ششمین عکس در ششمین هفته :
در این عکس علاوه بر نقد توصیفی، توضیح دهید که چه مفاهیمی از این عکس برداشت می کنید. برداشت مفاهیم بایستی بر اساس پایه منطقی استوار باشد. به عبارت بهتر، مقدمه و دلایلی جهت نتیجهگیری لازم خواهد داشت.
ششمین عکس در ششمین هفته :
در این عکس علاوه بر نقد توصیفی، توضیح دهید که چه مفاهیمی از این عکس برداشت می کنید. برداشت مفاهیم بایستی بر اساس پایه منطقی استوار باشد. به عبارت بهتر، مقدمه و دلایلی جهت نتیجهگیری لازم خواهد داشت.
زوج جوون در این عکس هرگز در حالت رمانتیکی نیستن. حتی بارش سهمگین آسمان و چتر بالای سرشون هم باعث نشد حس کنم که در یک حالت دلدادگی عاشقانه در زیر باران حضور دارن. عکس رو نپسندیدم به خاطر حالت مصنوعی عکس که نمیدونم به سبب ادیت عکس و سیاه و سفید شدنش به وجود اومده یا صرفا قطره های بارون شکل ظاهری عکس رو اینگونه کارت پستالی کرده. به نظر من رنگی بودن عکس میتونست زیباتر باشه. فقط و فقط مفهوم بارش و سرما که هر دو در عکس به نوعی حضور دارن رو از این ثبت برداشت کردم.
Back for Good
بارش برف در رشته های مورب و ممتد، شاید یک لحظه دلنشین و آرام به نظر برسد اما بی درنگ حس دیگری در پی دارد.
انگار که تازیانه های سرد و سوزانی از آسمان، فرود می آیند که زن را به ویژه هدف گرفته اند.
عکس کوچک است و نمیتوان به درستی تشخیص داد اما چنین بر می آید که انگشت مرد به سوی زن نشانه رفته باشد و این ناخودآگاه، حس سرزنش و سرکوفت را تداعی میکند. به ویژه نیمرخ مرد به جانب زن، متمایل گشته و خبر میدهد که گفتگویی در جریان است.
اما آن انگشت اشاره (اگر همین باشد) حس خوبی از یک پیاده روی و همصحبتی دوستانه در بیننده بر نمی انگیزد.
هر چند که ممکن است آن اشاره، دعوت به چشم اندازی زیبا باشد و گفتگویشان هم مهرآمیز باشد اما آنچه که تصویر در یک نگاه به من میگوید این است که تنشی باید در میان باشد و بارش تازیانه وار و تند برف هم که در جهت نگاه و انگشت اشاره ی مرد است، این حس نگرانی را تشدید میکند.
سهم بیشتر مرد از چتر، باز هم چنین مینمایاند که زن، آماج تازیانه هاست. بیشترین فضای خالی کادر هم در سمت چپ زن، دیده میشود.
راهی هم که می روند به یک دیوار کوتاه سنگی میرسد و مسیری مستقیم به سوی خانه های پشت دیوار ندارد، و اصلاً آنها در یک محوطه ی پهن و خالی قدم میزنند نه بر یک راه مشخص. پنجره ها هم که بسته و محو و دورند.
شاید در پایان، عکاس که میتواند عکس را بزرگنمایی کند بگوید که آن بخش تیره، انگشت مرد نیست اما مهم این است که تصویر پیش روی ما باید همان گونه که هست دیده شود و اینک عناصر آن، همه دست به دست هم داده اند تا چنین حسی را در من بیننده به وجود بیاورند. حسی که انگار زن، تنهاست و در یک سرمای سوزان و زیر رگباری از سرزنش گام برمیدارد و گویی که راهی به آن سوی دیوار که خانه و زندگی و گرمی هست ندارد.
سرانجام اینکه برآمدن چنین مفهوم دلهره آوری (واژه ی دیگری اکنون در نظرم نیامد) از یک روز برفی و قدم زدن یک زن و مرد دوشادوش هم که اغلب و در کل باید زیبا و عاشقانه باشد، به معنای ضعیف بودن این عکس و اشتباه عکاس نیست.
به نظر من عکاس، این لحظه را به خوبی ثبت کرده است. کادربندی و سرعت شاتر و مونوکروم بودن عکس را می پسندم.
.
باران حریف چتر من و تو نمی شود...
یک نوع حس عادت شدن عشق رو به من القا میکنه.
یک بارش سهمگین و یک دیوار سنگی روبرو دست به دست هم دادن تا این دو به جای عشق بازی به یک بحث منطقی همراه با جر و بحث در اربطه با چیزی مثل مسیر پیش رو بپردازند.
ولی شخصا به نظرم کادر خیلی بازه و جای بسته تر شدن داره.
mj Nourmohammadi
fuji xt2+ fuji x pro2+fuji xe1+ fujinon 14 f:2.8+fuji 18 f:2 +fuji 23 f:1.4 + fuji 27 f:2,8 + fuji 35 f:1.4 + fuji 56 nf:1.2 + fuji 90 f:2 + fuji 100-400 + fuji 18-55 f:2,8-4
ببخشید که خیلی ابتدایی نظرمو می نویسم
بنظر من این عکس بیشتر از اینکه خودش بار معنایی داشته باشه سعی شده با ادیت مفهوم بهش القا بشه که خیلی موفق هم نبوده
مونوکروم رو دوست دارم ولی حرکت برف در پیش زمینه به نظرم کاملا مصنوعی بنظر می رسه و بیشتر به یک فیلتر فوتوشاپی شبیهه،القای باد هم خوب نبوده،چون اثری از شدت باد روی لباسها دیده نمیشه و حتی از روی چتر این بنظر میاد که جهت باد برعکسه
در کل ترکیب بندی هم چیز خاصی نداره که به عکس کمک کنه
موفق باشید
محسن مقصودی
به نکته جالبی اشاره فرمودند. اما وقتِ " چشمها را باید شست " همین الان است ! نمیدانم اما شاید قصد عکاس هم به تصویر کشیدن همین روابط سرد و کم عمق سالیان اخیر به جای عشق و عاشقی های نمادین ایام قدیم است. در این صورت این عکس را باید " آی پسندیییییید "...زوج جوون در این عکس هرگز در حالت رمانتیکی نیستن ... عکس رو نپسندیدم
دلی هست اما یکدلی نیست، عشقو باید تو کتابا پیدا کرد ...
ویرایش توسط شاهین اکبری : Saturday 12 February 2011 در ساعت 06:53
FD master
من بیشتر علاقه دارم که این عکسو کلی نگاه کنم و مثل جناب آماتور وارد جزئیاتی مثل انگشت اشاره مرد، سمت صورت مرد ، سهم بیشتر مرد از چتر و ... نشم.
و در نگاه کلی اونچه که می بینم، فضایی خالی و شاید بشه گفت نسبتا خشن یا اگه واژه بهتری بخوام بکار ببرم نا ملایم هست ، در این محیط غیر از این زن و مرد که در کنار هم زیر چتر قرار دارند کس دیگری وجود نداره و بقیه فضا تقریبا یک دسته. این شرایط موجب شده که این دو انسان برای غلبه این ناملایمات به همدیگر پناه بیارند و جز یکدیگر در این ناملایمات تکیه گاه دیگری نبینند و البته حسی شیرین در یافتن این تکیه گاه دریافت میشه ، بارقه امیدی که در میان ناملایمات روزگار در این دو انسان با یافتن همدیگه شکل می گیره.
جدای از جزئیاتی که دوستان گفتند باعث میشه فضا رمانتیک نباشه ، من ترجیح میدادم این زوج در سمت چپ تصویر قرار داشتند و فضای خالی بیشتر در سمت راست قرار می گرفت ، الان یک عدم تعادلی احساس میکنم در تصویر.
با بسته شدن کادر که جناب Diamont گفتن فکر می کنم اون تنها موندن و سرگشتگی و این دو در این فضای ناملایمی که احساس می کنم، کمتر میشه بنابراین ترجیح میدم کادر باز بمونه ولی همونطور که گفتم فکر می کنم نیاز به اصلاح داره.
سلام
اولین باری که این عکس رو دیدم، حسی مثل اضطراب و استرس بهم دست داد.(ناخوش آیند و رمز آلود)
چند بار این عکس را نگاه کردم در ساعات مختلف تا شاید حسی دیگر از آن بگیرم و یا برداشتم متفاوت باشد، اما نشد !
اما وقتی فکر کردم چرا این حس به من دست داد؟
تن سیاه و سفید عکس، رشته های برف و باران مورب، و حالت زوج جوان که به نظرم اصلا رومانتیک نیست (مخصوصا نگاه زن رو به دیوارهای جلو و نگاه مرد به سمت زن با انگشت شاید با تحکم ) ، کمک زیادی کرده است که من این احساس ها را داشته باشم.
ویرایش به نظرم اغراق آمیز است که شاید به انتقال مفهوم و حسی که من از عکس دارم کمک کرده باشد.
به نظرم اگر با همین زاویه فقط از سطحی پایین تر عکاسی میشد که انتهای عکس فقط دیوار در قاب باشد بهتر می بود.
ممنون.
پی نوشت »
راستی قضاوت و نقد عکس چقدر سخت است ! یک لحظه یک تصویر را میبینی و یک حس به آن داری. کلنجار رفتن با خود و گشتن دنبال المان ها و نشانه هایی برای تغییر برداشت اولیه چقدر چالش برانگیز است و اصلا نمیدانم باید (یا بهتر است ) برداشت اولیه مان نسبت به یک تصویر عوض کنیم؟
من نوشته دوستان رو نخوندم هنوز.
به نظر من حس غالب در عکس تشویش و حرکت است.
در پشت این حرکت و تشویش و در پرده دوم (به نظر من عکس دو پرده دارد : نگاه اول ، کلی نگاه دوم ، جزئی با تاکید جستجوگرانه بر زوج) آرامش .
آرامش ناشی از با هم بودن زوج. و امنیتی که عوامل محیطی را به هیچ می انگارد.
ابتدا کلیت عکس درک می شود و بعد خیلی زود چشم روی زوج می رود اما همچنان در عکس می دود.
وجود پرده سوم می توانست این عکس را قوی کند. اما پرده سوم خالی است.
به همین دلیل موقعیت قرار گیری دیوار نسبت به چتر رو دوست ندارم.
افق دید عکاس باید بهتر می بود.
با سلام
عکس به نظر خشن و پر از ناملایمات است زوجی در میان سرما و سنگ و تنهائی.
بی آنکه چهره ایشان را ببینیم - بین آن ها نیز کمی نامهربانی دیده می شود ولی با وجود این دو نفره بودنشان با یک چتر باعث می شود دوام بیاورند.
این حکایت انسان امروز است درمانده گمراه و بی هویت.
در یک کلمه: سرگشته!
آذري