تفسیر مفهومی عکس - لطفا قبل از نمایش هر 1 عکس، 3 نظر در مورد عکس دیگران بدهید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sepand

سیب و مداد به من حس زنگ تفریح میدهک !ولیخارج از شوخی شبیه کمانچه شده یا هر سازه کوزه داره دیگه

---

سلام ...

جالب شد این یکی دیگه تو ذهن خودمم نبود، به این میگن عکس پر مفهوم (شوخی)!!! (خودمون خودمونو تحویل بگیریم یه کم)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط arax30th

سلام ...

جالب شد این یکی دیگه تو ذهن خودمم نبود، به این میگن عکس پر مفهوم !!! (خودمون خودمونو تحویل بگیریم یه کم)

---

من زیاد با بحث شما موافق نیستم اجازه بدید بیشتر توضیح بدم.... ببینید شما هر عکسی اینجا بگذارید چه با کانسپت و چه بدون کانسپت اگر بنا به نقد کردن باشه خیلی حرفها میشه زد حتی اگر اون عکس رو بدون هیچ منظوری گرفته باشید، و هیچ ترکیب بندی خاصی تو ذهنتون نباشه میشه که بهترین تفسیر هارو واسه اون عکس و عکاس بیان کرد (البته منظور من شما و عکس شما نیست دارم کلی بحث می کنم)
این قضیه تو معماری هم خیلی بحث داغی هست یک نمونه اش همین معماری سنتی ماست که خیلی ها سنگ اونو به سینه می زنند (البته من مخالف معماری سنتی نیستم بلکه اعتقاد دارم که تاریخ مصرفش گذشته و فقط به خاطر بعضی مسایل باید اونارو حفظ کرد) طرفداران سینه چاک این سبک معماری هر مساله ناشناخته ای(از نظر سازه ای و عملکردی) رو هم سعی می کنند که به نوعی یه جواب براش پیدا کنند (هر چند که اطلاعاتی راجع به اون مساله ندارند!!)
هدفم از گفتن این مطالب اینه که برای هر عکسی چندین و چند تفسیر میتوان متصور شد مثلا اگه یه معمار معروف یه ساختمان بد طراحی کنه مردم میشینن و کلی تفسیر میکنند که ای ول عجب چیزی ساخته و شروع به خیالپردازی می کنند!!! بنابراین ما عکس کم مفهوم یا پرمفهوم نداریم!!!

امیدوارم که منظورم رو توانسته باشم که برسونم

موفق و پیروز باشید

سلام ...

با حرف شما کاملا موافقم، یکی میتونه دقیقا همین عکسو بدون هیچ منظوری بگیره و همین تفسیرها و تفسیرهای بهتر از این در موردش بشه. اون حرفمم فقط شوخی بود. من تا حالا چند تا عکس کانسپتوال بیشتر نگرفتم و هنوز خیلی کار داره تا بتونم ادعا کنم تو این زمینه حرفی واسه گفتن دارم.

آراز جان اول بايد بگم عكست به نوعي چيدمان تصويره... شايد مد نظرت مفهوم خاصي بوده اما به من منتقل نشده به عنوان مخاطب ...
عكس بايد خودش گويا باشه و حس رو برسونه و شما به عنوان عكاس بايد در تك تك عناصرتون دخيل باشيد. در عكس اولتون من متوجه مفهوم خاصي نشدم . چرا؟ بايد حداقل روي كادر بندي دقت مي كردي سمت چپ تصوير بازه يا بايد عمق ميدان مي دادي كه بك گراند محو بشه و يا اينكه كات مي كردي. در تفسير مفهومي هر نقطه اي كه در كادر قرار مي گيره " بايد" مفهومي رو القا كنه و كوچكترين نور و سايه اي در القا مفهوم به مخاطب نقش داره, پس بايد دقت بشه, "من" به عنوان بيننده تمام عناصر كادري رو با دقت نگاه مي كنم " مسئله فقط كتاب نت, سيب و مداد نيست" حتي صفحه اي از نت كه باز شده هم بايد مفهوم داشته باشه, سه لا چنگ و چهار لا چنگ بودن نوع نت هم در موسيقي نشانگر يك حسه و براي بيان مفاهيمي استفاده مي شه كه اگر در عكس استفاده كنيد به كار بگيريد بايد به مفهومش دقت بشه و سرسري يه صفحه به عنوان نماد موسيقي باز نشه ( اگر به عنوان نماد كار مي كنيد عكس مي شه سمبوليستي و ديگه خارج از بحث مي شه ) حتي غلظت نور و سايه ها در القا فضا و حس شما به عنوان عكاس نقش داره, پر كنتراست بودن سايه چيزي رو مي رسونه و رقيق بودن سايه مفهوم ديگر.
عكس دوم هم همينطور, سايه ها كنتراست داره و من اصلا نمي فهمم شما با اين دو عنصر به علاوه سايه شون روي ديوار چه مفهومي رو مي خواستيد به من برسونيد. حتي توضيحتون من رو قانع نمي كنه و به هدفتون نمي رسونه ( در صورتي كه بايد بدون توضيح من چيزي از تصوير بفهمم و اين چيز لزوما نبايد مد نظر شما بوده باشه گاهي افراد ثالث از عكسهاي ما برداشتي مي كنن كه مد نظر ما نبوده ولي به هرحال جالب توجه مي شه) اين كه پيچ و دكمه هر دو وسيله بستن هستن يعني چي؟! خوب باشن چه ربطي به هم دارن؟ نماد چي هستن؟ و چي رو مي خوان به من مخاطب اضافه كنن؟ اين مهمه, روي اين مسئله فكر كنيد كه مي تونيد سوژه هاي ناب تري داشته باشيد كه مفاهيم عظيم تري داشته باشن يا حس خاصي بدن مثل غم, مثل ترس, مثل دلتنگي و ... كه شما بهتر از من مي دونيد. به هرحال نقدي بود و پيشنهادي اميدوارم عكسهاي بسيار بهتري ببينم ازتون چون مي دونم كه ظرفيت و توان شما خيلي بيشتر از اينهاست. اين عكسها بايد پلي بشه براي كارهاي بهتر و زيباتر كه كم هم ازتون نديديم:) موفق باشيد.

سلام ...

خیلی ممنون از نظرتون خانم نافذ. دلیل اینکه عکسها رو اینجا گگذاشتم هم همین بود چون تجربه های اولم به این شکله و اصلا دیدی نداشتم که مثلا چنین عکسی چقدر میتونه مفهوم مورد نظر منو القا کنه. شاید اگه مثلا مثل بعضی عکسها همراه عکس یه جمله نقل می شد بهتر می تونست مفهوم مورد نظر منو برسونه.

تو عکس دوم پیچها و دکمه نماینده دو جنبه شخصیت انسان بودن (والد و کودک، منظور از والد و کودک والدین و فرزند نیست. مراجعه کنید به کتاب وضعیت آخر نوشته تامس هریس) که بخش والد خشک و بدون اینکه تغییر کنه جلوی بخش کودک رو گرفته (پیچها مثل نرده جلوی دکمه ها رو گرفتن، و همه هم مثل هم هستن) در حالیکه بخش دیگه که دکمه ها هستن همه با هم تفاوت دارن و به نوعی شادی و هیجان رو القا می کنن. و کل عکس تقابل این دو بخش رو نشون می داد. خوب خودم که اینها رو می نویسم می بینم واقعا احتمال اینکه با این عکس بتونم همه اینها رو القا کنم منفی نباشه نزدیک صفره! فکر میکنم به عنوان یکی از اولین کارام به این شکل، سراغ سوژه بیش از حد پیچیده ای رفتم.

و در نهایت بازهم از نقدتون بسیار ممنون، نکات مفید زیادی برام داشت.

حالا این یکی چطوره؟ (روم کم نمیشه که!)

http://www.yekansite.com/araz/araz (49).jpg

عکس خیلی حالت مصنوعی به خودش گرفته ... شاید منظورتون بیان جدایی باشه

من با خانم نافذ موافق هستم و فکر می کنم که سایه ها وکنتراست تصویر خیلی موثر در بیان مفهومی اون هست.
...و در مورد این عکس هم به نظرم مثل مونتاژ شده یه کمی.یعنی انکار دست و سیب اصلا به هم ربطی ندارن و صرفا رو ی هم واقع شدن.
در مورد نقش والد و فرزند.من تا به حال برخورد نکردم جایی که این دو عنصر رو در نقش پیچ مطرح کنن.البته این می تونه یه ایده باشه و بد هم نیست،اما همون طور که خودتون گفتین روی این فرم عکاسی خیلی می شه کار کرد و مطمئنا با نتایج بهتر.موفق باشین.

[QUOTE=arax30th]سلام ...

خیلی ممنون از نظرتون خانم نافذ. دلیل اینکه عکسها رو اینجا گگذاشتم هم همین بود چون تجربه های اولم به این شکله و اصلا دیدی نداشتم که مثلا چنین عکسی چقدر میتونه مفهوم مورد نظر منو القا کنه. شاید اگه مثلا مثل بعضی عکسها همراه عکس یه جمله نقل می شد بهتر می تونست مفهوم مورد نظر منو برسونه.

خير آراز جان! اصلا همراه عكس نبايد توضيحي باشه, اين درست مثل اين مي مونه كه يك كارگردان دنبال فيلمش راه بيفته و ازش دفاع كنه! اصلا روي اين بخش تكيه نكنيد چون باعث ضعف كارتون مي شه ... خيلي خوبه كه كارهاتون رو ارائه مي ديد تا نظر خواهي كنيد و ظرفيت پذيرش نقد رو داريد. اين يعني شما دوست داريد و حتما مي تونيد روز به روز كارهاي بهتري ارائه كنيد . پس اينقدر عكس بدون توضيح بگذاريد تا بالاخره مفهوم مورد نظرتون رو به مخاطب برسونيد.

آراز جان، تو اون تصوير نت و سيب و مداد ... با توجه به توضيحاتي که دادي نميدونم سيب مورد علاقت نماد "نون" هست يا چيزي مشابه داستان رابين هود، اينا به ذهن من ميرسه، اما تصوير بهانه لازم براي تعمق بيشتر را به من نداد
اگر نظري/حسي که در برخورد اول به من دست داد -به عنوان يک بيننده معمولي- بخواهم منتقل کنم، يک سري عناصر شاد با رنگ هاي واضح ديدم که يک مداد چنگ دلخراشي وسط تصوير انداخته بود، درواقع زنگ تفريح رو من هم باهاش موافقم
در مورد پيچ ها و دکمه ها القا اوليه به من هم اين بود که ميخواد بگه هردو به نوعي بست هستند، من براي يپيچ احترام بيشتري قايلم اما من هم با دوستان کاملا موافقم ذهن دنبال حرفهاي بعدي است و سرنخي براي عمق بيشتر جستجو ميکند که در تضاد سايه هاي کارتوني و ميز بزرگ گم ميشود

نقل قول:

---

خير آراز جان! اصلا همراه عكس نبايد توضيحي باشه

---

کاملا درسته ... بشدت از این کار بپرهیزید این کار باعث میشه که شما ذهنیتتونو به مخاطب دیکته کنید و کلا کلاس کار پایین میاد ... بهتره بجای اینکار روی سوژه بیشتر کار کنید تا سوژه شما واجد مفهوم قوی تر (بلحاظ توان انتقال مفاهیم)
و گویاتری باشه

موفق و پیروز باشید

سلام ...

از نظر همه استفاده زیادی کردم. نتیجه: بزرگترین عیب اون دو تا عکس اینه که به تنهائی و بدون هیچ توضیحی نمیتونه ذهن مخاطب رو به طرف منظور من متمایل کنه. باید هم تو گرفتن عکس و جزئیاتش دقت بیشتری کنم و هم مفهومهای ساده تری برای عکس در نظر بگیرم که برای بیینده عکس قابل تصور باشه. مفهومهائی که مورد نظر من بود چیزیه که حتی توضیح مختصرش نصف صفحه نوشته می خواد، و مسلما یه عکس اونم وقتی حرفه ای گرفته نشده باشه نمیتونه به راحتی چنین مفهومهائی رو منتقل کنه.

و از همه دوستان که وقت گذاشتن و نظراتشون رو گفتن ممنونم.

http://www.filehigh.com/serve/8145/118178.jpg

جناب ساسانیان برداشت من از عکستون یه نگاه اعتراض آمیز به تکنولوژی(که بر میگرده به آدمها)هستش که دست از سر این طبیعت بر نمی داره و همه جا رو در بر گرفته.
و شاید اون ابر های "تکه تکه" به رسوندن این مطلب کمک بیشتری میکنه که سیمها براشون حکم همون وسیله ی پنبه زنی(که لحاف دوز ها ازشون استفاده "میکردند" و الان دیگه نمی بینیمشون)رو داره و این تکنولوژی ساخت بشر کلا به تکه تکه شدن و از بین رفتن طبیعت کمک میکنه.
و در کل این تکنولوژی و پیشرفت اگرچه به سود انسانهاست اما خیلی جاها هم ضررهای جبران ناپذیری به اونها میرسونه(یاد اون قسمت از کارتون پلنگ صورتی افتادم که عصر حجر رو نمایش میداد که در آخر هر دو کاراکتر تصمیم گرفتن در همون عصر حجر باقی بمونن!)

اونقدر عکسهای جناب سرکار فرشی زیبا بودن که عکسهای من دیده نشد(قصد کنایه زدن ندارم).تامدت زیادی ازشون نگذشته یه توضیحی میدم که اگه عکسها گنگ بوده دوستان راهنمایی کنند.

[IMG]http://i1.*******.com/ok65nd.jpg[/IMG]
در این عکس به نوعی می خواستم وارد شدن خرافات به اعتقادات مردم رو بدون اینکه کسی به اونها توجهی کنه نشون بدم(عکس رو که به چند نفر نشون دادم میگفتن واقعا این عکس رو از علم گرفتی؟؟؟؟)
البته میدونم کادر بندی خوبی نداره اما خیلی سخت بود چون سوژه خیلی حرکت داشت و موقعیت داشت از دست میرفت.
در این عکس گنبد حرم اما رضا (ع) نماینده ی اعتقادات پاک و اون اژدها(!!!!) نشون دهنده ی خرافات هستش.


[IMG]http://i1.*******.com/ok658m.jpg[/IMG]

در این عکس با توجه به اینکه شخصا علاقه ی خاصی به آقای مدیری و کارهای ایشون دارم و احترام خاصی براشون قائلم با دیدن اون بیل بورد تبلیغاتی خیلی آزرده شدم. و با این تصور که هنرمند برای تامین قسمتی از هزینه های زندگی(تنها با این تصور )قبول کرده که عکسش اونجا نصب بشه و خنده ی او یک خنده ی مصنوعی هستش اون عکس رو گرفتم.از وسط دو نیم(یا حتی کمتر) بودن هنرمند شکسته شدن او رو(البته از نظر و در خیال بنده)میرسونه.

امیدوارم دوستان بنده رو راهنمایی بفرمایند.
متشکرم

سلام ...

البته جناب غروی عکسهای من به دلیل مشکلات زیاد با استقبال گستره روبرو شد! ولی فکر میکنم این تاپیک و تاپیک لطفا نظر دهید بهتره کمی بیشتر مورد لطف دوستان واقع بشه چون دو تا از مفید ترین تاپیکها برای پیشرفت عکسهای کاربرانه (انتقاد به خودم هم هست)

جناب نجفي، فکر ميکنم اين بحث تجاري هنرمندان از تامين هزينه زندگي فراتر رفته باشه و بحث درآمدزايي بيشر باشه

من همیشه اینجا رو میبینم !
بعد سالها کمی در در کنم!

تونینو جان... مهم هست که عکاس در مورد موضوعی که عکس میگیره و میخواد مفهوم خاصی رو برسونه و یا نقد کنه اطلاعات کاملی داشته باشه....
اصلا میدانید علم یا علامت یعنی چی؟
اصلا روی علم اگر پلنگ و شیر و فیل هم باشه چیز عجیبی نیست...(شاید هم موشک و هواپیما!)

در مورد بیل برد که آقای مدیری توش هستند شخصا از دیدن ایشان و دیگر هنرمندان و یا ورزشکاران، ناراحت که هیچ! خوشحال هم میشم...
مگر ما که در صنف تبلیغات کار میکنیم؟ و یا از عکس در تبلیغات استفاده میکنیم؟ به مردم ؟ و یا مدل خودمون فحش میدیم؟ چرا تبلیغات رو چیزی کثیف و بد میدونید؟
در ضمن آقای مدیری هیچ نیازی به رقم بسیار بزرگ چای عرفان هم ندارن... و علت حضور ایشان در این تبلیغات اصلا پول نیست!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tonino_baliardo

در این عکس با توجه به اینکه شخصا علاقه ی خاصی به آقای مدیری و کارهای ایشون دارم و احترام خاصی براشون قائلم با دیدن اون بیل بورد تبلیغاتی خیلی آزرده شدم. و با این تصور که هنرمند برای تامین قسمتی از هزینه های زندگی(تنها با این تصور )قبول کرده که عکسش اونجا نصب بشه و خنده ی او یک خنده ی مصنوعی هستش اون عکس رو گرفتم.از وسط دو نیم(یا حتی کمتر) بودن هنرمند شکسته شدن او رو(البته از نظر و در خیال بنده)میرسونه.

متشکرم

---

سلام ...

فکر نمیکنم این وسط زیاد شکسته شدن مطرح باشه، چون کسی مجبورشون نکرده این عکس رو بگیرن! ولی در مورد خنده مصنوعی کاملا موافقم، بیشتر به پوزخند شبیهه تا لبخند، که میتونه حتی تبلیغ منفی برای شرکت هم باشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tonino_baliardo

اونقدر عکسهای جناب سرکار فرشی زیبا بودن که عکسهای من دیده نشد(قصد کنایه زدن ندارم).تامدت زیادی ازشون نگذشته یه توضیحی میدم که اگه عکسها گنگ بوده دوستان راهنمایی کنند.

---

آقای تونینوی عزیز، سعی کنید توضیح ندید عکس باید خودش گویا باشه ... اما در مورد توضیحاتی که دادید دوست دارم بحثی داشته باشم.
گنبد امام رضا نماینده اعتقادات پاک و اژدها نشان خرافات؟!؟!؟؟! من با کلش مشکل دارم، چون گنبد نماد مذهبیه شما این رو می گید، اما خوب برداشت هرکس متفاوته، شاید شما نخواید عکستون بین المللی باشه، اما اگر شخصی خارج از ایران و خارج از فرهنگ مذهبی و بومی ایران این رو ببینه شاید همون گنبد هم براش خرافات باشه! چه برسه به اژدها! و عموما اژدها مخصوصا در چین نماد اسطوره ای است( اسطوره اصلا خرافات نیست شاید به بحث ربطی نداشته باشه اما چند خطی می نویسم برای کسانی که مایل به دانستن بیشتر هستند)
اسطوره ( Myth ) واژه ای است که درزبانهای فرنگی به دو شکل قصه ( Story ) و تاریخ (History) دیده می شود. درمورد اسطوره دونوع نگاه وجود دارد. ازطرفی آن را افسانه و دروغ و ازطرفی دیگر حقیقت و تاریخ می دانند. پس اسطوره بیانی است که ژرف ساخت آن حقیقت و تاریخ، و روساخت آن افسانه باشد(اژدها تصور اکثر افراد از کوههای آتشفشانی دور دست بوده و برخی می گویند به دلیل وجود حیواناتی که هنوز از نسل دایناسورها بوده اند و تلفیق با ذهنیت افراد، یا مارهایی که نیش آنها چند شاخه و قرمز آتشین بوده این موجود زاده تخیل است که بعدها به صورت اسطوره و بعدتر افسانه در اذهان عموم شکل گرفته و ماندگار شده است)اساطیر و مطالب مذهبی و تاریخی با گذشت زمان و پرو بال دادن به آن تبدیل به افسانه شده اند. همچنین اسطوره به داستانهایی گفته می شود که درباره امورمافوق طبیعی است. بنا به نظریاتی معتقدند که آئین ها و رسوم تشریفاتی که برای یکی از قدرتهای طبیعی مانند سیل و صاعقه و زلزله بر پا می شده، منشأ اصلی اسطوره بوده است. اسطوره مختص کشورهایی است که دارای تمدن کهن بوده اند ( ایران، مصر، هند، یونان و چین)

بنابراین بهتره که اژدها نماد خرافات صرف نشه، چون خرافات ریشه در جهل مردم داره، شما فکر می کنید اسفند دود کردن، زدن به تخته و خیلی مسائل اطراف ما...جهل و خرافات نیست؟ یا پرستش یک حرم و مقبره در حد بت پرستی(که زیاد شاهدش هستیم) خرافات و شرک نیست؟ چیزی که در فرهنگ ما رایجه و خیلی هم جا افتاده... البته طبق توضیحی که دادید می شه اینطوری برداشت کرد، به شرطی که شما زاویه دوربینتون رو می بردید بالای سر اژدها که بتونید نوعی از بالا نگاه کردن به حرم یا تسلط اژدها بر حرم رو نشون بدید، اودر اون صورت خیلی بهتر و بیشتر به منظورتون نزدیکتر می شدید.

و اما در مورد اون بیل برد و مهران مدیری، به نظرم اصلا اینطوری نیست و تبلیغات هیچ ارزشی از یک هنرمند کم نمی کنه، تبلیغات لازمه زندگی امروزه ، مطمئن باشید احتیاج مالی نیست، خنده هم خنده واقعیه به نظرم تلخ نیست( وضع مالی هنرمندها مخصوصا از نوع پرکار و پرطرفدارش! اونقدرها هم که می گن بدک نیست! ثانیه ای چند صد هزار تومان از شبکه برای چنین برنامه ای پول گرفته می شه و دستمزد کارگردان و بازیگران اصلا هم کم نیست! )
ولی عکسهاتون با تمام تفاسیری که رفت برای بیان منظورتون عکسهای خوبیه، و نمود داره، اگر کمی بیشتر در کادربندی ها و فضاسازی هادقت کنید و دست روی سوژه های عمیق تر بگذارید مطمئنا عکسهای بهتری می تونید بگیرید.
موفق باشید.

اولا از همه ی دوستان ممنونم که بنده رو مورد لطفشون قرار دادند.

نقل قول:

---

البته جناب غروی عکسهای من به دلیل مشکلات زیاد با استقبال گستره روبرو شد!

---

من اولی که عکس اولتون(سیب و مدادو نت)رو دیدم راستش چیزی نفهمیدم ولی بدجوری مغزم درگیر شد و هنگ کردم.بخاطر این از عکستون خیلی خوشم میاد چون ذهن مخاطب رو میپیچونه.

نقل قول:

---

تونینو جان... مهم هست که عکاس در مورد موضوعی که عکس میگیره و میخواد مفهوم خاصی رو برسونه و یا نقد کنه اطلاعات کاملی داشته باشه....
اصلا میدانید علم یا علامت یعنی چی؟

---

نه!...آقا آرش مشکل من هم همین جاست.من زنگ زدم دفتر یکی از مجتهدین اما مسئول دفتر به من گفت:"علم همونیه که جلوی دسته ها بر می دارن"...بعدش زنگ زدم دفتر امام جمعه که مسئولش کلی من رو پیچوند که باید بیایید وقت قبلی بگیرید و از این حرف ها....ولی راستشو بخواهید خیلی با علم مشکل دارم چون از وقتی یادمه(از وقتی که من یادمه و تو خاطراتم اینجوری نقش بسته)جوونهایی که علم برمیداشتند می خواستند زورشون رو به رخ دیگران بکشونن و یه کم که چه عرض کنم کلی هم جلوی دختر خانم ها قیف بیان!..سلام دادن دو علم از دو هیئت به یکدیگر هم بیشتر به نمایش قدرت آندو شبیه بود تا عزاداری...در کل خیلی دوست دارم بدونم معنی این علم چیه...ایا نماد خاصیه؟

نقل قول:

---

چرا تبلیغات رو چیزی کثیف و بد میدونید؟

---

آقا آرش نمیدونم ولی اعتراف میکنم با خیلی از تبلیغات(حالا نه این تبلیغ چایی تبلیغهای دیگه)بدجوری مشکل دارم....یه مثال میزنم که منظورم رو برسونم.....تبلیغ یخچال دوو(اگه اشتباه نکنم)رو دیدید؟بنظرتون چند در صد از مردم ما میتونن اونجور وسایل منزل و اونجور خونه ای داشته باشن؟؟؟؟؟؟؟من حس میکنم تبلیغات داره به یه قشر خاصی محدود میشه(البته هر جوری که درنظر بگیری عده ای متاسفانه از امکانات محروم هستند اما الان برعکسه یعنی فقط عده ای از این امکانات برخوردارند!)
در باره ی آقای مدیری بنده به خاطر این اول توضیحم عرض کردم که به ایشون علاقه ی خاصی دارم که فکر نکنید نظر من شخص ایشونه...نمیدونم احساس میکنم بخاطر علاقه ای که به ایشون دارم این عکس رو گرفتم و الا چند وقت پیش هم عکس آقای جمشید مشایخی رو رو بیل بورد دیدم....ناراحت شدم...اما نه اینقدر.....ضمنا من با همون ذهنیت تامین زندگی عکس گرفتم(مخصوصا در مورد آقای مشایخی چون خیلی وقت بود فیلمی در خور ایشون نداشتیم که ایشون ایفای نقش کنند البته در این موارد خانم نافذ بیشتر میتونن راهنمایی بفرمایند)

نقل قول:

---

من همیشه اینجا رو میبینم !
بعد سالها کمی در در کنم!

---

باور کنید آقا آرش این موضوع خیلی من رو خوشحال کرد که باعث شد شما رو اینجا ببینم چون ازتون خونده بدم که زیاد علاقه ندارید به عکسها نظر بدید.

نقل قول:

---

آقای تونینوی عزیز، سعی کنید توضیح ندید عکس باید خودش گویا باشه ... اما در مورد توضیحاتی که دادید دوست دارم بحثی داشته باشم.

---

نقل قول:

---

ولی عکسهاتون با تمام تفاسیری که رفت برای بیان منظورتون عکسهای خوبیه، و نمود داره، اگر کمی بیشتر در کادربندی ها و فضاسازی هادقت کنید و دست روی سوژه های عمیق تر بگذارید مطمئنا عکسهای بهتری می تونید بگیرید.

---

ممنون خانم نافذ از لطفتون..ولی خوب کسی نظر نداد و من هم دوست داشتم در مورد عکسام راهنمایی بشم و به همین علت و برای اینکه مدت زیادی از عکسها نگذره توضیح نوشتم....

نقل قول:

---

گنبد امام رضا نماینده اعتقادات پاک و اژدها نشان خرافات؟!؟!؟؟!

---

راستش من با این دید عکس گرفتم ولی حق با شماست باید بیشتر رو معانی و مفاهیم دقت کنم.

نقل قول:

---

یا پرستش یک حرم و مقبره در حد بت پرستی(که زیاد شاهدش هستیم) خرافات و شرک نیست؟

---

با افراط در هر چیز مخالفم ولی باید سعی بشه که اینگونه زیارت ها در طول پرستش خدا قرار بگیره نه احیانا در عرض اون.

نقل قول:

---

نابراین بهتره که اژدها نماد خرافات صرف نشه

---

حق با شماست اژدها در چین یک اسطوره و حتی یک نماد ملی است.اما من با این تصور که در فرهنگ ما جا نیفتاده و جایی نداره اون برداشت رو کردم....

نقل قول:

---

البته طبق توضیحی که دادید می شه اینطوری برداشت کرد، به شرطی که شما زاویه دوربینتون رو می بردید بالای سر اژدها که بتونید نوعی از بالا نگاه کردن به حرم یا تسلط اژدها بر حرم رو نشون بدید، اودر اون صورت خیلی بهتر و بیشتر به منظورتون نزدیکتر می شدید.

---

بنده قصدم این بود که گنبد در دهان اژدها قرار بگیره...البته علم بشدت حرکت میکرد و داشتم موقعیت رو از دست میدادم....منظورم اینه که من منظورم بیشتر رو این بود که بین دهان اژدها قرار بدم گنبد رو..

ببخشید زیاد حرف زدم..سرتون رو درد آوردم..عذر میخوام...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

شاید شما نخواید عکستون بین المللی باشه، اما اگر شخصی خارج از ایران و خارج از فرهنگ مذهبی و بومی ایران این رو ببینه شاید همون گنبد هم براش خرافات باشه!

چه برسه به اژدها! و عموما اژدها مخصوصا در چین نماد اسطوره ای است( اسطوره اصلا خرافات نیست )


بنابراین بهتره که اژدها نماد خرافات صرف نشه، چون خرافات ریشه در جهل مردم داره،

شما فکر می کنید اسفند دود کردن، زدن به تخته و خیلی مسائل اطراف ما...جهل و خرافات نیست؟

یا پرستش یک حرم و مقبره در حد بت پرستی(که زیاد شاهدش هستیم) خرافات و شرک نیست؟ چیزی که در فرهنگ ما رایجه و خیلی هم جا افتاده...


موفق باشید.

---

در مورد صحبت های شما در مورد اژدها و اسطوره و.. نظری ندارم در مورد به تخته زدن هم همینطور
اما در مورد سایر مطالب:
من هیچ جای دنیا ندیدم که گنبد مسجد و کلیسا نماد نشانه یا هر مصداقی از خرافات باشه.

در مورد اینکه شاید کسی همچین فکری به ذهنش برسه باید گفت که چنین فردی اصولا ناآشنا با فرهنگ و تمدن هست و ارزشی برای بحث کردن نداره.

اما در مورد اسفند دود کردن مطالبی هست که بهتره خودتون مطالعه کنید.

اما اصلا با نظر آخر شما موافق نیستم.اینکه عده ای معدود همه چیز رو شور می کنند بحثی نیست اما اینکه شما اون رو به اکثریت جامعه نسبت بدید درست نیست.

اما اگر منظور شما اعتقادات اکثریت جامعه هست بهتره روشن تر صحبت کنید و در موردی که تخصص ندارید محتاط تر باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

در مورد صحبت های شما در مورد اژدها و اسطوره و.. نظری ندارم در مورد به تخته زدن هم همینطور
اما در مورد سایر مطالب:
من هیچ جای دنیا ندیدم که گنبد مسجد و کلیسا نماد نشانه یا هر مصداقی از خرافات باشه.

در مورد اینکه شاید کسی همچین فکری به ذهنش برسه باید گفت که چنین فردی اصولا ناآشنا با فرهنگ و تمدن هست و ارزشی برای بحث کردن نداره.

اما در مورد اسفند دود کردن مطالبی هست که بهتره خودتون مطالعه کنید.

اما اصلا با نظر آخر شما موافق نیستم.اینکه عده ای معدود همه چیز رو شور می کنند بحثی نیست اما اینکه شما اون رو به اکثریت جامعه نسبت بدید درست نیست.

اما اگر منظور شما اعتقادات اکثریت جامعه هست بهتره روشن تر صحبت کنید و در موردی که تخصص ندارید محتاط تر باشید.

---

با عرض سلام خدمت جناب فیروز آبادی ...چند سوال از شما دارم که ممنون می شوم اگر پاسخ دهید

1: اگر امکان دارد در مورد اسفند دود کردن منابع مورد نظرتان را ذکر کنید تا ما هم مطالعه کنیم (بعید می دانم این مورد پایه و اساس داشته باشد و من این مورد را 100% خرافه میدانم مگر اینکه خلافش ثابت شود)

2:آیا شما در مورد مسایل دینی تخصص دارید؟ و آیا اظهار نظر کردن در اینگونه موارد نیاز به کسب اجازه از افراد خاصی می باشد؟! و آیا اگر برخی اظهار نظر ها به مذاق بعضی ها خوش نیاید باید مورد مواخذه قرار گیرند؟ به چه دلیل؟

3:شما حرم پرستی و مقبره پرستی را جایز می دانید؟ (در حد خرافه نه در حد زیارت)

امیدوارم که از سوالات بنده نرنجیده باشید
موفق و پیروز باشید

دلیل اسفند دود کردن که بعدا با عبارت چشم نخوردن همراه شده ضد عفونی کردن محیط بوده ( دوست داشتید

تحقیق کنید) همین طور آویزون کردن گردنبند سیر اما مردم عامی اون زمان این مسئله رو برای خودشون این جوری

توجیه کرده بودند که کسی رو چشم نزنند.

در صحبت های من جایی از تخصص خودم نگفتم و ادعایی نکرده ام هر چند که در این حد بی اطلاع هم نیستم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

اینکه عده ای معدود همه چیز رو شور می کنند بحثی نیست اما اینکه شما اون رو به اکثریت جامعه نسبت بدید درست نیست.

اما اگر منظور شما اعتقادات اکثریت جامعه هست بهتره روشن تر صحبت کنید و در موردی که تخصص ندارید محتاط تر باشید.

---

اما دوباره هم تکرار می کنم اگر منظور ایشون اعتقادات اکثر مردم هست واضح تر صحبت کنند و با دلیل.
در مورد شما هم همنطور صحبت کردن با مصداق عینی با توضیح وگرنه باعث بدفهمی می شود

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

در مورد صحبت های شما در مورد اژدها و اسطوره و.. نظری ندارم در مورد به تخته زدن هم همینطور
اما در مورد سایر مطالب:
من هیچ جای دنیا ندیدم که گنبد مسجد و کلیسا نماد نشانه یا هر مصداقی از خرافات باشه.

در مورد اینکه شاید کسی همچین فکری به ذهنش برسه باید گفت که چنین فردی اصولا ناآشنا با فرهنگ و تمدن هست و ارزشی برای بحث کردن نداره.
اما در مورد اسفند دود کردن مطالبی هست که بهتره خودتون مطالعه کنید.
اما اصلا با نظر آخر شما موافق نیستم.اینکه عده ای معدود همه چیز رو شور می کنند بحثی نیست اما اینکه شما اون رو به اکثریت جامعه نسبت بدید درست نیست..

---

مسجد و کلیسا ربطی به حرم و مقبره و امامزاده نداره، مسجد مکان عبادت مسلمانهاست و کلیسا و دیر و... هم مکان عبادت و پرستش خداوند در دیگر ادیانه که در نهایت هدف همه یکسان است. اما پرستش مقبره در حد غیر قابل توجیه،دخیل بستن، آویزان شدن از ضریح، سجده کردن بر سنگ و خاک و ... همه مصداق شرک و خرافاته.. این دو مبحث رو قاطی نکنید. و اینکه درمورد اسفند دود کردن فرمودید باید عرض کنم خیر قربان! ضدعفونی و .. همه بهانه است. واقعا اکثریت مردم به چشم و چشم زخم اعتقاد محکم دارند و دقیقا برای جلوگیری از همین امر اسفنددود می کنن که کاریست بس بیهوده و بی ارزش .
از نظر مطالعات در مورد خرافات مردم توصیه می کنم کتاب "نیرنگستان" از صادق هدایت رو مطالعه کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

اما اگر منظور شما اعتقادات اکثریت جامعه هست بهتره روشن تر صحبت کنید و در موردی که تخصص ندارید محتاط تر باشید.

---

منظورم اعتقادات خرافی جامعه است نه اعتقادات مذهبی درست.( که عموما هم با هم اشتباه گرفته می شوند) من در موردی که تخصص و مطالعه نداشته باشم اصلا صحبت نمی کنم دوست گرامی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

اما دوباره هم تکرار می کنم اگر منظور ایشون اعتقادات اکثر مردم هست واضح تر صحبت کنند و با دلیل.
در مورد شما هم همنطور صحبت کردن با مصداق عینی با توضیح وگرنه باعث بدفهمی می شود

---

باز هم تکرار می کنم، دلیل نداره اگر اکثر جامعه کاری رو انجام می دن دلیل بر درست بودن اون کار باشه، کماکان که از نظر تاریخی نیمی از امامزاده هایی که در کوهها و نقاط دور افتاده ایران هستند، آتشکده هایی بوده که زرتشتیان برای پایدار ماندن آنها با هجوم اعراب به ایران به نام امامزاده خوانده اند تا از حمله اعراب مصون بماند.
مشکل اکثر مردم اینه که این امامزاده ها رو در حد پرستش خداوند بالا می برند، از امامزاده شفا طلب می کنند، تولد و مرگ می خواهند و...( در صورتی که جز خداوند هیچ احدی توانایی شفا دادن، مرگ و زندگی دادن ندارد) این یعنی خرافات مذهبی که در همه ادیان کم و بیش دیده می شه و در جامعه ما هم متاسفانه کم نیست. اگر هم در موردش بحث کنی کافر و مرتد حساب می شی!

فکر نمی کنم که صادق هدایت برای من و شما قاضی خوبی باشد مستندات شما بهتر است از جایی معتبر تر باشند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

سجده کردن بر سنگ و خاک و ... همه مصداق شرک و خرافاته..

---

باز هم که مبهم صحبت می کنید!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

مسجد و کلیسا ربطی به حرم و مقبره و امامزاده نداره، مسجد مکان عبادت مسلمانهاست و کلیسا و دیر و... هم مکان عبادت و پرستش خداوند در دیگر ادیانه که در نهایت هدف همه یکسان است.

---

فکر می کنم اکثر همون خارجی هایی که شما گفتید فرق مسجد رو با حرم متوجه نمیشوند پس از لحاظ قضاوت اون ها در مورد عکس مذکور فرقی حاصل نمیشه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

و اینکه درمورد اسفند دود کردن فرمودید باید عرض کنم خیر قربان! ضدعفونی و .. همه بهانه است. واقعا اکثریت مردم به چشم و چشم زخم اعتقاد محکم دارند و دقیقا برای جلوگیری از همین امر اسفنددود می کنن که کاریست بس بیهوده و بی ارزش .

---

در مورد عامه مردم صحبت کردم.و ریشه این صحبت ها رو هم گفتم .

فکر می کنم با شما هم عقیده هستم که :

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

کاریست بس بیهوده و بی ارزش .

---

اما نمی شه همه چیز رو خرافه فرض کرد به همین خاطر می گم که دقیق بگید که این جور بحث ها کمتر پیش بیاد.

اول در مورد این بحث آخر بگم!
من شاید خیلی در این موارد مطالعه داشته باشم... شاید خیلی هم نظر داشته باشم...
اما جایی که سانسور وجود داشته باشه! و یا جایی که کسانی باشن که نسبت به چیزهایی حساس باشن... سعی میکنم بحث نکنم.... و یا حرفی نزنم... (همه مواردی که گفتم به شدت اینجا وجود داره! کسی هم تقصیری در این مورد نداره!)

شاید این بحث ها بسیار لازم باشه.... و حتی به عنوان عکاس باید باید باید در این زمینه ها اطلاعات کافی داشته باشیم و یا بحث کنیم... ولی اینجا مشکلات زیادی داره... که گمانم جزئی از اونها رو گفتم...


اما در مورد تبلیغات

نقل قول:

---

آقا آرش نمیدونم ولی اعتراف میکنم با خیلی از تبلیغات(حالا نه این تبلیغ چایی تبلیغهای دیگه)بدجوری مشکل دارم....یه مثال میزنم که منظورم رو برسونم.....تبلیغ یخچال دوو(اگه اشتباه نکنم)رو دیدید؟بنظرتون چند در صد از مردم ما میتونن اونجور وسایل منزل و اونجور خونه ای داشته باشن؟؟؟؟؟؟؟من حس میکنم تبلیغات داره به یه قشر خاصی محدود میشه(البته هر جوری که درنظر بگیری عده ای متاسفانه از امکانات محروم هستند اما الان برعکسه یعنی فقط عده ای از این امکانات برخوردارند!)
در باره ی آقای مدیری بنده به خاطر این اول توضیحم عرض کردم که به ایشون علاقه ی خاصی دارم که فکر نکنید نظر من شخص ایشونه...نمیدونم احساس میکنم بخاطر علاقه ای که به ایشون دارم این عکس رو گرفتم و الا چند وقت پیش هم عکس آقای جمشید مشایخی رو رو بیل بورد دیدم....ناراحت شدم...اما نه اینقدر.....ضمنا من با همون ذهنیت تامین زندگی عکس گرفتم(مخصوصا در مورد آقای مشایخی چون خیلی وقت بود فیلمی در خور ایشون نداشتیم که ایشون ایفای نقش کنند البته در این موارد خانم نافذ بیشتر میتونن راهنمایی بفرمایند)

---

من تبلیغ دوو رو ندیدم.. اما میتونم فرض کنم که یک یخچال شیک و خوشگل ، مثلا پر از میوه درشت و ساندویچ ژامبون آماده و احتمالا یک کوسه ماهی آماده طبخ!
در منزل یک بورژوای خائن!
حالا یعنی چی؟
حالا اگر ما در منزلمان یخچال فریزر دوو داشته باشیم ؟ پول ملت رو خوردیم؟ دزدی کردیم؟
اگر نداشته باشیم ؟ بدبخت و بیچاره هستیم؟
آیا تبلیغ امرسان یا چه میدونم فیلکو یا هر مارک و مدل ایرانی ؟ تفاوتی با دوو داره؟
در تبلیغات تلاش بر این هست که محصول رو زیباتر و جذاب تر نشان دهیم... اگر هم مثلا خانواده ای امرسان خرید حس خوبی داشته باشه... نه اینکه امرسان رو در حلبی آباد نشان دهیم و تبلیغ کنیم.... که کسی سراغش نره.... ولی اگر کسی در حلبی آباد امرسان خرید! شاید کمی احساس خوشبختی کنه!
نکته دیگه؟ مثلا چای عرفان ؟ به عده خاصی محدود شده؟

اما در مورد آقای مشایخی یا آقای مدیری
خودتان به حرف من اشاره کردین! شما با تبلیغات مشکل دارین.... یه دید سنتی که مثلا کسی که در تبلیغات ظاهر شده! حقوق بگیر و مزد بگیر یک خرده بورژوای (کشتم خودمو با این کلمه!) مال مردم خور شده! و همه اعتبارش رو برای چندرغاز! صرف کرده!
اما خوب هست که شما به نکته ای توجه کنید... در عالم هنر؟! یکی از مهم ترین مسایل تبلیغات هست! یعنی آقای مشایخی یا مدیری غیر از اینکه پول درشت تبلیغات رو دریافت میکنن... به چیزی مهم تر و بزرگتر دست پیدا میکنن! که خودشون رو تبلیغ میکنن...! نه اینکه نیاز به اون پول داشته باشن و گشنه مانده باشن! خیر! به خرج کمپانی خودشون رو تبلیغ میکنن و به رخ میکشن!

در ضمن! در مورد عکسها نظری ندادم! بلکه در مورد شرح شما نظر دادم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

باز هم تکرار می کنم، دلیل نداره اگر اکثر جامعه کاری رو انجام می دن دلیل بر درست بودن اون کار باشه،

---

خوب این رو فکر می کنم همه قبول دارند!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

کماکان که از نظر تاریخی نیمی از امامزاده هایی که در کوهها و نقاط دور افتاده ایران هستند، آتشکده هایی بوده که زرتشتیان برای پایدار ماندن آنها با هجوم اعراب به ایران به نام امامزاده خوانده اند تا از حمله اعراب مصون بماند.

---

در مورد درصدی که گفتید نمی تونم اظهار نظر کنم اما با کلیت اون مخالفتی ندارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

مشکل اکثر مردم اینه که این امامزاده ها رو در حد پرستش خداوند بالا می برند، از امامزاده شفا طلب می کنند، تولد و مرگ می خواهند و...( در صورتی که جز خداوند هیچ احدی توانایی شفا دادن، مرگ و زندگی دادن ندارد) این یعنی خرافات مذهبی که در همه ادیان کم و بیش دیده می شه و در جامعه ما هم متاسفانه کم نیست. اگر هم در موردش بحث کنی کافر و مرتد حساب می شی!

---

البته صرف قبول نداشتن اینکه امام معصوم می تونه به اذن خدا شفا بده یا این جور چیز ها باعث تکفیر نمیشه.
من هم هیچوقت همچین جسارتی نمی کنم. اما شما منظورتون چیه؟ قدرت امام رو قبول دارید یا نه؟

نقل قول:

---

اما شما منظورتون چیه؟ قدرت امام رو قبول دارید یا نه؟

---

تفتیش عقاید؟

در مورد اسپند دود کردن کاملا با شما موافقم کاملا درست است تنها کاربرد این عمل ضد عفونی کردن هواست و هیچ ربطی به چشم زدن و این تیپ خرافات ندارد
و اما بحث شور شدن موضوع توسط عده ای خاص و توصیه شما به من در مورد شفاف صحبت کردن!
علت اینکه من توضیح کامل در این مورد ندادم این است که این فروم منحصرا برای صحبت راجع به عکاسی و مسائل مرتبط با آن می باشد و حالا که شما اصرار دارید توضیح مختصری ارائه میکنم و اگر باز هم قانع نشدید ترجیح می دهم که بحث را بصورت خصوصی دنبال کنیم که از اهداف فروم و موضوع مورد بحث (تفسیر مفهومی عکس) هم دور نشویم

1: همانطور که خودتان هم اشاره کردید(در بحث اسفند دود کردن و ..) برخی مسائل به مرور زمان مورد تحریف واقع می شوند و کم کم امر مشتبه شده بطوریکه با اصل خود و فلسفه وجودی خود در تعارض قرار می گیرد
2: بحث وجود خرافات نه در دین ما بلکه در تمام ادیان بوده و هست و خواهد بود .. شاید عبارات معروف شیعه علوی و شیعه صفوی را شنیده باشید! همانطور که می دانید عمده خرافات مذهب ما از دوران صفویه وارد اعتقادات ما ایرانیان شده است و اگر نمی دانید بدانید که در دوره صفویه ساخت مقابر قدیسین بطور گسترده و با جدیت پیگیری می شده (مثلا صندوق قدیمی حرم حضرت امام رضا(ع) که در زمان شاه عباس ساخته شده است) و باز همانطور که می دانید آنان اعتقاد داشتند که با امام زمان در ارتباط هستند!
قمه زدن، زنجیر زدن، تعزیه خوانی و ... همه ریشه در زمان صفویه دارد
من با حرم و امامزاده و اینجور چیزها هیچ مشکلی ندارم مشکل من با آن عده افراد کوردلی است که خرافات را جایگزین واقعیات کرده اند و چشم به روی حقایق بسته اند و در جهل و تعصب خود غوطه ورند
3: عمده انرژی پیامبر اسلام صرف این شد که به مردم بفهماند که بت ها هیچ اراده و نیرو و تقدسی ندارند.... منظور از بت چیست؟ همین در و دیوار و مجسمه و ...
حال در حرمها و امامزاده ها شاهد چه صحنه هایی هستیم؟.... بوسیدن درهای ورودی بوسیدن کف زمین بوسیدن علم و.... آیا اسم اینها خرافه نیست؟ پس معنی بت پرستی چه می تواند باشد؟

موفق و پیروز باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

فکر نمی کنم که صادق هدایت برای من و شما قاضی خوبی باشد مستندات شما بهتر است از جایی معتبر تر باشند.

---

صادق هدایت معتبر ترین نویسنده جامعه شناسیه که می شناسم و اینکه عقاید مذهبی داشته یا خیر دلیل نداره که در مورد خرافات و حماقات مردم و جامعه شناسی نتونه اظهار نظری کنه، کتاب حاجی آقا از نظر شخصیت شناسی و جامعه شناسی کتابی است محکم و شاهکار( این حرف من نیست حرف بزرگان ادبیات ایرانه) در ضمن صادق هدایت رو نگفتم که قاضی ما باشه! روی دست کتاب نیرنگستان هنوز کتاب خرافه شناسی ایرانی در بازار نیست که بهش استناد کنم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

در مورد عامه مردم صحبت کردم.و ریشه این صحبت ها رو هم گفتم .

---

من در مورد افراد خاصی که یک عکس رو با دید منتقدانه نگاه میکنن و می خوان ازش برداشت داشته باشند صحبت کردم. عامه مردم در این مورد خیلی مهم نیستند چه در ایران و چه کشورهای دیگه و عقاید خرافی شون تنها اهمیتی که داره اینه که سطح فرهنگ یک جامعه رو به حد نزول می رسونه و بس.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

فکر می کنم اکثر همون خارجی هایی که شما گفتید فرق مسجد رو با حرم متوجه نمیشوند پس از لحاظ قضاوت اون ها در مورد عکس مذکور فرقی حاصل نمیشه.

---

کسانی که بخوان به پای نقد برسند باید تشخیص بدن و بعد اظهار نظر کنن.در غیر اینصورت اصلا مهم نیست که چی فکر می کنن!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

اما نمی شه همه چیز رو خرافه فرض کرد به همین خاطر می گم که دقیق بگید که این جور بحث ها کمتر پیش بیاد.
" نقل قول:
ارسالی توسط sanaz
سجده کردن بر سنگ و خاک و ... همه مصداق شرک و خرافاته.. "

باز هم که مبهم صحبت می کنید!

---

بر منکرش لعنت! من مگر همه چیز رو خرافه فرض کردم؟!؟ مبهم نیست کاملا واضحه، سنگ و خاک منظورم همان در و دیوار امامزاده هاست، ببینید عموما مذهب و خرافات با هم سریع قاطی می شن، و مردم عامه همیشه سعی دارن که خرافات و عقاید بی ارزششون رو در قالب مذهب توجیه کنند.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

البته صرف قبول نداشتن اینکه امام معصوم می تونه به اذن خدا شفا بده یا این جور چیز ها باعث تکفیر نمیشه.
من هم هیچوقت همچین جسارتی نمی کنم. اما شما منظورتون چیه؟ قدرت امام رو قبول دارید یا نه؟

---

آرش جان تفتیش عقاید هم باشه ایرادی نداره! می تونم خیلی راحت و بدور از هرگونه غرض و ترسی بهتون جواب بدم چون به گفته هام ایمان دارم. در اینکه امامان اشخاص برگزیده و نیک روزگار بودند شکی نیست. اما امامان هم مانند ما انسان بوده اند. مدتی زندگی کرده اند و بعد به پایان رسیده اند و مانند تمام انسانها در انتظار روز موعود، قدرت، تنها از آن خداوند است و بس، خداوند برای شفا دادن نیاز به کسی ندارد.تا نخواهد حتی برگی بر زمین نمی افتد. انسان باید به خدا متوسل شود و به خدا توکل کند، توکل و توسل به غیر از خدا کفر است و شرک.
شرک حتما نباید این باشه که انسان یک عدد بت بسازه و بگذاره جلوی روش و شروع کنه خم و راست شدن. به اندازه مو باریکه مرز بین پرستش خداوند و شریک قرار دادن برای خداوند، این شریک می تونه بت باشه، می تونه بالا بردن یک انسان در حد خداوند و حتی دست راست خداوند باشه، یا ساختن یک مقبره به عنوان نماد و سمبل( چیزی که محمد (ص) با آن به مبارزه برخاست و بعد با فرقه فرقه شدن دین اسلام متاسفانه به بیراهه کشیده شد)
و اما یک حکایت از کتاب مقدس:
در روزگار کهن بین یهود، سموئیل نبی برگزیده شد تا با بت سازی و بت پرستی مقابله کنه، به محض اینکه به شهر مجاور برای دعوت مردم رفت، چند نفر سودجو که دیدند منافعشان در بت پرستی و تحمیق عامه است این بار شروع به ساختن بت های شخص سموئیل نبی کردند. وقتی سموئیل برگشت دید عده ای از مردم دور فروشندگان بت ایستاده اند، با خشم جلو رفت و با عصا بت های خود را شکست. همان موقع تمام مردم شروع کردند به داد و بیداد به سموئیل که الان خداوند تو را مورد غضب قرار می دهد که هیبت مقدس را شکسته ای!و سموئیل را دل شکست از حماقت بی پایان مردم.
و منظور اینکه مردم انگار نمی تونن بی واسطه به خدای یکتا برسند و حتما باید از مرز شرک رد بشن. بهتره این بحث همین جا خاتمه بیابه، و شما هم پاسخ خودتون رو بدید من دیگه این بحث رو کش نمی دم، به نظر خودم واضح صحبت کردم.

این بحث های روانشناسی و جامعه شناسی تاثیر عمیقی در خلق هر اثر هنری داره و اصلا بی ربط نیست. بهتره در مورد صادق هدایت به نظر عوام توجه نکنید( من شخصا جهان بینی هدایت رو قبول ندارم) اما از نظر نویسندگی هدایت یکی از بزرگترین نوابغ ادبی ایرانه و خوندن آثارش به دید باز جامعه شناسی خیلی کمک می کنه، به نظر من هنرمندی که در زمینه ادیان و .. بی اطلاع باشه نمی تونه هنر خوبی ارائه بده( منظورم شخص خاصی نیست! کلی عرض می کنم) مخصوصا در عکاسی و سینما و در گرفتن عکس مفهومی این مباحث و داشتن جهان بینی از هر نوعی لازم و ضروریه ، در سینما معتقدم که یک فیلمنامه نویس اگر تاریخ، ادیان و فلسفه رو نشناسه هرگز نمی تونه شخصیت پردازی کنه، در عکاسی هم همینه، و خیلی خوبه که این بحث ها بشه مخصوصا در ارزش ها و مفاهیم عمیق عکاسی. با شناختن مفاهیم عمیق خرافات و ارزش های دینی، ریا، ساده لوحی عوام و... می تونیم در نوع دیدمون نسبت به کادری که انتخاب می کنیم، نوع رنگ، نوع سوژه ، فضاسازی، ترکیب بندی و ... تفاوت زیادی داشته باشیم و همین تفاوت هاست که هنر والا رو می سازه.
ممنون که در بحث شرکت کردید. موفق باشید.

چقدر خوب میشد که بر روی یک عکس همیشه اینطوری بحث بشه!
به نظر بنده حقیر مباحث یک عکس همیشه کادر و کمپوزیسیون و.. نیست.
از بحث شیرین شما لذت بردیم. ممنون.

يك زماني خواهش كردم كه در مورد مسائل مذهبي صحبت نشه توي فورم، منتهي علتش را نگفته بودم.

خوب يه مقدار از علتش هماني بود كه بر اين صفحات اخير گذشت، يك مقدارش هم اينه كه مطمئنم اگر بعضي از اعضاي فورم مكنونات قلبي شان را درباره مسائل مذهبي رك و بي پرده بگويند، از سوي گروه ديگر تكفير شده و چون در اسلام حكم صريح براي اين مسائل داريم، حضور آن ها را در فورم از دست خواهيم داد! تجربه نشان داده كه بحث در مورد مسائل مذهبي به علت اين كه يك سرش چيزي وجود دارد به نام تعصب، به انسجامي نخواهد رسيد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

بر منکرش لعنت! من مگر همه چیز رو خرافه فرض کردم؟!؟ مبهم نیست کاملا واضحه، سنگ و خاک منظورم همان در و دیوار امامزاده هاست.

---

خوب من از از حرف های شما نتونسته بودم این نتیجه رو بگیرم.

آرش جان تفتیش عقاید هم باشه ایرادی نداره![/QUOTE]


نه به هیچ وجه نه قصد چنین کاری رو دارم نه عقیده ای بر اون.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

می تونم خیلی راحت و بدور از هرگونه غرض و ترسی بهتون جواب بدم چون به گفته هام ایمان دارم. در اینکه امامان اشخاص برگزیده و نیک روزگار بودند شکی نیست. اما امامان هم مانند ما انسان بوده اند. مدتی زندگی کرده اند و بعد به پایان رسیده اند و مانند تمام انسانها در انتظار روز موعود، قدرت، تنها از آن خداوند است و بس، خداوند برای شفا دادن نیاز به کسی ندارد.تا نخواهد حتی برگی بر زمین نمی افتد. انسان باید به خدا متوسل شود و به خدا توکل کند،

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

توکل به غیر از خدا کفر است و شرک.

---

و من یتوکل علی الله فهو حسبه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

توسل به غیر از خدا کفر است و شرک.

---

فکر می کنم تفاوت دیدگاه ما در تفاوت توکل و توسل هست که شاید شما این دو رو نزدیک به هم می پندارید.
اما خوب در هر صورت فکر می کنم بحث خوبی بود.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Amir A

يك زماني خواهش كردم كه در مورد مسائل مذهبي صحبت نشه توي فورم، منتهي علتش را نگفته بودم.

خوب يه مقدار از علتش هماني بود كه بر اين صفحات اخير گذشت، يك مقدارش هم اينه كه مطمئنم اگر بعضي از اعضاي فورم مكنونات قلبي شان را درباره مسائل مذهبي رك و بي پرده بگويند، از سوي گروه ديگر تكفير شده و چون در اسلام حكم صريح براي اين مسائل داريم، حضور آن ها را در فورم از دست خواهيم داد! تجربه نشان داده كه بحث در مورد مسائل مذهبي به علت اين كه يك سرش چيزي وجود دارد به نام تعصب، به انسجامي نخواهد رسيد.

---

خوب به نظر من که از خیلی از بحث ها مسالمت آمیز تر بود.در ضمن به خون و خون ریزی هم نکشید.

خانوم نافذ شما سالمید؟مثل اینکه آقای محبی فکر کردند که شما رو از دست دادیم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maf.ir

خانوم نافذ شما سالمید؟مثل اینکه آقای محبی فکر کردند که شما رو از دست دادیم!

---

بله جناب فیروز آبادی فعلا هستیم در خدمت دوستان! در مورد اون حکم صریح هم که آقای محبی فرمودند امیدوارم شامل حال من یکی نشه!!!
اما نه! خیلی خوش خیالم! زنگ می زنن! گرفتنمممممممممم! http://asefsoft.com/qsimages/99.gif

سلام.آقا آرش ممنون که توضیح دادید....

نقل قول:

---

آیا تبلیغ امرسان یا چه میدونم فیلکو یا هر مارک و مدل ایرانی ؟ تفاوتی با دوو داره؟

---

آقا آرش من منظورم رو یه مدل خاص نبود...من تاکیدم رو فاصله ی طبقاتی(فاصله که چه عرض کنم)شدید موجود بود که داره تو تبلیغات هم بشدت نمود پیدا میکنه(البته به نظر من)
خوب شد گفتید امرسان...حتما اون تبلیغ امرسان رو که خانومه میگه یخچال واسه دخترت چی گرفتی رو دیدید...یه نگاه به آشپزخونه بندازید...خونه ای که آشپزخونش اونه خودش چی میتونه باشه....به نظر شما آقا آرش چند درصد از زوجهای جوان در ابتدای زندگی میتونن همچون خونه ای داشته باشن؟؟؟؟این درصد از انگشتای دودست بیشتره فکر
میکنید؟؟؟

نقل قول:

---

حالا اگر ما در منزلمان یخچال فریزر دوو داشته باشیم ؟ پول ملت رو خوردیم؟ دزدی کردیم؟

---

اصلا متوجه نمیشم چرا اینجوری برداشت کردید...من هرگز همچین منظوری نداشتم...

نقل قول:

---

در تبلیغات تلاش بر این هست که محصول رو زیباتر و جذاب تر نشان دهیم...

---

به نظر شما بهتر نیست بجای بیش از حد خوشگل نشون دادن یک چیز یه نمه هم روی کیفیت اون تمرکز کنیم؟؟؟؟چرا مردم رو گول بزنیم با خوشگلی و جذابی و زرق و برق و احتمالا کوسه ی آماده ی طبخ؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

نه اینکه امرسان رو در حلبی آباد نشان دهیم و تبلیغ کنیم....

---

بیچاره حلبی آبادی ها.............................................. ..............................

نقل قول:

---

خودتان به حرف من اشاره کردین! شما با تبلیغات مشکل دارین.... یه دید سنتی که مثلا کسی که در تبلیغات ظاهر شده! حقوق بگیر و مزد بگیر یک خرده بورژوای (کشتم خودمو با این کلمه!) مال مردم خور شده! و همه اعتبارش رو برای چندرغاز! صرف کرده!

---

با توضیحی که بالا دادم و قبلا هم گفتم باید متوجه شده باشید که مشکل من بخاطر دید سنتی نیست(بابا من بدبخت 20 سال بیشتر ندارم)
مشکل من همونطور که اشاره کردم محدود شدن تبلیغات به یک قشر خاصه..
من نمیدونم چرا شما فکر میکنید که من فکر میکنم همه مال مردم خورن....نه..من فقط با دیدن هنر مند مورد علاقم روی بیلبورد احساس بدی بهم دست داد ..همین و بس...باور کنید دست خودم نبود اون احساس....با اون عکس می خواستم احساسم رو نشون بدم....همین!

نقل قول:

---

به چیزی مهم تر و بزرگتر دست پیدا میکنن! که خودشون رو تبلیغ میکنن...! نه اینکه نیاز به اون پول داشته باشن و گشنه مانده باشن! خیر! به خرج کمپانی خودشون رو تبلیغ میکنن و به رخ میکشن!

---

به نظر من یه هنر مند باید با هنرش خودش رو بشناسونه نه با چایی یا کولر گازی یا هر چیز دیگه...(البته منظورم این نیست که آقای مدیری یا هر کس دیگه ای همچین منظوری داشتند..من بعید میدونم ایشون قصدشون بیشتر شناسوندن خودشون بوده باشه...چون دیگه هر کسی اسمشون رو ندونه شیر فرهاد رو که میشناسه!)

نقل قول:

---

در ضمن! در مورد عکسها نظری ندادم! بلکه در مورد شرح شما نظر دادم!

---

آقا آرش اگه بیام یکی بزنی تو گوشم خیالت راحت میشه؟؟(شوخی)..ضمنن خیلی دوست دارم بدونم بورژوا یعنی چی.
بازم ازتون ممنونم که وقت گذاشتید.

نقل قول:

---

چقدر خوب میشد که بر روی یک عکس همیشه اینطوری بحث بشه!

---

فکر ميکنم، استقبال اعضا ميتونه جهت دهنده بحث ها به اون سمت باشه

حقيقتش من خودم حس کردم چون موضوعات دقيقا در تصاوير نبوده، بحث هاي جانبي شايد با انتقاد جمع روبرو بشه و نظر خودمو به آقاي غروي pm زدم

البته جدا از شوخی اون حکمی که گفتند الان به این صورت نیست.

آقا یه صلوات بفرستین ، دهنتون رو خوشبو کنید.
خیلی بحث ادامه پیدا کرده ، که فکر کنم لازم نباشه اینقدر همدیگرو بتکونیم.

مثل اينکه بعضي ها عنوان اين تاپيک رو فراموش کردند! پيشنهاد مي کنم اعضاي محترمي که با عقايد هم مشکل دارند شماره تلفن و ايميل هم رو بگيرند و از اون طريق باهم بحث کنند و اينجا رو تبديل به تالار جنگ بين عقايد نکنند!

[IMG]http://i2.*******.com/ouwoip.jpg[/IMG]

به نظر من نه جنگی بوده و نه تکوندنی!یه بحث آروم و جذاب بود همین.نه بیشتر و نه کمتر.لذا خواهش میکنم اینقدر حساسیت نشون ندهند دوستان.
کوچیک همتونم.

فکر می کنم کسی قصد تکوندن یا این جور چیز ها رو نداشته فقط یک بحث بوده .کسی هم مشکلی با عقاید متفاوت نداره نه من نه خانم نافذ فقط داشتیم صحبت می کردیم.این طور نیست؟ اما با توجه به پیشنهادات و تذکرات و حسب الامر بچه ها در صورت نیاز به خون و خونریزی به تالار جنگ مراجعه کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamira

مثل اينکه بعضي ها عنوان اين تاپيک رو فراموش کردند! پيشنهاد مي کنم اعضاي محترمي که با عقايد هم مشکل دارند شماره تلفن و ايميل هم رو بگيرند و از اون طريق باهم بحث کنند و اينجا رو تبديل به تالار جنگ بين عقايد نکنند

---

ما هم داشتیم در مورد مفاهیم و نمادهای مذهبی یک عکس بحث می کردیم! شما مشکلی با بحث ما دارید؟!؟؟؟

آقا یه سوال....الان عکسی اینجا نیست که نظر بدیم...منم 5 تا نظر بدهکارم..میخوام عکس بذارم چی کار کنم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tonino_baliardo

آقا یه سوال....الان عکسی اینجا نیست که نظر بدیم...منم 5 تا نظر بدهکارم..میخوام عکس بذارم چی کار کنم؟

---

تونینو جان! می تونی روی این عکس 5 تا نظر بدی! ( جدای شوخی فکر کنم فقط خودم بفهمم منظورم چی بوده!)

http://www.sanaznafez.com/html/galle...e/124355-1.jpg

سلام ...

جناب غروي دو تا عكس جنجال بر انگيز من گذاشته بودم تو چند صفحه قبل كه به اندازه 12 تا عكس ميتونين ازشون ايراد بگيرين! اگه خواستين در مورد اونها هم نظر بدين هر چند عكسهاي قوي نيستن و مفهومشون يكم گنگه (جز براي خودم!)

ضمنا خانم نافذ ميشه بگين اون چيزي كه داره ميچرخه چيه؟!

حتي قبل از اينکه به اين تصوير فکر کنم، به من حسي از روح القا کرد
توام با فراق و حتي ...

این عکس خانم نافذ اولین حسی که برای من برا انگیخت بوی گل بود. انگار که عکس بوی گل را گرفته باشند.

ببخشيد خانم نافذ
اون چيزي كه به نظر مي آيد كه دارد ميچرخد به نظر من يك دست ميباشد كه دارد يك ليوان حاوي مقداري آب را برميدارد يا ميگذارد
درست ميگويم؟

شاید هم دستی که داره گل رو از شاخه در میاره!

سلام ...

عکس مال دو سال پیشه (با یه دوربین 1 مگا پیکسلی!)

http://www.yekansite.com/araz/araz (6).jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط a.vahid

ببخشيد خانم نافذ
اون چيزي كه به نظر مي آيد كه دارد ميچرخد به نظر من يك دست ميباشد كه دارد يك ليوان حاوي مقداري آب را برميدارد يا ميگذارد
درست ميگويم؟

---

درسته لیوان قهوه است!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanaz

درسته لیوان قهوه است!

---

لیوان قهوه است بله. اما من اون هاله رو، بخاری که از لیوان خارج می شه می بینم. و پیش خودم چون قهوه ی داغ و یا چایی که بخار ازش بلند می شه خیلی دوست دارم و لطیف می دونم و گل هم معرف لطافت هست. پس کاملا این دو عنصر عکس رابطه با هم بر قرار کردن.

آقای آراز
قطره ی آب کاملا منجمد نشده و کمی دچار کشیدگی است و گمان می کنم حلقه هایی هم که از افتادن قطرات آب ایجاد شده، کمی نا واضح باشد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Hali

آقای آراز
قطره ی آب کاملا منجمد نشده و کمی دچار کشیدگی است و گمان می کنم حلقه هایی هم که از افتادن قطرات آب ایجاد شده، کمی نا واضح باشد.

---

سلام ...

متاسفانه همونطور که گفتم این عکس رو دو سال پیش با یه ORITE VC-2110 یک مگاپیکسلی گرفتم که تنها تنظیم دستی که داشت این بود که فلاش بزنه یا نه! و هیچ کنترلی روی سرعت و دیافراگم و ISO و ... نداشت.

سلام ...

این عکس هم خیلی جدید نیست، مال یکی دو ماه پیشه. خانم نافذ گفتن خوبه گفتم بفرستمش.

http://www.yekansite.com/araz/araz (27).jpg

2.خیلی قشنگه بنظرم جناب سرکارفرشی...به نظرم مراحل مرگ رو نشون میده..مخصوصا تو عکس سوم از سمت چپ(واقعا تو این یکی مرگ رو حس میکنم)...اما اگه تو دو عکس قبل یه آثاری کمی از حیات(یا بهتر بگم جون کندن) وجود می داشت بهتر بود به نظرم و اینکه عکس سوم از همه پایین تر قرار می گرفت...
عکسها رو تو یه شات گرفتید یا مونتاژه؟

3.در مورد عکس خانم نافذ دوستان به لیوان اشاره کردند اما من دقیقا نمیدونم که ایشون می خواستند از عنصر لیوان استفاده کنن یا نه.من مبنا رو بر جواب منفی میگذارم..برداشتم با توجه به حالت محو اون شئ و همچنین خشک و پژمرده بودن برگها یک نوع بلند شدن روح از برگها و مرگ اونهاست(امشب همش نظرم رو مردن بود!)

اگه نظریه ی استفاده از عنصر لیوان رو مثبت فرض کنم(البته خانم نافذ گفتند قهوه هستش اگه آب می بود این مورد هم میتونست درست باشه) باز هم با توجه به نحوه ی برداشتن لیوان با اون سرعت و حالت غریب یه حس ظلم روا داشتن به گل و یه جور کشتن اون رو دارم(ای بابا منم امشب یه چیزیم میشه..)...با اینکه میدونم نظراتم خیلی مبتدیانه بود اما فقط سعی کردم احساسی رو که از عکس میگیرم بگم..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tonino_baliardo

3.در مورد عکس خانم نافذ دوستان به لیوان اشاره کردند اما من دقیقا نمیدونم که ایشون می خواستند از عنصر لیوان استفاده کنن یا نه.من مبنا رو بر جواب منفی میگذارم..برداشتم با توجه به حالت محو اون شئ و همچنین خشک و پژمرده بودن برگها یک نوع بلند شدن روح از برگها و مرگ اونهاست(امشب همش نظرم رو مردن بود!)

اگه نظریه ی استفاده از عنصر لیوان رو مثبت فرض کنم(البته خانم نافذ گفتند قهوه هستش اگه آب می بود این مورد هم میتونست درست باشه) باز هم با توجه به نحوه ی برداشتن لیوان با اون سرعت و حالت غریب یه حس ظلم روا داشتن به گل و یه جور کشتن اون رو دارم(ای بابا منم امشب یه چیزیم میشه..)...با اینکه میدونم نظراتم خیلی مبتدیانه بود اما فقط سعی کردم احساسی رو که از عکس میگیرم بگم..

---

ممنون از نظرات و برداشت های همگی دوستان عزیز، نظر شما خیلی به مفهوم ذهنی من نزدیک بود، گل خشک نمادی از انسان پژمرده دنیوی و چرخش لیوان نمادی از چرخش جهان برای به ثمر رساندن روح و بعد پرواز ابدی، قهوه نمادی از فال و سرنوشت انسان است که در خود می فشاردش،می چرخاند و تبخیرش می کند و عصاره جانش را در راه معشوق می گیرد( مفهومی که عرفا به آن می رسند) و انسان ،هم نظاره گر این ماجراست و هم دخیل در ماجرای عجیب حیات و سرنوشت خویش. هرچه شتاب می کنیم کمتر راه به شناخت کمال می بریم و در نهایت می خشکیم و فرو می ریزیم اما جهان هستی همچنان در چرخش است، و انسان چه بخواهد و نخواهد در این دایره به زوال می رسد. در این میان عده کمی به کمال می رسند.
این عکس اسمش بود " حکمت" متنی هم که زیر این عکس نوشته بودم مربوط به همین قضیه بود که دوباره می گذارم برای دوستانی که مایل هستند...

************
نادان و بیمناکم، چون حکمت و اندیشه ام اندک است...
فلسفه های دید من در تاریکی گم شده اند
هرچه شتاب می کنم، کمتر راه به جایی می برم
چیزهایی مرا در خود می فشرند که بی ارزش اند. من از ارزش حقیقی او ناکام مانده ام...
چقدر دشوار است زیستن، وقتی که نمی دانی و نمی دانی و نمی دانی ...

زمان چیست که من اینگونه آسان و آسوده در آن هستم؟
پاسخ، دیواری نامریی ست به امتداد من از هرسو...
من خواهم مرد. تو خواهی ماند. تو سرشار از من و همه، خواهی ماند و من تبخیر خواهم شد و خواهم بارید و خواهم فرو رفت و خواهم چرخید. من ِ بی من...

***********


در مورد آب به جای قهوه هم خیلی جالب بود برداشتتون! من اصلا به این قسمتش فکر نکرده بودم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tonino_baliardo

2.خیلی قشنگه بنظرم جناب سرکارفرشی...به نظرم مراحل مرگ رو نشون میده..مخصوصا تو عکس سوم از سمت چپ(واقعا تو این یکی مرگ رو حس میکنم)...اما اگه تو دو عکس قبل یه آثاری کمی از حیات(یا بهتر بگم جون کندن) وجود می داشت بهتر بود به نظرم و اینکه عکس سوم از همه پایین تر قرار می گرفت...
عکسها رو تو یه شات گرفتید یا مونتاژه؟

---

سلام ...

ظاهرا خيلي دوست دارين عكس منو در حال جون كندن ببينين!!! (شوخي)

عكس رو هم تو يا شات گرفتم. فضا تاريك بود و تو هر مرحله با يه چراغ قوه صورت رو روشن مي كردم.

سلام...

نقل قول:

---

قهوه نمادی از فال و سرنوشت انسان است که در خود می فشاردش

---

4.البته فضای رنگی عکس به رنگ قهوه نزدیکه اما همونطور که متوجه شدید کسی به قهوه اشاره ای نکرد...به نظرم اگه یکم وجود این عنصر پررنگ تر(منظورم قابل مشاهده تر و قابل فهم تر )بود بهتر میشد به همچین نتایجی رسید..
البته خودم رو نمیگم چون شما گفته بودید که اون قهوه است و من فکرم به اونجا نرسید...

آراز جان ما که مرده اش رو دیدیم خوب جون کندنش هم میبینی :lol:
اما نگفتی برداشتم از عکس درست بوده یا نه(خیلی علاقه پیدا کردم یه همچین عکسی بگیرم)

خانم نافذ پس واقعا عالي منظروتون رو منتقل کرديد ... اين تصوير جاي صحبت با فکر، با حس مخاطب ارتباط برقرار ميکنه که واقعا نکته بارزي است

وقتي اسم قهوه آورده شد من بي اختيار به ياد يک صحنه از فيلم ديگران the others افتادم، حتي فرم قرار گيري گلها هم بيشتر همان جو را براي من تداعي کرد

فیلم قشنگی بود..که تازه آخرش میفهمی کل فیلم داشتی از زنده ها میترسیدی......

سلام ...

مرده منو دیدین ؟!! به خدا هنوز زندم !!!

در مورد عکس منظور من این نبوده، خواستم جنبه های مختلف شخصیت یه شخص رو نشون بدم (در اینجا خودم!) که در بعضی نکات مشابهت دارن و در بعضی نکات اساسی نه. ولی برداشت مراحل مرگ هم برداشت جالبی بود، به فکر خودم نرسیده بود.

جناب آراز، به نظر من اگر از زواياي مختلف تصوير ميگرفتيد بيشتر اون حس را منتقل ميکرد

من يک بار با اين تکنيک مثل کارتون لاکي لوک به سايه خودم شليک کردم : - )