شما ظاهراً می خواهید از زاویه ی علمی به این مسئله نگاه کنید اما از طرف دیگر می گویید که در این زمینه چندان اطلاعاتی ندارید و در واقع، نظر علم را در این باره نمی دانید! پس گفتگوی ما یک بحث علمی نمی تواند باشد.
وانگهی، علم چه می تواند بگوید وقتی که من نمونه ها را با چشم می بینم و می توانم بفهمم که کدامیک وضوح بیشتری دارد؟ این کار را در واقع یکی از دوستان من کرده بود: او از هر دوربین دیجیتال نیمه حرفه ای و حرفه ای، یک نمونه عکس ــ در شرایط نوری یکسان ــ به دست آورده و در سایز بزرگ چاپ کرده بود. ما این عکسها را به هر کس که نشان می دادیم (کسانی که نمی دانستند هر عکس از چه دوربینی است و اصلاً با نام دوربین ها آشنا نبودند) دستشان را بعنوان بهترین انتخاب، روی نمونه هایی می گذاشتند که تعداد پیکسلهایشان بالاتر از بقیه بود. در این آزمایش باید اقرار کنم که خیلی ها به زحمت می توانستند بین عکس گرفته شده توسط Canon Eos 1Ds MarkII و Mamiya ZD بهترین را برگزینند.
اما می خواهم بگویم: این موضوع که ما از چه فاصله ای به تماشای عکس می نشینیم، ارتباطی به ماهیت عکس ندارد. این مسلم است که باید از فاصله ای مناسب، هر چیزی را تماشا کرد. شما اگر یک عکس 15×10 را هم به دماغتان بچسبانید، نمی توانید آن را ببینید؛ دیگر چه رسد به یک بیلبورد. بنابراین مقدار فاصله ی مناسب ما برای بهتر دیدن یک عکس، مسئله ای است که باید رعایت شود و نمی توان این موضوع را که چشم ما از 30 سانتیمتری نمی تواند یک بیلبورد را خوب ببیند، بعنوان دلیل هدر رفتن پیکسلهای آن عکس، اقامه کرد و به چنین اشتباهی، جنبه ی علمی داد!
جالب تر از همه این است که شما رزولوشن چشم انسان را 600 مگاپیکسل می دانید و از طرف دیگر می گویید در عکس 39 مگاپیکسلی، تعداد بسیاری از پیکسلها به هدر می روند! آیا جز این است که از کلام شما باید اینگونه برداشت کرد که چشم ما نمی تواند آن مقدار پیکسل را ببیند؟ آن هم چشمی که شما مشخصه و قدرت شگفت انگیز بینایی اش را در عدد 600 رقم زده اید!!!
تا جایی که چشم، توان دیدن و بازشناختن دارد می توان پیکسلها را بالا برد و تصویری درخور بینایی انسان، خلق کرد. حقیقت این است. معیار، چشم ماست و ما همه برای چشم، کار می کنیم و باید معجزه ی بینایی را پاس بداریم و آنچه را که سزاوار اوست، در برابرش به نمایش بگذاریم.