M-1-14.jpg
عکس دارای وجوه خاصی است که میتواند فکر ما را بخود مشغول کند. مشتاق خواندن نوشتههای دوستان در رمزگشایی، تحلیل و نقد اثر هستیم...
M-1-14.jpg
عکس دارای وجوه خاصی است که میتواند فکر ما را بخود مشغول کند. مشتاق خواندن نوشتههای دوستان در رمزگشایی، تحلیل و نقد اثر هستیم...
wow!
عکس فوق العاده ایست. ورود و خروج به کادر عالیه. جالب این جاست که تمام المان ها من جمله نقاط قوی و خطوط قطر به ضلع و... همگی روی تعادل وزن بصریش تأثیر برابری دارند.
و از بابت تأویل هم در اولین نگاه در من یه حس تشویش پریودیک ایجاد کرد ، در واقع نابسامانیه ذهنی که در نهایت یه تندیس منظم ایجاد میکنه درست مثل زندگی انسان ها .
روزها و لحضه هایی که برای آدم یک آن میگذره و با لذت فراوان و ثانیه هایی که با واژه عبور آشنایی ندارند و همراه با درد برای آدم یک عمر میگذره ، ولی در نهایت اسم همه این ها میشه زندگی .
و میشن سلول هایی که علی الظاهر همگی یکسان اند و تشکیل دهنده یک پیکر بنام زندگی.
در کل عکس فوق العاده ایست همراه با تعلیقی دلپذیر.
mj Nourmohammadi
fuji xt2+ fuji x pro2+fuji xe1+ fujinon 14 f:2.8+fuji 18 f:2 +fuji 23 f:1.4 + fuji 27 f:2,8 + fuji 35 f:1.4 + fuji 56 nf:1.2 + fuji 90 f:2 + fuji 100-400 + fuji 18-55 f:2,8-4
ثبت جالبیه که از مجموعه ای از خطوط هندسی تشکیل شده. نگاه عکاس و زاویه دیدش تحسین برانگیزه و سیاه و سفید بودن عکس در چنین فضایی سکون محض رو به همراه آورده. انگار عکسی است که از یک عکس گرفته شده و نه از یک دنیای زنده. در نگاه اول هیچ چیزی از عکس درک نمیشود ولی بعد از لحظه ای تامل فریم عکس برای بیننده شکل میگیرد و تک تک خطوط کار سازندگی فریم را شروع میکنند. عکس تا حدود زیادی به من حس سه بعدی بودن داد ... ممنون از انتخاب این عکس
Back for Good
یاد پلان های فیلم سرگیجه افتادم. همون قدر سرگیجه آوره. کمی هم distortion داره به نظرم. (شاید هم من اشتباه میکنم)
این یکجور بازی با نگاه از راه قرینه سازی و وارونه نمایی است.
اگر عکس را بطور عمودی به دو نیم کنیم، خواهیم دید که نیمه ی راست، قرینه ی وارونه شده ی نیمه ی چپ تصویر است.
البته در ویرایش کوشیده اند که آثار روی دیوارها کمی متفاوت از قرینه ی دیگر به نظر برسد که میتواند در گمراه کردن چشم، مؤثر باشد.
اما قرینه ساختن و وارونه چسباندن به همدیگر در این عکس چه چیزی را به نمایش میگذارد و چه میتواند بگوید؟
این وارونگی، موجب یک نوع همپوشانی و فضاسازی غیرطبیعی و ناشناخته از سازه ای شده که چه بسا صورت واقعی اش قابلیت پروراندن چنین ابهام و ایهامی را ندارد.
این سازه که اکنون پیش روی ما هست، گویی که سر و ته ندارد و اجزائش چنان در هم تنیده شده که جدایی ناپذیر می نمایاند و این یقین را تولید میکند که همه ی این خطوط سرانجام همدیگر را باز خواهند یافت.
این عکس، فضایی سرد و خشن دارد اما ابدیتی در آن نهفته است.
دیوارها از هر سو نگاه ما را احاطه میکنند و اگر هم پنجره ای هست در پس میله ها زندانی است.
درها تاریک و خاموش و هراس آورند.
پله ها را حس میکنیم اما نمی بینیم.
خالی از عنصر انسانی! تهی از آنچه که باید باشد!
از خود می پرسیم در اینجا چگونه و از کدام زاویه باید گام برداشت؟!
پایین و بالایش کجاست؟! پس و پیشش کجاست؟!
حتا به نظر می رسد که میتوان روی دیوارها راه رفت! انگار در پس دیوارها هیچ چیزی نیست!
از هر طرف، جاده می بینیم اما به کجا میتوان رسید؟!
وارونگی تصویر، ما را نیز از درون، دچار وارونگی و سردرگمی میکند.
و این یادآور حالتی میتواند باشد که چه بسا در ازدحام و هیاهوی روزمره، گهگاه حسش کرده ایم و طعم سرگیجه ای را دارد که بارها آن را به نوعی دیگر در این عصر جدید، چشیده و آزموده ایم.
.
در نگاه اول به نظرم اومد که عکسیه که از پایین یک ساختمون به سمت بالا گرفت شده، ولی دیدم به همین سادگی هام نیست! در عکس یک سری خطوط رو میبینیم که مستقیما نگاه رو به مرکز عکس می برند، جایی که یک سری اشکال مربع شکل رو میبینیم که یک ساختمون چند طبقه رو به ذهن میارن. وجود این طبقات، فضای خاکستری عکس و تقارن تقریبی عکس (جدا از ارتفاع متفاوت، حس می کنیم که این تقارن دو طرفه در تمام دو طرف ساختمون ادامه داره) و شکل یکسان طبقات نوعی کرختی و تکرار زندگی رو می رسونه.
نمي دانم چرا با ديدن اين عکس ، ناخود آگاهانه به ذهنم خطور کرد که بايد تمامي ساکنين اين ساختمان مستاجر باشند !!! کادر عکس ، ميان ساختماني را به تصور مي کشد که شايد از آن به ميانه راه نيز بتوان تعبير نمود . ميانه راهي که ظاهرا در قبل و بعد از آن تغييري حاصل نمي شود ، چيز جديدي نيست و شايد به نوعي بيانگر يک زندگي ساکن و راکد باشد . ظاهرا اينجا ، بالا تر و پايين تر ، همه چيز مثل هم است ، بدون هيچ تغييري شگرفي و از آن بر مي آيد که اين ساختمان ساکنيني مثل خودش دارد . ساکنيني که صبح تا شب ، نيستند ، و همه چيز ديروز و فردايشان را در همين تصوير مي تواند برداشت کرد . من رکورد را به شکل برجسته اي در اين عکس استنباط مي کنم . کادري قوي با حد اکثر استفاده از المانهاي محيطي که اتفاقا در اينجا سادگي و سکون آن به عکاس کمک شاياني نموده ، به زيبايي تصوير خلق شده، افزوده است . راهروهاي متوالي ، که در تصوير به جايي نمي رسند ، شايد به ديد من ، همان حرکت به سمت ناکجا آبادي است که تکرار و سکون قانون اصلي آن است .
احمد شيخالاسلامي
یک کار فرم گرای خوب که با ایجاد تناقض های بصری و ذهنی به کمک تقارن و وارونگی حسی توامان از شک و اضطراب را در بیننده به وجود می آورد که این امر به دلیل تضاد کنتراست سیاهی و سپیدی و پرسپکتیو هم عکس اصلی و هم تصویر نهایی تشدید می گردد.
حال چنانچه همراه با تقارن عمل عکس صورت نمی گرفت این پرسپکتیو نیز به وجود نمی آمد
با سلام
گفتنی ها را در مورد ترکیب بندی و کادر دوستان گفتند
وقتی این عکسو نگاه میکنم یجورایی حالت ترس و استرس و اضطراب در من تشدید میشه و اصلا حس خوبی ندارم، یا بهتر بگم حالت غم و اندوه را برام بوجود میاره، و یه جور حالت دلگرفتگی مثل غروب های روز جمعه
موفق باشید........
ویرایش توسط Walkman : Tuesday 31 May 2011 در ساعت 17:18
رضا اقبالی www.instagram.com/reza.eqbali
من یک سوالی دارم
نصفی از عکس عکاسی شده
و نصف دیگه عکس توسط فتوشاپ قرینه شده
وقتی تمام پیچیدگی ایجاد شده , حاصل قرینه سازی در فتوشاپه , آیا اصلا این پیچیدگی مربوط به عکس و عکاس میشه
یا گرافیست و فتوشاپ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟