چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
هر صحنه یا موقعیتی که ما تصمیم می گیریم ازش عکاسی کنیم , حتما یه دلیلی داشته که ما رو ترغیب به تهیه تصویر از خودش بکنه.پس چرا معمولا ما واقعیتی رو که میبینیم عکاسی نمی کنیم؟ چرا همیشه اینقدر تنظیمات رو عوض میکنیم تا عکس به نظر خودممون زیبا بشه؟ اگه همینی که هست خوب نیست , پس چرا ازش عکس می گیریم؟
منظورم عکاسی هنری نیست,چه بسا در عکاسی هنری,عکاس عملا و عمدا بدنبال خلق صحنه ای نو میباشد.
دلیل اینکه عکسو نقد میکنیم چیه؟ اینکه چرا عکاس نتونسته کاملا واقعیت رو به تصویر بکشه؟ یا اینکه تصویر گرفته شده, مورد پسند ذهن انسانی نیست !
بازم تاکید میکنم,عکس هنری مورد بحث نیست. منظورم عکاسی از واقعیات دورو برمونه. مثل منظره, عکاسی از انسان, یا هر آفریده دیگه خدا که به ذات زیباست.دلیل اینکه در مورد میزان تاریکی در عکسی که شب هنگام گرفته شده نظر میدیم که مثلا باید روشنتر باشه یا تاریکتر ,رو متوجه نمیشم.
نظر اساتید را بیصبرانه خواستاریم...
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
سلام
من اصلا در اندازه های جواب دادن به این سوال نیستم
اما فقط میخواستم بگم كه واقعیت اون چیزیه كه ما می بینیم نه اون چیزی كه وجود داره. اگه ما چیزی رو در ذهنمون قبول نكنیم اون چیز وجود نخواهد داشت ( حداقل برای ما )
باز هم معذرت كه پارازیت فرستادم
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
javanirani
سلام
من اصلا در اندازه های جواب دادن به این سوال نیستم
اما فقط میخواستم بگم كه واقعیت اون چیزیه كه ما می بینیم نه اون چیزی كه وجود داره. اگه ما چیزی رو در ذهنمون قبول نكنیم اون چیز وجود نخواهد داشت ( حداقل برای ما )
باز هم معذرت كه پارازیت فرستادم
دوست عزیز ,اینی که شما فرمودین فکر کنم بشه عنوان نقاشی رو بهش اطلاق کرد و نه عکاسی!
در ضمن منو ببخشید,اصلا از فلسفه سر در نمیارم !
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
در درجه اول عکس یک تصویر دو بعدی از سوژه ای سه بعدی است که به سبب بازتاب نور برخورد کرده به ان بر روی سنسور یا فیلم ثبت میشود.
هدفم از گفتن این بدیهیات این است که چند مشکل کوچک با بحث دارم.
در درجه نخست به وجود چیزی به عنوان واقعیت تصویر که حالا رفتار یا ثبت به گونه ای دیگر انحراف از ان باشد اعتقادی ندارم. عکاسی یک مدیا است یعنی عبور داده ها از درون ان و بازسازی مجدد ان در خارج به این معنا نیست که اگر به شکل خاصی از این مدیا خارج شود حقیقت است و به شکل دیگر نه.
اینکه میفرمایید چرا با تغییر تنظیمات میخواهیم واقعیت را عوض کنیم معنای ان چیست یعنی تنظیمات دیفالت دوربین نسبت بیشتری با واقعیت دارد یا مثلا نیم استاپ اکسپوژر بالا یا پایین؟ پس باید بپذیریم که اگر در عکاسی براکت کردیم دوتا از عکسها نسبت کمتر و یکی نسبت بیشتری با واقعیت دارد.
مسئله دیگر این است که واقعیت از چه منظری و از چه نگاهی. گاهی از یک موضوع میتوان به اشکالی عکس گرفت که زمین تا اسمان با هم متفاوت باشد.
برای مثال یک تظاهرات 100 نفری را میتوان به شکلی به تصویر کشید که بسیار عظیم تر یا بسیار حقیرتر از انچه بوده به نظر برسد و هیچکس هم نمیتواند عکاس را به قلب (تغییر) واقعیت متهم کند.
سوالهای دیگری مثل اینکه اگر از نور مصنوعی استفاده کردیم ایا واقعیت را عوض کردیم یا اگر پرسپکتیو و نما و ارتفاع دوربین را چه؟...
من شخصا با داستان نسبت خلوص عکس بر روی کلرور نقره یا فوتودید مشکل دارم و فکر میکنم مسئله از نگاهی میاید که از ابتدا در تناقض است و فکر کنم جز یک حس نوستالزیک چیز دیگری نیست.
مقاله ای در مجله نیوز ویک نوشته شده بود با عنوان مرگ عکاسی و در ان ادعا شده بود که ایا تبدیل اثر نور بر روی کلروور نقره به ثبت اطلاعات بر روی سنسور و امکان همه گونه دستکاری توسط کامپیوتر موجب مرگ عکاسی نشده.
اقایی جواب جالبی داده بود و گفته بود الان در اینترنت گروهی هستند که به جای نویسنده بلاگر نامیده میشوند و به جای کاغذ بر روی نرم افزارهای ادیتور مینویسند و غلطهای املایی انها را هم نرم افزار پیدا میکند و اصلاح میکند ایا کسی میتواند به این استناد ادعای مرگ نویسندگی را بکند.
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
کد:
ظاهرا عکاسان درجه یکی هم بوده اند که در اواخر عمر به نقاشی روی آورده بودند.
( یعنی اینکه بعد از اینکه پوست عکاسی رو کنده بودند دیگه از این هنر ارضا نمیشدن) اگر اشتباه نکنم کارتیه برسون هم جزوشون بوده.
بابك جان اگر تقدم و تاخر را دخیل كنیم برسون اول پوست نقاشی را کند بعد عکاس شد :::big grin:::یعنی در درجه اول در دوران کودکی و جوانی نقاشی را یاد گرفت و بعد سراغ عکاسی رفت گرچه هیچگاه نقاشی را کنار نگذاشت و هر دو کار را با هم میکرد.
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
سلام: دوست من در یك بحث كلی تر عكاسی دایره ان وسیع تر است از انچیزی كه شما فرمودید. شما به قسمتی از این هنر اشاره داشته اید اما در اصل كار بعضی عكاس ها ثبت سوژه به معنای مطلق خوده سوژه است مثل عكس های خبرنگاری و ورزشی(بطوره عموم) ولی همیشه اینگونه نیست در خیلی موارد عكاس واقعیتی را به تصویر میكشد جهت ابرازه حقیقتی دیگر! كه در رده بندی به اصطلاح عكسهای مفهومی گنجانده میشود اصولا این همه تنوع در سبك نیز بخاطره همین موضوع بوده. بدیهی است جهت ثبت هر كدام از این اثار ما نیاز به به شناخت كافی از فنون و متدها خواهیم داشت تا در ارسال پیام به دیگران با ثبت یك اثر از بیشترین تاثیر گذاری برخوردار باشیم..... پس الزاما شناخت كافی از ابزار در هنگام ثبت یك اثر ضرورت داشته چون تنها با تنظیمات دقیق شما قادر به انتقال موضوعتان( انچنان كه میخواسته اید) به دیگران خواهید بود..... شاد باشید
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
dsc-h7
دوست عزیز ,اینی که شما فرمودین فکر کنم بشه عنوان نقاشی رو بهش اطلاق کرد و نه عکاسی!
در ضمن منو ببخشید,اصلا از فلسفه سر در نمیارم !
خواهش میكنم دوست عزیز
من هم قصدم جواب دادن به سوال شما نبود كه مسلما جوابی تخصصی میخواد و از ید قدرت من خارج
موفق باشید
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
شاید اگه کسی واقعیت رو برام تعریف میکرد میتونستم رو این سوال بیشتر فکر کنم...
پاسخ: چرا واقعیت رو عکاسی نمی کنیم؟!!!
سلام
در درجه ی اول پیشنهاد می كنم این تاپیك با تاپیك " تاملاتی در باب عكاسی " ادغام شود.
به نظرم من این موضوع برمی گردد به همان دعوای قدیمی و همان دو دیدگاه از عكاسی كه آیا عكاسی هنر است و عكاس هنرمند است یا اینكه عكاسی صرفا یك تكنیك است و عكاس یك تكنیسین.
در واقع به نظر می رسد كه شما (H7) از طرفداران ایدئولوژی دوم هستید و به عنوان یك نفر با ایدئولوژی اول عرض می كنم كه به نظر من این هنر عكاس است كه از واقعیت یك تصویر واقعی دیگر خلق می كند.
اگر از چهره ای عكاسی می كنید و به قول شما نور آن را كم و زیاد می كنید به قول علیرضا قلب واقعیت نكرده اید بلكه موقعیتی را پدید آورده اید كه با امكانات گسترده تر در عمل هم قابل پدید آمدن بوده است.
البته بنده هم از مخالفان پراسس های اگزجره ( غلو شده) و نزدیك كردن عكاسی به گرافیك و نقاشی هستم ولی معتقدم مادامیكه تغییرات از نظر فیزیكی روح عكس رو دستخوش تغییر نكند مجاز است ( دوست ندارم یك برگ سبز رو در عكس بنفش ببینم یا تغییراتی در عكس بدم كه در عمل با هر گونه نورپردازی و تغییر ابزار غیر ممكن باشد از سوژه چنین تصویری داشت)
امیدوارم این زیان الكن تونسته باشه منظور مغزم رو برسونه :biggrin: