حرکت به سوی مسیری که انتهاش معلومه و چتری که فقط میتونه مقدار کمی از اونها در برابر ناملایمات محافظت کنه
حرکت به سوی مسیری که انتهاش معلومه و چتری که فقط میتونه مقدار کمی از اونها در برابر ناملایمات محافظت کنه
سلام
فکر می کنم مهم ترین علت برای غیر رومانتیک کردن عکس همانا حالت و فیگور مرد باشه .
بارش هم خیلی اغراق شده که زیاد نپسندیدم به طوری که مثل اینکه برف می بارد ولی من احساس باران می کنم یک جورایی مرددم. وجود رنگهای سفید حالتی از برف را دارد و سرعت بارش نشانی از باران های شدید
درمورد حرکت باد و سمت چتر فکر می کنم درست است ،توجه کنید هروقت باد از روبرو یا هر سمتی می آید چتر را به طرف باد می گیریم غیر از مواردی که کنترل چتر از دستمان در می آید
اگرمسیر حرکت به موازات دیوار سنگی بود حس خیلی بهتری داشت نه دیوار مانند سدی در پیش روی.
فضای باز در طرف راست (سمت حرکت) را بیشتر می پسندم تا سمت چپ (سمت نگاه مرد).
باتوجه به اینکه عکاس زیاد توان کارگردانی در عکس را نداشته ولی عکس خوبی را ثبت کرده
هرچند آن حس رومانتیک را در من ایجاد نمی کند ولی بیان می دارد با تمام آن ناملایمات (بارش شدید)و آن آرامشهای دور از دسترس (سرپناه، ساختمان پشت دیوار)و با وجود تمام بحثها و اختلافاتمان ما هر دو در این زمان و مکان(زیر چتر) پیش هم هستیم خوب یا بدش را خودمان می توانیم انتخاب کنیم .
موفق باشید
عکس مجموعهای است از نشانههای متناقض: حجم سفیدی وسیع پیرامونشان با سیاهی آنها، راه رفتن در مسیری منتهی به دیوار، آرام قدم برداشتنشان در برابر هجوم برف، ناآرامی ارتباطشان در برابر آرامش گام برداشتنشان.
این تقابلهاست که در عکس، بیننده را هم دچار برداشتهای متفاوت میکند و هم او را مضطرب مینماید. شاید بتوان گفت عکاس با کنار هم قراردادن این مجموعه تقابلها توانسته است یک پیام صریح را به بیننده منتقل نماید. پیامی متضمن حس اضطراب و نگرانی. پیامی موکد بر استرس و نگرانیهای دنیایی ما که حتی طبیعت آرامش بخش نیز نمیتواند درمانگر این احساس ناگوار انسان معاصر باشد.
ترکیببندی مینیمال عکس و استفاده خوب عکاس از افکتی که هم میتواند ناشی از سرعت کم عکاسی باشد و هم برجستهنمودنش در ادیت، باعث تاثیر گذاری بیشتر عکس شده است.
مصطفی آهنگرها عکسهای خوبی میگیرد و بسیاری از عکسهایش شایسته بارها دیدن هستند. حس شاعرانه عکس هایش میتواند مدتها ذهن شما را مشغول کند.
برای او آرزوی موفقیت و سلامت دارم.
-------------------
۱- نقد و بررسی های دوستان و نیز خودم، عمدتا بر پایه تفسیرهای نشانه شناسانه بودند. یعنی بتوان از روی نشانههای موجود در عکس معانی و تفسیری ورای صورت ظاهری عکس استخراج کرد. هر چند برخی عکسها را بهتر میتوان با استفاده از این نوع برخورد نشانهشناسی تفسیر کرد اما همین عکس را شاید بتوان از جهات دیگری مانند فرم، سبک، روانشناسی، تکنیک و حتی تفسیر فمینیستی ارزیابی و تحلیل کرد.
۲- در مورد هر نوع تفسیر عکس ممکن است این سوال پیش آید که آیا معیاری جهت ارزیابی تفسیر منتقد وجود دارد یا خیر؟ آیا در برخورد با تفسیرهای مختلف و استخراج معانی مختلف توسط منتقدین مختلف، فقط باید بگوییم که در هنر، سلیقه و برداشتهای شخصی بینهایت متفاوتی وجود دارد و همه تفسیرها درست هستند؟ یا معیاری وجود دارد که بتوان با استفاده از آن برخی نقدها را رد کرد؟
در کتاب نقد عکس تری برت، پاسخ این سوال داده شده است. در آنجا گفته شده که اولا نقد و تفسیر قابل ارزیابی هستند و ثانیا دو معیار نیز در این زمینه وجود دارد: انطباق و همسویی
وقتی میگوییم نقدی دارای معیار انطباق است که اولا تمام وجوه عکس را در برگیرد و برایشان توضیحی ارائه دهد، ثانیا از عکس بیش از اندازه دور نشود و به مواردی نپردازد که در عکس موجود نیست. با این محک میتوان نقدهایی را که بیهوده برای عکس معناتراشی میکنند و یا نقدهایی که به جای عکس به مطلوب منتقد میپردازند، رد کنیم.
همسویی نیز وقتی برقرار است که خود تفسیر، بدون توجه به عکس دارای معنا باشد. یعنی تفسیر نباید از لحاظ درونی ناسازگار و متناقض باشد. چرا که تفسیر نوعی استدلال است و باید فرضیه پردازی محکمی بر اساس دلایل متقن داشته باشد و نتیجهگیری صحیحی انجام دهد. نقدهایی که خود از لحاظ درونی (بدون توجه به عکس) مشکل منطقی و تحلیلی دارند، معیوب محسوب میشوند.
-------------------
از همه دوستانی که در این بحثها شرکت میکنند و ما را با درست دیدن عکسها و تفکر و تامل در آنها آشنا میکنند، تشکر و قدردانی می کنم.
در میان سپیدی عکس منطقه ایست سیاه سرشار از عشق...
از این نوع عکس ها زیاد دیدیم غیر از سیاه و سپید کردن عکس نمیدونم ادیت دیگه ای انجام شده یا نه ولی عکس عکس خوبی شده.
استاد فرمودند : توضیح دهید که چه مفاهیمی از این عکس برداشت می کنید
والا نمیدونم چه حسی بین اکثر انسان هاست که عشق زیر باران و برف معنای دیگری داره!
من مفهوم عشق را پشت خط خطی های روزگار دریافت میکنم.
بنده به این عکس نمره 8 از 10 را اختصاص میدهم.
ممنون
ماشالا چه نقدايي . . .
تاعكس ميخواست بالا بياد و هنوز اونو نديده بودم نقدارو خوندم و پيش خودم گفتم باچه عكس خاصي قراره روبرو بشم .
اين تفسيرايي كه كرديد فكر كنم خود عكاسم ازش خبر نداشته. . .
ولي الان ديگه ناچار كه تاييد كنه.
يه عكسييه كه تا حالا هزار تا مثل اونو ديديم ،انقدر هم آب وتاب الكي نديد بهش كه . . .
واسش فلسفه نچينيد.
شايدم تا همين حد ميدونيد!!!!
با سلام
از نگاه بنده فضای کلی عکس فضایی متشکل از چند عنصر اصلی است که همگی به نوعی با هم در تضاد هستندکه به یک ابهام در نگاه بیننده می انجامد. عناصری مثل حرکت و عبور که با عنصری مثل دیوار پیش در تضاد است . گرمای حضور همراه در مقابل بارش برف و از همه قویتر فضای سفید عکس و تیرگی حضور سوژه و روشنی د ر دل زن و مرد در مقابل تیرگی ظاهر. این عناصری است که من از این عکس برداشت کردم و احساسم رو با این شعر زیبای مولانا بیان می کنم:
ای عاشقان ای عاشقان امروز مائیم و شما افتاده در غرقابهای تا خود که داند آشنا
گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا