سلام
منبع عكسها صفحه facebook اين پروژه است كه به همين صورت قرار داده شده بود
ممنون
سلام
منبع عكسها صفحه facebook اين پروژه است كه به همين صورت قرار داده شده بود
ممنون
کاوه قبادیExposure.ir
I am a visual man. I watch, watch, watch. I understand things through my eyes. Henri Cartier-Bresson
متن نامه آقای توکلی همراه با برخی عکس هایی که صرفاً برای نمایش تلاش و سختی که برای پروژه به صورت پشت صحنه آورده شده است:
کد HTML:https://www.facebook.com/notes/sasan-t-farsani/%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%B9%DB%8C%D9%86%DB%8C/10151359348333802پاییز سال پیش عکاسی پروژه ای به من پیشنهاد شد که چند روزی هست که در گالری محسن در حال نمایش است
به روایت یک شاهد عینی آزاده اخلاقی
به تهیه کنندگی احسان رسول اف
حدود ۳۰ روز عکاسی به همراه کلیه عوامل و بیشتر از ۶ ماه مراحل ادیت و جلوه های بصری عکس ها طول کشید.
ولی حالا اتفاقاتی افتاده که مجبور به بیانش شدم
Fri, Mar 1, 2013 at 9:50 AM
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ
سلام
اقای احسان رسول اف و خانم آزاده اخلاقی
ما قرار کتبی با هم نداشتیم در این پروژه ولی حرف زدیم و قرار گذاشتیم ... من تا اونجا که تونستم و در توانم بود برای این کار مایه گذاشتم خودتون هم خوب میدونید که از اون چیزی که انتظارش رو داشتین خیلی بهتر شد ...
و باز هم بدونید اگه تجربه و تکنیک من نبود این پروژه همون روز های اول متوقف میشد و به اینجاها نمیرسید ...
احتیاج به توضیح هم نیست خودتون خوب میدونید...
ولی حالا من میبینم انگار فراموش کردید و اصلان حقوق معنوی منو رعایت نکردید
احسان من چندین بار با تو در مورد اینکه چگونه اسم من در بروشور، پوستر، کتاب و هر چیز مکتوب دیگری چه آنلاین و چه غیر آنلاین درج بشود با تو صحبت کردم و تو قول دادی که کاملا رعایت کنی ...
احسان بعد از اینکه از ایران خارج شدم با بی احترامی کامل جواب تماس های منو ندادی که دیشب زنگ زدم گالری که گوشی رو خودت برداشتی و صحبت ها به جایی رسید که نباید میرسید حتی تو پا رو فراتر گذاشتی و به فرهاد زنگ زدی و تهدید کردی و حرف های بی ربطی زدی ... حالا من همین جا میگم و ۴۸ ساعت بهتون فرصت میدم برای اصلاح رفتارتون و تغیرات در بروشور، کتاب و هر جا که اسمی از این اثر هست ... قرار بود اسم کامل من جدا از اسامی عوامل بطور مشخص و با تیتر عکس و جلوه های بصری همه جا باشه ... در غیر این صورت مجبورم با شرح کامل ماجرا برای همه توضیح بدم که چه بوده و چه شده به صورت آنلاین و غیر آنلاین هر جا که بتونم
قبل از ۴۸ ساعت دیگه منتظر تغییر رفتارتون هستم
ساسان توکلی فارسانی
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــ
دوستان سرشون رو زیر برف کردن انگار، من فکر نمیکنم که اگر رعایت میکردند چیزی از ارزش کار آزاده و احسان کم میشد
بعد از اینکه اجازه عکاسی در لوکیشن اصلی داده نشد برای حذف نشدن این عکس، پیشنهاد اجرای آن را اینگونه دادم ...
برای هر عکس تکنیک خاصی لازم بود ... اگر در کلیه عکس ها دقت کنیم خواهیم دید مثل یک تابلو نقاشی تمام کارکتر ها در بهترین فیگور هستند ... این عکس در ۵ مرحله بصورت پانوراما مثل صحنه های یک فیلم اکشن ۱۱ فریم در ثانیه عکاسی شد. ۴۸۲ عکس در برداشت های مختلف
پیشنهاد میکنم که دیدن آثار آزاده اخلاقی را در گالری محسن از دست ندهید
و نمونه دیگری از رفتار غیر حرفه ای و منفعت طلبانه گالری محسن . آقای رسول اف :
کد HTML:http://neici.blogspot.com.es/2013/03/blog-post.html
در پروژ ه هاي بزرگ عكاسي و بخصوص پروژه هاي عكاسي Staged كه نياز به همكاري افراد با نقشهاي مختلف وجود دارد، بايد اصول Professionalism جدي گرفته شود
Professionalism مجموعه اي از اصول است كه رعايت همگي آنها الزامي است:
تجربه و اطلاعات فني كافي
مهارتهاي عملي
مهارتهاي زباني و ارتباطي براي ارتباط با همكاران
كيفيت بالا در كار و قدرت بالا در خلق / خدمات/ مشاوره و ٠٠٠
اخلاق و رفتار حرفه اي در سطح بالا ، در ارتباط با مشتري، همكاران و رقبا
انگيزه و علاقه منطقي براي انجام عالي كارها
تخصص بالا در يك رشته خاص ( و نه اطلاعات سطحي در چندين رشته مختلف)
گاهي فراموش مي كنيم كه حرفه اي گري نياز به همه فاكتورهاي فوق دارد و تنها آن را در تكنيك صحيح مي دانيم٠ Professional Ethics جزو جدايي ناپذير حرفه اي گري است: نوع رابطه و رعايت اصول ارتباطي با همكاران، مشتري ورقبا نه تنها در فرايند انجام كار تاثير دارد كه حتي تعيين كننده كيفيت كار نهايي خواهد بود، اين كه بدانيم كار هر يك از اجزاي يك پروژه در جاي خود اهميت دارد و هر يك متناسب با نوع كار انجام شده بايد مزد ( چه مادي يا غير مادي) دريافت كنند
در سينما اين گونه مسايل حل شده است ، اما عكاسي كارگرداني شده بعلت نبود تجربه كافي در زمينه هاي حرفه اي گري خودش هنوز با اين گونه مسايل درگير است، حداقل در اين ديار٠
پي نوشت: زانياربلوري نيز نقدي بر اين مجموعه و حواشي آن در فيس بوك نوشته بود كه من بعلت اينكه در سفر هستم به آن دسترسي ندارم٠ اگر دوستان آن نقد را ديده اند، اينجا بازنشرش كنند كه اين بحث را تكميل نمايد
ممنون
سلام
در ادامه ی صحبت های دکتر روشن...
زانیار بلوری موضوع «عکاسی صحنهپردازی شده» را بیست و سوم آذرماه در سومین روز از برنامهی ده روز با عکاسان ایران در خانه هنرمندان ایران (تالار شهناز) تشریح کرد.
به گزارش کمیتهی اطلاع رسانی انجمن عکاسان ایران، بلوری با ارایه تاریخچهای از عکاسی، به تشریح عکاسی صحنهپردازی شده پرداخت و گفت: کلمن در سال ۱۹۷۶ برای توضیح این نوع عکاسی از واژه عکاسی کارگردانی شده استفاده کرد که از این طریق میتواند با عکاسی دستکاری شده در ارتباط باشد. بعد از دهه ۷۰ میلادی در جهان هنر، با رواج هنر مفهومی شاهد رویکردهایی مثل اینستالیزیشن هستیم. واژهای داریم به نام عکاسی جعلی که بیشتر در مورد فتوژورنالیسم یا عکاسی خبری به کار برده میشود که ادعا میکنند عکسهایشان عکسی واقعی است، در حالیکه ساختگی بوده است. بعدها کلمن از عکاسی صحنهپردازی شده به عنوان مستندهای مخدوش یاد میکند و به مفهوم کلی در این نوع عکاسی میرسیم؛ اینکه ساختن به جای یافتن است.
او افزود: عکس بایار (مرد غرق شده) را پیشگام عکاسی صحنهپردازی شده میدانند. بایار کسی بود که به فرایند عکاسی دست یافت و آن را به آکادمی عکاسی فرانسه ارایه داد. ولی به جای او نام داگر را به ثبت رساندند. بایار با خود رسانه عکاسی به جنگ خوانش مسلط از عکسی رفت و واقعیت عکاسانه را به چالش کشید و میگفت عکس یعنی بیان از واقعیت.
بلوری سپس گفت: قبل از ۱۸۶۰ با بخشی به نام پیکتوریالیسم آشنا هستیم. دغدغه این عکاسان این بود که عکسها را همراه با نقاشیها در گالریهای آن زمان نشان دهند، با نقاشی رقابت کنند و نشان دهند عکاسی یک هنر است که یکی از آن تمهیدات عکاسی صحنهپردازی شده بود. بعد از پیکتوریالیستها، مدرنیستها آمدند که پیکتوریالستها را رد کردند و گفتند اینها خصلتهای مربوط به نقاشی است. هر رسانه باید کاری کند که مختص به آن رسانه است. تا ۱۹۷۰ دیدگاه مدرنیستی بر تاریخ عکاسی حاکم است. از دهه ۱۹۷۰ به بعد متفکرین پساساختارگرا ظهور پیدا میکنند که راهی را برای ظهور عصری جدید به نام پست مدرنیسم باز میکنند. از دهه ۸۰ و ۹۰ به بعد عکاسی صحنهپردازی شده اجازه به صحنه آمدن پیدا میکند و تا امروز ادامه پیدا مییابد.
او ادامه این بحث عنوان کرد: از دهه ۸۰ به بعد خیلی از هنرمندان به واسطه «از آن خودسازی» appropriation) (و «عکاسی صحنهپردازی شده» دغدغههای معاصر خود را که در هنر معاصر وجود دارد، ارایه میدهند، مانند مسائل زنان، سقط جنین، مسائل زیست محیطی، مذهب و....
بلوری در پایان حرفهایشبه این موضوع اشاره کرد که در ایران خیلیها عکاسی صحنهپردازی شده را به واسطه کارهای میترا تبریزیان شناختند.
شاد باشید.....
پ.ن: تو فیس بوک چیزی نیافتم، این مطلب رو در این سایت پیدا کردم
رضا اقبالی www.instagram.com/reza.eqbali
در فیسبوک که ندیدم، ولی در وبلاگ خودشان این مطلب را در این مورد نوشته اند:پي نوشت: زانياربلوري نيز نقدي بر اين مجموعه و حواشي آن در فيس بوك نوشته بود كه من بعلت اينكه در سفر هستم به آن دسترسي ندارم٠ اگر دوستان آن نقد را ديده اند، اينجا بازنشرش كنند كه اين بحث را تكميل نمايد
ادامه در اینجاهیچ شکی نیست "به روایت یک شاهد عینی" اتفاق حرفهای نادری است چه در عکاسی و چه در سطحی کلیتر در هنرهای تجسمی ایران. سرمایهگذاری، برنامهریزی بلند مدت، عوامل دست اندر کار ساخت پروژه، کیفیت ارائه و مسائل متعددی از این دست برای ارئهی اثری شسته رفته، همه و همه سبب شده است تا اثری به فضای هنر ایران پیوند خورد، که علائم پس زدن این پیوند را به وضوح میشود دید. هیچ جای تعجب ندارد که فضای هنر تجسمی ایران هر روز علایم جدیدی در رد این پیوند از خود نشان دهد، چراکه هنوز ارگانیسم این بیمار، عادت و آمادگی پذیرش چنین بافت نامانوسی ندارد. کمی زمان لازم است و همچنین مراقبت. حاشیههای بوجود آمده پیرامون "به روایت یک شاهد عینی" به بهترین شکلی این امر را نشان می دهد. به این سبب است که گالریدار زیر سوال میرود، خود را مطرح می کند و به رخ میکشد، تکنسین ادعای هنرمند بودن میکند، هنرمند بر سر تکنسین کلاه میگذارد، تمام زیر ساختهای غیرحرفهای بودن، در چنین اثری حرفهای به چالش کشیده میشود و در پایان آشکار میشود بیماری که ادعای تندرستی میکند، هنوز در گیر و دار حیاتیترین نیازهایش دست و پا میزند. حرفهایهایی که هنوز یاد نگرفتهاند یک قرداد ساده و صریح بین خود امضاء کنند.
در مجموع کل این پروژه به جز مسائل فنی و آزمودن شرایط دشوار یک اشتباه هنری اما به قول زیگفرید گیدئون "جیگولو پسند" است. در واقع بخش صحیحش توسط عکاس انجام شده .بقیه اش اشتباه است. بازسازی روایت های تاریخی به این وضوه و با این جزئیات با گریم و تقلید چهره ها و با این جزئیات در تعریف کدام روند و سبک هنری قرار می گیرد به جز "هنر گیشه" ؟
شاید منظور قسمت بلد شده را درست متوجه نشده باشم ولی اگر منظور از تکنسین،عکاس بوده با این بخش از نوشته ایشان مشکل دارم.عکاسی فقط فشار دادن کلید شاتر نیست!یک هنر است(که اگر نبود نیازی به استخدام یک عکاس خبره برای این کار نبود).عکاس این مجموعه هم عکاس معروف و شناخته شده ای است و نمیشود در هنرمند بودنش شک داشت.هیچ شکی نیست "به روایت یک شاهد عینی" اتفاق حرفهای نادری است چه در عکاسی و چه در سطحی کلیتر در هنرهای تجسمی ایران. سرمایهگذاری، برنامهریزی بلند مدت، عوامل دست اندر کار ساخت پروژه، کیفیت ارائه و مسائل متعددی از این دست برای ارئهی اثری شسته رفته، همه و همه سبب شده است تا اثری به فضای هنر ایران پیوند خورد، که علائم پس زدن این پیوند را به وضوح میشود دید. هیچ جای تعجب ندارد که فضای هنر تجسمی ایران هر روز علایم جدیدی در رد این پیوند از خود نشان دهد، چراکه هنوز ارگانیسم این بیمار، عادت و آمادگی پذیرش چنین بافت نامانوسی ندارد. کمی زمان لازم است و همچنین مراقبت. حاشیههای بوجود آمده پیرامون "به روایت یک شاهد عینی" به بهترین شکلی این امر را نشان می دهد. به این سبب است که گالریدار زیر سوال میرود، خود را مطرح می کند و به رخ میکشد، تکنسین ادعای هنرمند بودن میکند، هنرمند بر سر تکنسین کلاه میگذارد، تمام زیر ساختهای غیرحرفهای بودن، در چنین اثری حرفهای به چالش کشیده میشود و در پایان آشکار میشود بیماری که ادعای تندرستی میکند، هنوز در گیر و دار حیاتیترین نیازهایش دست و پا میزند. حرفهایهایی که هنوز یاد نگرفتهاند یک قرداد ساده و صریح بین خود امضاء کنند.
من هم به شخصه با نظر شما موافقم. به نظرم تکنیک عکاسی و اجرای (همان طوری که ساسان توکلی هم جایی نوشته بود که در این پروژه فقط دکمه شاتر را فشار نداده است.) این پروژه اگر بالاتر از سطح پروژه نبوده باشد، پایین تر از آن هم نیست و باید ارج و قرب بیشتری برای عکاس قائل می شدند. به هر حال در این به به، چه چه جامعه هنری، نقد متفاوت و نسبتا خوبی بود که نکات ارزنده ای داشت.