اگر عکاسی را به شاخه ها و زیر شاخه های مختلف دسته بندی کنیم در بسیاری از کشورهای پیشرفته علاوه بر انکه تعداد زیادی عکاس به صورت آماتوری این شاخه ها را دنبال میکنند افراد زیادی نیز هستند که به صورت حرفه ای در این شاخه ها فعالند و یک بازار قابل توجه برای عکسهای انها وجود دارد. برای مثال عکاسی طبیعت و زیر شاخه های متعدد ان - پاپاراتزی- عکاسی از افراد مشهور - عکاسی انتزاعی -عکاسی از مجالس یا رخدادها - ناد فوتوگرافی - عکاسی مستند اجتماعی و سیاسی و غیره. دهها شاخه دیگر را میتوان به بالا اضافه کرد.
سوال این است که برای فعالیت در چه شاخه هایی در کشور ما یک بازار بالفعل یا بالقوه وجود دارد.
ای اگر عکاسی در ایران یک ماه از زندگی اش بگذرد و هزینه زیادی را متقبل شود و در کوه و بیابان در پی عکاسی از یک گونه جانوری نایاب باشد و عکسهای بی نظیری نیز از ان تهیه کند ایا امیدی به ان دارد که بتواند از این راه درامدی کسب کند؟
فکر میکنم پاسخ سوال بالا چندان دشوار نیست.
ایا عدم وجود این بازار به چه علتی است؟ برخی از این دلایل ریشه های فرهنگی سیاسی و اجتماعی دارند برای مثال عکاسی پاپاراتزی در ایران امری پسندیده شمرده نمیشود اگرچه در بقیه کشورها هم چندان متفاوت نیست اما در برخی کشورها عکاس از نظر قانونی امکان اینگونه عکسها را دارد و در ضمن خریدارانی برای این عکسها هست که او هم میتواند در امد کلانی از چاپ این عکس به دست اورد.
ایا عکاسی از ستارگان سینمای ایران میتواند یک شغل دائمی و با درامد مطمئن ایجاد کند؟
متاسفانه اینگونه که شاهدیم بسیاری از شاخه های عکاسی هیچ بازاری در ایران ندارند یا بازاری بسیار کوچک دارند.
به نظرم این مسئله علل مختلفی دارد مانند:
- عدم وجود قانون حمایت از حقوق مولف که عکاسان را در برابر سرقت اثارشان حمایت کند.
- عدم وجود مطبوعات و به طور عام رسانه های رشد یافته در زمینه های مختلف برای مثال در کشوری که تعداد رسانه های چاپی حوزه طبیعت به 5 عدد نرسد نمیتوان انتظار وجود بازاری برای عکاسان طبیعت را داشت.
- مسایل فرهنگی و جهلی که در برخی حوزه ها شاهدیم که عکاس را به عنوان یک لولو و مزاحم میبنند و نه از اصحاب رسانه.
- نیاز به اموزش تصویری مردم که نسبت به بسیاری جاها عقب تر هستیم.
فکر میکنم عوامل دیگری را میشود به این لیست افزود.
با تاسف شاید تعداد شاخه های عکاسی در ایران که برایش یک بازار واقعی وجود دارد بسیار محدود است و گاهی این بازار محدود چنان رقابتی میشود و در این رقابت انچه فراموش میشود توانایی عکاس است که خیلی ها را از کرده پشیمان میکند
شاخه هایی از عکاسی نه به عنوان یک دسته بندی هنری تنها از دیدگاه کسب و کار که بازاری نسبی در ایران دارند
عکاسی از مراسم و رخدادها - عکاسی صنعتی در حیطه ای محدودتر - عکاسی ورزشی و استودیوهای پرتره است.
شاید دوستان بتوانند به لیست بالا شاخه هایی را بیفزایند.
------------------
پی نوشت:
ظاهرا بنده به تبع کار و رشته ام از هرطرف میروم سر از بازار یابی و بازرگانی در می اورم.