صفحه 1 از 3 1 2 3 آخرینآخرین
نمایش نتایج : از شماره 1 تا 10 , از مجموع 29
Like Tree36تشکر

موضوع: دیدگاههای روان شناختی و فلسفی_هرمنوتیک عکس

  1. #1
    كاربر آشنا
    تاریخ عضویت
    January 2004
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    35
    تشکر شده
    11
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض دیدگاههای روان شناختی و فلسفی_هرمنوتیک عکس

    سلام
    دوستان لطفا دیدگاههای مختلف خود را در در مورد عکس و عکاسی در مکاتب مختلف روانشناختی و فلسفی بیان کنید و اینکه ایا عکس قدرت برقراری ارتباط با انسان را دارد؟
    M.R.Mir تشکر می‌کند.

  2. #2
    كاربر جديد
    تاریخ عضویت
    June 2005
    نوشته ها
    16
    تشکر شده
    0
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض

    غکر نکنم این سایت ظرفیتش به این چیزا برسه خیلی اطف کنن شاتر و دیاف رو برات تعریف میکنن

  3. #3
    كاربر ويژه Amir Mohebi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    July 2004
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,436
    تشکر شده
    8698
    تشکر کرده
    8560

    پیش فرض

    جناب تازه كار ، واقعا با مشاهده سطح علمي و دقت شما دوست عزيز در 15 پست ارسالي تان (و همچنين دوستان ديگري مثل شما) درست مثل خود شما به اين نتيجه رسيدم و "غكر" نكنم از اين سايت و فورم به جايي برسيم. حتي شك دارم كه شما همان شاتر و دياف رو هم بدونيد كه چيه. ببخشيد كه اينقدر رك هستم ولي از وجود امثال شما در اين سايت متنفرم. اگر هم اين سايت سطح علمي اش رشد نكند، باعثش افرادي مثل خود شما هستند.
    ویرایش توسط Amir Mohebi : Friday 4 November 2005 در ساعت 21:06
    rezakh، LiNuX، pargraphic و 1 نفر دیگر تشکر می‌کنند.
    امير علي محبي
    نورپردازی پرتره در استودیو | [instagram: amir_talkbylight]

  4. #4
    كاربر آشنا
    تاریخ عضویت
    January 2004
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    35
    تشکر شده
    11
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض

    سلام
    دوستان بايد به اين نكته مهم توجه كرد كه عكاسي فقط تكنيك و ابزار كار نيست
    سالي مان عكاسي را با دوربين معيوب انجام ميداد اما اياكسي هست كه از ديدن عكسهاي او به وجد نيايد؟
    البته اين جانب قصد ندارم ابزار را بي اهميت نشان دهم بلعكس ابزار و وسايل حرفه اي موجب افزايش
    و وسعت كار عكاس مي شود
    اما اهميت بيشتر در حوزه تفكر و انديشه قرار دارد و اين نوع بينش عكاس است كه ساخت را به وجود مي اورد
    ویرایش توسط andri : Friday 4 November 2005 در ساعت 23:34
    M.R.Mir و hoseinansari تشکر می‌کنند.

  5. #5
    كاربر آشنا
    تاریخ عضویت
    November 2004
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    94
    تشکر شده
    0
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط andri
    سلام
    دوستان لطفا دیدگاههای مختلف خود را در در مورد عکس و عکاسی در مکاتب مختلف روانشناختی و فلسفی بیان کنید و اینکه ایا عکس قدرت برقراری ارتباط با انسان را دارد؟
    اين كه عكس قدرت برقراري ارتباط رو داره كه درش شكي نيست
    اما شخصا فكر ميكنم بسياري از عكاسان ابتدا به طور غريزي عكس مي گيرن و بعد كم كم به نوع نگاهشون جهت مي دن و يا از ميان انواع اونها يكي رو انتخاب مي كنن
    يعني عكاس ابتدا سبك انتخاب نمي كنه كه بعد در اون سبك عكاسي كنه بلكه اول عكس مي گيره بعد سعي ميكنه به عكس هاش جهت بده
    البته اين موضوع مربوط به عامه عكاسان است نه خواص اونها
    عده اي هم هستن كه بر اساس يك نياز به ابزار براي بيان عقيده به عكس نگاه مي كنن
    ولي هر دو گروه به قدرت برقراري ارتباط عكس اعتقاد دارن
    M.R.Mir و vahid.shakarami تشکر می‌کنند.
    سعيد متعبد
    آنالوگ: canon AE1
    normal lens 50mm & wide lens 28mm
    دیجیتال: Canon S1IS
    http://saeedmoteabbed.blogspot.com

  6. #6
    كاربر بسیار فعال A_Maddah آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2005
    محل سکونت
    بندرعباس -بندرلنگه
    نوشته ها
    1,452
    تشکر شده
    14310
    تشکر کرده
    13944

    پیش فرض

    آقای تازه کار سلام به سایت عکاسی خوش امدی!!!!!!!!
    ما اهالی سایت خوشحال می شویم که دوستانی مدعی و پر مغز به جمع ما اضافه شود و از اطلاعات خوب او استفاده کنیم اما تذکر چند نکته را بعنوان یکی از اعضاسایت لازم دانستم یاد آوری کنم اول اینکه سعی کن در زندگی زیاد شتابزده وعجولانه عمل نکنی شما اگر قدری در سایت دور می زدیدو مقالات ونقد ها را بررسی می کردید بدون شک پی می بردید که در اینجا اطلاعات به دیاف و شاتر ختم نمی شود دوم اینکه اگر شما به تاپیک لطفا خود را معرفی کنید مراجعه می کردید می دیدید که تعداد کمی از اعضا که خودشان معرفی کرده اند دارای چه چه مدارکی و تجاربی می باشند و این در شرایطی است که خیلی از دوستان سایت خود را معرفی نکرده اند سوم اینکه بدانیم که بشر چیزی به اسم احترام را کشف کرده است .جدی میگویم اخترام به دیگران بد چیز نیست ها !!خوب است که ادم احترام به دیگران را رعایت بکند.چهارم اینکه شما که لالایی بلد هستید چرا خوابتان نمی رود
    شما که می دانستید اینجا اطلاعات در حد دیاف و شاتر است چر ا عضو سا یت شدید . در آخر لطف کن درباره موضوع اقای andri
    کمی بنویس تا افراد آماتوری مثل من بخوانند و یاد بگیرند . راستی نامتان (تازه کار )به حق با خصوصیات شما مطابقت دارد چرا که چنین پست خامی را فقط یک تازه کار می تواند ارسال کند
    M.R.Mir تشکر می‌کند.
    اسدالله مداح

  7. #7
    كاربر بسیار فعال babakdin543 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    June 2005
    محل سکونت
    Iran
    نوشته ها
    1,746
    تشکر شده
    3149
    تشکر کرده
    1522

    پیش فرض

    دوستان عزیز
    خواهش می کنم بجای پاسخ به کامنت تازه کار به اصل تاپیک بپردازیم
    چند وقت پیش یه تاپیک تو این زمینه ها بو د که می تونید از اون استفاده کنید مربوط به این موضوع بود که اصلا چرا عکس میگیریم

    البته قبول دارم به این زمینه از کار کمتر از زمینه فنی پرداخته شده دلیلش هم اینه که عکاسی دو. وجه داره
    1-وجه هنری
    2-وجه فنی
    نظر شخصی من مثل خیلی از دوستان اینه که وجه فنی قابل بحث، آموزش ، و یادگیریه اما زمینه هنری اون کاملا ذاتیه
    به نظر من از لحاظ هنری عکسی موفقه که بتونه منظور عکاس از گرفتن عکس رو به بیننده القا کنه پس قطعا قدرت ارتباط با انسان رو داره ،حتی بیشتر از فیلم و هنر های دیگر مثل نقاشی چون سوژه ها واقعین و تنها یک وسیله برای خلق عکس وجود داره "دوربین" که تنها ساخته دست بشره که می تونه زمان رو متوقف کنه و اونو ثبت کنه
    ویرایش توسط babakdin543 : Saturday 5 November 2005 در ساعت 14:28
    M.R.Mir تشکر می‌کند.
    بابک دیناروند
    BabakPhoto
    Puppy

  8. #8
    كاربر آشنا
    تاریخ عضویت
    October 2005
    نوشته ها
    95
    تشکر شده
    12
    تشکر کرده
    0

    Talking

    نقل قول نوشته اصلی توسط tazekar
    غکر نکنم این سایت ظرفیتش به این چیزا برسه خیلی اطف کنن شاتر و دیاف رو برات تعریف میکنن
    با عرض پوزش از اساتید :
    دوست عزیز
    در مورد ظرفیت سایت بستگی به استفاده کننده داره
    اشتباه اومدی در مورد شاطررر( شاتر ) لطف کنید از نانوای محل کمک بخواهید خوشحال میشه بهتون خدمت کنه
    یادگرفتن شاترودیاف هنر نیست (دوربین اتوماتیک با نورسنج زیاده )
    ویرایش توسط ninja : Saturday 5 November 2005 در ساعت 19:26
    LiNuX تشکر می‌کند.
    مجتبی

  9. #9
    كاربر آشنا
    تاریخ عضویت
    January 2004
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    35
    تشکر شده
    11
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض

    دوستان سلام
    من که این تاپیک رو باز کردم قصد برانگیختن مشاجره رو نداشتم.
    درسته که این اقای تازه کار خیلی عجولانه نتیجه گیری کردند اما خوب نظرشون همین بوده دیگه.
    در مورد اینکه چرا اصلا این موضوع رو عنوان کردم : بنده دانشجوی علوم سیاسی و اندیشه ها هستم.
    علاقه زیادی به عکاسی و سینما دارم.و دانشجوی اقای بابک احمدی در فلسفه هنر بودم.خواهش میکنم نظرتون
    رو راجع به تاپیک بنده بیان کنید.به این امید که با این گونه بحثها موجب حرکت به سمت تفکر شده و نگاه روشن تری نسبت به عکاسی رو به وجود بیاریم.
    M.R.Mir تشکر می‌کند.

  10. #10
    كاربر همراه
    تاریخ عضویت
    January 2004
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته ها
    102
    تشکر شده
    12
    تشکر کرده
    0

    پیش فرض

    رنه مگریت ِ نقاش , ابتدا در سال 1926 یک تابلو از یک چپق به تصویر می کشد و زیر ِ آن می نویسد:«این یک چپق نیست» و سپس در سال 1966 تابلوی دیگری را خلق می کند که درآن ضمن آنکه یک چپق ِ بزرگ دیده می شود, تصویر ِ همان تابلوی ِ قبلی با همان جمله نیز در پس زمینه به پشم می خورد. نام ِ تابلوی دوم ظاهراً "دو راز" است.
    میشل فوکو در مورد ِ تابلوی ِ اول می نویسد:«سادگی ِ محض اش است که حیران ِ مان می کند» و درباره ی ِ تابلوی ِ دوم می گوید:«ابهام هایی عمدی را در برابر ِ چشمانمان چند چندان می کند.»
    بیایید این دو تابلو را با نقاشی ِ "شماره ی ِ یک" و "شماره ی ِ دو" از شاهکار ِ سنت اگزوپری یعنی شازده کوچولو مقایسه ای کنیم.
    در نقاشی ِ شماره ی ِ یک تصویر ِ بسیار ساده ای است که بزرگتر ها آن را "کلاه" شناسایی می کنند, اما نقاش ( آقای ِ خلبان ِ کودک) معتقد است که مار بوآیی را به تصویر کشیده است که فیلی را بلعیده؛ در نقاشی ِ شماره ی ِ دو نقاش برای ِ اثبات ِ هدفی که از کشیدن ِ نقاشی ِ شماره ی ِ یک داشته به وضوح درون ِ شکم ِ مار ِ بوآ را نشان می دهد که فیلی در آن جای گرفته است. اگر جناب ِ رنه مگریت زیر ِ نقاشی ِ خود نمی نوشت "این یک چپق نیست" همان بزرگترها همانی را به او می گفتند که به به کودکی ِ آقای ِ خلبان گفته بودند.
    تصویر با زیر نویس آن است که معجزه ی ِ معناهای ِ متعدد ایجاد می کند. و مهمتر از همه جابجایی و جایگرینی ِ ذهنی ِ ماست. چپقی که چپق نیست, پس چیست؟ کلاهی که کلاه نیست؛ پس چیست؟ شباهت ِ این دو در خود ِ نقاشی نیست بلکه در گزاره های بعدیی است که ایجاد می کند؛ یعنی همان جایگزینی ِ ذهنی.
    فرض ِ جابه جایی به واسطه ی ِ تخیل, حرکت ِ نخست ِ مخاطب به سمت ِ مشارکت در خلق ِ اثر ِ هنری است. فعال کردن و بهره گیری از تخیل, به واسطه ی ِ چیزی که امکان ِ آن را برای ِ ذهن ِ ما فراهم می کند؛ هنر اگر دگرگونی ای بسازد, یا طرحی نو در اندازد, نمی تواند این کار را جز از راه ِ افزایش ِ آزادی ِ مخاطب ِ اثر ِ هنری انجام دهد. میان ِ دنیای ِ اثر با آزادی ِ انسانی رابطه ای ناگسستنی وجود دارد. هنر به یک فرد اجازه می دهد تا حقیقت را چنان که می خواهد, چنان که به گمان اش درست می آید, بیافریند و زیر ِ بار ِ حقیقت های ِ تحمیلی , یعنی دروغ هایی که بدان ها نام ِ حقیقت داده اند, نرود.
    و اما در مورد ِ دیدگاه ِ فلسفی – هرمنوتیکی ! ابتدا جمع بندی ِ اولیه ای از این نگرش به دست دهیم, برای ِ این منظور مطالبی را عیناً از گفته های ِ استاد ِ عزیزم دکتر بابک احمدی نمی یابم:
    «به طور ِ سنتی هرمنوتیک را نظریه یا علم ِ تفسیر و تأویل دانسته اند, البته امروز, این معناها چندان دقیق به نظز نمی آیند. اصطلاح ِ هرمنوتیک به لفظ ِ یونانی ِ hermeneuein باز می گردد که به معنای ِ تأویل یا بازگرداندن ِ گفته ای به زبانی قابل ِ فهم برای ِ مخاطب, چیزی را روشن و قابل ِ فهم بیان کردن بود. این گونه, به نظر می رسد که از همان آغاز مسأله ی ِ مرکزی ِ هرمنوتیک هم "شناخت" بوده, و هم اصطلاح ها و منطق ِ زبانی ای که یکنفر بدان نیاز دارد تا بشناسد.
    در چند دهه ی ِ گذشته, خرد ورزی ِ هرمنوتیکی بیشتر در پیکر ِ دو سخن ِ فلسفی و هنری شکل گرفته است. البته اهل ِ هرمنوتیک, در زمینه های ِ الهیات,اخلاق,نظریه ی ِ اجتماعی و سیاسی, جامعه شناسی, ارتباط شناسی, فلسفه ی ِ علم نیز بحث کرده اند, اما چنین می نماید که اگر نه تمامی ِ این موارد, بخش ِ عمده شان در سایه ی ِ سخن ِ فلسفی ِ هرمنوتیک مطرح شده اند. حتی جانی واتیمو که به صراحت هرمنوتیک را"سخن ِ مسلط" یا زبان ِ کوئینی ِ دوران ِ ما خوانده است, ناچار از پذیرش ِ این نکته شده است که هنوز می توان فاصله ای میان ِ هرمنوتیک و سخن ِ علمی یافت.»
    دلیل ِ این نکته دوری تدریجی اما قاطع ِ هرمنوتیک از آرمانی ست که چون میراثی از دوران ِ پوزیتیویسم باقی مانده؛ و آن را علم باوری یا کیش ِ پرستش ِ علم می خوانیم. یکی از جنبه های ِ اصلی ِ این آرمان, رسیدن به قطیت ِ بیان از راه ِ الگوهای ِ تک معنایی در سخن ِ علمی, و تلاش برای ِ زدودن ِ "زوائد ِ معناشناسانه" بود. آرمان ِ سخن ِ علمی رسیدن به قاعده هایی نشانه شناسانه بود که فقط یک معنای ِ صزیح, بر اساس ِ قراردادی پذیرفته شده, ارائه کند, و دیگر جایی برای ِ معناها و دلالت های ِ ضمنی باقی نگذارد. از این نظر سخن ِ علمی, درست در نقطه ی ِ مقابل ِ سخن ِ شاعرانه و هنری خواهد بود. همانطور که کوهن,فیرابند, فوکو و شماری از متفکران ِ امروزی ِ تاریخ ِ علم نشان دادند "تک معنایی" در قلمرو ِ سخن ِ علمی نیز جز آرمان و خیالی بیش نیست.دانشمندان در بیان ِ تجربه ها و کشفیات ِ علمی ِ خود ناگزیرند از زبان سود جویند, و سرانجام چه بخواهند چه نخواهند, در بند ِ مجازهای ِ بیان و قاعده های ِ نظریه ی ِ بیان باقی می مانند, و هرگز آرزویشان در دست یابی به بیانی دقیق و کامل که یکسر همخوان با پدیده ی ِ عینی و موجود باشد, تحقق نخواهد یافت.
    بر این اساس آیا نه تصور ِ شما آیا شناخت ِ مفهوم ِ زبانی و نشانه شناسی ِ یک تصویر, ممکن است؟ آیا اصلاً مهم است؟ و یا هنر ِ ناب زمانی شکل می گیرد که دلالت های ِ معنایی ِ مخاطب را با رانه های ِ شخصیتی و روانشناختی ِ فردی ِ او جدای ِ از هر قلمرو ِ فرهنگی ؛ به آزادانگی ِ تخیل وا دارد؟
    salam_iran و M.R.Mir تشکر می‌کنند.
    ویشتاسب

صفحه 1 از 3 1 2 3 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •