سلام
http://www.picbaran.com/files/5rv08o46r5e0swhthp4h.jpg
نمی دونم اصلا تغییر قابل توجهی کرده یا نه؟
به هر حال بضاعت ما این بود.
Printable View
سلام
http://www.picbaran.com/files/5rv08o46r5e0swhthp4h.jpg
نمی دونم اصلا تغییر قابل توجهی کرده یا نه؟
به هر حال بضاعت ما این بود.
سلام:
این هم مشق من :)
برداشت اول:
.
.
برداشت دوم :
البته عکس خودتان زیباست در اصل اینها برداشت دیگری از آن خواهد بود که به سلیقه خدمتتان ارایه شد.
موفق باشید :)
http://www.imagehosting.ir/files/el6...4tf225i5og.jpg
برای اینکه اون مه روی کوه رو از بین ببرید بهترین راه اینه که اون قسمت از کوه جدا بشه و در لایه بالاتر قرار بگیره( با فیلتر Extract این کار به راحتی صورت میگیره )
سپس کمی این لایه رو تاریک تر کنید و با ماسک مقدار تاریکی و روشنایی اون رو کنترل کنید
روش های دیگه هم وجود داره . مثلا ابزار Burn رو روی Shadow و مقدار 10 در صد تنظیم کنید و با قلموی نرم روی کوه بکشید تا کمی تیره تر بشه
و یا ...
به هر حال روش های زیادی برای انجام این کار وجود داره
با تشکر از همه دوستانی که وقت گذاشتن بسیار استفاده کردم و حد و اندازه ویرایش را درک کردم البته بعضی کارا مثل نور خورشید آقای دلباز و همچنین نور در ویرایش دوم جناب qashqai در حد اندازه معلومات من نبود که باید بگردم ببینم تو مقالات چیزی پیدا می کنم. سوالی که از دوستان دارم اینکه ابرها با استفاده از level درست شده یا
curve-contrast
با تشکر فراوان
یک چیزی با معلوماتی که داشتم و کمک شما درست کردم که مطمئنا از عکس اولیه خیلی بهتر شده. باز هم خیلی ممنون
http://lh3.ggpht.com/_CGK5Mf-3w3A/Sb...205%20copy.jpg
بدون مه
http://lh6.ggpht.com/_CGK5Mf-3w3A/Sb...6py%20copy.jpg
من عکس شما رو کمی Enhance کردم. یعنی قسمت های تیره عکستون رو کمی روشن تر و قسمت های روشن عکستون رو کمی تیره کردم
این کار رو میتونید با ابزار Shadow - Highlight انجام بدید
علاوه بر این خیلی از مواقع باید به صورت منطقه ای ویرایش کنید. یعنی مثلا از ماسک استفاده کنید . از براش ها و سوزاندن و روشن کردن و ... استفاده کنید. برای برجسته شدن عکس میتونید از فیلتر های واضح سازی با مقدار کم و شعاع زیاد استفاده کنید
در ویرایش هایی که انجام دادید , دریاچه و آسمان خوب شدند اما درختان و کوه ها بیش از اندازه تاریک شدند
اون افکت نوری هم خیلی ساده تر از چیزی است که فکر میکنید. یک لایه جدید روی عکستون بسازید و با رنگ سیاه پرش کنید . سپس فیلتر Render / Lens Flare رو بر حسب چیزی که مد نظر شما است اجرا کنید و سپس مد آمیختگی این لایه رو روی Screen یا color Dodge یا Linear Dodge بذارید
سلام. دوستان يك حالي هم به ما بديد اين عكس ما رو هم سر و سامون بديد.
http://www.akkasee.com/files//galler...a%20Resize.jpg
تا حالا فیلتر پرتره رو گربه انداختین! lol
http://www.akkasee.com/forum/attachm...1&d=1236744286
با سلام و تشکر از همه دوستان
باز هم یک سوال! ببخشید آخه ما تو مرحله سوال هستیم!
آیا در یک عکس استاندارد باید حتما تا اونجایی که به عکس صدمه نزنیم جزئیات رو از توش بیرون بکشیم یا خیر؟برای رسوندن منظور سوالم یک مثال می زنم.
عکس خام قبل از ادیت:
http://lh6.ggpht.com/_CGK5Mf-3w3A/Sb...8_02260199.jpg
حالا عکسی که بالاخره سعی کردم جزئیات جاهای تاریک به چشم بیاد(لطفا در مورد نحوه ویرایشم تذکر ندهید میدونم خوب نشده سوالم جای دیگه است)
http://lh4.ggpht.com/_CGK5Mf-3w3A/Sb...911%20copy.jpg
اینم عکسی که سعی نکردم جزئیات رو بیرون بکشم و نور جاهای تاریک رو زیاد کنم.
http://lh6.ggpht.com/_CGK5Mf-3w3A/Sb...99a%20copy.jpg
راستشو بخواین من از عکس آخر بیشتر خوشم اومده با اینکه جزئیات نداره(یا اصلا چون جزیئات و رنگ وسط رو نداره) . میخوام بدونم بنظر شما هر کارشناسی این عکس رو ببینه میگه چرا جزئیات قسمت های سیاه معلوم نیست ؟ آیا مثلا توی چاپ عکس بیخودی میشه که وسط تصویر همش سیاهی است یا اینکه نه اگر کلیت یک عکس هارمونیک بود و بیشتر بدل نشست هم قبول است؟
اصلا و ابدا!نقل قول:
آیا در یک عکس استاندارد باید حتما تا اونجایی که به عکس صدمه نزنیم جزئیات رو از توش بیرون بکشیم یا خیر؟برای رسوندن منظور سوالم یک مثال می زنم.
این کار نه الزامی است و نه باعث ارزشمند شدن عکس میگردد. بسته به عکس باید تصمیم گرفت.
اولا اینکه ما در ویرایش استاندارد خاصی نداریم که بگه یک عکس حتما باید فلان گونه ویرایش شود
همه چیز به سلیقه و توانایی شما مربوطه
اما در مورد عکسی که شما مثال زدید و مشکلی که عنوان کردید باید بگم یک ویرایش وقتی میتونه خوب باشه که جزئیات به همان اندازه عکس اول شما دیده بشه اما شرایط نوری اون نزدیک به عکس دوم شما باشه. در واقع همه چیز به عکس شما بستگی داره
در واقع باید روی مرز ها حرکت کنید
در ویرایش اول شما همه چیز به خوبی دیده میشه اما عکس کمی بی روح شده . سطح تاریکی و روشنایی در عکس شما متعادل نیست
در عکس دوم آسمان و دریاچه خوب دیده میشه اما جزئیات درختان از بین رفته
بیایید یک کار کنید . عکس دوم رو روی عکس اول بذارید و Opacity اون رو 50 درصد کم کنید و ببینید چگونه میشه
از همین عکس دوم ( همین که Opacity اون رو 50 درصد گذاشتید ) یه Duplicate تهیه کنید و مد آمیختگی اون رو روی Multiply بذارید و بعد با پاک کن نرم و نسبتا بزرگی قسمت درخت ها رو پاک کنید
میبینید که نتیجه بهتر شد . جزئیات آسمان و ابر و دریاچه حتی بهتر از عکس اول شما است
و از طرفی جزئیات درختان هم خیلی خوب به نظر میرسه
همه چیز مثل یک بازیه
باید با لایه با ابزارها بازی کنید
میخواهید ابرها برجسته تر شوند
بسیار خوب در حالی که روی لایه سوم هستید دستور Image / Adjustment / Shadow-Highlight رو به کار ببرید و لغزنده قسمت Highlight رو روی 70 بذارید
میبینید که چه ابرهای زیبایی خواهید داشت
قدم به قدم باید جلو برید
اگر ابرهای برجسته تر میخواید شاید لازم باشه از کانال های رنگی کمک بگیرید
و همینطور برای شارپ سازی
برای زیبا تر کردن و درخشان تر کردن رنگ ها
به هر حال روی یک عکس میشه ده ها ویرایش مختلف انجام داد که همه اونها زیبا باشه
و این ها همه به سلیقه و توانایی های شما برمیگرده
سلام. من جديدا كار اديت كردن رو شروع كردم.
گفتم آخرين عكس اين تاپيك رو اديت كنم:
http://upload.iranblog.com/1/1205512071.jpg
سلام
جديدا با مورد عجيبي برخورد كردم. طبق معمول عكسهايم را ويرايش كردم و بردم براي چاپ به يك عكاسي معروف، و گوشزد كردم كه تنظيمات را دستكاري نكنند اما آنها گفتند كه رنگ و نور در هر كامپيوتري متفاوت است و امكان دارد موقع چاپ ، عكس يك چيز ديگر از آب دربيايد و همان نباشد !!!
آيا واقعا چنين چيزي صحت دارد؟ و اگر صحت دارد پس اينهمه زحمت ما براي ويرايش و اصلاح رنگ و نور عكسها در فتوشاپ به چه دردي ميخورد؟!
ممنون ميشوم توضيح كافي بدهند دوستان آگاه.
تا حدود زيادي درست گفته اند.
پيشنهاد مي كنم تاپيك زير را مطالعه بفرماييد :
http://www.akkasee.com/forum/showthread.php?t=1824
غیر از مساله کالیبراسیون که در لینک فرهاد عزیز به تفصیل در مورد آن گفته شده است، مساله فوق نوعی دستاویز و بهانه نیز برای لابراتوارهای چاپ عکس هم هست که هر مشکل درونی خود را در چاپ، به کالیبره نبودن سیستم شما ربط دهند. چیزی که اثبات یا رد آن نیز برای مشتری، اگر سخت نباشد، بسیار مشکل خواهد بود.
با عرض سلام
در فتوشاپ روش سریعی وجود دارد که بتوان شاخه وبرگهای اضافه در تصویر زیر را محو کرد؟ البته بنده از ابزار stamp برای این منظور استفاده کردم ولی نتیجه دلخواه میسر نشد و همچنین زمان زیادی برای این کار باید صرف کرد
با کمال تشکر
سلام
این عکس اصلی
http://www.imagegrip.com/images/299_DSC_0499.jpg
و این ویرایش من (اگزیف هم دارد)
http://www.imagegrip.com/images/720_DSC_04993.jpg
اینم در سایز بزرگتر :
شما چه ویرایشی رو پیشنهاد میکنید ؟کد:185 کیلوبایت
http://www.imagegrip.com/images/303_DSC_04993_b.jpg
پیشاپیش ممنون :::happy:::
من فکر میکنم هنوز هم وقتی صحبت از ویرایش عکس میشود، مفاهیم مختلفی در اذهان بروز می کند: برخی ویرایش عکس را هر گونه تغییر در شدت رنگ و خوش آب و رنگ کردن آن میدانند و برخی، ایجاد تغییرات بسیار شدید به گونه ای که اصلا عکس تبدیل به گرافیک شود. و هر چه این تغییرات شدید تر باشد، ویرایش را موفقتر می دانند. در حالیکه چنین تغییراتی، صرفنظر از مباحث زیبا شناختی، مشکلات جدی برای عکس هم ایجاد خواهد کرد که یک نمونه آن عدم امکان چاپ درست و حسابی است.
مثلا همین عکس آقا رضا مثال خوبی است ( البته با اجازه آقا رضا). عکس اصلی به زیبایی تونهای ملایم و یکنواختی در آسمان داشت که باعث میشد چشم در آن مناطق مرتبا سیر کند و خود یکی از نقاط قوت عکس بود. اما بعد از ویرایش همه این طیفها از بین رفته است.
مطالبی در همین زمینه در آدرس زیر موجود است:
http://www.akkasee.com/articles/12242/
http://www.akkasee.com/articles/12618/
در مطالب فوق گفته شده است که هدف ویرایش عکس چیست و چگونه میتوان پس از اصلاح عیوب اولیه، از آن برای خلاقیت بیشتر در عکس استفاده کرد و چرا نباید باعث تخریب عکس شد.
خب من سوال میکنم
ما یک عکس رو اصلا به چه دلیل ویرایش میکنیم؟
0- آیا میخواهیم عکس ما از نظر رنگ و نور یک عکس طبیعی باشه ( یعنی بیش از حد روشن یا تاریک نباشه و یا ته رنگ نداشته باشه)؟
1- آیا میخواهیم عکس ما شبیه به صحنه ای باشه که چشم ما در حال طبیعی اون رو میدیده؟
2- آیا میخوایم عکس رو حتی خوش آب و رنگ تر از صحنه واقعی بکنیم که با چشم طبیعی میدیدیم؟
3- آیا میخوایم به حالتی برسیم که جزئیات و زیبایی های صحنه کاملا برجسته شده ( حتی اگر غیر طبیعی شده باشه ) ؟
4- آیا میخواهیم عکس رو برای یک کار دیگه به کار ببریم و نیاز داریم عکس رو مطابق با شرایط مقصد ویرایش کنیم ؟
5- آیا ویرایش میکنیم که همینطوری ویرایش کرده باشیم ( بدون هیچ هدفی )؟
6- آیا بعد از ویرایش های شماره 2 و 3 , هنوز میتوان اسم عکس رو روی کار خودمون بذاریم؟
7- آیا اگر ویرایش شماره 4 انجام گرفت , ارزش عکاسی رو پائین آوردیم؟
8- و اگر ویرایش شماره 5 رو انجام دادیم و شانسی چیز خوبی از آب دراومد آیا ما یک ویرایشگر موفق بودیم؟
9- ویرایش های خاص مانند ویرایش های دوسالانه ای رو در کدام دسته بندی باید قرار داد و هدف اونها رو باید چه دانست؟
10- به نظر شما آیا امکان داره ما یک عکس طبیعی بندازیم و در ویرایش , اون عکس رو نزدیک به یک سبک هنری بکنیم؟ در این صورت آیا کار ما دارای ارزشه؟
11- آیا اگر در زمان آنالوگ فیلتری اختراع میشد که عکس رو تبدیل به نقاشی میکرد ( فرض میکنیم ) آیا عکاسان قدیم از اون استفاده میکردند و آنرا هنوز عکاسی میدانستند یا نه؟
12- و درنهایت اینکه اگر به همه این سوال ها پاسخ دادید اما پاسخ شما با پاسخ دوست شما از زمین تا آسمان فرق کرد آنوقت تکلیف چیست؟ کدام درست میگید؟
سلام
ضمن تشکر از مطالب آموزنده ی دکتر روشن عزیز و جناب دلباز
این روز ها احساس میکنم این بحث ویرایش خیلی مساله ساز شده
من همین عکس رو ابتدا با ویرایش زیر توی فتوبلاگم قرار دادم . از دوستان در موردش نظر خواستم و گفتند که رنگ عکس خیلی مصنوعی و غیر طبیعی شده .
بعد همون ویرایش رو اصلاح رنگ کردم و به این شکل ویرایش کردم که دوستان فرمودند بهتر شده :
http://www.imagegrip.com/images/551_2.jpg
حالا با این ویرایش توی فروم قرار دادم . مثل اینکه به مزاج کسی خوش نیامد :biggrin:
http://www.imagegrip.com/images/142_3.jpg
همین عکسها رو به دوستان غیر عکاس و بی تجربه نشان دادم که نتیجه انتخاب آخری به عنوان ویرایش بهتر بود
من اینطوری نتیجه میگیرم (درست و غلطش رو نمیدونم) که مخاطب های مختلف ویرایشهای مختلف رو می پسندند و نمیشه دقیقا گفت بهترین ویرایش کدومه
به عنوان مثال :
وقتی من میخوام عکس رو چاپ کنم و توی آلبوم عکسام بزارم بهترین ویرایش همونیه که من دوست دارم
وقتی میخوام از عکسام یه نمایشگاه بزنم که مخاطبینش قشر عادی و بی تجربه در عکاسی هستند حتی در ویرایشهای من جا برای اغراق زیاد هم وجود داره .
وقتی من میخوام عکسم رو به عنوان یک عکس و در همین سایز کوچیک در وب به نمایش بگزارم ویرایش باز فرق میکنه . چون کسانی که به وب دسترسی دارند روزانه عکسها و ویرایشهای بسیاری رو میبینند و با مردم عادی فرق دارند و اغراق بیش از حد جایز نیست .
وقتی هم میخوام اینجا ، توی فروم تخصصی عکاسی بذارم باز ویرایش باید طور دیگه ای باشه که این از همه سخت تره .
حالا اینجاست که کار من کم تجربه که همه رو نمیشناسه خیلی مشکل میشه و نمیدونم باید چیکار کنم . پس چاره کار چیست ؟
(با توجه به سن و تجربه و سواد کم خودم امیدوارم تونسته باشم مطلب رو ادا کنم )
بنظر من دانستن چارچوب ها خوب است اما محدود در این زمینه زیاد جالب نیست من تقریبا با نظرات دکتر موافق صرفا برای دانستن چارچوب ها ولی عدول از آنها را یک اشتباه نمیدانم بلکه یک باید است .... کی از نکاتی که شدیدا با آن مخالفم این متن استنقل قول:
مطالبی که گفته شد تنها نظر تاریکخانه دیجیتال بود. مانند همیشه منتظر دریافت نظرات شما هستیم. چنانچه انتقادی راجع به این مطلب دارید می توانید از طریق darkroom at akkasee.com باما تماس بگیرید تا مطالب عنوان شده با عنوان نظرات خوانندگان، در تکمیل این مطلب منتشر گردد
نقل قول:
در اینجا ذکر یک نکته بسیار اهمیت دارد: هر چند پردازش عکس ابزار مهم و موثری برای خلاقیت و انتقال احساس و منظور عکاس است ، اما نباید فراموش کرد که احساس اصلی و منظور غایی، در همان لحظه عکس گرفتن نهفته است و پردازش عکس در واقع ابزاری است برای شکل دادن به آن احساس. پس نباید فکر کنیم که بازی با پیکسلها، جای خالی آن احساس، آن قصد و آن لحظه پر خواهد شد.
چرا باید این نتیجه گیری باشد ... بنظر من یک فرد این حق برایش محفوظ است که لحظه ثبت ویرایش آنگونه که میاندیشد یا دوست دارد ثبت کند. یا ویرایش کند . خاطرم هست یکی از عکاسان خوب فوتو دات نت اصلا بطور حسی ویرایش میکند خودش میگوید خیلی از ایده ها ضمن ویرایش به ذهنش خطور میکند...
نهایت با بیان چارچوب هایی که دکتر روشن معرفی کردند برای دانستن حدود ها کاملا موافقم ولی حرکت در همین چارچوب ها را زیاد پسندیده نمیدانم یک فرد آنگونه که دوست دارد میبایست ثبت کند ویرایش کند فکر کند بیان کند و .....
دانستن این موارد یک پسندیده و باید است
مرحله آماده سازی
مرحله ویرایشهای کلی
مرحله ویرایشهای ناحیهای
مرحله ویرایشهای خلاق
مرحله تهیه خروجی و چاپ
یا مواردی دیگر که میتواند اضافه بر آن باشد.... تا یک فرد بداند از ابتدا تا انتهای کار ثبت هایش را برای چه مواردی آماده میکند کامپیوتر دیزاین یا پرینت یا هر یا دیگری ..... و در کل کارهایش هدفمند باشد و از ابتدا تا انتها مسیر برایش شفاف باشد ...ولی برای هیچ کدام حد و حدودی متصور نیست یا محدودیتی اینکه یک فرد چگونه ویرایش کند به مفهوم آنست که چگونه فکر کند...
مگر سفارش کاری در میان باشد به سلیقه مشتری یا تقاضا بازار که بحثی است جدا ....
سلام
در این مورد زیاد بحث شده اما خوب نظرات متفاوتی وجود داره.
در مورد سئوال 0 و1 لازمه عکاسی دیجیتال هست و فکر نمیکنم کسی با این قضیه مشکل داشته باشه.
در مورد سئال 2 خوب از این مرحله ما وارد معقوله خلاقیت میشیم که اصلا چیز بدی نیست اما باید مواضب بود که به عکس صدمه ای وارد نشه.به قول معروف بعضی افراد می خواند براش خط چشم بکشند بدتر میزنند چشم و چارش هم کور میکنند.
بعضی اوقات اصلا لازم نیست که همه این مراحل به روی عکس انجام بشه.معمولا عکسانی که با ابزای چون فتو شاپ اشنا میشن دوست دارن که حسابی باهاش بازی کنند و اون لذت پست پروسس باعث میشه که خیلی اوقات فراتر از اون چیزی که هست پیش برن.خوب امروز ما حق انتخاب های فراوانی داریم انواع فیلترها و ابزارهای ویرایشی.من این حق رو میدم که حسابی بررسی کنیم و یاد بگریم (طرف صحبتم با عکاسان اماتور هست)اما همیشه باید مواضب باشیم که اسیبی به عکس وارد نکنیم.
مثلا همین عکس دوستمون اقا رضا.ایشون به اعتقاد من ویرایش خوبی رو انجام ندادند صرف نظر از موارد زیبا شناسی عکس ایشون در چند منطقه از عکس بافت رو از بین بردن که چه بروی وب و چه در چاپ کاملا مشهود هستند.کاملا در پایین عکس و اسمان
در مورد سئول 3 چه دلیلی داره که جزئیات برجسته بشن.این سئوال خیلی کلی هست.باید دید هدف چیست ایا اون چیزی که شما به عنوان زیبایی نام میبرید اصلا زیبا هست و...
سئوال 4 خوب باز این سئوال کلی هست باید نمونه کار دید و هدف عکاس یا اون مقصدی که مد نظر داشته رو شنید بعد میشه صحبت کرد که ایا عکاس موفق بوده یا خیر.
سئوال 6 به اعتقاد من هست.چرا نباید باشه؟
سئوال 7 هر عکسی هر اثر هنری در هر سبکی ارزش و جایگاه خودش رو داره.
سئوال 8 فکر نمیکنم.
سئوال 9 فکر میکنم این سئوال یک مقدار اف تاپیک هست در مورد 2 سالانه بحث زیاد شده.
سئوال 10 تو دنیای هنر امروز اون Outcome یا اثر نهایی هست که مهمه و قضاوت میشه نه را ه رسیدن بهش. اما مثلما اگر اثاری از fake بودن درش دیده بشه ارزشش رو کم میکنه.
سئوال 11 این سئوال رو باید عکاسان قدیمی جواب بدن.اما نقاش و عکاسی هر کدوم دنیای متفاوتی هستند.بعضی از نقاشها سعی می کنند نقاشیشون رو مثل دنیای واقعیت نشون بدن یا به تعبیری شبیح به عکس.خوب اونها یک بوم سفید جلوشون هست و از 0 شروع میکنند.اما عکاس اون واقیت جلوش هست از 0 شروع نمیکنه.به اعتقاد من اون عکسی که شبیه به نقاشی هست هیچ وقت ارزش یک نقاشی رو برای من نداره به همون دلیلی که گفتم و فقط خودش رو از اون اسالتش دور کرده.
سئوال 12 خوب برداشت هر کسی از هر موضوعی بستگی به سواد اون شخص در اون زمینه تجربه اون شخص و درکش داره.به تور مثال من که عکاسی و ویرایش رو چند ماه هست که شروع کردم نمی تونم بگم اره این ویرایش من صلیقه ای هست و مثلا جناب روشن اشتباه میکنند بلخره به صحبتهای اون کسانی که در این زمینه تجربه دارن گوش کرد مسلما اون شخصی که تجربه بیشتری داره چشمش تربیت شده عکس بیشتری دیده بیشتر ویرایش کرده و....
اما یک عده هستند که از 24 ساعت 20 ساعتش رو در رویا و خیالات خودشون سیر می کنند.
به هر حال این نظرات شخصی من هست شاید هم اشتباه
نظرات دوستان را اشتباه نمی دانم. هدفم از همه این صحبتها فقط یک نکته است : اینکه همیشه ویرایشهای شدید برای عکس جواب نمیدهد. گاهی برخی عکسها را نباید زیاد دستکاری کرد. و این چیزی نیست که سلیقهای باشد.
http://www.imageurlhost.com/images/t...3fux8i0ky2.jpg
http://www.imageurlhost.com/images/0...qvbhp45exw.jpg
در راستای ارزو بر جوانان عیب نیست
ممنونم از جواب
قبل از اینکه جلوتر بریم بیایید یک بررسی روی عکسی که جناب "رضا فدای حسینی" ویرایش کردند بیندازیم و سلایق خودمون رو هم در مورد عکس بیان کنیم
عکس اول و بدون ویرایش موجب میشه گردش چشم من به صورت زیر باشه:
http://www.imagehosting.ir/files/h8w...miuxldbw9h.jpg
اولین چیزی که در عکس نظر من رو جلب میکنه درخته و بعد چون هیچ چیز خاص دیگه ای نظر من رو جلب نمیکنه ( رنگ ها همه خاکستری اند ) به همین دلیل به نقطه ای در پشت ابرها که نور خورشید از اونجا میاد , میرسم. و گردش چشم من متوقف میشه
به هر نقطه دیگه که نگاه کنم در نهایت چشم من روی این دو نقطه کشیده میشه
اما به عکس دوم که ویرایش شده است میرسم:
http://www.imagehosting.ir/files/838...jk1kifrmfb.jpg
در عکس دوم هم باز درخت نقطه ابتدایی گردش چشم منه
اما ابری که حالا به خاطر ویرایش برجسته شده , دارای یک خط سیر مشخص شده و خودش رو از بقیه قسمت های عکس جدا کرده . یعنی چشم من ناخواسته رد ابر رو میگیره و با اون همراه میشه. یعنی از نقطه 2 به نقطه سه
و سپس باز هم طبق تغییر مسیر ابرها به نقطه 4 میرسه
اما در نقطه 4 اتفاق جالبی رخ میده . یکی حضور درخت کوچکی است که در عکس اول دور از نظر بوده و دیگری افزایش اشباع رنگ به عنوان توقف گاه چشم من
از نظر من عکس دوم اگر ویرایش خوبی نباشه حداقل منطق بهتری در اجزای تصویر ایجاد کرده و چشم نواز تر شده . حالا چه این ویرایش خواسته باشد چه ناخواسته
البته این نظر منه . شاید هر کس عکس رو به گونه ای دیگه ببینه و قضاوت کنه
==========
اما در مورد ویرایش های عکس
بسیار بسیار افرادی رو سراغ داریم که عکس رو در حد یک کار گرافیکی در میارن اما آثار آنها هنوز هم چشم نواز است
بسیار افرادی رو میشناسیم که کارشان اصلا تبدیل عکس به نقاشی است و اتفاقا پول خوبی هم میگیرند ( مقصودم پول نیست بلکه مقصودم استقبالی است که از آثار این اشخاص میشه )
فکر میکنم نام خانم Fay Sirkus در جهان امروز به اندازه کافی بزرگ باشه تا با هنرش بیشتر آشنا بشیم
و خب به طبع افراد زیادی رو خواهیم یافت که ویرایش میکنند اما ویرایش اونها چیز دندانگیری از آب در نمیاد
و چه بیشتر افرادی که ویرایش میکنند اما اگر نکنند بهتر است ( خودم رو میگم )
اینها دلیل محکمی برای رد یا قبول ویرایش های معمولی تا خاص نیست
هر عکسی هم قابلیت رسیدن به سطح بالای ویرایش رو نداره. آرایش و پیرایش ما معمولا متناسب با اجزای عکس صورت میگیره
بارها شده که من عکسی رو میگیرم و به چند نوع مختلف اون رو ویرایش میکنم. گاهی یک ویرایش ساده . گاهی هم یک ویرایش متفاوت با حقیقت. و البته که هر دو ویرایش رو به همراه عکس اصلی نگه میدارم
اما اینها مهم نیست . آنچه که من در ویرایش عکسم جستجو میکنم رسیدن به حسی است که دوست دارم به اون برسم و این حس من در غم و شادی متفاوت خواهد بود
اما اونچه که سعی کردم در تمام این سال ها به اون برسم ( و نرسیدم ) , توانایی پیاده کردن چیزی بود که دوست داشتم.
معتقدم در هنر (بلکه در هر کاری حتی پینه دوزی ) هر کس باید راهش رو پیدا کنه.
روزی که ونگوک تابلو هاش رو میکشید چه بسیار آدمایی که اون رو به جهت نوع کشیدن قلمو بر بوم مسخره میکردند . و شاید اگر خود نقاش هم فقط به کشیدن یک تابلو بسنده میکرد و از کشیدن ( حداقل به آن سبک ) دست میکشید , نامش اینگونه باقی نمیماند
بسیار آدم هایی رو میشناسم که ویرایشی روی عکس انجام نمیدند اما چاپ متفاوتی رو برای به تصویر کشیدن عکسشان انتخاب میکنند. این هم یک نوع ویرایش است
مگر چاپ روی کاغذ متالیک چیز جدیدی رو بوجود نمیاره ؟
این ها همه راه های بیان هستند
اونچه که باعث میشه ما یک کار رو از بین دیگر کارهای هنری انتخاب کنیم در حقیقت به علت مقایسه ما است با چیزهایی که قبلا دیدیم و تجربه کردیم وگرنه تکنیک و سبک و علم در هنر , در هر لحظه تغییر پذیره
سلام
همیشه ادیت عکس بیشتر از خود عکاسی برام جذاب بوده ! حالا چرا ؟ نمیدونم ؟
عکس اصلی :
http://www.imagegrip.com/images/299_DSC_0499.jpg
ویرایش پیشنهادی :
http://www.free2upload.com/img008/uc...b011dfu9eb.jpg
البته یک مقدار خارج از موضوع تاپیک هست اما گفتم نظرم رو در مورد این قسمت از صحبتهاتون بگم.
باید دید اون کسی که داره یک کار رو مقایسه میکنه چه کسیست.معمولا افراد معمولی به اون روشی که شما فرمودین به یک کار نگاه میکنند و امتیاز میدن اما یک کارشناس یا داور یا نقاد نمیتونه به این شکل به یک کار نگاه کنه.ببینید هنر یک زبان هست یک راه ارتباط خوب هر زبانی یک سری الفبای خاص خودش رو داره شما باید انها رو بدونید.نمیدونم در مورد رنگ دونستن هارمونی کمپوزیشن بلانس وزن بصریPlacement کنتراست مثلا ما بیشتر از 10 مورد متفاوت کنتراست داریم و ...خیلی چیزهای دیگر.
مثلا اگر شما یک کاری رو برای اولین بار ببینید چون تا حالا شبیهش رو ندیدید نمیتونید بگید خوب این خیلی خوب هست یا بد.
تازه دونستن اون الفبا هم کافی نیست.شما احتیاج دارید به یک درکی از اون مسائل برسید که مستلزم زمان هست.
بهر حال صحبت در این موارد زیاد هست که شاید از حوصله اینجا خارج باشه و با چند کلمه و جمله نشه کل مفهوم رو منعقد کرد.
خوشحالم که بحث ادامه پیدا کرده است و انشالله سایر دوستان هم نظراتشان را بفرمایند.
اما راجع به صحبتی که فرمودید چند مساله حائز اهمیت است. به عبارت دیگر مباحث جدیدی مطرح شد که افتراق آنها برای نتیجهگیری از این بحث لازم است.
1- یکی نکاتی بود که راجع به ارزشگذاری آثار هنری گفته شد و اینکه معیار این ارزشمندی توانایی انتقال حس هنرمند است و نباید آن را با قوانین دست و پاگیر محدود کرد. مشخصا، این نظریه اکسپرسیونیستی در ارزیابی هنری است و طرفداران بسیاری دارد. و در مقابل این نظریه، نظریات فرمالیستی، ابزارگرایی، واقع گرایی و ... وجود دارد که هریک در دنیای هنر جای خود را دارند و طرفداران خود را. پس نمی توان این نظریه را یک بحث مطلق دانست. باید در ارزیابی خود متذکر شد که " من از این دیدگاه مشغول ارزشگذاری هستم" و در مقابل دیدگاههای دیگر را نیز وجود دارند.
اگر عکسهای من را دیده باشید، خود من با توجه به نوع عکاسیام، طرفدار همین نظریه هستم: اینکه بتوانم با هر وسیله ای که در اختیارم است احساس و قصد خود را از عکس به بیننده نشان بدهم. در این راه، ابزار مهم نیست بلکه نتیجه کار اهمیت دارد که آیا موفق شده ام یا خیر. بنابراین صرف استفاده از یک ابزار (در اینجا ویرایش) باعث ارزشمندی عکس نمی شود بلکه معیار، موفق بودن من در آن هدف ذکر شده است.
2- در بحث ویرایش عکس سطوح مختلف وجود دارد. سطوح اولیه و مهم در این مسیر، ویرایشهای واجب برای عکس هستند. ویرایشهایی که خود بهتر بر آن واقفید و شامل اصلاح کنتراست و روشنایی و اصلاح عیوب عکس میشود. بحثی که اینجا مطرح می شود این است که آیا همینها هم همیشه الزامی هستند. به نظر من هر چند در اکثر موارد همین ویرایشهای اولیه الزامی هستند اما استثنا هم وجود دارد. شاید یک عکس با کنتراست کم، برای انتقال قصد عکاس مناسبتر باشد. اما در بسیاری موارد این ویرایشها لازم هستند و به بهبود عکس، هم از جهت تکنیکی و هم از جهت زیباشناختی کمک میکنند. به طور مثال همان عکس رضا عزیز را اگر فقط با همین ویرایشهای اولیه در نظر بگیریم، (چیزی که در آن سلیقه، نقش زیادی ندارد)، چنین چیزی خواهد شد:
http://nmroshan2.googlepages.com/299_DSC_0499.jpg
عکس اولیه
http://nmroshan2.googlepages.com/299...99copycopy.jpg
عکس ویرایش شده
(عکسها را با اندازه بزرگ ببینید)
در این مرحله اول ویرایش مشخص است که اصلاح تون عکس صورت گرفته و چون گسترش تونال عکس به گونهای بوده که شاید با روشهای معمول باعث حذف اطلاعات می شده، اصلاح بیشتر در تونهای میانی متمرکز شده است.
اما مراحل بعد دیگر کاملا نامحدود و بدون مرز هستند. نمونه هایش در عکسهایی که دوستان در پستهای قبلی گذاشتند، دیده میشود که کاملا سلیقهای و بسته به هدف مورد نظر انجام میگیرد. ارزیابی در این مرحله دیگر کاملا تکنیکی نخواهد بود بلکه بسیاری مسائل را باید در نظر گرفت.
3- مطالبی در مورد ارزیابی عکس ویرایش شده آقا رضا فرمودید. نوع این ارزیابی کاملا تکنیکی و براساس اصول ترکیببندی عکس بود. اما چرا در پایان فرمودید که این فقط نظر شماست؟ این جمله پایانی را باید در هنگام ارزیابی اکسپرسیونیستی عکس میفرمودید و نه موقع بررسی تکنیکی. بررسی تکنیکی بر اساس یک سری اصول مشخص و مورد قبول صورت میگیرد و دیگر سلیقهای نیست. اگر بخواهیم آن عکس ویرایش شده را از این منظر بررسی کنیم باید بدانیم که نقطه، خط و سطح همگی در این نوع ارزیابی اهمیت دارند و هر یک در عکس دارای وزن خاصی هستند. اگر در عکس ویرایش شده سطح وسیعی را با وزن زیاد از دست دهیم آیا میتوان آن را با چند نقطه که کنتراستشان بیشتر شده، جایگزین کنیم و ارزش کمپوزیسیون عکس را بیشتر بدانیم؟
من چه روشی رو گفتم؟ چون فکر میکنم در این باره اصلا صحبتی نکردمنقل قول:
معمولا افراد معمولی به اون روشی که شما فرمودین به یک کار نگاه میکنند و امتیاز میدن
اما هنر برای خواص و هنر برای عوام * گرچه شاید هر دو یک راه متفاوتی رو طی کنند اما در سطح بالاتر هر دو به هم خواهند رسید. یعنی یک اثر هنری موفق , اثری است که هم روی مردم عادی و هم روی یک کارشناس ( گرچه از جنبه های متفاوت ) تاثیر گذار باشه .
چیزی که مشخص و واضح است اینکه حتی کارشناس مربوطه نیز تنها با مقایسه آثار مشابه قادر به رد یا قبول یک اثر است. یعنی برای یک کارشناس اشراف داشتن به مسائل هنری زمان خودش و نیز دوره های گذشته یک "باید" است . درحالی که یک فرد عادی نیازی به این باید ندارد و طبق حس یا کششی که به یک اثر پیدا میکنه دست به انتخاب میزنه
خلق یک اثر هنری , با قضاوت روی یک اثر هنری تا حدود زیادی متفاوت است
مثلا کسی مانندحافظ موقع شعر گفتن , هیچ وقت اینگونه فکر نکرده که من باید شعری بگم که در اون سه تا جناس تام وجود داشته باشه و دو تا ایهام و در مصرع بعد هم جناس قلب داشته باشم . گرچه شاعر بر تمام این موارد آشنا بوده و اشراف اون به این قضیه باعث شده تا حتی در سخن گفتن عادی نیز به طور ناخودآگاه از واژه ها و ترکیبات موزون استفاده کنه
اما کسی که به قضاوت مینشینه شاید هرگز قادر نباشد که شعری ولو در پائین ترین سطح شعر حافظ بگه . اما با مقایسه بین اشعار و شناخت ترکیبات و سخنان موزون و وزن و قافیه و تدبر در دوره های ادبی و شعری گذشته ( که به جهت مقایسه شاید تبدیل به قانون شده ) میتونه تا حدودی ( نه همیشه ) یک شعر خوب رو چه از جهت معنا و چه از جهت ظاهر و کلمات تشخیص بده
خب اینها که بدیهیات بوده
منتها مشکل از جایی آغاز میشه که حتی در بین چندین و چند کارشناس خبره که هر کدام با انواع و اقسام جنبه های هنرمربوطه آشنا هستند هم , برای رد یا قبول یک اثر اختلاف پیش میاد
خب حالا به نظر شما چرا چنین اختلافی پیش میاد. آیا قوانینی که یکی یاد گرفته با قوانینی که دیگری یاد گرفته متفاوت بوده ؟ یا اینکه حتی این دو کارشناس هم دارای درک متفاوتی از آنچه دیدند و یاد گرفتند, هستند؟
=========
* : هنر برای عوام و هنر برای خواص و هنر برای هنر موضوعاتی هستند که میشه ساعت ها در مورد اون بحث کرد و به نتیجه نرسید. در این بین تنها هنر برای هنر است که برای بسیاری پذیرفته شده نیست . ولی دو موضوع دیگر هر دو موافق و مخالف زیادی دارند. به هر حال
متاع کفر و دین بی مشتری نیست - گروهی آن گروهی این پسندند
شما جزو کدام دسته اید؟
علتی که بی ارتباط با فضای فعلی حاکم بر این فروم نیست مانع از سخن صریح میشهنقل قول:
مطالبی در مورد ارزیابی عکس ویرایش شده آقا رضا فرمودید. نوع این ارزیابی کاملا تکنیکی و براساس اصول ترکیببندی عکس بود. اما چرا در پایان فرمودید که این فقط نظر شماست؟
کنتراست
تکرار و ریتم
نقطه اوج
توازن
و سادگی مرتبط با کل
شروط اصلی یک ترکیب مناسب هستند . ( چه در نقاشی و چه در عکاسی )
کنتراست
یه صور مختلف بروز پیدا میکنه . گاهی با تیره و روشن شدن عکس
گاهی بوسله خطوط مورب
گاهی بوسیله منحنی هایی که بر خلاف هم قرار گرفتند
گاهی بوسیه اشیاء دور و نزدیک ( در اینجا درخت بزرگ در مقابل درخت کوچک )
مقصودم این است که دوستان فکر نکنند که مقصود از کنتراست یعنی بالا بردن لغزنده کنتراست در فتوشاپ
بلکه ضدیت و تضاد و تقابل در عکس خود یک کنتراست عالی است
تکرار ها
مانند تکرار ردیف وارد درختان . صف ها . خطوطی که با آهنگ مرتبی تکرار میشن معمولا به ترکیب بندی عکس کمک زیادی خواهد کرد و برای بیننده کشش خاصی رو تولید میکنه
در ویرایش این موضوع باید اهمیت بیشتری پیدا کنه .
این یکی از موضواعتی است که در ویرایش باید برحسته بشه . یعنی اگر در عکس دارای ریتم و تکرار هستیم این ریتم باید در ویرایش برجسته بشهنقل قول:
چه دلیلی داره که جزئیات برجسته بشن.این سئوال خیلی کلی هست.باید دید هدف چیست ایا اون چیزی که شما به عنوان زیبایی نام میبرید اصلا زیبا هست
ابرها معمولا ریتم مناسبی در عکس ایجاد میکنند . باز هم مقصود از تاکید این نیست که ما درجه شارپنس رو زیاد کنیم . بلکه مقصود اینه که نوع ویرایش عکس و حتی رنگ باید به گونه ای باشه که چشم به سمت این تکرار کشیده بشه ( گاهی با کم رنگ کردن نقاط دیگر عکس )
نقطه اوج
در مورد نقطه اوج و خطوط و نقاط طلایی هم در مقاله ها و هم در فروم صحبت شده
توازن
در کنار نقطه اوج باید به توازن پرداخت . یکی از دلایلی که باعث شد بگم
و تاکید بر خوب نبودن ویرایش کنم همین نبود توازن در مثلث بالا و سمت چپ عکس بود که به طور کلی خالی از هر چیزی بود )نقل قول:
از نظر من عکس دوم اگر ویرایش خوبی نباشه حداقل منطق بهتری در اجزای تصویر ایجاد کرده
در واقع عکس به نوعی دارای فضای بی استفاده شده
اما سادگی مرتبط با کل
یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خود
ترکیبی که ایده ال از نظر چینش تصویر باشه
حذف موضوعاتی که زائد به نظر میرسند
و در نهایت اینکه تمام اجزای تصویر از یک چیز حکایت کنند که در واقه معنای واقعی : سادگی مرتبط با کل " همین جمله آخری است
مثلا اگر قراره ویرایشی روی شخصی غمگین انجام بدیم و بخواهیم یک محیط غمگین رو شبیه سازی کنیم . باید تمام اجزای عکس رو به سمت رنگ های خاصی سوق دادو وجود رنگ های تند یا محرک حتی اگر کم باشه این حس رو از بین خواهد برد . یعنی رنگ تک تک اجزا باید با مفهوم کل تصویر همخوانی و ارتباط داشته باشه
همینطور حساب کنید که گاهی برخی اشیاء مزاحم در تصور وجود دارند که باید برداشته بشن یا حداقل حضور آنها در کل تصویر کم رنگ بشه
==========
اینها مسائلی بود که در هنگام عکاسی و در هنگام ویرایش باید به اون توجه بشه
یعنی ابتدا باید با عکس ارتباط برقرار کرد
هدف عکس رو سنجید
نقاط قوت و خط سیر عکس رو شناخت و سپس به برجسته کردن نقاط قدرتمند عکس بر اساس زبان عکس پرداخت ( منظورم از قدرتمند کردن صرفا برجسته کردن به حالت Bevel & Emboss نیست )
مقصود من از اینکه روی ویرایش جناب حسینی مثال زدم این بود که برخی از جنبه های ویرایش رو ( حالا خواسته یا ناخواسته ) قدرتمند دیدم
منتها اینجا در این فروم حداقل من یه ذره حس یتیم بودن میکنم. اینه که مجبورم در پایان عنوان کنم که
اینا همه نظر شخصی منه
اما هنر برای خواص و هنر برای عوام * گرچه شاید هر دو یک راه متفاوتی رو طی کنند اما در سطح بالاتر هر دو به هم خواهند رسید. یعنی یک اثر هنری موفق , اثری است که هم روی مردم عادی و هم روی یک کارشناس ( گرچه از جنبه های متفاوت ) تاثیر گذار باشه .
من با اين جمله شما کاملاً موافقم اصولاً نميشه به اين راحتی مرز بندی کرد.
چیزی که مشخص و واضح است اینکه حتی کارشناس مربوطه نیز تنها با مقایسه آثار مشابه قادر به رد یا قبول یک اثر است. یعنی برای یک کارشناس اشراف داشتن به مسائل هنری زمان خودش و نیز دوره های گذشته یک "باید" است . درحالی که یک فرد عادی نیازی به این باید ندارد و طبق حس یا کششی که به یک اثر پیدا میکنه دست به انتخاب میزنه
کاملاً مخالفم، ببينيد فقط اين نيست، منظور از مقايسه چی هست اينجا اينکه خوب يا بد رو مقايسه ميکنه که در هر صورتی شما بايد اون کار را ان زيپ کنيد تا بتونيد انليز کنيد(البته باید بگم که منظور من در موردContemporary art هست و گرنه عکس منظره که دیگه خوندن نداره)
اما کسی که به قضاوت مینشینه شاید هرگز قادر نباشد که شعری ولو در پائین ترین سطح شعر حافظ بگه . اما با مقایسه بین اشعار و شناخت ترکیبات و سخنان موزون و وزن و قافیه و تدبر در دوره های ادبی و شعری گذشته ( که به جهت مقایسه شاید تبدیل به قانون شده ) میتونه تا حدودی ( نه همیشه ) یک شعر خوب رو چه از جهت معنا و چه از جهت ظاهر و کلمات تشخیص بده
من هم همينو ميگم و قبلاً هم گفتم قرار نيست شما تمامه موارده تکنيکی رو که ياد ميگيريد در کارتون داشته باشين در غيره اين صورت که در اون کار چيزی به عنوان حس وجود نداره
فکر ميکنم در انتقل مفهوم مشکل دارم، من هم گفتم يک کارشناس يا نقد بايد اين اصول رو بدونه بايد بدونه وزن و قا فيه چی هست، اگر قرار بود همه چيز تجربی و به صورت مقايسه باشه که اصلاً هيچکدم از اين رشته هاي دانشگاهی شکل نمي گرفت
بزار 1 مثال بزنم
این یکی از کارهای Pieter Mondriaan هست
http://www.image-upload.net/images/5...3n2j0z8pzn.jpg
خوب وقتی کسی اصلا متوجه نشه این چی هست میخواد با چه چیزی مقایسه کنه
نمونه ها زیادن
jasper johns
robert rauschenberg
mark rothko
eva hess
و ...تا دلتون بخواد ایا به نظر شما همه این افراد فقط برای قشر خاصی کار کردن؟
خیلی از این افراد موضوعات کاریشون در مورد رسم و رسوم و فرهنگ جامئه هست.
اما تا زمانی که نتونید اثر اونها رو آنالیز کنید از کجامقایسه کنید.
خلاصه کنم شما گفتین برای برسی یک کار شما اون رو باکارهای قبلی که دیدین مقایسه میکنیمو دونستن علم وتکنیک زروری نیست چون در حال تکامل هست من میگم برای مقایسه شماگر چه میتونید به صورت حسی با کار برخورد کنید امالذوم اولیه مقایسه داشتن علم در اون زمینه هم هست حالا چه ادبیات باشه چه عکاسی چه نقاشی و هر هنر دیگری.
خب حالا به نظر شما چرا چنین اختلافی پیش میاد. آیا قوانینی که یکی یاد گرفته با قوانینی که دیگری یاد گرفته متفاوت بوده ؟ یا اینکه حتی این دو کارشناس هم دارای درک متفاوتی از آنچه دیدند و یاد گرفتند, هستند؟
خوب معمولاً در موارده اکدميک و تکنيکی همچين مشکلی پيش نمياد معمولاً زمانی که کار مفهومی ميشه که برداشتهاي متفاوتی میشه ازش داشت اون زمان هست که اختلاف پيش مياد که طبیعی هست چون ما تجربیات متفاوتی داريم و شايد چيزی (یا حسی)که من از يک اثر برداشت کنم با اون چيزی که شما برداشت ميکنيد متفاوت باشه.
شما جزو کدام دسته اید?
چون از من سؤال کرديد من هيچ گونه تقسيم بندی تو کارم ندارم اينطور نيست که بگم آره من اين کار انجام دادم فقط براي يک قشره خاصی.مخاطبه کار من ميتونی قشره خاص باشه ميتونه از افراده کوچه بازار هم باشه.
سلام دوستان
اين عكس غير حرفهاي مرا هم يك نظري بيندازيد
ممنون
فکر میکنم در مورد مقایسه , بین آنچه مد نظر من است و آنچه شما برداشت کردید , یک سوء تفاهم پیش آمده
منظورم از اینکه میگم : "یک کارشناس هم به مقایسه میپردازد " این نیست که حتما فلان عکس را بر میدارد و با تمام عکس های مشابه رو در رو میگذارد و بعد تصمیم میگیرد
این مقایسه در ذهن با توجه به تمام مسائل تکنیکی صورت میگیرد
به همین دلیل گفتم که :
یک کارشناس امور هنری علاوه بر اینکه باید اشراف کاملی به جریان های هنری زمان حال و گذشته ( حداقل در مورد هنر مربوطه ) داشته باشد باید زیاد دیده باشد و مقایسه کرده باشدنقل قول:
ی برای یک کارشناس اشراف داشتن به مسائل هنری زمان خودش و نیز دوره های گذشته یک "باید" است
بسیاری از تاکید های المانی در هنر هم بدلیل همین مقایسه بوجود آمد . یعنی انسان طبق تجربه و با مقایسه بین آثار مثلا به این نتیجه رسیده که نقطه اوج یک عکس اگر به کنار تصویر نزدیک تر باشد دارای قدرت بیشتری است تا در وسط
یعنی حتی اینگونه قوانین هم به علت تجربه و مقایسه با سایر آثار , اکنون به عنوان قانون درآمده ( البته قانونی که در هر لحظه میتوان آنرا نادیده گرفت )
=======
بحث جنبش های هنری در غرب نیاز به مقدمه چینی دارد . یعنی همینطوری نمیشه نمونه ای از آن را برای مثال ارائه کرد
شما آثاری را انتخاب کردید و به عنوان نمونه اینجا قرار دادید . نمونه های فراوانی برای مقایسه با این گونه آثار میتوان پیدا کرد
من میتوانم نمونه ای بی نظیر برای شما مثال بیاورم که شاید حنده دار باشد و به هیچ عنوان مقایسه پذیر نیست
نمایشگاه عکس "رابرت بری" نمونه ای بی نظیر بود
در این نمایشگاه هیچ عکسی وجود نداشت . حتی یک قطعه عکس کوچک
رابرت بری تنها با انتقال حس در کنار فضاهای خالی , حس حضور عکس رو به مردم القاء میکرد
یک نوع هیپنوتیزم
اما مسئله این است که این کار در زمان خودش دارای ارزش بود.( یا حداقل مورد توجه قرار گرفت) . الان هر کس این کار را بکند احتمالا دیوانه ای بیش نیست
بنابراین هنر غرب و درک کش و قوس آن نیاز به مقدمه چینی دارد و باید علت و اسباب آنرا شناخت
اگر قرار باشد فقط یک اثر از یک جنبش هنری را انتخاب کنیم و آنرا در زمان حال ارائه دهیم , مطمئن باشید که حتی اساتید فن هم آنرا رد خواهند کرد . یعنی به صرف تکنیک یک هنر نبیاد آنرا ارزشمند تلقی کرد و یا کسانی را که آنرا مردود میدانند , مواخذه کرد
این عکس اثر Man Ray است
http://www.metmuseum.org/toah/images/hb/hb_69.521.jpg
عکسی است که در موزه نگهداری میشود. اثر خارق العاده ای است . اما این اثر وقتی ارزشمند است که بدانیم چه داستانی در پشت آن هست. وگرنه هر کس که فکر کند این عکس به خاطر خط و خطوطش مشهور شده در اشتباه است. اگر من مثل این اثر را امروز به یک مسابقه بفرستم و داستان احتمالی آنرا تعریف نکنم و داور محترم هم آنرا رد کنید من نباید هیچ اعتراضی بکنم. و نباید بگویم که فلان داور چیزی حالی اش نبوده. این اثر به خاطر المان ها و قرار گیری عناصر در جای درستش انتخاب نشده . یعنی اصلا جنبه تکنیکی ندارد . یک داور صرفا آکادمیکی حتی هزار سال دیگر هم نمیتواند چنین اثری را قبول کند
در اینگونه موارد , علمی که صرفا به مسائل تکنیکی میپردازد , راه به جایی نخواهد برد. هنر تمام ظرافتش به این است که نمیشود صرفا به جنبه تکنیکی موضوع پرداخت. و جالب اینکه ما در هنر در هر لحظه دارای آفرینش چیزی نو هستیم . یعنی اگر من اثری ایجاد کنم که فعلا هیچ قانونی در موردش نوشته نشده , اگر مورد استقبال عمومی قرار بگیرد ممکن است بعدا برای این اثر هزار قانون نوشته شود
بنابراین مسئله مقایسه و اشراف به جنبش های هنری همانگونه که گفتم یک "باید" است . مقصود از مقایسه یعنی مقایسه با تمام چزهایی که دیده و شنیده و درک کرده . نه اینکه حتما نمونه عکسی درست مطابق نمونه حاضر باید وجود داشته باشد تا مقایسه کند
اگر قرار بود مقایسه فقط با آثار مشابه صورت بگیره آنوقت اشراف به جنبش های هنری گذشته و حال بی معنی میشد . ولی به هر حال این مقایسه رکن اساسی انتخاب است . مقایسه با قوانینی که نوشته شده , مقایسه با نمونه های دیده شده , مقایسه با هدف جنبش هنری حاضر درآن و ... .
گاهی نیز پیش می آید که یک اثر هنری به علت نداشتن نمونه ای مقایسه پذیر , در زمان خودش , رد میشود اما بعدها با آفرینش نمونه های مشابه , دوباره مورد توجه قرار میگیرد. به نظر شما چرا اینگونه میشود؟ آیا علم آن روز توانایی شناخت این اثر را نداشته ؟
الان منظور شما رو بهتر متوجه شدم.
بحث چی بود به کجا رسيديم.
الان اين مسئله خيلی کم اتفاق مييفته.ممکه يک عده مخالفت کنند يک عده موافقت،
اما در مورده اينکه داستانه اون عکس رو فهميدين و نظره شما رو عوض کرده بگم
الان در حال حاظر وقتی کسی پروژه ی رو شروع ميکنه از همون اول در کنارش تمام کارهایی رو که انجام داده تمام مواردی رو که امتحان کرده
تمامه اون چيزهایی که به ذهنش رسيده رو مينويسه(thought process)
به صورتی که وقتی کار تموم ميشه يه مقاله 200 صفحه ای هم کنارش هست.
ميتونه به کمک اون نوشتها توضيح بده و کارش رو توجيح کنه.بگه از کجا شروع کرده و هدفش چی بوده.
به قول یکی از اساتید اگر شما 20 ساعت برای خلق یک اثر صرف کردید بیننده هم باید همون مقدار زمان بزار برای ارتباط برقرار کردن با اثر.
همین جا یک عده هستند که میگن ایا کارهای ونگوگ باعث شهرتش شدن یا داستان زندگی اون.اونها میگن افراد بیشتر تحت تاثیر زندگی ونگوگ هستند.که البته معمولا نفی میشه چون تاثیر کارهای ونگوگ به عنوان اغاز گر یک راه جدید کاملا واضح هست.
معمولاً اينکه کاری از طرفه گرهی قبول نشه کمتر در ضمينه طراحی يا نقاشی پيش مياد
چون هنرمندن مينيماليست به قوله معروف تهشو در آوردن تا به صورتی که به قوله شما شده يک قاب خالی يا يک بوم با چند تا نقطه.
اما الان در حال حاظرخيلی وقت هابحث سر مجسمه ها و کارهاي اينستاليشن پيش مياد. اين مسئله هم از زمان Marcel Duchamp در 1920اين کارهارو به عنوان art معرفی کرد شروع شد و هنوز ادامه داره.هنوز بحث هست که اثر هنری چی هست و چه ویژگی هایی باید داشته باشه.
http://www.image-upload.net/images/p...duoyh1vllb.jpg
http://www.image-upload.net/images/3...xdhtncfn48.jpg
البته باید اضافه کنم دلیل صحبت من در مورد تکنیک دلیل بر بی اهمیتی مقایسه یک اثر به صورت اکسپرسیونیتی نبود.
چون اصولا سبک کاری خودم به صورت مینیمالیست و کانسپچوال هست که تکنیک درش نقش خیلی کمی داره.
مثلا یکی از هنرمندان مورد علاقه من david shrigley هست که طراحی هاش رو هر کسی میتونه انجام بده و اصلا تکنیک سختی نداره.
http://www.image-upload.net/images/s...ycdtnhm253.jpg
http://www.image-upload.net/images/h...o4nnqizevd.jpg
lol
http://www.image-upload.net/images/t...b6f1nzrxxf.jpg
در مورد ارزش و اهمیت تکنیک فکر کنم این جمله پیکاسو کفایت کنه که میگفت من زمانی که 21 سالم بود مثل رافائل طراحی میکردم اما تمام طول عمرم طول کشید تا بتونم دوباره مثل یک بچه طراحی کنم
سلام. دوستان اگر حوصله داشتن يه تست هم روي اين عكسها بزنن.
ممنون.
http://www.imagedash.com/uploads/kyi1242812263n.jpg
http://www.imagedash.com/uploads/lpf1242812301b.jpg
سلام خدمت عزیزان
میخواستم نظر دوستان رو در مورد عکس زیر و نوع ویرایشش بدونم
ضمنا" من چون تجربه ای در این نوع عکاسی ندارم ، ممنون میشم دوستان نظرشون رو در مورد نوع عکاسی و زاویه و نور و ... هم بفرمایند :
http://myup.ir/files/s0511j1ey0i6lnm081c4.jpg
این هم ویرایشی که خودم (که فقط با یکی از فیلترهای فتوشاپ انجام دادم)
فکر کنم از ویرایش خودم معلوم باشه که چه نتیجه ای مد نظر هست (در واقع لازم نیست همه چیز مثل عکس اصلی بمونه و فقط نتیجه مهمه که جالب و خوشایند باشه)کد:http://myup.ir/files/lw0zoi0go7vkgnborx17.jpg
ممنون :::happy:::
http://www.pcnet.ir/images/dsc001zhz.jpg
:::happy:::
http://www.gigaimage.com/images/oufp...skch5quh6b.jpg
اینو ویرایش حساب نکنین، یه سیاه مشق فکر کنم اسم بهتری باشه :::blushing:::
این هم ویرایش اغراق آمیز
کارهای اصلی این عکس حدود نیم ساعت کار برده و نیم ساعت هم صرف Enhance کردن تصویر شده . غیر از افکت خورشید , چیز دیگه ای به عکس کم یا اضافه نشده ( گرچه نور خورشید و جهت نور ابرها یکسان نیست ولی بیشتر یه سلیقه شخصی بوده . همچنین ته رنگ گرم پائین عکس)
http://www.pcnet.ir/images/deletefdf.jpg
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید
http://h.imagehost.org/0630/IMG_8718_copy_copy.jpg
لینک عکس در ابعاد بزرگتر و بدون ویرایش
کد:http://h.imagehost.org/0766/IMG_8718a.jpg
آقا مسعود انقدر عکس شما خوب بود که حیفم اومد ادیتش کنم
ولی من این ویرایش رو میپسندم
http://khoroosh.persiangig.com/image...mobin_edit.jpg
تو باغ يكي از دوستان دنبال شكار بودم كه دنبال كردن امتداد پرواز يه پروانه راهنماي ثبت اين عكس شد.
اصل عكس
http://img.majidonline.com/pic/217800/01.jpg
بعد از ويرايش
http://img.majidonline.com/pic/217802/02.jpg
سلام
من كه نتونستم درست ويرايشش كنم :)
پيشنهاده شما چيه؟
http://h.imagehost.org/t/0815/DSCF8485-1600.jpg
حجم عكس 1.22MBکد:http://h.imagehost.org/view/0815/DSCF8485-1600
سلام:
بیشترین تغییری که بنظرم میشد روی این عکس داد همینقدر بود
عکس اصلی
عکس ویرایش شده
بزرگترین مشکلی که در این ویرایش پیش روی من بود این نکته بود که من نمیدونستم دقیقا چه چیزی رو باید تقویت میکردم و تاثیر چه چیزی رو کم!
این مورد به کادر انتخابی نه چندان مناسب صحنه ثبت مربوط بود شاید بتوان پذیرفت ( جهت بهتر بودن ) عکاس با توجه به غایت ویرایشی که برای هر ثبت مد نظر دارد ( ضمن انتخاب کادر دلخواه خود) نیم نگاهی هم به چند ساعت بعد پشت کامپیوتر داشته باشد
خوب آقای حسینی این ها نظر شخصی من در قبال ویرایش روی این عکس بود و الزما درست نیست ضمن آنکه از ارزش عکستان چیزی کم نمیکند ممکن است دوستان خوب فروم با ایده ای بهتر عکس را به مرحله قابل قبول تری نسبت به این ویرایش ( من ) برسانند
موفق باشید
نباید ابرها رو اضافه میکردم اما تقریبا مجبور شدم چون بدون ابر , آسمان تقریبا هیچ کشش و. جذابیتی نداشت
کشیدگی هم عمدا انجام شده . چرا که عکس اولیه از لحاظ چیدمان خطوط هیچ عمق و کششی ایجاد نمیکرد ( هرچند قسمت لبه ساختمان نیاز به کار بیشتری داشت که وقت زیاد میخواست )
کمی حالت رویایی به عکس داده شده
تن رنگ ها عوض شده
در قسمت بالا و پائین , کمی عکس تیره شده
کنتراست افزایش پیدا کرده
در کل عکس سختی برای ویرایش بود
امیدوارم ایده های بهتری برای ویرایش پیدا بشه
http://a.imagehost.org/0473/Untitled-3.jpg
سلام با اجازه شما این هم ادیت من ایده ابرو هم از دلباز گرفتم
اگه ویرایش کمی بی دقت شده عذر می خام نتونستم بیش از این وقت بذارم
http://www.pcnet.ir/images/editcopy.jpg
بنام خالق رنگها
در این چند پست آخر تغییرات بسیار زیبا و خوبی مخصوصاً بست آقای دلباز دیدم
بعنوان یک عکاس در جمع حرفه ای دوستان حداقل از آقای دلباز ادیت یک عکس ( تغییر ساختار واقعی عکس ) در این حد رو از ایشون توقع نداشتم
دوستان حرفه ای مثل ایشون باید آموزش بدند تا دوستان عکسهای بسیار خوب و قابل قبول هم از نظر تکنیکی و هم از نظر زیبا شناسی و دید زیبا شناختانه ثبت کن و نه تریج ادیتها که بهتر بگم تغییرات اساسی در عکس
چون باب شدن این مسئله میتونه عکاسی و عکس رو از جایگاه خودش خارج و به طراحی و نقاشی نزدیک کنه که فکر نکنم دوستان عکاس از این موضوع زیاد خوشحال بشن
سلام
خوب دوست عزيز با توجه به صحبتهاتون مشخصه كه شما شناختي روي آقاي دلباز نداريد و بدون شناخت از كسي هم قضاوت كردن دربارش اصلا صحيح نيست.
اين مسائل هم براي بار اول نيست كه مطرح ميشه و مطمئن باشيد ايشون از من و ( شايد شما چون ازتون شناختي ندارم , قضاوت نميكنم) در اين ضمينه وارد تر هستند وحد و مرز ويرايش رو هم بهتر از من و ( شايد شما چون ازتون شناختي ندارم , قضاوت نميكنم) ميشناسن .
ويرايشي رو هم كه ملاحظه ميكنيد بنده ازشون درخواست كردم و ايشون هم لطف كردند و وقت گذاشتند .
سلام
فرمایش شما کاملا صحیح است ولی اگر ویرایش عکس رو به تغییر رنگ و کادر خلاصه کرد دیگه اسمش رو نمی شه ویرایش گذاشت
http://www.pcnet.ir/images/img871isi.jpg
با عرض معذرت از جناب آقای دلباز عزیز
من به پیغامهای دریافتیشون قبل از تایپ نگاه کردم که این مسئله باعث شد چنین اشتباهی رخ بده باز هم از ایشون معذرت میخوام
حد مرز ویرایش و ادیت عکس مشخص هست و نیازی به شناخت قبلی از بنده نداره
بوجود آوردن اثری جدید و متفات در ساختار رو طراحی میگن و شاید در تاپیکی بنام طراحی پیشنهادی بشه راحت تر در موردش بحث کرد و خود بنده هم طراحی های خودمم برای دوستان میذارم و از اطلاعاتشون استفاده میکنم
سلام
این عکس را مدتی پیش گرفته ام (خروجی JPEG basic دوربین است)
و بعد در لایت روم به این ویرایش رسیدم, دیگر توان من در همین حد است :::happy:::
میخواستم ببینم دوستان چه ویرایشی را مناسب تر میدانند, ممنون
لینک نسخه 803×1200 پیکسل
کد:http://img17.imagehosting.gr/out.php/i928257_dsc-4771.2.jpg
http://picbite.com/tempimages/o68114xhnws.jpg
سلام
وحید جان عکسی که لینک دانلودش رو دادی حجم کیلوبایتش خیلی کمه.به طوری که موقع ادیت جزءیات که مقدارش هم در این حجم عکس کم هست با کمی ویرایش از دست میره.
البته کار اقا فرشاد هم خوب شده.
مثال من مثال عروسی شد که بلد نبود برقصه گفت زمینش کجه :biggrin:
http://www.img98.com/images/b49odiob5g6iqzky0suc.jpg
سلام و درود
ادیت های زیبایی رو انجام دادید خب من هم این ویرایش رو انجام دادم کادر رو هم تصحیح کنیم...
http://www.pcnet.ir/images/dsc47711.jpg
سلام:
این هم مشق من :)
شاید بتوان دست چپ عکس در تراز کردن خط پایین کادر ( نرده چوپی ) دقت بیشتری بخرج داد ولی حدودا تصحیح اینگونه شد تا تراز عکس ( در قسمت پایین ) بهتر از قبل باشد
سلام
این عکس رو تو آخرین مسافرت تابستانی گرفتم :biggrin:
http://www.akkasee.com/forum/attachm...1&d=1251320563
بعد با کمی دست کاری و ویرایش به اینجا رسیدم
http://www.akkasee.com/forum/attachm...1&d=1251320563
دوست دارم بدونم اگر شما بودید چه ویرایشی انجام میدادید ونظر شما چیه ممنون:::love2:::
اینم خروجیjpg از فایل خام فقط ریسایز شده
کد:http://farshad68.persiangig.com/image/oIMG_8927.jpg
درود!!
من این عکس و در منطقه خارج از شهر شاهرود / سمنان گرفتم!!
یکم ویرایشش کردم شد این :
پیشنهاد شما برای ویراش چیست؟:::happy:::
من فکر نمیکنم ویرایش های سطحی یا مبتدیانه , هدف اصلی این تاپیک بوده باشه
بهتر است اولا عکسی گذاشته شود که پتانسیل تبدیل به یه عکس جذاب روداشته باشه
و دوم ابنکه کسی که امر ویرایش رو انجام میده , از بهتر بودن نتیجه اظمینان داشته باشه
نوشتن علت و چگونگی ویرایش و ابزارها و دستور العمل ها هم که جای خود را دارد