سلام
امیر جان از صحبتهات کمی متعجب شدم. به نظر من یکی از تفاوتهای یک عکاس ( شما بخوانید یک هنر مند )* با مردم عادی حساسیت بیشتر و تاثیر پذیری افزونتر است .به گمانم هنگامی یک عکاس میتونه با عکسش تاثیرگذاری کنه رو مخاطب که خودش در ابتدا ازون صحنه یا سوژه متاثر شده باشه اگه من عکاس نوعی با دیدن صحنه ای از پشت ویزور که همه رو منقلب کرده نه تنها متاثر نشم بلکه بی احساستر هم بشم که باید فاتحه عکس و تاثیرگذاریش رو خوند .در مقابل این نظر من گمان میکنم یک هنرمند با احساس نه تنها با دیدن بیشتر این مناظر بی احساس نمیشه که لازمه هنرمند بودن اینه که هرروز این مناظر روی اون بیشتر تاثیر بذاره .
قنادی که به مرور زمان و بر اثر چشیدن هرروز شیرینیهاش کم کم مزه اونها رو از دست بده خودتون میدونید که چه بلایی بر سر شیرینیهاش میاد (* مثال)
بازهم به نظر من نوعی صحنه هایی ازین دست از پشت ویزور من رو بیشتر منقلب میکنه شاید چون اون صحنه رو لحظه ای از دنیای رنگها و صداها و ... جدا میکنه و به تقابل احساسات و وجدان من میکشه و اگه من رو منقلب کرد حتما" اون عکس کس دیگه ای رو هم منقلب میکنه و این برای رسالت عکس و عکاس راضی کننده است .
سخن دراز شد ولی گمان نمیکنم اینگونه ارزشهای انسانی واسمون کمرنگ بشه .شاید خفه کردن فریادهامون یا فروخوردن بغضهامون و سکوت وسکوت و دم نزدن و ترسیدن و حفظ منافعمون و ""خفقان"" باعث کمرنگ شدن این احساسات بشه ...