http://shahsavar.persiangig.com/waiting.jpg
ببخشید امكان داره من یه پیشنهادی بدم؟ من فكر می كنم برای نظم بهتر اجازه بدیم زمان خاصی مثلا 24 ساعت از گذاشتن یه عكس بگذره و دوستان برداشت های خودشون رو بگن بعدش عكس بعدی. فكر می كنم اینطوری تاپیك مثل تاپیك نظر بدهید شلوغ نشه.
جسارت من را می بخشید.
بله. اگر فرصت کافی روی هر عکس گذارده شود بهتر است. البته من پیشنهاد دیگری دارم که هم باعث افزایش نظرات شود و هم تعداد عکسها کنترل شود، آن هم اینکه هر کس بعد از نظر دادن در مورد سه عکس می تواند یک عکس بگذارد. بعد از هر عکس، برای نظراتش نیز شماره بگذارد (همانند مطلب شماره 10 که من در مورد دو عکس نظر داده ام) تا قانون براحتی قابل کنترل باشد.
اگر موافقید با این روند پیش برویم.
(2)
افشین ساسانیان : واقعا وقتي از نزديك شاهد چنين برخورد يك حيوان باشيد ، بسيار تاثير گذار است . اما در اين عكس اگر توضيحات خوانده نشود ، شايد تصور شود كه آن مرد در حال آسيب رساندن به سگ است! متوجه هستم كه حركات حيوان بسيار سريع بوده و ثبت لحظه مناسب دشوار . بهرحال در موقعيت خوبي ثبت نشده و مورد بعدي شلوغ بودن پس زمينه كه توجه به سوژه را كم ميكند. اين مسائل در عكس دوم حاد تر است.
اما بعد از خواندن توضيحات و اگر شخص تجربه چنين لحظه اي را هم از قبل داشته باشد ، بسيار شيرين است
دقیقا با نظرات شما و جناب شهبازی موافقم چونكه شخصا از این صحنه خاطره بسیار شیرینی دارم این عكس خیلی برایم جذاب است ولی شاید بدلیل مشكلاتی كه به آن اشاره كردید خوانایی لازم را برای سایرین نداشته باشدنقل قول:
نوشته اصلی توسط mcp
در ضمن عكس شما هم همانند عكس جناب شهبازی بیانگر نوعی انتظار است كه در نوع خود جالب است ضمن اینكه تصویر شارپی است
موفق و پیروز باشید
1و3
2- آقای مختاری زاده من از عكستون نوعی تردید برداشت می كنم. شاید تردید به ادامه راه و كمی هم انتظار به دلیل وجود تابلو و یا اینكه حیوان می داند به دنبال چه كسی و از كدام راه برود اما با این وجود تردید می كند و نمی رود. یه چیزی تو مایه های "بی خیالش! رفت که رفت!"
نظر 3- جناب مختاری زاده ،من هم ازاین عکس حسی همانند تردید یا دلشوره را برداشت می کنم. اگر اشتباه نکنم یک جاده در سمت چپ وجود داشته است که ای کاش آن هم درعکس وجود داشت. با توجه به تابلوی نشان دهنده مسیر و در صورت وجود جاده، عکس در بیان حس تردید، نگرانی از ادامه راه یا سرانجام موفقتر می بود. فوکوس بودن دوربین روی سوژه جلوی دوربین و بلور بودن زمینه پشت کمک زیادی به حس موجود در عکس نموده است. حیف از کراپ شدن جاده.
2- با تأیید بیانات جناب شهبازی در مورد حس نگرانی ولی ما می بینیم که جاده ای هست و این از تیز هوشی عکاس است که آن تابلو را در کادر قرار داده و شاید لزومی هم به نشان دادن جاده نباشد؛ کمی با زبان نمادین بگوییم جاده ای که به وسط سمت چپ کادر پیچیده و ما با کمی دقت آنرا تشخیص می دهیم ؛ اما جالب تر از همه انتخاب این سوژه برای بیان احساسی است که انسان بر می گزیند یعنی نگرانی و تردید ؛ آیا این حس فی الواقع همانطور که در یک انسان نمود می پذیرد در این موجود نیز چنین است؟ باید گفت که با این تصویر قطعاً اینگونه است ولی آیا واقعیت نیز به مثابه ی دریافت احساسهای گوناگون از تمامی موجودات و تأویل های ضمنی ما همین رنگ و لعاب را خواهد گرفت؟
و اما جناب شهبازی در پاسخ به بیانات جنابعالی باید بگویم که آن "خطوط گرافیکی" نمادی از پارسه است که اکنون به سان مصلوبی بر دیوارهای طاق نمای تمدن های بعد از آن! و خشت های سه سانتیی که بازنمود سنت ما هستند میخکوب گشته و برای تمیز و پاکیزگی آن چیزی جز جارویی کهنه و ابتدایی بر جایی نمانده.(خیلی بده آدم در مورد خودش اینطوری رک و واضح بنویسه)
(3)ویشتاسب ابراه: با اين توضيحي كه داديد ، عكس شما يك مقدار عجيب تر شد برام! ممكنه توضيح بيشتري در مورد اون ضربدر مشكي بدهيد؟ ايا آن نماد پارسه است؟ بنظرم با رنگ و در عصر حاضر! كشيده شده است. و جالب اينكه اون ضربدر بيشتر از همه چيز توجه رو جلب ميكنه. يعني اگر اون ضربدر نبود من همون ابتدا مينوشتم كه كهنگي و دور افتادگي از يك مكان به نظر ميرسه يا نمودي از پايان كار يك كارگر زحمتكش، اما همين ضربدر باعث گيج شدن بيننده ميشه!
ازForum Manager، sohashinystar ، asa_59a، ویشتاسب ابراه متشكرم از نظرات صحيح و بجاي شما دوستان
1 - آقای شهبازی
سکون و انجماد شک و دودلی عدم قدرت تصمیم گیری یا عکس العمل و به معنی گرافیکی خاکستری بودن این احسای من از عکس است و فکر مکنم به لحاظ بصری خطوط موازی
کنتراست کم و افقی بودن کادر باشد . از عکس شما ممنون هستم .
2 - آقای ویشتاسب
در عکس شما مفهوم باقی ماندن اثار اعمال ما یا هر کس دیگر بعد از انجام آن به ذهنم رسید.
3 - آقای ساسانیان
برخلاف احساس عکاس که در صحنه واقعی ( پنج بعد ) بوده اند من با نگاه به آن فکر کردم که در حال ازار حیوان عکاسی کرده اید . زوایه دید دوربین برای القای چنین حسی ( وفاداری ) مناسب نیست .