پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
نقل قول:
مطالبی در مورد ارزیابی عکس ویرایش شده آقا رضا فرمودید. نوع این ارزیابی کاملا تکنیکی و براساس اصول ترکیببندی عکس بود. اما چرا در پایان فرمودید که این فقط نظر شماست؟
علتی که بی ارتباط با فضای فعلی حاکم بر این فروم نیست مانع از سخن صریح میشه
کنتراست
تکرار و ریتم
نقطه اوج
توازن
و سادگی مرتبط با کل
شروط اصلی یک ترکیب مناسب هستند . ( چه در نقاشی و چه در عکاسی )
کنتراست
یه صور مختلف بروز پیدا میکنه . گاهی با تیره و روشن شدن عکس
گاهی بوسله خطوط مورب
گاهی بوسیله منحنی هایی که بر خلاف هم قرار گرفتند
گاهی بوسیه اشیاء دور و نزدیک ( در اینجا درخت بزرگ در مقابل درخت کوچک )
مقصودم این است که دوستان فکر نکنند که مقصود از کنتراست یعنی بالا بردن لغزنده کنتراست در فتوشاپ
بلکه ضدیت و تضاد و تقابل در عکس خود یک کنتراست عالی است
تکرار ها
مانند تکرار ردیف وارد درختان . صف ها . خطوطی که با آهنگ مرتبی تکرار میشن معمولا به ترکیب بندی عکس کمک زیادی خواهد کرد و برای بیننده کشش خاصی رو تولید میکنه
در ویرایش این موضوع باید اهمیت بیشتری پیدا کنه .
نقل قول:
چه دلیلی داره که جزئیات برجسته بشن.این سئوال خیلی کلی هست.باید دید هدف چیست ایا اون چیزی که شما به عنوان زیبایی نام میبرید اصلا زیبا هست
این یکی از موضواعتی است که در ویرایش باید برحسته بشه . یعنی اگر در عکس دارای ریتم و تکرار هستیم این ریتم باید در ویرایش برجسته بشه
ابرها معمولا ریتم مناسبی در عکس ایجاد میکنند . باز هم مقصود از تاکید این نیست که ما درجه شارپنس رو زیاد کنیم . بلکه مقصود اینه که نوع ویرایش عکس و حتی رنگ باید به گونه ای باشه که چشم به سمت این تکرار کشیده بشه ( گاهی با کم رنگ کردن نقاط دیگر عکس )
نقطه اوج
در مورد نقطه اوج و خطوط و نقاط طلایی هم در مقاله ها و هم در فروم صحبت شده
توازن
در کنار نقطه اوج باید به توازن پرداخت . یکی از دلایلی که باعث شد بگم
نقل قول:
از نظر من عکس دوم اگر ویرایش خوبی نباشه حداقل منطق بهتری در اجزای تصویر ایجاد کرده
و تاکید بر خوب نبودن ویرایش کنم همین نبود توازن در مثلث بالا و سمت چپ عکس بود که به طور کلی خالی از هر چیزی بود )
در واقع عکس به نوعی دارای فضای بی استفاده شده
اما سادگی مرتبط با کل
یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خود
ترکیبی که ایده ال از نظر چینش تصویر باشه
حذف موضوعاتی که زائد به نظر میرسند
و در نهایت اینکه تمام اجزای تصویر از یک چیز حکایت کنند که در واقه معنای واقعی : سادگی مرتبط با کل " همین جمله آخری است
مثلا اگر قراره ویرایشی روی شخصی غمگین انجام بدیم و بخواهیم یک محیط غمگین رو شبیه سازی کنیم . باید تمام اجزای عکس رو به سمت رنگ های خاصی سوق دادو وجود رنگ های تند یا محرک حتی اگر کم باشه این حس رو از بین خواهد برد . یعنی رنگ تک تک اجزا باید با مفهوم کل تصویر همخوانی و ارتباط داشته باشه
همینطور حساب کنید که گاهی برخی اشیاء مزاحم در تصور وجود دارند که باید برداشته بشن یا حداقل حضور آنها در کل تصویر کم رنگ بشه
==========
اینها مسائلی بود که در هنگام عکاسی و در هنگام ویرایش باید به اون توجه بشه
یعنی ابتدا باید با عکس ارتباط برقرار کرد
هدف عکس رو سنجید
نقاط قوت و خط سیر عکس رو شناخت و سپس به برجسته کردن نقاط قدرتمند عکس بر اساس زبان عکس پرداخت ( منظورم از قدرتمند کردن صرفا برجسته کردن به حالت Bevel & Emboss نیست )
مقصود من از اینکه روی ویرایش جناب حسینی مثال زدم این بود که برخی از جنبه های ویرایش رو ( حالا خواسته یا ناخواسته ) قدرتمند دیدم
منتها اینجا در این فروم حداقل من یه ذره حس یتیم بودن میکنم. اینه که مجبورم در پایان عنوان کنم که
اینا همه نظر شخصی منه
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
اما هنر برای خواص و هنر برای عوام * گرچه شاید هر دو یک راه متفاوتی رو طی کنند اما در سطح بالاتر هر دو به هم خواهند رسید. یعنی یک اثر هنری موفق , اثری است که هم روی مردم عادی و هم روی یک کارشناس ( گرچه از جنبه های متفاوت ) تاثیر گذار باشه .
من با اين جمله شما کاملاً موافقم اصولاً نميشه به اين راحتی مرز بندی کرد.
چیزی که مشخص و واضح است اینکه حتی کارشناس مربوطه نیز تنها با مقایسه آثار مشابه قادر به رد یا قبول یک اثر است. یعنی برای یک کارشناس اشراف داشتن به مسائل هنری زمان خودش و نیز دوره های گذشته یک "باید" است . درحالی که یک فرد عادی نیازی به این باید ندارد و طبق حس یا کششی که به یک اثر پیدا میکنه دست به انتخاب میزنه
کاملاً مخالفم، ببينيد فقط اين نيست، منظور از مقايسه چی هست اينجا اينکه خوب يا بد رو مقايسه ميکنه که در هر صورتی شما بايد اون کار را ان زيپ کنيد تا بتونيد انليز کنيد(البته باید بگم که منظور من در موردContemporary art هست و گرنه عکس منظره که دیگه خوندن نداره)
اما کسی که به قضاوت مینشینه شاید هرگز قادر نباشد که شعری ولو در پائین ترین سطح شعر حافظ بگه . اما با مقایسه بین اشعار و شناخت ترکیبات و سخنان موزون و وزن و قافیه و تدبر در دوره های ادبی و شعری گذشته ( که به جهت مقایسه شاید تبدیل به قانون شده ) میتونه تا حدودی ( نه همیشه ) یک شعر خوب رو چه از جهت معنا و چه از جهت ظاهر و کلمات تشخیص بده
من هم همينو ميگم و قبلاً هم گفتم قرار نيست شما تمامه موارده تکنيکی رو که ياد ميگيريد در کارتون داشته باشين در غيره اين صورت که در اون کار چيزی به عنوان حس وجود نداره
فکر ميکنم در انتقل مفهوم مشکل دارم، من هم گفتم يک کارشناس يا نقد بايد اين اصول رو بدونه بايد بدونه وزن و قا فيه چی هست، اگر قرار بود همه چيز تجربی و به صورت مقايسه باشه که اصلاً هيچکدم از اين رشته هاي دانشگاهی شکل نمي گرفت
بزار 1 مثال بزنم
این یکی از کارهای Pieter Mondriaan هست
http://www.image-upload.net/images/5...3n2j0z8pzn.jpg
خوب وقتی کسی اصلا متوجه نشه این چی هست میخواد با چه چیزی مقایسه کنه
نمونه ها زیادن
jasper johns
robert rauschenberg
mark rothko
eva hess
و ...تا دلتون بخواد ایا به نظر شما همه این افراد فقط برای قشر خاصی کار کردن؟
خیلی از این افراد موضوعات کاریشون در مورد رسم و رسوم و فرهنگ جامئه هست.
اما تا زمانی که نتونید اثر اونها رو آنالیز کنید از کجامقایسه کنید.
خلاصه کنم شما گفتین برای برسی یک کار شما اون رو باکارهای قبلی که دیدین مقایسه میکنیمو دونستن علم وتکنیک زروری نیست چون در حال تکامل هست من میگم برای مقایسه شماگر چه میتونید به صورت حسی با کار برخورد کنید امالذوم اولیه مقایسه داشتن علم در اون زمینه هم هست حالا چه ادبیات باشه چه عکاسی چه نقاشی و هر هنر دیگری.
خب حالا به نظر شما چرا چنین اختلافی پیش میاد. آیا قوانینی که یکی یاد گرفته با قوانینی که دیگری یاد گرفته متفاوت بوده ؟ یا اینکه حتی این دو کارشناس هم دارای درک متفاوتی از آنچه دیدند و یاد گرفتند, هستند؟
خوب معمولاً در موارده اکدميک و تکنيکی همچين مشکلی پيش نمياد معمولاً زمانی که کار مفهومی ميشه که برداشتهاي متفاوتی میشه ازش داشت اون زمان هست که اختلاف پيش مياد که طبیعی هست چون ما تجربیات متفاوتی داريم و شايد چيزی (یا حسی)که من از يک اثر برداشت کنم با اون چيزی که شما برداشت ميکنيد متفاوت باشه.
شما جزو کدام دسته اید?
چون از من سؤال کرديد من هيچ گونه تقسيم بندی تو کارم ندارم اينطور نيست که بگم آره من اين کار انجام دادم فقط براي يک قشره خاصی.مخاطبه کار من ميتونی قشره خاص باشه ميتونه از افراده کوچه بازار هم باشه.
1 فایل پیوست
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
سلام دوستان
اين عكس غير حرفهاي مرا هم يك نظري بيندازيد
ممنون
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
فکر میکنم در مورد مقایسه , بین آنچه مد نظر من است و آنچه شما برداشت کردید , یک سوء تفاهم پیش آمده
منظورم از اینکه میگم : "یک کارشناس هم به مقایسه میپردازد " این نیست که حتما فلان عکس را بر میدارد و با تمام عکس های مشابه رو در رو میگذارد و بعد تصمیم میگیرد
این مقایسه در ذهن با توجه به تمام مسائل تکنیکی صورت میگیرد
به همین دلیل گفتم که :
نقل قول:
ی برای یک کارشناس اشراف داشتن به مسائل هنری زمان خودش و نیز دوره های گذشته یک "باید" است
یک کارشناس امور هنری علاوه بر اینکه باید اشراف کاملی به جریان های هنری زمان حال و گذشته ( حداقل در مورد هنر مربوطه ) داشته باشد باید زیاد دیده باشد و مقایسه کرده باشد
بسیاری از تاکید های المانی در هنر هم بدلیل همین مقایسه بوجود آمد . یعنی انسان طبق تجربه و با مقایسه بین آثار مثلا به این نتیجه رسیده که نقطه اوج یک عکس اگر به کنار تصویر نزدیک تر باشد دارای قدرت بیشتری است تا در وسط
یعنی حتی اینگونه قوانین هم به علت تجربه و مقایسه با سایر آثار , اکنون به عنوان قانون درآمده ( البته قانونی که در هر لحظه میتوان آنرا نادیده گرفت )
=======
بحث جنبش های هنری در غرب نیاز به مقدمه چینی دارد . یعنی همینطوری نمیشه نمونه ای از آن را برای مثال ارائه کرد
شما آثاری را انتخاب کردید و به عنوان نمونه اینجا قرار دادید . نمونه های فراوانی برای مقایسه با این گونه آثار میتوان پیدا کرد
من میتوانم نمونه ای بی نظیر برای شما مثال بیاورم که شاید حنده دار باشد و به هیچ عنوان مقایسه پذیر نیست
نمایشگاه عکس "رابرت بری" نمونه ای بی نظیر بود
در این نمایشگاه هیچ عکسی وجود نداشت . حتی یک قطعه عکس کوچک
رابرت بری تنها با انتقال حس در کنار فضاهای خالی , حس حضور عکس رو به مردم القاء میکرد
یک نوع هیپنوتیزم
اما مسئله این است که این کار در زمان خودش دارای ارزش بود.( یا حداقل مورد توجه قرار گرفت) . الان هر کس این کار را بکند احتمالا دیوانه ای بیش نیست
بنابراین هنر غرب و درک کش و قوس آن نیاز به مقدمه چینی دارد و باید علت و اسباب آنرا شناخت
اگر قرار باشد فقط یک اثر از یک جنبش هنری را انتخاب کنیم و آنرا در زمان حال ارائه دهیم , مطمئن باشید که حتی اساتید فن هم آنرا رد خواهند کرد . یعنی به صرف تکنیک یک هنر نبیاد آنرا ارزشمند تلقی کرد و یا کسانی را که آنرا مردود میدانند , مواخذه کرد
این عکس اثر Man Ray است
http://www.metmuseum.org/toah/images/hb/hb_69.521.jpg
عکسی است که در موزه نگهداری میشود. اثر خارق العاده ای است . اما این اثر وقتی ارزشمند است که بدانیم چه داستانی در پشت آن هست. وگرنه هر کس که فکر کند این عکس به خاطر خط و خطوطش مشهور شده در اشتباه است. اگر من مثل این اثر را امروز به یک مسابقه بفرستم و داستان احتمالی آنرا تعریف نکنم و داور محترم هم آنرا رد کنید من نباید هیچ اعتراضی بکنم. و نباید بگویم که فلان داور چیزی حالی اش نبوده. این اثر به خاطر المان ها و قرار گیری عناصر در جای درستش انتخاب نشده . یعنی اصلا جنبه تکنیکی ندارد . یک داور صرفا آکادمیکی حتی هزار سال دیگر هم نمیتواند چنین اثری را قبول کند
در اینگونه موارد , علمی که صرفا به مسائل تکنیکی میپردازد , راه به جایی نخواهد برد. هنر تمام ظرافتش به این است که نمیشود صرفا به جنبه تکنیکی موضوع پرداخت. و جالب اینکه ما در هنر در هر لحظه دارای آفرینش چیزی نو هستیم . یعنی اگر من اثری ایجاد کنم که فعلا هیچ قانونی در موردش نوشته نشده , اگر مورد استقبال عمومی قرار بگیرد ممکن است بعدا برای این اثر هزار قانون نوشته شود
بنابراین مسئله مقایسه و اشراف به جنبش های هنری همانگونه که گفتم یک "باید" است . مقصود از مقایسه یعنی مقایسه با تمام چزهایی که دیده و شنیده و درک کرده . نه اینکه حتما نمونه عکسی درست مطابق نمونه حاضر باید وجود داشته باشد تا مقایسه کند
اگر قرار بود مقایسه فقط با آثار مشابه صورت بگیره آنوقت اشراف به جنبش های هنری گذشته و حال بی معنی میشد . ولی به هر حال این مقایسه رکن اساسی انتخاب است . مقایسه با قوانینی که نوشته شده , مقایسه با نمونه های دیده شده , مقایسه با هدف جنبش هنری حاضر درآن و ... .
گاهی نیز پیش می آید که یک اثر هنری به علت نداشتن نمونه ای مقایسه پذیر , در زمان خودش , رد میشود اما بعدها با آفرینش نمونه های مشابه , دوباره مورد توجه قرار میگیرد. به نظر شما چرا اینگونه میشود؟ آیا علم آن روز توانایی شناخت این اثر را نداشته ؟
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
الان منظور شما رو بهتر متوجه شدم.
بحث چی بود به کجا رسيديم.
الان اين مسئله خيلی کم اتفاق مييفته.ممکه يک عده مخالفت کنند يک عده موافقت،
اما در مورده اينکه داستانه اون عکس رو فهميدين و نظره شما رو عوض کرده بگم
الان در حال حاظر وقتی کسی پروژه ی رو شروع ميکنه از همون اول در کنارش تمام کارهایی رو که انجام داده تمام مواردی رو که امتحان کرده
تمامه اون چيزهایی که به ذهنش رسيده رو مينويسه(thought process)
به صورتی که وقتی کار تموم ميشه يه مقاله 200 صفحه ای هم کنارش هست.
ميتونه به کمک اون نوشتها توضيح بده و کارش رو توجيح کنه.بگه از کجا شروع کرده و هدفش چی بوده.
به قول یکی از اساتید اگر شما 20 ساعت برای خلق یک اثر صرف کردید بیننده هم باید همون مقدار زمان بزار برای ارتباط برقرار کردن با اثر.
همین جا یک عده هستند که میگن ایا کارهای ونگوگ باعث شهرتش شدن یا داستان زندگی اون.اونها میگن افراد بیشتر تحت تاثیر زندگی ونگوگ هستند.که البته معمولا نفی میشه چون تاثیر کارهای ونگوگ به عنوان اغاز گر یک راه جدید کاملا واضح هست.
معمولاً اينکه کاری از طرفه گرهی قبول نشه کمتر در ضمينه طراحی يا نقاشی پيش مياد
چون هنرمندن مينيماليست به قوله معروف تهشو در آوردن تا به صورتی که به قوله شما شده يک قاب خالی يا يک بوم با چند تا نقطه.
اما الان در حال حاظرخيلی وقت هابحث سر مجسمه ها و کارهاي اينستاليشن پيش مياد. اين مسئله هم از زمان Marcel Duchamp در 1920اين کارهارو به عنوان art معرفی کرد شروع شد و هنوز ادامه داره.هنوز بحث هست که اثر هنری چی هست و چه ویژگی هایی باید داشته باشه.
http://www.image-upload.net/images/p...duoyh1vllb.jpg
http://www.image-upload.net/images/3...xdhtncfn48.jpg
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
البته باید اضافه کنم دلیل صحبت من در مورد تکنیک دلیل بر بی اهمیتی مقایسه یک اثر به صورت اکسپرسیونیتی نبود.
چون اصولا سبک کاری خودم به صورت مینیمالیست و کانسپچوال هست که تکنیک درش نقش خیلی کمی داره.
مثلا یکی از هنرمندان مورد علاقه من david shrigley هست که طراحی هاش رو هر کسی میتونه انجام بده و اصلا تکنیک سختی نداره.
http://www.image-upload.net/images/s...ycdtnhm253.jpg
http://www.image-upload.net/images/h...o4nnqizevd.jpg
lol
http://www.image-upload.net/images/t...b6f1nzrxxf.jpg
در مورد ارزش و اهمیت تکنیک فکر کنم این جمله پیکاسو کفایت کنه که میگفت من زمانی که 21 سالم بود مثل رافائل طراحی میکردم اما تمام طول عمرم طول کشید تا بتونم دوباره مثل یک بچه طراحی کنم
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما
سلام خدمت عزیزان
میخواستم نظر دوستان رو در مورد عکس زیر و نوع ویرایشش بدونم
ضمنا" من چون تجربه ای در این نوع عکاسی ندارم ، ممنون میشم دوستان نظرشون رو در مورد نوع عکاسی و زاویه و نور و ... هم بفرمایند :
http://myup.ir/files/s0511j1ey0i6lnm081c4.jpg
این هم ویرایشی که خودم (که فقط با یکی از فیلترهای فتوشاپ انجام دادم)
کد:
http://myup.ir/files/lw0zoi0go7vkgnborx17.jpg
فکر کنم از ویرایش خودم معلوم باشه که چه نتیجه ای مد نظر هست (در واقع لازم نیست همه چیز مثل عکس اصلی بمونه و فقط نتیجه مهمه که جالب و خوشایند باشه)
ممنون :::happy:::
پاسخ: ویرایش پیشنهادی شما