك داستان يا سينماي باز، سناريست پايان داستان را برعهده بيننده ياخواننده واميگذارد. وحتما ويقينا انانكه ازاين مكتب هنري لذتي نميبرند نيزاز دراين عكس بدنبال چيزي نباشند. به خصوص منطق...
    ممنون
    farsad، ahmad.abaee، Moty و 3 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  3. #13
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    September 2011
    نوشته ها
    243
    تشکر شده
    1670
    تشکر کرده
    2579

    پیش فرض

    سلام دوستان٬

    به عنوان یک خانم با دیدن این عکس چیزهای بسیاری از ذهنم گذشت . عکس به گمانم بسیــــار سمبلیک و جالب آمد. به زاویه عکس اگر دقت کنید عکاس در ارتفاعی بالاتر از زن قرار دارد و در زیر سقفی هست. ( در مکانی که عکاس هست اثری از قطرات شدید باران و خیسی نیست)‌. به عبارتی عکاس این حس را منتقل میکند که سوژه را با نگاه تیز بین خود در آن خلوت شکار کرده. . . و به بیان مفاهیم بسیار جالبی پرداخته .

    پترن تیره با ته مایه خاکستری ای که در پس زمینه قرار دارد برای من تداعی کننده روزمرگی و یکنواختی و تیرگی زندگی امروزیست که با شیبی که عکاس به آن داده حالتی از تنزل را تداعی میکند .
    تنها بودن زن در این پس زمنیه خاص٬ جامعه ای در حال سقوط و نا بسامان (شرایط آب و هوایی نامساعد) را به تصویر کشیده و او که در این شرایط خاص تنها است(در عکس تنها هست)‌.

    اما با وجود همه آنها نحوه راه رفتن زن و قامت او که از سایه او مشخص است و نحوه پوشش او و رنگ چتر اون نشانه های جالبی هستند :
    اول اینکه با تمام این اوصاف و در آن شرایط٬ زن که به نظر جوان می آید ٬‌با قامتی بلند و محکم قدم بر میدارد٬ رنگ چتر او نشان از جسارت او و رضایت و شادی او دارد (اگر دیدی روانشناسانه داشته باشیم نارنجی حاکی از رضایت است و تداعی کننده رضایت از شرایط موجود. حتی فکر کردن به رنگ نارنجی نیز رضایتی درونی ایجاد میکند) که من نمیدانم عکاس عامدا این رنگ را انتخاب کرده و یا نه! اما این برداشت را می توان داشت.
    و با وجود شرایطی که هست او مروعوب آن نشده و و همچنان استوار و شاد به راه خود ادامه میدهد . راه رفتن او در بین خشکی و گودال آب هم برایم جالب بود. نه به گودال آب نزدیک است نه به کنارهای به ظاهر امنی که سقفی است برای آن باران و هوای به ظاهر نامساعد . ترجیح داده از امن ترین مکان ممکن و از چتر خودش برای در امان بودن از باران استفاده کند در صورتی که میتوانسته مسیر خشک را انتخاب کند . پس با وجود زیبایی های ظاهری به عنوان یک زن٬ به حد مرز خود در این شیب تندی که در آن است ٬ واقف است و آگاه.

    هر چند که چشمانی که آن زن را به نظاره نشسته٬ از آن همه جسارت و استقامت و استقلال چیزی جز ظواهر زنانه نمی بینید: چکمه و رنگ تند چتر او که کمی نیز با اور سچوریت شدن بر آن تاکید شده . . . و در یک کلام خود او را اصلا نمی بینـــد !‌ همین که یک زن هست٬ و به واقع در ذهن این چشمان نظاره گر٬ شبهی از یک جنسیت ٬ کافیست ! و آنهم از گوشه ای پنهان در زیر سقفی به ظاهر امن !

    به ظاهر در آن مکان کسی نیست و زن تصور آن را هم نمی کند که کسی اینچین اون را به نظاره نشسته باشد.

    انتخاب این زوایه خوب٬ و نحوه کادر بندی٬ و غالب بودن رنگی طوسی در کل عکس٬ همه٬ بر سنگینیه فضای حاکم بر عکس و راز آلوده بودن چنین مفهومی در عکس به نحو زیبایی افزوده اند. ته مایه سبزی که در عکس به کار رفته در تکامل با رنگ نارنجی و نسبت آنها٬ نشان از هنر عکاس و مطلع بودن او از تاثیر رنگها بر هم داشته و به نظر من با این ترفند هنرمندانه توانسته تعادلی را که در عکس به دلایل دیگر کمی از دست رفته٬ دوباره به عکس برگرداند.

    بنده در آخر عرض کنم ٬ منظورم از توصیفی که در اینجا کردم به هیچ عنوان خود عکاس نبوده و جسارتی خدمت ایشان نکرده. بلکه مفهومی که احیانا عکاس قصد داشته به توصیف آن بپردازد و یا بنده برداشت کردم را نوشتم. از اینکه چنین عکس زیبایی را به اشتراک گذاشتید ممنون.


    شاد باشید و سلامت
    ویرایش توسط marypm : Sunday 9 June 2013 در ساعت 22:08
    farsad، mehran_sh_t، Moty و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    میم مطهر
    وقتی میشود دنیایی را در نگاهی گنجاند . . .



  4. #14
    كاربر همراه mehran_sh_t آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2010
    نوشته ها
    132
    تشکر شده
    638
    تشکر کرده
    481

    پیش فرض

    سلام خانوم مطهر

    در نوشته تون کمی تناقض می بینم، میگم که اگر من اشتباه می کنم رفع بشه
    شما در ابتدا از استقامت و جسارت او گفتید. بعد در ادامه گفتید که عکاس: از آن همه جسارت و استقامت و استقلال چیزی جز ظواهر زنانه نمی بینید. و در انتها گفتید که مفهوم احتمالی عکاس رو برداشت کردید و گفتید.
    دو جمله اولی که گفتم (از قول شما) با هم جور در نمیاد، اگر هر دو از دید عکاس باشه
    Mehran Sheikholeslami

    طراحی وبسایت : Mehran-SH.IR
    گالری

  5. #15
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    September 2011
    نوشته ها
    243
    تشکر شده
    1670
    تشکر کرده
    2579

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran_sh_t نمایش پست ها
    سلام خانوم مطهر

    در نوشته تون کمی تناقض می بینم، میگم که اگر من اشتباه می کنم رفع بشه
    شما در ابتدا از استقامت و جسارت او گفتید. بعد در ادامه گفتید که عکاس: از آن همه جسارت و استقامت و استقلال چیزی جز ظواهر زنانه نمی بینید. و در انتها گفتید که مفهوم احتمالی عکاس رو برداشت کردید و گفتید.
    دو جمله اولی که گفتم (از قول شما) با هم جور در نمیاد، اگر هر دو از دید عکاس باشه
    سلام ٬‌

    در واقع من در عکس دو شخصیت می بینم یکی آشکار و یکی پنهان٬ و عکس را از سوی همین دو شخصیت توصیف کردم یکی از سوی خود آن زن : جسارت و استفامت و . . . و یکی از سوی چشمان پنهانی که به آن زن مینگرد٬ که او را تهی از آنچه هست میبنیند و صرفا به زنانگی اون توجه کرده.
    همه اینها میتواند مفهومی باشد که از دید عکاس گذشته و لزوما نگاه و تفکر واقعی یک عکاس با نگاهی که در عکسش نشان داده یکی نیست.برای همین هم اتفاقا بر خلاف صحبت شما ٬ در آخر تاکید کردم که بنده قصدم از بیان نگاه آن چشمان پنهان٬ به هیچ وجه خود عکاس نیست و قصد جسارت به عکاس را نداشته ام.

    در مورد اینکه فرمودید من برداشت خود را گفتم . . . خب . .. بله درست است . من برداشت احتمالی خود را گفتم به این جهت گفتم احتمالی زیرا من در ذهن عکاس نیستم و منظورم از به کار بردن کلمه احتمالی آنچیزی است شخص من از عکس دریافت کردم و ممکن است در ذهن عکاس جاری شده باشد و یا نشده باشد و حتم و یقین نیست. یک جلمه ساده بود فکر نمیکنم نکنه مبهمی داشته باشد.


    شاد باشید و سلامت
    میم مطهر
    وقتی میشود دنیایی را در نگاهی گنجاند . . .



  6. #16
    كاربر همراه mehran_sh_t آواتار ها
    تاریخ عضویت
    December 2010
    نوشته ها
    132
    تشکر شده
    638
    تشکر کرده
    481

    پیش فرض

    و در انتها گفتید که مفهوم احتمالی عکاس رو برداشت کردید و گفتید.
    اینکه این جمله رو تاکید کردم، برداشتم این بود که هر دو جمله شما از دید عکاس هستش. وگرنه منم قبول دارم جمله ساده ای هستش
    Mehran Sheikholeslami

    طراحی وبسایت : Mehran-SH.IR
    گالری

  7. #17
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    September 2011
    نوشته ها
    243
    تشکر شده
    1670
    تشکر کرده
    2579

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran_sh_t نمایش پست ها
    اینکه این جمله رو تاکید کردم، برداشتم این بود که هر دو جمله شما از دید عکاس هستش. وگرنه منم قبول دارم جمله ساده ای هستش
    من اونجا متوجه جمله خیلی نشدم و اینکه نکته مبهمتون کجا بود .چون در آخر فرموده بودید دو جمله اولی که . . . فکر کردم این جمله را به عنوان نکنه ای جدا گانه مطرح کردید. برای همین جداگانه پاسخ دادم. ممنون که توضیح دادید.
    میم مطهر
    وقتی میشود دنیایی را در نگاهی گنجاند . . .



  8. #18
    كاربر فعال ahmad.abaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    March 2011
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    943
    تشکر شده
    3550
    تشکر کرده
    3154

    پیش فرض

    سلام

    اولاً من در مورد عکاسی شدن این عکس توسط شخصی که زیرش امضا زده مشکوکم . بنظرم این عکس از رو از جایی گرفتن و دستمایه ایده خوشون کردن . بنظر چتر نارنجی روی عکس مونتاژ شده و باقی ماجرا . حالا نمیدونم ، تشکیک در مورد اصالت عکس چقدر ممکنه درست باشه،یا اینکه چه تبعاتی داشته باشه .

    اما در مورد عکس
    فضای سوررئال سنگفرشهای سبزخاکستری و سایه‌ی روحی زنانه که هوس کرده چکمه به پا کند و چتر به دست زیر باران قدم بزند . شبیه خوابهایی است که یک عاشق شکست‌خورده میبیند : جسمیتی که از دست رفته و تنها روحی نامرئی و سایه ای مخدوش باقیمانده است .

    در مورد نقدها
    با نظر کیاوش موافقم . فضای سوررئال که ربطش بیشتر با ناخودآگاه هنرمند و مخاطب است تا خودآگاهش این نقدهای جامه‌شناسانه و فلسفی را برنمیتابد .

  9. #19
    كاربر جديد paris.sheida آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2013
    نوشته ها
    3
    تشکر شده
    10
    تشکر کرده
    21

    پیش فرض

    من از ديدن اين عكس ياد اين نظريه فلسفي افتادم كه همه ما سايه ايي از واقعيت هستيم كه اون واقعيت رو نميبينيم و نمي دونيم چيه

    البته اينكه از چكمه زنانه و چتر نارنجي (كه بيشتر براي خانمهاست) استفاده شده حتما به زن بودن اشاره داشته
    به نظرم ميخواد بگه در جامعه زن موجوديتي نداره و فقط سايه ايي از اون موجوده و همچنين توجه بيشتر روي المان هاي جنسيتي اون هست تا خود واقعي يك زن و تفكر او (در جامعه)
    Moty، marypm، mim.navabi و 2 نفر دیگر تشکر می‌کنند.

  10. #20
    Moderator nmroshan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    February 2004
    محل سکونت
    mashad
    نوشته ها
    5,263
    تشکر شده
    38313
    تشکر کرده
    11580

    پیش فرض




    ممنون از دوستان بخاطر تحلیل‌های خوب‌شان. نکات اشاره شده را تکرار نمی‌کنم و فقط به چند مورد زیر بسنده می‌کنم.

    - در بسیاری از عکسها، دریافت مفهوم از عکس بستگی به پیش زمینه‌های فردی ما دارد. آنچه که ما از دنیا می‌بینیم، به صورت مستقیم بر درک مان از آثار جدید تاثیر گذار است. شاید در بسیاری از موارد بی مناسب نباشد که بجای تفحص در علل تفاوت این دریافتهای شخصی، به چرایی بپردازیم. اینکه اثر واجد چه خصیصه‌هایی است که آنقدر سریع و صریح، ذهن بیننده را به بازی می‌گیرد.

    - این اثر در ابتدای امر یک Case Study خوب در زمینه کامپوزیشن است و شاید این وجه، یکی از عوامل مهم تاثیرگذاری باشد. رعایت نسبتها، جایگذاری‌های دقیق، زاویه دید خاص، الگوهای تکراری، رنگها و کنتراست ویژه رنگها، همگی این اثر را به نمونه خوبی از یک اثر با زیبایی‌های بصری تبدیل کرده اند.

    - حذف سوژه و باقی ماندن سایه، مهمترین ویژگی تصویر ساخته شده است. اینجا نیز ذهن بیننده به بازی گرفته می شود. هر چیزی که با پیش فرضهای معمول ذهنی ما، تفاوت داشته باشد، در تصویر باعث تاثیرگذاری و گردش مداوم چشم و ذهن خواهد شد.

    - دوستانی که با روانشناسی تحلیلی یونگ آشنا باشند، می‌دانند که در آن، ناخودآگاه انسان به سایه تشبیه می‌شود. هر آنچه که خارج از خودآگاهی او باشد. در این تصویر هم انفکاک بین انسان و ناخودآگاه صورت گرفته و هم اینکه این از هم گسیختگی، به خاطر حذف جنبه خوداگاه صورت گرفته است. از دیدگاه روانشناسی، ناخودآگاه وجه مغفول و یا ناخواستنی شخصیت انسان است.

    - وجه مهم دیگر این تصویر، تاکید بر جنسیت است. وقتی این جنبه را با نکات بند قبل در نظر بگیریم، بحران جنسیتی شاید اولین چیزی باشد که به ذهن می‌رسد.

    ---------
    از همه دوستانی که در بحث شرکت کردند و نکات ارزشمندی را مطرح کردند، تشکر می‌کنم. در صورتی که به این نوع تصویرسازی‌ها علاقمند باشید، دنیای وسیع کارهای جری اولسمن و Gilbert Garcin، چیزهای زیادی برای آموختن دارد.

    -----
    اثر فوق کاری است از آقای با آرزوی موفقیت برای ایشان.
    farsad، Halalzadeh، office و 9 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    نعما م. روشن
    مقالات سایت عکاسی |وبلاگ (از عکاسی) | اینستاگرام : Nemaroshan

صفحه 2 از 3 نخستنخست 1 2 3 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •