عیش و نوش تصویربرداری سیاه و سفید

[EditorIR]

عكاسی سیاه و سفید یكی از بزرگترین آرزوهای تحقق یافته من در زندگی است!. تجربه عكاسی سیاه و سفید را خیلی خیلی دوست دارم و هنوز هم ادامه می دهم. فكر می كنم جان هنر عكاسی و انچه كه عكاسی را هنری یكتا می كند ، تجربه حذف رنگ در كادر است. تازه آنوقت است كه عكاس در طبیعت دخالت می كند و "حقیقت" را از طبیعت بیرون می كشد. به همین خاطر فیلم های سیاه و سفید و فیلمبرداری سیاه و سفید را هم بسیار دوست دارم. به نظرم دنیای سیاه و سفید دنیایی قاطع و صریح است. زرق و برق دنیای رنگی را ندارد و حقیقتش عریان تر از دنیای واقعی است. بیننده هنگامی كه با یك عكس - یا تصویر- سیاه و سفید روبرو می شود ، چیزی می بیند كه مختص همان اثر است و در عین شباهت با دنیای واقعی ، با حذف رنگ اختصاصی شده... این اراجیف البته نظر شخصی من است و شما می توانید آن را قبول نداشته باشید.
سینمای مطلوب من سینمای سیاه و سفید تا پیش از دهه 50 و اختراع فیلم رنگی توسط تكنی كالر است. با وجود اینكه در سینما و تلویزیون دیگر فیلمبرداری سیاه و سفید بی رونق شده ، اما همیشه سعی كرده ام به هر بهانه ای - مثلا فلاش بك یا نمای ذهنی- لااقل یك سكانس سیاه و سفید را به كارگردان قالب كنم. البته خوب می دانید كه هنوز این قالب رویایی در سینما استفاده می شود و هر سال در بسیاری از فیلم های سینمای مستقل دنیا ، فیلم های كوتاه و تجربی ، ویدئو آرت ها و ویدئو كلیپ ها ، تصویر سیاه و سفید استفاده می شود.
در این سلسله مباحث قصد دارم تا اصولی از فیلمبرداری و تصویربرداری سیاه و سفید را معرفی كنم. اما قبل از آن ذكر چند نكته را ضروری می دانم.

1- مسئله "فیلمبرداری" (نگاتیو) و "تصویربرداری" (ویدئو) سیاه و سفید دو معقوله جدا از هم هستند ، گرچه نتیجه یكی است اما فرایند كار با هم تفاوت می كند. در مورد فیلمبرداری سیاه و سفید اصول كار دقیقا مثل عكاسی نگاتیو است. تصویربرداری سیاه و سفید هم شباهت های بسیاری با عكاسی دیجیتال سیاه و سفید دارد. بنابراین در هر دو مورد می توانید از مباحث خوب موجود در همینجا (سایت عكاسی و فروم های مربوط به عكاسی سایت
) و منابع دیگر عكاسی استفاده كنید.

2- اوصل مربوط به تكنیك ها و تئوری بحث نهایتا در چند شبه مقاله تمام خواهد شد. از آن موقع دیگر به مباحث نور در تصویربرداری سیاه و سفید می پردازیم كه عین عكاسی است ، به اضافه كمی حركت.

3- برایم خیلی خیلی مهم است كه این بحث به سرانجامی برسد. بنابراین عاجزانه و صاقانه و خالصانه از تمامی اساتید عكاس حاظر در این فروم تقاضا می كنم لطف فرموده و خصوصا در مورد بحث های تغییر رنگ و مباحث هنری تصویربرداری ویدئو (كه از نظر پایه با دیجیتال عكاسی یكی است) نظر دهید و در بحث ها شركت كنید و از تجربیاتتان بگویید. منهای مباحث فنی ، تصویربرداری سیاه و سفید یك كار تجربی و آرتیسیتی است كه بنده در آن هنوز در حد یك شاگرد هم دستی ندارم.

4- پایه مباحث اینجا 4 شاخه خواهد بود : 1- تصویر سیاه و سفید در ویدئو 2- تصویربرداری سیاه و سفید ( فنی، نور و گرین) 3- امكانات سیاه و سفید در نرم افزارهای تدوین و چند ترفند رایج تصحیح كنتراست و نور 4- تجربیات نورپردازی و تركیب بندی

5- در مورد دوربین ها ، پایه مباحث در بخض تصویربرداری بر مبنای دو دوربین رایج نیمه حرفه ای در ایران - یعنی سونی 170 و پاناسونیك ایكس 100 دی وی ) خواهد بود. چون با تصویربرداری سیاه و سفید بسیاری از قابلیت های سی سی دی ها به كار نمی آید (توضیح می دهم چرا) ، بنا براین می توانید با هر دوربینی حتی هندی كم خاگی هم تصویر سیله و سفید قابل قبول بگیرید. اما اگر درباره هر دوربینی سئوال شد ، بفرمایید در خدمتیم.

6- علاوه بر این مباحث ، درس هایی از تجربه های فیلمبرداران بزرگ سیاه و سفید سینما را هم سعی می كنم اینجا جمع آوری كنم.

7- خواهش می كنم لطف كنید و بفرمایید آیا اصلا این بحث را دوست دارید یا نه؟ راستش برایم خیلی خیلی مهم است بدانم درباره این موضوع كسی در فروم علاقه مند است یا برایتان جالب نیست. به شدت هم نیازمند یاری سبزتان هستم درباره این تاپیك. چه اساتید ویدئو و چه اساتید عكاس. فكر كنم چیز خوبی بشود اگر همكاری همه باشد ، قد و بالایش را ببین!...

[infinity]

بخش اصلی (آف-تاپیک!)
من فکر کردم ترک ما گفته‌اید و خوشحالم که می‌بینم اینطور نیست.

بخش فرعی! (!؟)
مستقل از آنکه تا چه میزان با شما هم عقیده‌ام یا نه، بسیار مشتاق و پیگیر شنیدن و آموختن و تبادل آرا هستم.

با سپاس

[EditorIR]

"سیاه و سفید" واژه مشخصی برای یك تصویر سیاه و سفید است. اما چرا در دنیای ویدئو و دیجیتال از دو عنوان Monochrome و grayscale استفاده می كنند؟ در این مبحث این دو را توضیح بررسی می كنیم.

Monochrome :

منوكروم یك فرایند فیزیكی است. در علم فیزیك نور و مباحث تئوری آن ، عبارت منوكروم به یك جریان الكتریسیته از یك طول موج اطلاق می شود. راستش را بخواهید در باره مبنای فیزیكی آن بیشتر نمی دانم و اگر كسی از دوستان بتواند توضیحاتی دهد خیلی خوب است.

منوكروم در یك تصویر

طول موج منوكروم در یك تصویر معمولا تشكیل یك تصویر تك رنگ را می دهد. این به این علت است كه دامنه طیف منوكروم معمولا از یك طیف نور تشكیل می شود. یك طیف نوری مثل سیاه ، سبز ، آبی ، ارغوانی و قرمز زمانی كه با رنگ سفید ادغام می شوند ، یك دامنه رنگی منوكروم می سازند. در این صورت دامنه رنگی ساخته می شود كه می توان آن را سیاه و سفید ( ادغام سیاه با سفید) یا سپیا (تركیب سبز با سفید) و ... نامید. (می دانیم كه حرارت رنگ (كلوین) دامنه نور را مشخص می كند.) البته این را هم لازم است ذكر كنیم كه یك طیف رنگی (مثلا آبی) می تواند از طیف 100% تا 0% تغییر دامنه داشته باشد كه آن هم منوكروم نام می گیرد.
حتما مانیتورهای منوكروم را در بانك ها دیده اید. این مانیتورها فقط دامنه رنگ های یك طیف را نمایش می دهند.

در تصویربرداری ، منوكروم به حالتی اطلاق می شود كه تنها دامنه سیاهی سنسور كپچر شود. این دامنه تك رنگ می تواند با فیلتر های مجازی تبدیل به سپیا یا رنگ های دیگر شود. این قاعده در ویدئو و عكاسی دیجیتال صادق است و به زمان خلق تصویر باز می گردد. این یعنی اتفاق منوكروم زمان عكاسی به دست می آید و نه در موقع تصحیح رنگ.

....
یكدفعه صفحه ریفرش شد. تا همینجا ذخیره كرده بودم و نتیجه یك ساعت نوشتن به باد رفت!. ادامه اش را باید دوباره از اول بنویسم... ای بابا

[yasin-m]

عكاسی سیاه و سفید یكی از بزرگترین آرزوهای تحقق یافته من در زندگی است!. تجربه عكاسی سیاه و سفید را خیلی خیلی دوست دارم و هنوز هم ادامه می دهم. فكر می كنم جان هنر عكاسی و انچه كه عكاسی را هنری یكتا می كند ، تجربه حذف رنگ در كادر است. تازه آنوقت است كه عكاس در طبیعت دخالت می كند و "حقیقت" را از طبیعت بیرون می كشد. به همین خاطر فیلم های سیاه و سفید و فیلمبرداری سیاه و سفید را هم بسیار دوست دارم. به نظرم دنیای سیاه و سفید دنیایی قاطع و صریح است. زرق و برق دنیای رنگی را ندارد و حقیقتش عریان تر از دنیای واقعی است. بیننده هنگامی كه با یك عكس - یا تصویر- سیاه و سفید روبرو می شود ، چیزی می بیند كه مختص همان اثر است و در عین شباهت با دنیای واقعی ، با حذف رنگ اختصاصی شده...

7- خواهش می كنم لطف كنید و بفرمایید آیا اصلا این بحث را دوست دارید یا نه؟ راستش برایم خیلی خیلی مهم است بدانم درباره این موضوع كسی در فروم علاقه مند است یا برایتان جالب نیست.

EditorIR جان،
ما هم مشتاق ،بر اسب نوستالوژی در پی همین قافله ایم.
بسیار سپاسگزار شما و دیگر دوستان خوبم در اینجا خواهم بود که ما را همچنان از دانسته ها وتجربه های ارزشمند خود بهره مند سازید،من هم به سهم خودم قول خواهم داد که با شرمندگی از بی دانشی خود ، خواننده خوبی باشم.

ببخشید که ظاهرش به آف تایپیک نزدیک شد!

[Farzam53]

سلام
ادیتور عزیز
ضمن تشكر از لطف شما و وقتی كه میگذارید و موضوع جالبی كه انتخاب كرده اید. اگر برایتان مقدور است در مطالب بعدی این موارد را هم مد نظر داشته باشید تا من و بسیاری از دوستان بهتر بتوانیم استفاده ببریم:
1- در قسمت های نرم افزار ترجیحاَ از پرمیر یا ادیوس استفاده كنید تا برای كسانی مثل من كه از سیستم های مبتنی بر اپل و بالطبع فاینال كات استفاده نمیكنند هم قابل استفاده باشد(در مزیت سیستم های اپل شكی نیست!)
2- اگر بحث سیاه و سفید در حوزه گسترده تر تنظیم رنگ و وایت بالانس و تصحیح موارد در هنگام تدوین باشد ممنون خواهیم شد.
3- اگر از مثالهای عملی برای كاربرد فضاهای رنگی خاص (مثل فیلم 300 (البته با اجازه دوستان هخامنش!)) استفاده شود بحث كاربردی تر خواهد بود.
در پایان باز هم از شما تشكر میكنم و بی صبرانه منتظر ادامه بحث هستم.
راستی یه نیم نگاهی هم به سری XLكنن داشته باشید

[Sepanz]

In physics, the word is used more generally to refer to electromagnetic radiation of a single wavelength. In the physical sense, no real source of electromagnetic radiation is purely monochromatic, since that would require a wave of infinite duration as a consequence of the Fourier transform's localization property

http://en.wikipedia.org/wiki/Monochrome

«مونوکروم در فیزیک اشاره به تابش الکترومغناطیسِ یک طول موج واحد دارد، از نظر فیزیکی چنین چیزی غیرممکن به نظر می‌رسد چرا که طبق یکی از روابط فوریه اگر دامنه‌ی یک متغیر را کم کنیم دامنه‌ی زمان بی‌نهایت می‌شود و فلان و بهمان و قص علی هذا...»

ترجمه‌تان غلط بود و برخوردتان با تصویر سیاه و سفید کمی تنگ نظرانه.
با این همه از شنیدن تجربیات شخصی بدم نمی‌آید.

[EditorIR]

×ممنونم از عنایت همه دوستان.

گری اسكیل
فرایند گری اسكیل را همه ما در تجربه های سیاه و سفید كردن عكس ها یا فیلم ها دیده ایم. grayscale فرایندی است كه در آن محدوده نور (بر مبنای خاکستری) از سیاه تا سفید کامل تغییر می کنند.
در مباحث فنی ویدئو مفهومی به نام yuv وجود دارد كه لازم است كمی درباره آن بدانیم.
فكر می كنم در باره رنگ و نور در محدوده yuv در یکی از مطالب همین فروم اشاره ای کرده ام. در یک تصویر ویدئو دو مولفه اصلی وجود دارد : نور (Luminance) و رنگ (Chorominance). این فاکتور ها در سیستم های معمول ویدئو به کار می روند. فاکتور y مخصوص روشنایی (نور) است و دو فاکتور uv رنگ ها را تشکیل می دهند. این سیستم یک سیستم کلاسیک برای ویدئو است . برای ارتباط گرفتن از طریق این سیستم به 3 کابل تصویر rca احتیاج داریم. یکی از کابل ها فاکتورهای نوری را منتقل می کند و دوتای دیگر دامنه های رنگ را. سیستم های دی وی دی و تلویزیون های جدید همگی YUV را پشتیبانی می کنند. این نوع انتقال تصویر COMPONENT نام دارد. اگر کابل های رنگ را جابجا وصل کنیم رنگ های تصویر به هم می ریزند. اگر هم کابل Y را وصل نکنیم ، اصلا تصویری نمی بینیم. اگر دو کابل رنگ را وصل نکنیم ، تصویر سیاه و سفید است. این به این خاطر است که تصویر در هنگام انتقال کامپوننت به صورت مجزا اطلاعاتش را ارسال می کند. اگر دامنه های CHOROMINANCE بدون دامنه نور منتقل شوند ، اصلا رنگی دیده نمی شود. یعنی مثلا رنگ سبز وجود دارد ، اما درصد روشنایی اش صفر درصد است؛ مثل یک اتاق تاریک. حالا آین که رنگ ها چقدر شفاف و حقیقی باشند ، به درصد کیفیت سی سی دی مربوط است . (راستی سیستم YUV سیستمی کلاسیک است و تغییرات زیادی داشته با اسامی مختلف.)
وقتی که ما از فرایند گری اسکیل در ویدئو استفاده می کنیم ، در حقیقت دامنه های رنگ را حذف می کنیم و تنها با دامنه نور سر و کار داریم. نور هم از صفر تا صد درصد بر دامنه 1 می تابد. بنابراین سیگنال 1 ، سیگنال سفید است و رسیدن به سیگنال صفر (سیاه) تصویر را سیاه و سفید می کند. این سیگنال ها از کجا می آیند؟ از جایی به اسم
Color Bar :
البته این که دامنه های سفیدی و سیاهی از کالر بار می آیند خیلی حرف درستی نیست ، اما کالر بار متداول ترین صفحه برای تست رنگ در ویدئو است.
همانطور که می دانیم دامنه های طبیعی رنگ که از طبیعت و منشور نوری ساطع می شوند رنگ های آبی ، قرمز ، سبز ، ارغوانی (ماژنتا) ، فیروزه ای و زرد هستند. در سیستم های ویدئو هر کدام از این رنگ ها یک طیف سیگنالی مشخص دارند. این طیف و درصد آن در تصویر از دو طیف سفید و سیاه تشکیل می شوند. سیگنال تصویر سفید مبنای 1 را می گیرد و سیگنال تصویر سیاه هم همیشه صفر است. این مبنا در همه دوربینهای تصویربرداری ویدئو صدق می کند. آنچه که حرارت رنگ و درصد گرمی یا سردی رنگ ها را مشخص می کند "کلوین" نام دارد. وقتی که ما تصویربرداری را آغاز می کنیم ، سی سی دی دوربین به صورت پیش فرض - یا تعریف شده - رنگ ها را بر مبنای سفید و سیاه تنظیم می کند و تصویر رنگی را تصویربرداری می کند. تشخیص رنگ و نور سیاه برای دوربین کار سختی نیست. اما تشخیص سفیدی خیلی مهم است. این تشخیص whitebalance نام دارد. (یعنی تنظیم سفیدی).
شرکت های سازنده دوربین - بر اساس توان سی سی ی ها - معمولا یک یا چند مدل پیش فرض برای وایت بالانس را در دوربین تنظیم می کنند که preset نام دارد. این تنظیمات پیش فرض گاهی تا 99 درصد به رنگ و نور اصلی محیط شباهت دارد. اما برای اینکه تنظیمات دقیق تری داشته باشیم ، لازم است رنگ سفید و نور محیط را به دوربین معرفی کنیم. برای این کار دکمه White Balance در دوربین طراحی شده. برای وایت بالانس کردن دوربین کاغذی سفید ( یا هر سفیدی دیگر در محیط) را مقابل دوربین می گیریم و آنوقت این سفیدی را با زدن دکمه وایت بالانس به دوربین معرفی می کنیم. دوربین کلوین این رنگ سفید را مبنای سفیدی می گیرد ، با سیاهی ترکیب می کند و رنگ های دیگر را می سازد.
گفتیم که ساخت سیاهی برای دوربین مسئله مهمی نیست. اما با این وجود دوربین های حرفه ای گاهی از شما می خواهند گه تراز سیاهی را هم به دوربین معرفی کنید. برای این کار لازم است فقط دکمه Black Balance را در دوربین فشار دهید . به صورت اتوماتیک دیافراگم لنز بسته می شود (تصویر کاملا تاریک می شود) و دوربین سیاهی را نیز طراز می کند. مسائل دیگری مثل فیلتر های تصحیح کننده و تمپ های وایت بالانس مجازی و ... هم وجود دارد که در اینجا دیگر پرگویی است.
کالر بار در حقیقت تصویری است که در آن رنگ ها به صورت کامل کنار هم چیده شده. این تصویر برای تست مانیتور ، نودال و ... کاربرد های فراوانی دارد. هنگامی که تصویر سیاه و سفید را می سازیم ، Chorominance از حذف شده و روشنایی و نور سفید و سیاه مبنای ساخت تصویر قرار می گیرند.
این فرایند در تصویربرداری ویدئو وجود ندارد و مختص به زمان تدوین است. گری اسکیل با منو کروم و کالر گین تفاوت ماهوی دارد. درباره منوکروم توضیحکی دادم. توضیحات کاربردی تر گری اسکیل و تغییرات اصولی دامنه های RGB و نور در زمان تدوین را در مباحث اصلاح رنگ سیاه و سفید توضیح خواهم داد ، ان شاءا...
اگر درباره هرکدام از این مباحث توضیحات دیگری خواستید ، (مثلا کلوین) بفرمایید تا برایتان جمع آوری و بیان کنم.
مبحث بعدی : تنظیمات دوربین برای تصویربرداری سیاه و سفید.

[EditorIR]

سلام
1- در قسمت های نرم افزار ترجیحاَ از پرمیر یا ادیوس استفاده كنید تا برای كسانی مثل من كه از سیستم های مبتنی بر اپل و بالطبع فاینال كات استفاده نمیكنند هم قابل استفاده باشد(در مزیت سیستم های اپل شكی نیست!)
2- اگر بحث سیاه و سفید در حوزه گسترده تر تنظیم رنگ و وایت بالانس و تصحیح موارد در هنگام تدوین باشد ممنون خواهیم شد.
3- اگر از مثالهای عملی برای كاربرد فضاهای رنگی خاص (مثل فیلم 300 (البته با اجازه دوستان هخامنش!)) استفاده شود بحث كاربردی تر خواهد بود.
در پایان باز هم از شما تشكر میكنم و بی صبرانه منتظر ادامه بحث هستم.
راستی یه نیم نگاهی هم به سری XLكنن داشته باشید

خیلی متشكرم از لطفتان جناب عكاس باشی.
1- والا خود من هم چنین قصدی دارم. مبنای نرم افزاری را می گذاریم پریمیر و ادیوس و لیكوئید كه در ایران پر كاربرد تر هستند. البته فینال كات و اوید استودیو یك چیز دیگری هستند!. اگر تمایلی هم بود ، درباره after effect هم صحبتی می کنیم.
2- بله بله حتما اینطور خواهد بود.
3- چشم حتما. البته فیلم هایی مثل 300 در محیط های Shake و soft image و نظیر این طراحی رنگ می شوند که واقعا پیچیده هستند و من هم خیلی اطلاعی درباره شان ندارم. اما آنچه که می دانم را حتما می نویسم. چیزی که هست ، در هالیوود برای هر کارشنان معمولا در سورس های متداول (مثل Shake ، MAYA ، Soft Image ، Nuke و ....) نرم افزارها و پلاگین های اختصاصی می نویسند. یعنی اتالوناژ فیلمی مثل 300 ، یک تجربه منحصر به خود همین فیلم است ، اما می شود از طریق سایت های تخصصی و فروم های امریکایی و دی وی دی های پشت صحنه دار متوجه شد که همین کار را هم خواهم کرد.

[EditorIR]

EditorIR جان،
ما هم مشتاق ،بر اسب نوستالوژی در پی همین قافله ایم.
بسیار سپاسگزار شما و دیگر دوستان خوبم در اینجا خواهم بود که ما را همچنان از دانسته ها وتجربه های ارزشمند خود بهره مند سازید،من هم به سهم خودم قول خواهم داد که با شرمندگی از بی دانشی خود ، خواننده خوبی باشم.

ببخشید که ظاهرش به آف تایپیک نزدیک شد!

آقا ما مخلصیم. والا من فقط کمی کرم دیجیتال دارم و به اینطرف و آنطرف سرک می می کشم. وگرنه تجربه چیزیست که به این راحتی ها به دست نمی آید.
راستی این"آف تاپیک" یعنی چه؟