با سلام
عکس بيست و هشتم از دو ديدگاه متفاوت نظرات متفاوتي را در ذهن من ايجاد مي کند ، که شايد بحث در مورد ديد دوم در اين مقوله نگنجد .
به نظر من موضوع ، نحوه پياده سازي آنچه در ذهن عکاس بوده و چه بسا با سعي و خطا به عکس نهايي رسيده باشد . بسيار بکر است . از ديد من نحوه چيدمان المانهاي موجود در عکس بسيار متفکرانه صورت گرفته است . عکس يک احساس قدرت و اقتدار و غرور را همراه با يک حرکت رو به جلوي ممتد القا مي کند . سمت و سوي نشستن سوژه روي صندلي که همگام با جهت چينش کفپوشهاست اين حس را القا مي کند که فرد نسشته رو صندلي در حال حرکت به جلوست ، و هدف ، دستيابي به افقهاي دور دست است . با توجه به اينکه جهت نگاه عکس به سوژه از پايين به بالاست ، در کنار کفشهاي تميز و مرتب ( که شايد هدف اصلي عکاس بوده و من نمي خواهم الزاما از آن ديد به مساله نگاه کنم ) ، لباس منظم ، به نوعي ايجاد حس ابهت و شکوه سوژه را بيشتر و بيشتر مي کند .
عکس از ديد من نقاط قوت بسيار زيادي دارد که اهم آن همانا ، رسيدن مقصود و مفهوم عکس با يک نگاه است .
اما عکس در کنار نقاط قوت زيادش از ديد من نقاط ضعفي را نيز شامل مي شود . در کنار استفاده از پوشش مرتب ، که الزاما شيک به نظر نمي رسد مي تواند تا حد زيادي مخاطب را از هدف اصلي عکس دور سازد ، مهمترين مشکل عکس ، بندهاي باز کفش هاست که شايد بتوان از آن به عنوان اشتباهي سهوي ياد کرد و مسايل جزيي ديگري که شايد در ديدگاهاي متفاوت براي عکس نقطه ضعف تلقي شود مانند نوع کفش ها ، پوشش سوژه و ... که شايد در اين بحث نگنجد .
در هر صورت اين عکس همانوقت که در تاپيک عکسهاي هفتگي ظاهر شد ، آنقدر جذابيت داشت که شايد به نوعي منتظر ديدن آن در اين تاپيک نيز بودم .