با سلام بر همگي من يك سوال داشتم
مي خواستم بدونم كه منظور از وايت بالانس دوربين چيه و طرز كار با اون به چه شكليه و وايت بالانس دستي و اتوماتيك چه فرقي با هم دارند
با تشكر
با سلام بر همگي من يك سوال داشتم
مي خواستم بدونم كه منظور از وايت بالانس دوربين چيه و طرز كار با اون به چه شكليه و وايت بالانس دستي و اتوماتيك چه فرقي با هم دارند
با تشكر
اینها را بخوان، فکر می کنم جوابتو بگیری:
http://www.akkasee.com/digitalcamera...ves/001251.php
http://www.akkasee.com/digitalcamera...ves/001303.php
بطور خلاصه:
تراز سفیدی به تنظیم کانالهای رنگی عکس برای سفید دیده شدن رنگ سفید در عکس می گویند. یک سری تنظیم های از پیش تعیین شده برای شرایط آفتابی، ابری، زیر نور لامپهای التهابی تنگستن (با نور زرد) یا زیر نور مهتابی و ... در دوربینها وجود دارد و نیز برای تنظیم دقیقتر تنظیم دستی نیز در بعضی دوربینهای پیشرفته تر وجود دارد که می توان کانالهای مختلف رنگی را تنظیم نمود یا رنگ سفید را در شرایط مورد نظر عکاسی به دوربین معرفی نمود تا خودش تنظیمات را انجام دهد.
ویرایش توسط M.R.Shahbazi : Wednesday 22 June 2005 در ساعت 18:28
در حقيقت نورهاي مختلف دماهاي رنگ مختلفي دارند و با تنظيم وايت بالانس ميتوان در شرائط مختلف رنگهاي واقعي داشت.
در تنظيم وايت بالانس غير از حالات از پيش تعريف شده( مثل لامپ تنگستن و...)، ميتوان از تنظيم اتوماتيك آن استفاده كرد كه البته هميشه خوب عمل نميكند و در همه دوربينها خوب عمل نميكند. راه ديگر استفاده از تنظيم دستي وايت بالانس است. اگر دوربين اين امكان را داشته باشد، با استفاده از يك كارت خاكستري 18 درصد( يا حتي سفيد و يا حتي هر چيز سفيد ديگر!) ميتوان واين بالانس را تنظيم كرد. در برخي دوربينها هم امكان تنظيم دماي رنگ نيز وجود دارد. مثلا بر اساس محيطهاي نوري مختلف دماهاي رنگ مختلفي مشخص است كه ميتوان از آنها استفاده كرد.
راه ديگر؟ استفاده از عكاسي RAW است. چون د راين حالت دوربين ديگر هيچ تغييري در دماي رنگ عكس نميدهد و براحتي ميتوان در هنگام تبديل هر وايت بالانس دلخواه را تنظيم كرد. واين يكي از مزاياي مهم اين روش است.
راه ديگر؟ استفاده از color meter است كه دماي رنگ محيط را بدقت اندازه ميگيريد.
تنظیم وایت بالانس در عکاسی آنالوگ به چه صورته؟
اصلآ چنین تنظیمی جز در نوع نورپردازی میتونه معنا داشته باشه؟
من با Canon FTB که کار میکنم در فضاهای indoor و لامپ معمولی 100 وات عکسهام همیشه زرد و بیش از اندازه گرم میشه. به نظر شما آیا راه حلی برای کنترل این پدیده در عکاسی آنالوگ وجو داره؟
در عکاسی آنالوگ برای تنظیم وابت بالانس چند تا روش وجود داره.
1- فیلم متناسب با دمای رنگی محیط انختاب کنید.
2- از فیلتر های مخصوص این کار استفاده کنید.
3- در هنگام ظهور یک بلو کست یا رد کست عمدی به عکس بدهید.
در مجموع این راه ها به تنهایی کارامد نخواهند بود. و این روش ها به صورت ترکیبی استفاده می شوند.
سلام
از دوستان می خواستم در مورد کارت 18 درصد برای تراز سفیدی سئوال کنم... طرز کار با آن چگونه است؟ آیا این کارتها استاندارد خاصی دارند و باید از جای مشخصی خریداری شوند؟ آیا بجز این کارتها راه های دیگری هم برای تنظیم تراز سفیدی در خود دوربین (نه فتوشاپ و سایر نرم افزارها) وجود دارد؟
ممنون
پ.ن. به نظرم می آید جایی در فورم طرز کار این کارتها را دیده بودم اما هرچه جستجو می کنم کمتر نتیجه می گیرم بگذریم از اینکه جستجو در فورم هم مکافاتهای خاص خودش رو دارد با این سرعت اینترنتی در پیتی ما!!
عليرضا بهمن آباديNikon D50Nikkor 18-55 f/3.5-5.6G ED + Nikkor 18-200 f/3.5-5.6G IF-ED VR + Sigma 70-300 f/4-5.6 Apo DG
Speedlight SB800 Case Logic SLRC3
سلام،
اتفاقاً چند وقت بود میخواستم در این مورد یه بحثی رو شروع کنم :)
استفاده اصلی Gray Card در نورسنجی هست ولی برای تنظیم رنگ هم کاربرد داره.
همونطور که دیروز تو یک تاپیک دیگه مطرح شد، همهی نورسنجها رو با همین سیستم 18 درصد خاکستری کالیبره میکنن (که البته حقیقتش این نیست و جلوتر در موردش صحبت میکنیم) و درنتیجه برای اینکه بتونیم دقیقترین خروجی را از یک نور سنج انعکاسی بگیریم باید حتماً از این کارتها استفاده کنیم.
نورسنجها دو دسته هستن، انعکاسی (بازتابی) و مستقیم، نور سنج مستقیم دقیقاً نوری که بطور مستقیم داره به سوژه یا صحنه تابیده میشه رو اندازه میگیره و در نتیجه خروجیش هیچ ربطی به رنگ سوژه یا وضعیت انعکاس نور سوژه نداره و نور واقعی تابیدهشده رو اندازه میگیره. این نورسنجها با اینکه مزایای زیادی دارن ولی علاوه بر اینکه گرون هستن و استفاده ازشون دستوپاگیر و وقتگیره، محدودیتهای دیگهای هم برای عکاسی ایجاد میکنن، برای مثال نمیشه نور مستقیمی رو که توی دوردست داره به یه سوژه تابیده میشه رو اندازه گرفت و یا تو بعضی شرایط امکان همچین کاری وجود نداره (مثلاً پرترهی یه ببر رو که نمیشه اینطوری نورسنجی کرد!)
در عوض نورسنجهای بازتابی نوری که از سوژه بازتابیده شده رو اندازه میگیرن، نورسنجِ داخل همهی دوربینها از نوع بازتابی هست و اکثر دوربینهای مدرن هم به خاصیت TTL یا همون Through The Lens مجهز هستن، یعنی سنسور نورسنج پشت لنز هست و نوری که از لنز وارد میشه رو اندازه میگیره (بعضی دوربینهای قدیمیتر یا سادهتر سنسور نورسنجشون روی بدنهی دوربین هست)
Spot Metering یعنی نورسنجی یک محدودهی خاص، خیلی از عکاسها بسته به نیازشون از Spot Meterهایی با زاویهای به بستگی 1 تا گشادی 7.5 یا 8 درجه استفاده میکنن. Spot Meterها در واقع نورسنجهای بازتابی هستن که یک عدسی هم دارن که نور یک قسمت خاص از سوژه رو به نورسنج میرسونن.
استفاده از حالت Spot Metering روی دوربینهای مدرن و یک لنز تله میشه فضاهایی خیلی بستهتر از 1 درجه رو هم نورسنجی کرد!
همهی اینها مقدمهای بود برای اصل مساله! همه میدونن که نورسنج دوربین بازتابی است در نتیجه وقتی دوربین رو به سمت یک شی تیره نشونه میگیریم نورسنج بیخودی فکر میکنه محیط تاریکه و بالعکس. خوب، اولین خاصیت کارت خاکستری اینه که وقتی دوربین رو به سمت اون نشونه بریم میدونیم که نورسنج دقیقاً نور درستی رو میخونه، یعنی نوری که با اون کالیبره شده داره بهش میرسه و میدونیم که خطایی بهوجود نخواهد اومد در خوندن نور.
اما چطوری باید از این کارت استفاده کنیم؟ اگه نور توی محیط پخش هست که استفاده آسونه، یا دوربین رو میگذاریم روی Spot Metering و کارت رو درست روبهروی دوربین و نزدیک به سوژه قرار میدیم و نورسنجی رو میخونیم (سرعت شاتر و اندازه دیافراگم) و از اون برای عکاسی استفاده میکنیم و یا کادر رو طوری میبندیم که صفحهی خاکستری کل کادر رو بگیره.
اگه تابش آفتاب رو تو صحنه داشته باشیم و یا اگه یک نور اصلی داره به صحنه تابیده میشه باید کارت رو باید به سمت منبع نوری بگیریم طوری که دوربین هم بتونه کارت رو ببینه. یعنی کارت رو متمایل میکنیم به سمت خورشید (و یا منبع نوری) و بعد با دوربین میبینیمش. مساله اینجاست که کارتهای مختلف شعاعهای نوری زاویه دار رو با شدتهای مختلفی انعکاس میدن و کارت کداک که کارت استاندارد حساب میشه تو این وضعیت از همه بدتره، به هر حال، همون کارت کداک یکسری جدول Compensation داره که با توجه به زاویهی کارت چقدر باید به Exposure اضافه بشه (کارت زاویهدارتر تیره و تیرهتر میشه)
خب، یک کاربرد خیلی مهم کارت 18 درصد در عکاسی سیاه و سفید هست، اگه تو کار چاپ سیاه و سفید باشید هیچ چیزی به اندازه یک فریم کامل از یک رول که از کارت 18٪ گرفته شده خوشحالتون نمیکنه چون میتونید تونالیتهی همهی فریمها رو در بیارید (یعنی لازم نیست تیرگی نگاتیو رو که از اشکالات ظهور بهوجود میاد «حدس» بزنید) و دیگه اینکه توی یک سری شات از یک صحنه با نور ثابت هم کارت 18٪ خیلی میتونه مفید باشه به عنوان یک Reference برای خاکستری.
اونهایی که با Zone System کار کردن هم میدونن که تیرگی کارت 18٪ دقیقاً معادل وسط سیستم یعنی در محوطهی V (یا همون 5) هست. وجود یک کارت خاکستری خیلی میتونه تو کل پروسهی Zone System از صحنهپردازی گرفته تا چاپ، کمک باشه.
در کار کپی از نقاشی و کتاب هم که دیگه کارت 18 درصد حرف اول رو میزنه، بهترین کمک برای عکاسِ کپیکار، کارت 18٪ هست تا بتونه نور صحیح رو بخونه و موقع چاپ هم رنگها رو در بیاره.
و اما برای White Balance، دو راه وجود داره، یکی که تو همون سری شاتها (از همون نور و صحنه) یک شات هم از Gray Card بگیرید و بعد موقع تبدیل RAW اون شات رو به عنوان Reference بدید به نرمافزار، یا اینکه نه، کارت رو یکجایی در صحنه قرار بدید و بعدتر مطمئن بشید که رنگش با Reference Value کارت میخونه، برای کارت خاکستری یکسری Digital Reference وجود داره که فکر میکنم پیشتر آقای هژیرآذر زحمت ارسالشون رو کشیده بودن ولی خیلی دم دستی، R200 و G200 و B200 همون خاکستری Gray کارت هستن و حتی میشه با این تنظیمات مانیتور و پرنتر رو هم تا حدی (حداقل از نظر شدت روشنایی) کالیبره کرد.
خود دوربینها هم که دیگه تکلیفشون معلومه و اکثرا" میتونن از روی یک صفحهی سفید و یا ترجیحاً از روی Gray card تراز سفیدی رو پیدا کنن و براتون تنظیم کنن.
چند تا نکته خیلی مهمه، یکی اینکه موقع استفاده مطمئن بشید خودتون روی Gray Card سایه ننداختید، دیگه اینکه اگه کارت مستقیم جلوی دوربین نیست با توجه به دستورات کارت در صورت لزوم Compensation رو انجام بدید. دیگه اینکه اگه روی مد Spot Meter هستید باید بتونید روی همه جای کارت یک نورسنجی رو بخونید نه اینکه یه جای کارت یه چیزی بده، یه جای دیگه یه چیز دیگه، اگه ماجرا اینطوریه یا کارت رو بد قرار دادید یا 100٪ ميدونید که دارید چیکار میکنید!
الآن فقط دو تا نکته باقی میمونه، یکی اندازهگیری کنتراست با کارت و دیگری ماجرایی که درباره دوربینها و نورسنجهاشون گفتم، اونها رو هم الآن عرض میکنم.
یکی اینکه سازندهها نورسنجها رو (و این شامل نورسنج دوربین هم میشه) بر اساس استانداردهای ANSI (به طور دقیق ANSI PH2.7-1986 و ASA PH2.12-1961) کالیبره میکنن و نه با کارت 18٪ خاکستری و انسی میگه نورسنج باید با نور مستقیم کالیبره بشه و نه نور بازتابیده شده، این رو عرض کردم که بدونید نمیشه 100 درصد گفت که نور بازتابیده از 18٪ خاکستری همون نوریه که نورسنج رو کالیبره کرده، در واقع یه جمعیتی هستن که با کلی دردسر زور میزنن که بگن که 12.5 درصد خاکستری رنگ دقیق برای نورسنجی هست نه 18 درصد خاکستری (بعضیها مثل سکونیک هم قبلترها یادمه روی سیستمهای خودشون کارتهایی می دادن که 14 و 15 درصد خاکستری بود!) یک نمونهی عالی اینها همهست که خیلی روی این قضیه تاکید میکنه و میجنگه! بد نیستها، ولی به نظر من جیغ و داد الکیه!! تجربه به من میگه که 1/10 استاپ توی کار «هیچ» عکاسی اثر نمیگذاره و نورسنج هم اونقدر ابزار دقیقی نیست و در ضمن خود عکاس هم تصمیم گیرنده است.کد:http://www.bythom.com/graycards.htm
نکتهی دوم در مورد محاسبات کنتراست. اول اینکه باید حداقل و حداکثر کنتراست قابل ثبت روی مدیوم رو بشناسیم و همچنین بدونیم که کار رو چطوری و روی چی قراره چاپ کنیم (به خصوص برای استودیو که همه چیز در کنترل خودمون هست) برای مثال اکثر سنسورهای دیجیتال حداکثر میتونن تفاوت کنتراست 2.5:1 رو (تازه دست بالا!) رو دقیق و بدون از دست رفتن اطلاعات ثبت کنن، کاغذ هم که تو شرایط ایدهآل بیشتر از 3:1 پاسخ نمیده پس برای اینکه بتونیم یه چاپ معقول داشته باشیم توی صحنه حداقل و حداکثر روشناییمون نباید از یه حدی بیشتر متفاوت باشه، اما این حد چقدر هستش؟ (این عددی که من به عنوان تفاوت کنتراست گفنم در اصل LR یا Lighting Ratio هست که یکی از مفاهیم اصلی عکاسی استودیویی هستش و نسبت نور Fill یا Ambient به نور اصلی هستش، یعنی Fill اون 1 هست و نور اصلی اون یکی)
برای اندازه گیری این ماجرا، اول همه نورها رو روشن میکنیم و کارت رو روبروی نور یا نورهای اصلی میگیریم (دقت کنید که اگر نور اصلی زاویهدار هست باید Compensation کارت رو هم در صورت لزوم درنظر بگیریم)و نورسنجی میکنیم (یا خیلی شیکتر با نور سنج دستی و بدون کارت نورسنجی میکنیم) بعد نور یا نورهای اصلی رو خاموش میکنیم و با نور Fill کارت رو روبروی دوربین میگیریم و نور سنجی میکنیم و تفاوت دو نور سنجی رو به صورت تفاوت در f-stop محاسبه میکنیم، بعد هم که همه چیز تمام! از روی این تفاوت میشه کنتراست تصویر نهایی رو فهمید (در اصل LR، حالا اینکه چرا من LR رو معادل کنتراست میگیرم خودش ماجرای جداییه :) ) چطوری؟ عدد بدست اومده رو ضربدر دو کنید و تمام! یعنی اگه یک f-stop تفاوت دارید کنتراست تصویر 2:1 هست (البته شرمندهام که بگم حقیقتش این نیست! برای عددهای کوچیک این درسته ولی درکل ماجرا Exponential هست و در نتیجه برای 3 استاپ کنتراست به جای 6:1 میشه 8:1)
یک پرترهی خیابونی (به اصطلاح، منظورم آتلیهای هست!) کنتراست 1.5:1 یا حداکثر 2:1 رو داره، یک پرترهی آرتیستیک به ظور معمول که بابتش باید پول بیشتری به عکاس بدید کنتراست 3:1 رو داره و پرترههایی که آقای فخرالدینی به سرعت و شباهت ماشین فتوکپی تولید میکنن کنتراستهایی بین 4:1 تا 6:1 دارن. بعدتر در مورد کنتراست (یا همون LR) خیلی بیشتر صحبت میکنیم و اینکه چطوری برای یک صحنه کنتراست مناسب رو انتخاب کنیم و چطوری بهش برسیم (البته الآن دیگه باید همه بدونیم چطور میشه بهش رسید، برای یک 4:1 باید 2 استاپ بین تاریکترین و روشنترین نور صحنه تفاوت باشه، ایندفعه چون برعکس میرفتیم تقسیم کردیم). البته اساتید استودیویی خوبی اینجا هستن که اسم نمیبرم ولی بینهایت منتظرم که ازشون در این مورد یاد بگیرم.
ممنونم و ببخشید که اینقدر بلند شد! گفتم همهاش رو یکجا بگم.
پ.ن: الآن یک اشتباه املایی رو تصحیح کردم یادم افتاد که این Expodisc رو هم معرفی کنم! من خودم یکبار با یکی از اینها کار کردم و سیستم جالبیه، یک فیلتره که روی لنز نصب میشه و یک تصویر خاکستری Reference تولید میکنه که میشه ازش استفاده کرد توی پست پروسس. فایدهاش اینه که دیگه لازم نیست آدم بدو بدو بره یک جایی کارت رو بگذاره و بعد نورسنجی کنه یا عکس بگیره، البته کاربرد اصلیش برای White Balanceهست و نه نورسنجی :) به هر ترتیب همون کارت خوبه ولی این هم لینکشهستش!کد:http://www.expoimaging.net/
ویرایش توسط kakooch : Wednesday 12 September 2007 در ساعت 13:56
کاوه!
[EYES] [576 Megapixel Retina] [2 x Natural 22.3mm F3.2] [ISO 1 -800]
هادی هژیرآذر
ممنون کاوه عزیز
خیلی دنبال این gray card و color Chart و محصولات Expo گشتم. جایی در ایران سراغ داری که داشته باشند؟
در مورد این کنتراستها و استفاده آن در outdoor photography هم مارا راهنمایی کن. احتمالا در این شرایط نیاز به Lightmeter حتمی است. در واقع سوالم این است که در مرحله تهیه عکس outdoor با توجه به سیستمهای دیجیتال و zone system چه شرایط و چه نکاتی باید برای نیل به یک کنتراست دلخواه رعایت شود؟ منظورم به طور اخص، رسیدن به یک کنتراست دلخواه با استفاده از zone system است و نه نورسنجی.
یکی دیگر از کاربردهای gray card و color chart ها تنظیم رنگ است. غیر از تنظیم وایت بالانس. مثل تنظیم skin tone و نیز اصلاحات کلی رنگ عکسها که با تنظیم وایت بالانس بدست نمی ایند.
جناب آقای دکتر روشن،
شما استاد بنده هستید و من خیلی کوچیکتر از اونم که بخواهم چیزی عرض کنم، به عنوان درس پس دادن عرض میکنم:
همونطور که فرموده بودید چون امکان کنترل نور محیط رو نداریم باید خودمون رو طوری تطبیق بدیم که بتونیم به حداکثر کنتراستی که میخواهیم برسیم، برای این منظور راههای مختلفی هست.
یکی که خود شما و دیگر دسوتان اشاره کردهبودند و از همه مشهورتر است استفاده از فیلتر Gradual ND هست که با توجه به Shape فیلترهای موجود برای تعداد محدودی از سوژهها میشه ازش استفاده کرد ولی همچنان در عکاسی منظره جزو مهمترین تجهیزات جنبی به شمار میاد.
تکنیک دیگهای که خیلی بهش اشاره شده استفاده از فلش روی خود دوربین و یا یک یا چند فلش External هست که خیلی وقتها، وقتی که یک سوژهی خاص در فاصلهای معقول داریم به کار میاد، یه تکنیک دیگه استفاده از Reflector و یا Diffuser و یا هردوی اینها هست. در ضمن با توجه به رنگ Reflector میشه کارهای خیلی جالبی کرد و خروجیهای خیلی خاصی گرفت. در ضمن Reflector مشکی رو هم نباید فراموش کرد که البته به جای انعکاس نور رو میخوره و توی کار Outdoor خیلی جاها میتونه مشکلات پیچیدهای رو حل کنه.
یک نکتهی دیگه که به ذهنم میرسه میتونه حداکثر استفاده از انواع Shaderها و هود باشه، اصولاً هرچقدر بشه نورهای مزاحم و زاویه دار رو دور کرد تصویر کنتراستیتر میشه.
نکتهی دیگه وضعیت خود هوا و نور بیرون هست که عکاس باید خیلی بهاون توجه داشته باشه، نور نیمروزی به عنوان مثال نوری هست که عکاسها بنا به تجربه ازش دوری میکنن، اول اینکه بهخاطر شدت و زاویه تابش سایههای بسیار تندی ایجاد میکنه که باعث ایجاد کنتراست زیاد در تصویر میشن و میتونن به راحتی تصاویری خیلی بزرگتر از بازهی Dynamic Range فیلم یا سنسور ایجاد کنند که ثبت همهشون با یک شات غیر ممکن خواهد بود.
در عوض یک سری ابر نازک توی ارتفاع زیاد خیلی میتونن کمک کنن به عکاس، این جور ابرها درست مثل یک Diffuser خیلی بزرگ عمل میکنند و یک نوردهی یک دست رو ارایه میدن که در نهایت باعث کاهش Dynamic Range و در نتیجه ایجاد کنتراست توی یک بازهی معقول Dynamic Range خواهند شد که ثبتش خیلی سادهتر از مورد قبلیه و بهترین شرایط برا ثبت عکس منظره و یا پرتره بیرون رو فراهم میکنه.
بر عکس ابرهایی در ارتفاع پایین و یا ابرهای خیلی کلفت و غیر ممتد کنتراست رو از بین میبرن، درست مثل اینکه کل محیط رو با یک Fill light خفیف پرکرده باشیم و زندگی و طراوت صحنه تو این شرایط از بین میره. توی این وضع عکاس میتونه بره به سمت صحنههای خیلی خیلی رنگی مثل گلها و یا ماشینهایی با رنگهای خیلی تند و یا عکاسی از ساختمونها. اصولاً تو این شرایط نوری بهترین کار عکاسی از چیزهایی هست که بخاطر وجود لبهها، پیچها و خمها و یا گوشههای خیلی تند خودشون یک کنتراست درونی دارن و یا اینکه بهواسطهی رنگ بندی درونی به صورت ذاتی کنتراست دارن و خودشون رو از بقیه چیزها متمایز میکنن. برای مثال عکاسی ماکرو از حشراتی مثل پروانه و یا گیاهان تو این نور بهترین استفادهی ممکن از شرایط خواهد بود. اصولاً اگه دقت کردهباشین بسیاری از عکسهای معماری اروپایی جذاب هستن و یکی از دلایل این ماجرا علاوه بر کیفیت خود سوژه، هوای معمولاً ابری بسیاری از قسمتهای اروپاست. توی این سایت نمونههای زیادی از کارهای دوستان از عکاسی از ساختمونها هست که بهخاطر وجود همچون هوایی نور عکس فوقالعاده دراومده. البته نور اول صبح هم تا حدودی شبیه همین نور هست و نور بعد از ظهر تا حدودی شبیه مورد دوم (ابرهای نازک مرتفع) هستش.
یک راه دیگه که همهی ما خیلی خوب میشناسیم جابجا شدن هست، تو خیلی از موارد، بهخصوص وقتی سوژه یم مورد خاص هست و صحنهی بیرون به عنوان Background استفاده میشه خیلی میتونه موثر باشه. جابجا شدن علاوه بر اینکه میتونه کلاً تاثیر سایهها رو عوض کنه میتونه تاثیرات عمدهای روی کنتراست تصویر داشتهباشه چون به کل زاویهی نور رسیدن به سوژه عوض میشه و در ضمن تو بعضی موارد میشه از سایهی خود عکاس و یا دوربین هم برای کنترل کنتراست استفاده کرد.
البته بسیاری از این موارد تجربی هستن و نمیشه در غالب نوشته آوردشون ولی یک کلیاتی رو که به ذهنم رسید عرض کردم. در مورد فرمایش شما، یکی از راهها علاوه بر آنچه پیشتر در مورد کارت 18 درصد و نورسنجی دقیق گفتهشد همین ماجراهاست که در واقع عکاس باید خودش را با شرایط تنظیم کند، اما اینکه چگونه از تنظیم بودم و مرتب بودن شرایط اطمینان حاصل کند بحث دیگری است.
اگر عکاسی آنالوگ سیاه و سفید بود عرض میکردم بهترین راه استفاده از Zone System است، یعنی خیلی ساده آن چیزی که در صحنه میخواستیم تاکیدمان روی آن باشد را نور سنجی میکردیم، قسمت Normal صحنه که به نظر ما در Zone V یا همان محوطهی وسط بود را هم پیدا میکردیم و در صورت نیاز Zone بقیه مناطق را هم با توجه به نورسنجی آنها انتخاب میکردیم و درنهایت هم با توجه به Zone وسط و آن چیزهایی که میخواستیم در هر Zone باشند یک Exposure انتخاب میکردیم و عکس را میگرفتیم و با توجه به اطلاعات ثبت شده موقع ظهور و چاپ هم کار را طوری طراحی میکردیم که هر قسمت از تصویر در همان Zoneی که موقع ثبت تصمیم گرفتهبودیم دربیاید و چیزی تغییر نکند و روشنتر یا تاریکتر نشود.
با توجه به محدودیت Dynamic Range سنسورها به نظر من Zone System امکان پیادهسازی چندانی در عکاسی دیجیتال (و به نظر من در کل در عکاسی رنگی) را ندارد چون نمیشود کنتراست صحنه را به سادگی گذشته متمایز دانست و برای آن برنامهریزی کرد. بهترین راه استفاده از امکانات موجود صحنه (نمونههایی را در بالا ذکر کردم) و انتظار و برنامهریزی برای نوری است که بتوان کل صحنه را در یک شات و آنطور که مد نظرمان است ثبت کنیم و اینکار ممکن نیست مگر با آزمایشهای فراوان و کسب تجربه.
اتفاقاً امروز دیدم دوستی در مورد Modeهای مختلف نورسنجی مطلبی ارسال کرده بود، من خودم فقط به حالت Spot Metering اعتقاد دارم چرا که محاسبات تخمینی دوربین را به هیچ وجه مناسب کار عکاسی نمیبینم، چرا؟ چون ترجیح میدهم خودم کنترل کل ماجرا را داشته باشم. شاید سه یا چهار نقطهی مختلف را نورسنجی کنم و یا شاید برای نورسنجیهای مختلف حتی لنز دوربینم را هم تعویض کنم (تا دقیقاً آن محوطهای را که میخواهم در قسمت Spot دوربین نورسنجی کنم) ولی در نهایت ترجیح میدهم بدانم در میانگینگیری به کدام قسمت وزن بیشتری بدهم و یا اینکه دقیق بدانم هر کجای صحنه چه خبر است، شاید برای عکاسی خبری و یا ورزشی این ماجرا ممکن نباشد ولی خوشبختانه من هیچوقت چنین عکسهایی نمیگیرم و بلد هم نیستم چطور باید این تصاویر را ثبت کنم ولی توصیه میکنم در حد امکان خود ما به عنوان عکاس برای Exposure عکس تصمیم بگیریم و از نورسنج به عنوان یک ابزار فقط ورودی بگیریم، اینگونه میشود به کنتراست دلخواه در عکسها دست یافت و مطمئن بود آنچه که قرار است ثبت شود در تصویر ثبت میشود.
ممنونم.
کاوه!
[EYES] [576 Megapixel Retina] [2 x Natural 22.3mm F3.2] [ISO 1 -800]